فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حتما این عمل را انجام دهد و مداومت بورزد.حتما خواستگارش زیاد میشودو ازدواجش نیک میشود.#ازدواج #آیه
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زمانی که فرزندانمان کوچک اند، نسبت به رفتار های اشتباه آنها صبرمان بیشتر است و در کنار خنده هایش، اشک هایش را هم تاب می آوریم،
در کنار تمیزی و عطر و بویش، کثیفی و بوی تعفن کهنه یا پوشکش را تحمل می کنیم و در کنار سلامت و شادابی اش، بر بیماری و ناخوشی او صبر می نماییم و...
اما وقتی بزرگ تر می شود، به جای اینکه صبرمان بیشتر شود برعکس اندک میشود و دیگر آن ها را بر نمی تابیم.
وقتی مرتکب اشتباه می شوند با تندی به آن ها می تازیم و سرزنش و توبیخشان می کنیم، در حالی که وقتی کوچک بودند و روی لباسمان خرابکاری می کردند در عین ناراحتی می خندیدیم و بعد از تمیز کردنش، لپش را محکم بوسیده و نوازشش می کردیم.
چرا با بزرگ شدن آن ها صبر ما کمتر می شود؟ علت آن است که وقتی کوچک اند تقریبا همه ی اشتباهات آن ها را غیر عمد و سهوی می دانیم و مقصر قلمدادشان نمی کنیم، ولی از سنی که زبان باز می کنند کم کم بیشتر اشتباهاتشان را عمدی و اختیاری می دانیم و زمانی که به نوجوانی می رسند، تمام رفتار هایشان را برنامه ریزی شده و عمدی تلقی میکنیم و بر آن ها برچسب توطئه گر و حیله گر می زنیم.
خطای ما در این است که رشد عقل را در فرزندانمان دلیل بر این می دانیم که آن ها نباید خطایی مرتکب شوند و مانند فرشته ها پاک و بی عیب باشند
#چگونهبهفرزندانخودآموزشندهیم؟
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
#ارسالی_از_کاربران
سلام عزیزم
ممنونم بابت ویسهای فن بیان
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ارسالی_از_دوست_خوبمان
سلام اینو برای عید قربان اگه خواستی بفرست
#ادمین_نوشت
سلام به دوستان عزیزتر از جانم
حالتون که خوب هست الحمدالله
ایشون در هر حالی که باشن در سر امتحان در موقع درس و خواندن درس برای ما مطلب میفرستن امروز هم امتحان داشتن دیشب تا نیمه شب که چه عرض کنم تا صبح در خدمتشون بودیم الهی به حق این روز عرفه همیشه موفق و موید باشن و امتحان امروزشون ب خوبی و نمره عالی پاس کنند . نندازن گردن ادمین جان که نزاشتید من درس بخوانم😉
برای سلامتیشون و موفق شدن در امتخاناتشون صلوات بلند بفرستید
ممنونم از همراهیتان
#دوستدار_شما
#ادمین_جان
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
در ازدواج ياد بگيريم:
هم من،
هم همسرم،
هم خود رابطه؛
روزهاى خوب و بد خواهد داشت!
اصرار به خوب بودن همه چيز
یک
"توهم"
بيش نيست
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
#محض_خنده
سوال جدید مراسم #خواستگاری:
آقای داماد چند تا سکه تو همستر دارن؟؟😂
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
مجردان انقلابی
ازت میخوام که اگر دلخوری و ناراحتی ازم داری بهم بگی چون من واقعا نمی تونم ذهنت رو بخونم. #ادامه_دا
اینکه با یک سری کارها وحرفات
بخوای باعث بشی حساسیت من
زیاد بشه رفتار قشنگی برای
دریافت عشق و توجه نیست
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیشاپیش عید سعید قربان مبارک🐏😁
#عید_قربان🤍
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
وقتی با یک نفر ازدواج میکنین در واقع با تمام اینها ازدواج میکنین:
- با آسیبهای اون آدم در گذشته
- با خانوادهاش
- با عادتهاش
- با ترسهاش
- با فرهنگی که توش بزرگ شده
- با عقاید، باورها و جهانبینیش...
✍️ شستاکوویچ
#توییت
755_44569581007666.mp3
38.57M
▪️عرفه ، روز دعا برای ظهور ▪️
جزْتمنّایظهورتبهلبمنیستدعایی
🎤 #دعای_عرفه با نوای دلنشین
حاج حسن جمالی رحمت الله علیه
🤲🏻 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🤲🏻
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ #استوری ویژه روز عرفه
عرفه رسید و نرسیدم به کربلات آقا
جای خالیمو دارم میبینم تو زائرات آقا
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀 #ببینید
😇اصلاً تو ذهن مبارکتون نیارید که دست رد به سینهمون میخوره...
هیچکسی امروز ناامید برنمیگرده...
🎤 حجت الاسلام مومنی
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
در یک قسمت از #دعای_عرفه، امام حسین علیه السلام شروع میکنن به شکرگزاری از اعضای بدنشون
گوش ،چشم ،رگ های بدن ،اعصاب ،دنده ها ،مغز و....
