🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗خریدار عشق💗
قسمت26
از احمدی جدا شدم و رفتم سمت خروجی که زهرا رو دیدم همینجور گریه میکردم با دیدن زهرا رفتم توی بغلش زهرا هم هیچی نگفت و آروم نوازشم میکرد.
زهرا: حالا که اومدم تا اینجا منم میرم یه زیارتی میکنم و میام...
-باشه ،من همینجا منتظرت میمونم رفتم یه گوشه روی زمین نشستم دلم خیلی گرفته بود چادر و کشیدم روی صورتمو شروع کردم به گریه کردن بعد یه مدت زهرا برگشت وباهم خارج شدیم چادر و به خانمی که دم در ایستاده بود تحویل دادم و سوار ماشین شدیم حرکت کردیم سمت خونه توی راه زهرا هیچی نپرسید گوشی زهرا زنگ خورد....
زهرا: جانم جواد
داریم میایم تو راهیم ،مهمونا اومدن،آخ آخ باشه باشه ،یاعلی...
- چی گفت داداش
زهرا: مهمونا اومدن،فک کنم امشب باید باهمدیگه محاکمه بشیم...
-نترس،مامان کاری با عروسش نداره رسیدیم خونه و زهرا ماشین و گذاشت پارکینگ و با هم رفتیم داخل خونه در و باز کردم ،خشکم زده بود
اینا اینجا چیکار میکنن آقای احمدی و خانواده اش زهرا شروع کرد به احوالپرسی کردن
فاطمه با دیدنم ،اومد سمتم و بغلم کردم ،همه با تعجب نگاهمون میکردن از همه جالب تر قیافه احمدی دیدنی بود...
فاطمه:
وااای بهار باورم نمیشه اومدیم خونه شما
- خوبی؟
خیلی خوش اومدی رفتم سمت مادر آقای احمدی...
- سلام حاج خانم خوبین ؟
سلام عزیزم ،خیلی ممنون...
(حاج آقا احمدی رو قبلن تو حجره بابا دیده بودمش ولی نمیدونستم که ... ای خداااا)
- شکر
بعد احوالپرسی با بابای آقای احمدی رفتم عذر خواهی کردم رفتم تو اتاقم
روی تختم مثل دیونه ها نشسته بودم
در اتاق باز شد
زهرا اومد داخل
زهرا: بهار لباست و هنوز عوض نکردی؟
- هااا،،، الان میام
لباسمو عوض کردم ، یه پیراهن بلند پوشیدم روسریمو لبنانی بستم رفتم پایین
اصلا نمیتونستم توی جمع باشم ،رفتم داخل آشپز خونه
روی صندلی میز ناهار خوری نشستم
مامان اومد داخل آشپز خونه
مامان: بهار نگفتم زود تر بیا...
زهرا: ببخشید مامان جون، من از بهار خواستم همرام بیاد بریم مسجد جمکران
مامان: خیلی خوب، اشکال نداره ، وسیله ها رو آماده کنین ،یواش یواش سفره شامو بزاریم دیر شده
زهرا : چشم....
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗خریدار عشق💗
قسمت27
موقع شام فقط با غذام بازی میکردم،زیر چشمی به احمدی نگاه میکردم ،اونم مثل من انگار فضای خونه خیلی سنگین شده بود
بعد از مدتی بلند شدم و رفتم سمت آشپز خونه
استرس عجیبی داشتم، اگه مادر آقای احمدی حرفی بزنه چی؟
واااییی چه جوری تو چشم بابام نگاه کنم
همین لحظه فاطمه اومد داخل آشپز خونه
فاطمه: متوجه شدم که غذاتو نخوردی،اومدم بگم مامان گفته خیالت راحت حرفی نمیزنه...
- خیلی ممنونم
فاطمه: ولی به داداش نمیگم که تا آخر مجلس قیافه اش همینجوری باشه....
(خندم گرفت)
زهرا هم اومد داخل آشپز خونه
زهرا: شما همدیگه رو میشناسین؟
فاطمه: اره ،تو موسسه با بهار جون آشنا شدم ،ولی فکر نمیکردم که دختر دوست بابا باشه زهرا: عع چه خوب،داداشتونم تو موسسه درس میدن ؟
فاطمه: اره
زهرا: میگم ایشونم غذاشونو نخوردن
بعد از شستن ظرفا ،منو فاطمه رفتیم یه گوشه از پذیرایی نشستیم و شروع کردیم به حرف زدن از خودمون موقع رفتن رسید
که مادر آقای احمدی اومد جلو و بغلم کردو زیر گوشم گفت: خوشحال شدم که دوباره دیدمت دخترم...
- منم همین طور....
احمدی هم از همه خداحافظی کرد و وقتی چشمش افتاد به من ،سرش و انداخت زمین و رفت توی اتاقم ،فقط به امروز فکر کردم ،نمیدونم چرا نمیتونم از این پسر متنفر باشم نمیدونم چرا با هر بار دیدنش قلبم به شمارش میافته اما افسوس که همه چی یه طرفه است نمیشه کسی رو به زور عاشق کرد...
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
22.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وداع با ماه مبارک رمضان ....
