eitaa logo
مجردان انقلابی
14.8هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mojaradan_bott متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 t.me/mojaradan 👈آدرس تلگرام sapp.ir/mojaradan 👈آدرس سروش eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
در برابر هر زن زیبا .. مرد بدبختی هم هست که از بودن با او خسته شده است. زیبایی یکی از ملزومات عاشق شدن در ذهن تمام مردان است .. اما زنی که تنها زیباست و از داشتن قدرت درک عاجز است، به زودی برای مردش تبدیل به یکی از وسایل گوشه و کنار منزل می شود ! عادی و گاهی هم کسالت بار ... .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
‌ آخرشم ؛ یکی میاد تو زندگیت نه بلده شاملو بخونه نه شبا لالایی بگه خوابت ببره نه اندام ورزیده داره نه شکل خاصی فقط تُ کنارش حالت خوبه تو رو میفهمه نمیزاره غم توی اون دلت بمونه آره ! این شکلیه !!‌‌‌😊 ‌.•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجردان انقلابی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 شکسته_هایم_بعد_تو 🇮🇷قسمت ۸۹ و ۹۰ ارمیا همانطور که کنار آیه قدم میزد گفت: _منِ امروز رو نب
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 شکسته_هایم_بعد_تو 🇮🇷قسمت ۹۱ و ۹۲ مقابل آیه و ارمیا نشست: _خودت فهمیدی اما تاکید میکنم که پشت گوش نندازی! زینب دچار افسردگی شده و این اصلا خوب نیست. ارمیا مضطرب خود را روی مبل جلو کشید: _چی؟! چرا افسرده؟ رها: _این بین شما، این عدم اطمینانی که روی موندن یا نموندن شما داره، همه براش تنش و اضطراب‌آوره که در نتیجه افسرده شده. هرچه سریعتر خودتون رو جمع و جور کنید؛ قبل از اینکه دخترتونو از دست بدید زندگیتونو سامان بدید. آیه دست روی سر دردناکش گذاشت: _بیرون گود نشستی میگی لنگش کن. رها: _تو هم همیشه همین کارو میکردی؛ اما من به حرف تو ایمان داشتم و لنگش میکردم. آیه دلجویانه گفت: _ببخشید رها، حالم خوش نیست. رها: _حال منم خوش نیست؛ انگار امروز رامین و معصومه رفتن دادگاه. آیه: _از کجا فهمیدید؟ رها: _صدرا گفت، انگار براشون بپا گذاشته. ارمیا: _اتفاقی افتاده؟ آیه: _بعدا بهت میگم، بذار ببینیم با زینب چیکار کنیم. زنگ در به صدا در آمد. سید محمد خود را رسانده بود: _صدای جیغ و داد زینب بند دلمو پاره کرد؛ چی شده بود؟! ارمیا: _ببخشید، گفتم شاید با دیدن تو آروم بشه، حاج علی و زهرا خانوم هم رفتن شهر ری زیارت. تو از من بهش نزدیکتری، گفتم شاید... به هر حال ببخشید نگرانت کردم. سید محمد دست بر شانه ارمیا گذاشت: _کار خوبی کردی، رسیدنت بخیر. ارمیا دست سید محمد را گرفت: _ممنون. رها با آمدن سیدمحمد خداحافظی کرد و به خانه‌اش در واحد پایین رفت. سیدمحمد جویای احوالش شد و در آخر گفت: _بهت گفتم زندگیتو بساز آیه! گفتم سید مهدی برادر منه و من میگم فراموشش کن؛ زندگی کن! نذار یادگار برادرم توی این کش‌مکشای تو و احساست از بین بره. ارمیا به آشپزخانه رفت تا چای آماده کند. آیه چشمانش را بست و گفت: _مهدی با همه فرق داشت؛ خیلی خوب بود؛نمیتونم. سیدمحمد عصبانی میان کلام آیه پرید: _بس کن آیه! چرا همهی شما مرده‌پرست شدید؟ قهرها و دعواهات با مهدی رو یادت رفته؟ یادت رفته که چندبار قهر کردی؟یادت رفته چقدر از بعضی رفتاراش بدت میومد؟ بین همه‌ی زن و شوهرا اختلاف هست، تو به ارمیا فرصت نمیدی، شاید خیلی بهتر از مهدی باشه. آیه اخم کرد: _مهدی بهترین بود؛ لیاقت شهادت رو داشت! _جوری نگو که انگار من برادرم رو نمیشناختم و فقط و فقط تو میشناسی. مهدی خوب بود، پاک بود، با ایمان بود، عقایدش قوی بود؛ مگه من نمیدونم؟ اما این اسطوره‌ای که تو ازش ساختی بیشتر پیامبره تا آدِم عادی. آدم‌ها ایراداتی دارن، اونا رو فراموش نکن؛ به این مرد فرصت بده بشناسیش؛ به خاطر خودت، به خاطر دخترت... یه روزی پشیمون میشی. ارمیا پشت مبلی که آیه نشسته بود ایستاد: _دست از سرش بردار سید؛ تا هر وقت آیه بخواد من صبر میکنم. سیدمحمد: _به فکر زینب باشید! سید حمد به اتاق زینب رفت و ساعتی با یادگار برادرش بازی کرد. وقت خداحافظی به ارمیا گفت: ِ _آیه‌ی خودتو بساز برادر من! ارمیا لبخندی به برادرانه‌های سیدمحمد زد: _من آیه رو میسازم، اما دیگه اشتباه نمیکنم. آیه بعد از سیدمهدی گم شد، شکست، من طوری آیه رو میسازم که بعد از من خم به ابروش نیاد. طوری که کوه باشه *** رها، مهدی را روی پایش نشانده بود ، و موهای خرمایی رنگ پسرک همیشه آرامش را، شانه میکرد. بغض گلویش را گرفته بود. سی دقیقه پیش بود که معصومه زنگ زده بود، رها تلفن خانه را جواب داده و صدای گریه‌ی معصومه که دلتنگی پسرش را میکرد، دلش را به درد آورده و تا الان بغض در گلویش بالا و پایین میشد: _پسر مامان، چقدر مامانی رو دوست داری؟ مهدی: _این قد دو دستش را تا جایی که میتوانست باز کرده بود و سرش را چرخاند تا ببیند مادرش این اندازه‌ی زیاد را دیده یا نه. رها: _انقدر زیاد؟ مهدی با آن لبهای کوچکش لبخندی به وسعت همه‌ی عاشقانه‌های مادر-فرزندی زد و سرش را به تایید تکان داد و اوهومی گفت. رها با همه عشقش، مهدی را در آغوش گرفت. مادر است دیگر، گاهی در عین نزدیکی دلتنگ میشود. و دلش یک بغل و بوس‌های سفت و آبدار و کمی قلقلک و صدای قهقهه‌ها و مامان نکن‌های نصفه نیمه میخواهد. صدرا که وارِد خانه شد، دلش ضعف رفت برای این احساسات کاملا واقعی بی‌ریا و به‌دور از تظاهر و تفاخر. بودن رها در زندگیاش نعمت بزرگی بود... خیلی بزرگ.محو دیدن این تابلوی همیشه زیبای زندگیاش بود .. که صدای مهدی او را به خود آورد: _بابا... بابا... کمک... رها نگاهش را به صدرا داد. " خدایا... دلت می‌آید اینهمه عشق و زیبایی را از این خانه‌ی تازه رنگ خوشبختی گرفته بگیری؟!‌ " محبوبه خانم...... 🥀ادامه دارد.... ❤️‍🩹 نویسنده؛ سَنیه منصوری .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 شکسته_هایم_بعد_تو قسمت ۹۳ و ۹۴ محبوبه خانوم از آشپزخانه بیرون آمد و نگاه به خنده‌ها و شیطنت‌های این خانواده‌ی خوشبخت کرد: _الهی همیشه بخندید! صدرا هم که به بازی رها و مهدی پیوسته بود در جواب مادر گفت: _الهی آمین! سلام مامان خانوم؛ خسته نباشی! محبوبه خانوم: _تو خسته نباشی عزیزم! چی شد مادر؟ صدرا خندید: _انتظار چی داشتی؟ باخت مادر من... باخت! رها: _برای همین زنگ زده بود و گریه میکرد؟ صدرا خنده‌اش رفت و اخم کرد: _زنگ زد؟ رها سر تکان داد و سر بسته جوری که مهدی کوچکش نفهمد برای صدرا تعریف کرد. صدرا: _همه‌ش فیلمه. در واقع میخواد ببردش پیش خودش که بعد بتونه ارثیه رو بگیره. چشمشون دنبال نصف سهام شرکته! رها: _مطمئنی؟ صدرا: _آره. رامین همه‌ی سرمایه‌ی پدرش رو از دست داده؛ انگار شریک جدیدش که دوست قدیمیش بوده دورش زده! کار خداست، داره چوب کاراشو میخوره. رها: _بیچاره‌ها! صدرا: _لطفا دلت واسه اونا نسوزه! خوبه تا حالا بساط اشکات به راه بود. رها: _خب گناه دارن. صدرا: _گناه رو تو داری که گوشت نداشته‌ی تنتو هی آب میکنن! محبوبه خانوم: _حالا بیایید نهار بخوریم تا از دهن نیفتاده. وسط نهار بودند که رها گفت: _آیه اینا امروز رفتن قم. صدرا خوشحال شد: _واقعا؟! کی برمیگردن؟ _معلوم نیست. ارمیا میگفت آیه باید از پیله دربیاد و دوباره پرواز رو به خاطر بیاره. صدرا: _هر دوشون سختی زیاد کشیدن. _به داشته‌هاشون می‌ارزه. در ضمن منم باهات کار دارم. رها روی تخت اتاق خوابشان نشسته بود که صدرا آمد: _چی شده رها جان؟ رها: _همه فکر میکنن مهدی برام یک وظیفه‌ست، یه باره رو شونه‌های زندگیمون. فکر میکنن اگه خودمون بچه‌دار بشیم بینشون فرق میذاریم. _من میدونم اینطور نیست. رها: _مهدی با بچه‌ی خودم فرق نداره؛ اصلا بچه‌ی خودمه! من بزرگش کردم و اون مادری کردن یادم داد. _چیشده رها؟ رها: _میترسم که فکر کنن از مهدی خسته شدم! _چرا؟ ِ رها: من حامله‌ام! من مهدی رو پسر خودم میدونم. صدرا لبخند زد: _شیرینی مادر شدنت رو با غصه‌ی حرف مفت مردم به دهنت زهر نکن! تو بهترین مادر دنیایی؛ دوباره مادر شدنت مبارکت باشه! رها خندید... به وسعت همه‌ی ترس‌ها و نگرانی‌های مادرانه‌اش برای هر دو بچه‌اش خندید. مرد زندگی‌اش مرد بودن را خوب بلد بود. شیرینی خریدن و شادی کردن‌های مهدی و صدرا، قربان صدقه رفتن‌های محبوبه خانومی که لبخند و شادی‌هایش از ته دل بود. شب که شد،... باز بساط دورهمی‌های خانه‌ی محبوبه‌خانوم به راه بود. زنها در آشپزخانه مشغول آماده کردن شام بودند. جای خالی آیه حسابی حس میشد. مریم و خواهر برادرش از خوشحالی مرخص شدن مادر و بهبود چشمگیر حالش خوشحال بوده و مدیون این جمع. میگویند پول که همه چیز نیست، اما بی‌پولی گاهی قیمتش میشود یتیمی... بدتر از بی‌پولی، بی‌کسی است و امروز مریم میدید، این جمع بی‌ربط به خودش و خانواده‌اش، چطور کس شدند، چطور کار شدند. آخر شب که محبوبه خانوم ، مریم را از مادرش صفیه خانوم خواستگاری کرد، حتی مسیح هم غافلگیر شده بود. جای برادرش ارمیا خالی بود ،و این برای بی‌کسی‌های مسیح سخت بود. این بچه‌ی از راه نرسیده‌ی صدرا، قدمش برای عمو مسیحش خوش بود که لپ‌های گل انداخته‌ی مریم و عرق پیشانی مسیح گواه بر آن است. مریم فرصت خواست برای