#ماه_خدا_تمام_شد
در این لحظه ها و ساعات و دقیقه های پایانی ماه رمضان برای همدیگر دعا کنیم
اولین دعا را من میکنم الهی به حرمت لبهای خشک حضرت علی اکبر جوان رشید امام حسین تمام مجردان و جوانان مجرد کانال ازدواج موفق و بدون پشیمانی داشته باشن و سال دیگه ماه رمضان در سفره های سحر و افطار دو نفری روزه بگیرن ودر خانه خودشان باشن
الهی امین
دوست دارم شما هم دعاهاتون برای ما بفرستید در ادامه این دعای من قرار بدیم
❤️
در جواب پیامی که داخل کانال تون گذاشتید،وگفتین ما ادامه ش بدیم،راستش دلم شکست و اشکم در اومد
چون چندساله همین آرزو رو دارم
منم از ته قلبم همین آرزو رو برای خودم وبقیه مجردها دارم
❤️
شبعیدی،دعامیکنمبراتونکهسالبعد،
فطریهتونگردنمحبوبتونباشه (:
و بیایدنمازعیدفطر
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
5.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«𝓗𝓪𝓭𝓲𝓼 𝓢𝓽𝓸𝓻𝔂»
.
و اکنون پس از سه سال...
📣 اقامه نماز عید فطر به امامت حضرت آیتالله خامنهای در مصلای امام خمینی (ره) تهران
روز عید فطر؛ ساعت ۷ صبح
➕ لحظاتی از شعاردادن شهید سلیمانی در ابتدای خطبههای رهبر انقلاب در آخرین حضور در نماز عید فطر سال۱۳۹۸
.
⊱💛⊰ #نماز_عید
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.「 𝓗𝓮𝓼 𝓐𝓻𝓪𝓶𝓮𝓼𝓱 」
.
بگذشت مه روزه ، عيد آمد و عيد آمد
بگذشت شب هجران، معشوق پديد آمد عیدآمدوعیدآمد😍♥️✨
عیدتونمبارڪ✨
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••『⏳📱』••
🌸پایان یک ماه بندگی
🎊یک ماه دلدادگی
🌸یک ماه نور و روشنایی
🎊یک ماه صفا و برکت
🌸بر همگان مبارک باد
🌸 امیدوارم امشب بهترین عیدی
🎊را از دستان پُر برکت و مبارکـ
🌸آقا امام زمان (عج) بگیرید
🌸طاعاتتون قبـول
🎊 عید سعید فطر
🌸بر مهمانان ضیافت الهی مبارک باد 🎊🎉
عید سعید فطر بر سرورمان امام زمان(عج) وهمه ی مسلمانان مبارک باد💚🌸🌸✨
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روز_خود_را_با_قران_شروع_کنید
#یک_فنچان_ارامش
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قرار_عاشقی
#سلام_ارباب_دلم
#حسین_جانم
حالا بعد گذر رمضان...
چشم انتظار غدیریم...
و بعد غدیر؛ محرم...♥️
سرور و سالار ماه ها...
پروردگارا....
اذن دیدار محرم لطفاً :)
#صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
7.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#السلام_ایها_الغریب
#سلام_امام_زمانم
#مهدی_جانم
✨ رمضان امسال را
با تمام دعاهای فرج وقت افطارش،
با تمام گلههای هر شب افتتاحش،
با تمام «عجّل» های شبهای قدرش،
میسپارم به شما ای آقای من!
به این امید که
به یمن آمینهایت،
آخرین رمضان بی حضورت باشد!
#اللهم_عجل_لولیک_فرج
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
#انچه_مجردان_باید_بدانند
📌اهمیت خودشناسی در ازدواج
🔸تصور ڪنید ڪسی در مغازه ڪفش فروشی وارد شود و از فروشنده درخواست یڪ جفت ڪفش ڪند و فروشنده سایز پا و نوع ڪفش را از بپرسد، او در جواب بگوید نمی دانم!
🔸اگر چه شناخت نامزد و ویژگی های شخصیتی، خانوادگی و ... وی اهمیتی ویژه دارد، اما مهم تر از آن خودشناسی است.
🔸در مورد خودشناسی آنچه مهم است عادت های غالب، نگرش ها، ارزش ها، علایق و احساسات و شیوه ابراز احساسات خود شماست، چقدر این ویژگی ها را در خود می شناسید؟
🔸 اگر ڪسی بخواهد با شما سفری یڪ هفته ای داشته باشد، در مورد شما چه چیزی هایی را بهتر است بداند و آگاه باشد. دوستان شما در مورد شما چه نظری دارند؟ اگر از مادر شما خواسته باشیم چند تا عیب و عادت ناخوشایند شما را لیست ڪند، فڪر می ڪنید به چه مواردی اشاره می ڪند؟ در تنش ها و ناڪامی ها چگونه برخورد می ڪنید؟
🔸برای شناخت بیشتر خویش و خودآگاهی بهتر، پیشنهاد می شود به مشاور مراجعه ڪنید ڪه هم با جلسات مصاحبه تشخیصی -توصیفی و هم آزمون های معتبر روان شناختی و شخصیت شناسی به شما ڪمڪ ڪند. اگر شما به شناختی عمیق در این زمینه دست یافتید و پروفایل شخصیتی روانی روشنی از خویش داشتید، آن زمان تناسب و هم ڪفو بودن می تواند معنا داشته باشد
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
🔰 فیلم : تورقوزآباد
------------------------------------------------
🎥 #ژانر : کمدی | دارم
📆 #سال_انتشار : 1402
🇮🇷 #محصول_کشور: ایران
------------------------------------------------
👤 #کارگردان : علی شاه حاتمی
🎙 #بازیگران : نیما شعباننژاد، آناهیتا درگاهی، هومن حاجی عبداللهی، محمد بحرانی، مجید مظفری، سیما تیرانداز، مجید پتکی، فیروز سلیمانی، آرمین توپچی و…
------------------------------------------------
✍️ #خلاصه_داستان : میلاد که دانشجوی دکترای رشته کشاورزی است، پس از آنکه به دروغ خود را در مجالسی به عنوان دانشمند هستهای معرفی میکند، با زنی مرموز به نام عسل فتوحی آشنا میشود و این آشنایی باعث بروز حوادثی در زندگیاش میشود و…
------------------------------------------------
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´