آشنایی بیشتر و این را میشود یک بله‌ی ضمنی دانست برای تازه داماد تنها مانده در این دنیا. ارمیا که سنگ قبر را با گلاب شست، کمی آب به گلدان بالای قبر داد و کنار آیه نشست. زینب بین قبرها راه میرفت ، و وسواسی که برای پا نگذاشتن روی قبرها نشان میداد و سعی داشت از باریکه‌ی بین آنها راه رود برایش جالب و جذاب بود. مثل کودکی‌های خودش ، که گاهی سعی میکرد پایش داخل موزاییک‌ها باشد و روی خط آنها پا نگذارد؛ انگار کودکی همیشه کودکی است و بعضی رفتارها در ذات انسان است و از نسلی به نسل بعد منتقل میشود. آیه که نگاه ارمیا به زینب را دید گفت: _منم بچه بودم اینجوری راه میرفتم. احساس میکردم اگه پا رو سنگا بذارم، مرده‌ها دردشون میاد. ارمیا خندید: _ما رو زیاد از پرورشگاه بیرون نمیاوردن، ولی فکر کنم منم همینکارو میکردم. من باید پاهامو بین موزاییکهای حیاط میذاشتم، اگه یکی از پاهام میرفت روی خط، باید اون یکی پامو هم همونجوری میذاشتم؛ اگه نمیشد یه حس بدی میگرفتم ارمیا تکان خوردن شدید آیه را از زیر چادر دید: _چی شده؟ میخندی؟ آیه همانطور که از زیر چادر میخندید گفت: _آخه منم همینکارو میکردم؛ بدتر از همه اینه که..... 🥀ادامه دارد.... ❤️‍🩹 نویسنده؛ سَنیه منصوری .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎵 بجون مادرم.... جای رو ندارم برم 💚 (ع)💚 🌷 _امام_رضایی🌷 ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌    ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما روزه دارها همه یاد لب توییم ای تشنه لب تر از همه تشنه ها حسین .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••|💚🦋|•• ﷽ تو آن ماهی که درپایت تلاطم میکند دریا  من آن دریای سرگردان دورافتاده ازماهم  اسیر روی ماه تو، هوا خواه نگاه تو  نشسته بین راه تو نه تنها من که دنیا هم  العجل العجل یا مولای یا صاحب الزمان 💔 .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
❣اگر واقعاً دختری معیارهای خود را در یک پسر می‌بیند، باز هم تاکید می‌کنم:(( اگر معیارهای خود را در پسری می بیند نه اینکه فقط عاشق شده؛ آن هم عاشقی که نه چشمش می بیند و نه گوشش می شنود و  نه عقلش کار می‌کند.)) ❣می‌تواند آن را با یک بزرگتر مطرح کند. آن بزرگتر هم اگر دارای تجربه باشد، به شیوه‌ای که پسر متوجه نشود آن دختر را به عنوان یک گزینه به او معرفی می‌کند. ❣پسر هم بدون آن که از علاقه دختر به خودش با خبر باشد، تصمیم می‌گیرد. این می‌شود یک راه مطمئن. این کار را می‌توان به اساتید و معلم‌هایی سپرد که قابل اعتمادند و تجربه بیشتری هم دارند. .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تقدیر در ازدواج 💠 مخصوص مجردها و متأهل‌ها 🔴 .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
458_10744736586899.mp3
5.23M
🎙️سمینار ازدواج موفق⁦💕 ▫️قسمت: ۳ ▫️زمان: ۳۴ دقیقه ▫️دکتر: شاهین فرهنگ قسمت قبلی | قسمت بعدی ‌.•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
مجردان انقلابی
🎙️سمینار ازدواج موفق⁦💕 ▫️قسمت: ۳ ▫️زمان: ۳۴ دقیقه ▫️دکتر: شاهین فرهنگ قسمت قبلی | قسمت بعدی #پادک
سلام رفقا 💐💐 حتما این پادکست هارو گوش کنید هروز یکی درمیون گوش کنید متوجه نمیشید بصورت سریالی گوش بدید منم هر روز ان‌شاءالله قسمت جدیدش رو میزارم✨🌱
💠10 توصیه به پسران و دختران مجرد قبل از ازدواج ☘ازدواج مهمترین قسمت زندگی هر فرد است که اگر با فکر صورت نگیرد بعدها مایه پشیمانی هر دو نفر خواهد بود. اگر شما دختر یا پسر هستید و تمایل به ازدواج با فرد مورد علاقه تان را دارید قبل از انجام این امر مهم به توصیه های زیر دقت کنید. 👌1. خوشبختی را فدای مادیات نکنید. در هر مرحله از زندگی که به گذشته نگاه کنید، خاطرات خوش به امور معنوی مربوط می‌شوند و نه پولی که خرج کرده‌اید. 👌2. ما جذب افرادی می‌شویم که از ما متفاوتند و در عین حال، با آنها احساس نزدیکی می‌کنیم. پس بعد از ازدواج، سعی نکنید تفاوت‌هایی را که همسرتان با شما دارد از بین ببرید و او را شبیه خود کنید. این کار، او را به شخصیتی تبدیل می کند که برای شما جذاب نیست. 👌3. اگر در گذشته با افراد دیگری روابط عاطفی داشته‌اید، برای همیشه آنها را فراموش کنید. داشتن روابط حتی در فضای مجازی هم می‌تواند براحتی عواطف و احساسات را تحریک کند و این خیانت به است. بشدت از آن حذرکنید. 👌4. یک واقعی می‌تواند عاشق یک شود، با او ازدواج کند و تا آخر عمر پایبند او باقی بماند. یک زن واقعی هم می‌تواند به عشق چنین مردی احترام بگذارد و در سایه علاقه‌ای که در دل به آن مرد حس می‌کند، دلسوزانه به ساختن یک زندگی خوب و شیرین با او بپردازد. 👌5. ، بهترین فرصت برای رشد روحی و رسیدن به کمال است. لازم است که در این زندگی، هر روز به فکر پیشرفت اخلاقی باشید. .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آمادگی خودتو با این سوالات بسنج👀‼️ شده تا حالا سوالاتی مثل «من برا ازدواج آماده ام؟!» یا «از کجا بفهمم این شخص مناسبمه!؟» براتون به وجود بیاد؟🤔 خب ما اینجاییم که به این سوالاتتون جواب بدیم 💡 .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏به خودم قول دادم ازدواج نکنم ولی هربار این صحنه رو میبینم پشیمون میشم:)🥹😂 .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
💍💍💐💍💍 ‼️دنياي حقيقي و آدم هاي مجازي ﭘﺪﺭ ﺯﺣﻤﺘﮑﺶ ﺩﺭ ﺩﻣﺎﯼ 50 ﺩﺭﺟﻪ ﺳﺨﺖ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﭘﺴﺮ 26 ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺵ ﺑﯽ ﺗﻮﺟﻪ ﻏﺮﻕ ﺩﺭ اينستاگرام ﺍﯾﻦ ﭘﺴﺖ ﺭﺍ ﮔﺬﺍﺷﺖ : " ﺑﺴﻼﻣﺘﯽ ﻫﻤﻪ ﯼ ﭘﺪﺭﻫﺎ "... ! ﻣﺎﺩﺭ ﺍﺯ 5 ﺻﺒﺢ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺧﺎﻧﻪ . ﻭﻟﯽ ﺩﺧﺘﺮﺵ لنگ ﻇﻬﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻌﺪ ﺩﺭ ﻓﯿﺲ ﺑﻮﮎ ﭘﺴﺖ ﮔﺬﺍﺷﺖ : ﻫﻤﻪ ﯼ ﻫﺴﺘﯽ ﺍﻡ ﻣﺎﺩﺭ ...! ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﺗﺎﻕ ﺩﺧﺘﺮ ﺷﺪ، ﺩﺧﺘﺮك ﺩﺍﺩ ﺯﺩ : ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺎﺭ ﺑﻬﺖ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﯽ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﯿﺎ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻗﻢ، ﻧﻤﯽ ﻓﻬﻤﯽ؟؟ ﺭﺍﺳﺘﯽ، ﭘﺴﺖ ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻠﯽ ﻻﯾﮏ ﺧﻮﺭﺩ ... ﻣﺮﺩ ﺗﺎﺑﻠﻮﯼ ﺧﺎﺗﻢ ﮐﺎﺭﯼ ﺷﺪﻩ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺧﺮﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺭﻭﯼ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻧﺼﺐ ﮐﺮﺩ ... ﻫﻤﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ : ﺣﺎﻝ ﺑﺮﺍﺩﺭﺕ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺍﺳﺖ، ﭘﺮﺳﯿﺪﻩ ﺍﯼ ..؟ ﺑﺎ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﮔﻔﺖ : ﺍﻻﻥ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﻧﺪﺍﺭﻡ.. اما ! ﺭﻭﯼ ﺗﺎﺑﻠﻮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ : «ﺑﯿﺎ ﺗﺎ ﻗﺪﺭ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ»! آيا تا بحال ! ﻫﯿﭻ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ ﮐﻪ ﺷﻌﺎﺭ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ، ﭼﻘﺪﺭ ﺑﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭﻣﺎﻥ ﺩﺭ ﻓﻀﺎﯼ ﺣﻘﯿﻘﯽ ﺷﺒﺎﻫﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ؟؟!! .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
سلام اگه کسی تو عروسیش تعداد مهمون هاش زیاد باشه ولی هزینه ی عروسیش رو کم بگیره میشه؟یعنی یه مدل غذا جلوی مهمون هاش بزاره، یه مدل سالاد جلوی مهمون هاش بزاره، یه مدل دسر جلوی مهمون هاش بزاره،دو مدل فقط میوه بخره و جلوی مهمون هاش بزاره و....میشه؟یانَه؟ سلام به همراهان خوب و دوست داشتنی خودم نماز و روز ه هاتون مقبول درگاه الهی بزرگواران نظرتون راجب سوال این دوست عزیزمان چی هست آیا باید مراسم عروسی را مجلل گرفت و یا ساده ؟ این دوست عزیزمان را راهنمایی کنید جوابتون به ایدی زیر ارسال کنید @mojaradan_bott .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
مجردان انقلابی
#ارسالی_از_کاربران سلام اگه کسی تو عروسیش تعداد مهمون هاش زیاد باشه ولی هزینه ی عروسیش رو کم بگیره
سلام مراسم عروسی ساده سادگی = آسایش ❤️ سلام به نظر من که عروسی رو باید هر چه قدر که در توان خانواده ها هست برگزار کرد . خیلی مجلل که بعد زیر قرض و قسط بره آدم اصلا کار درستی نیست. باید دختر و پسر با توافق یکدیگر ازدواج رو آسان بگیرن. انشالله خوشبختی و عاقبا بخیری همه جوان ها🌹❤ ❤️ سلام عرض میکنم خدمت این دوستمون انشاالله که خوش بخت باشند ببینید اصولا شما شنیدید در دروازه رو میشه بست ولی در دهن مردم رو نه شما حتی بهترین غذا رو هم بگذارید اگه یه مو تو غذا باشه میگن که بیا اینم از تالارش اگه راه تالار دور باشه یا ترافیک باشه میگن ببین به خاطر یه مراسم باید چقدر تو هزینه بیوفتیم آخرش هم یه عیبی میذارند. روی مراسمتون اما اینکه چه جوری بگیرید آیه نازل نشده که حتما عروسی بگیرید شما میتونید یه مهمونی جمع جور با تعداد کمتر و پذیرایی مختصر انجام بدید و باقی هزینه به مشکلات زندگی تون بپردازید یا حتی به جای گرفتن مراسم یه سفر زیارتی تشریف ببرید البته چون مرسوم هست گرفتن مراسم خوبه که تعدادی. از بستگان تون رو جمع کنید و دو نوع میوه یک نوع شیرینی و شام رو در نظر بگیرید نهایتا دسر میل خودتون هست که سالاد باشه یا نباشه چون هزینه های تالار واقعا سرسام آور هست در نهایت براتون آرزوی موفقیت و شادکامی رو دارم التماس دعا ❤️ سلام خدمت دوست خوبمون بنظر من آدم بره دفتر خونه عقد کنه بعد بجای عروسی بره یه کربلا یا مشهد یا هر زیارتگاه دیگه ای خیلی بهتره تا اینکه خرج الکی برا مهمون بکنی بعد پشت سرت حرفم بزنن که مثلاً غذاش خوب نبود میوه اش کم بود یا هر چیز دیگه ای ❤️ سلام در مورد اون که گفته بودین عروسی ساده باشه یا مجلل؟ راستش من دخترم وبرای خودم در نظر دارم مراسم عروسی نگیرم ترجیح میدم اون همه هزینه رو برای خونه گرفتن و کارهای مهم تر استفاده کنم ❤️ سلام طاعات شماهم قبول درگاه حق بله با یک مدل غذا ، سالاد ، دسر ، دومدل میوه و یک نوع شیرینی قطعا میشه یک وعده عروسی زیبا گرفت . مهم هدف عروسی : تشکیل زندگی ساده و با آرامش زیر سایه امام زمان (عج) هست . شهر ما حتی در تالار هم با یک مدل پذیرایی عروسی می‌گیرند و بسیار خوش هم میگذره و شکرخدا خوشبخت میشن . بعضی از دوستان دیگر هم فقط به صرف میوه و شیرینی در تالار یا منزل مراسم می‌گیرند. ❤️ سلام درجواب دوست خوبمون باید بگم که هر دختر و پسری دوست دارن یه شب متفاوتی رو بگذرونن اونم در کنارعزیزانشون مگه چندبار میخوان عروس و داماد بشن؟(انشاءالله اولین و آخرین بارشون باشه😂) ولی بزرگوار آیا دوست دارید بعد از اون مراسم باز هم خوش باشید و خوشیتون به یک شب ختم نشه؟ آیا دوست دارید که باخیال راحت تمام عمرتون رو درکنار همسرتون بگذرونید؟نمیگم عروسی نگیرید میگم همه چی رو ساده بگیرید لازم نیست یه سفره ی رنگی جلوی مهموناتون پهن کنید بایک نوع غذا و یک نوع نوشیدنی هم میشه اون شب ختم بخیر بشه و باخیرو خوشی برید سر زندگیتون. اگر هم در وسعتون بود یه سفر ماه عسل برین یه مکان زیارتی کربلا یا مشهد یا قم یا ... خیلی خوبه🌹 با آرزوی خوشبختی برای تمام جوانان ایران زمین🌹 پرچمتون بالاست مجردان انقلابی ایرانی🇮🇷😎 ❤️ با عرض سلام و قبولی طاعات و عبادات. درمورد مراسم عروسی ساده به نظرم هیچ وقت نمیشه کاری کرد که همه راضی باشن پس اولویت خودشون هستن و از طرفی بعد عروسی همه میرن پی زندگی شون و عروس و داماد میمونن با مبلغی که دارن برا شروع زندگی. در یک کلام ما قراره با دیگران زندگی کنیم نه برای دیگران .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
✊ مسیرهای راهپیمایی روز قدس تهران لینک ستاد مراسم شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی _ منطقه ۹ .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز قدس امسال یک خروش بین المللی علیه رژیم غاصب صهیونیستی خواهد بود ان شاءالله .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´