و بعد به خداوند میگن 👇
💌«گواهی می دم بر اینکه اگر از ابتدای روزگار عمر میکردم و نهایت تلاشم رو میکردم نمیتونستم ، شکر یکی از نعمتهایت رو بجا بیارم.»
حقیقت شکرگزاری رو باید در مکتب امام حسین بیاموزیم .
چند بار این مدلی با شکرگزاری از چیزهایی که به نظرمون ساده و معمولی میاد ،
سرمست شدیم و دور خدا گشتیم، شکر کردیم .
ما مثل آدمهایی هستیم که هنوز یک غذا از گلوشون پایین نرفته، غذای بعدی رو سفارش میدن.
هنوز از شکر نعمتهای قبلی خدا فارغ نشدیم، طلب نعمت جدید میکنیم.اون هم با غر و قهر و تهدید 😔
خدایا ما رو ببخش اگر رسم بندگی و شکرگزاری رو بلد نبودیم . کمک کن تا حقیقت شکرگزاری رو بیاموزیم .🙏
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••|💚🦋|••
ای امیر عرفه حالِ مناجات بده
بر گدای حرمت وقت ملاقات بده
ای امیر عرفه روح مناجات توئی
مشعر وسعی وصفا مروه ومیقات توئی
ای امیر عرفه حاجی زهرا(س)برگرد
جان زهرا(س)دگر ازخیمه صحرا برگرد
🌼در این روز عظیم،بزرگ و با عظمت
که برد بالا رفتن دعا بسیارست
🌼برای ظهور آقا #امام_زمان عج
رفع شر دشمنان اسلام
از سر همه مردم دنیا
و برای عاقبت بخیری
و رفع گرفتاری های یکدیگر
دعا کنیم...
💐کاش اینبار
🕊عرفه آخر هجران باشد
💐کن دعا بهر فرج
🕊که مستجاب است امروز
#روز_عرفه
#عرفه
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینجا صحرای عرفات و این جبله الرحمه کوهی که در وسط صحرای عرفات قرار دارد و امام حسین علیه السلام پای این کوه #دعای_عرفه را قرائت کردند
#عرفه
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
755_44519538467559.mp3
25.67M
✘چرا عرفه از کل ماه رمضان،
قدرتش بیشتره؟
#استاد_شجاعی🎙🌸
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
658_44563569201121.mp3
12.9M
#فن_بیان
قسمت سوم : چطور مغزمون رو در برابر ترس از صحبت کردن فریب بدهیم ؟
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
766_44563577497507.mp3
12.24M
قسمت چهارم : بزرگترین آفت اعتماد به نفس
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
مجردان انقلابی
✈️💙✈️💙✈️💙✈️💙 ✈️ #قسمت۱۸ ✈️ #آدم_و_حوا از نگاهش خنده م گرفت . ولی با کنترل خنده م ادامه دادم . من
✈️💙✈️💙✈️💙✈️💙
✈️ #قسمت۱۹
✈️ #آدم_و_حوا
می خواستم تا می رم و بر می گردم با خیال
مهمونی و نقشه اي که برام کشیده بود خوش باشه .
-•-•-•-•-•-•-•-•-•-
یه بار دیگه کیفم رو چک کردم . همه وسایل مورد نیازم رو برداشته بودم . رفتم سمت تختم و مانتوي قرمز
نازکم رو برداشتم و تنم کردم .
جلوي آینه ایستادم و جلوي موهام رو به سمت عقب بردم . کلیپس بزرگی زدم . بقیه ي موهام رو هم کنار
صورتم ریختم .
شال مشکیم رو هم انداختم روي سرم و کمی عقب بردمش . آرایشم رو هم براي بار اخر چک کردم و کیفم رو
برداشتم و از اتاق خارج شدم .
مامان و بابا هر دو کنار در منتظرم ایستاده بودن . بابا با دیدنم دسته ي چمدون رو گرفت و به دنبال خودش از
خونه خارجش کرد .
-•-•-•-•-••-•-•-•-•-•-
نگاهی به کارت پروازم انداختم . ردیف نه . صندلی اف .
هواپیما یه بوئینگ کوچیک بود که توسط یکی از شرکت هاي هواپیمایی چارتر شده بود .
نگاهی به شماره ي ردیف ها انداختم . با دیدن ردیف شماره ي نه که فقط دو ردیف صندلی ازش فاصله داشتم
به قدم ها سرعت دادم .
💙 #رمان_خوان
💙 به قلم گیسو پاییز
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
✈️💙✈️💙✈️💙✈️💙
✈️ #قسمت۲۰
✈️ #آدم_و_حوا
روي صندلیم نشستم و از همون اول کمربندم رو بستم .
مسافراي دیگه هم در حال پیدا کردن صندلی هاشون بودن یا در حال گذاشتن ساك دستیشون تو کابین هاي
بالا .
زن و شوهر جوونی با بچه ي چندماهه شون ردیف جلوییم رو اشغال کردن . کنارم هم یه خانوم مسن نشست .
هواپیما که روي باند پرواز قرار گرفت مهماندار شروع کرد به انجام همون ادا اطوارهاي همیشگی که نشون
دهنده ي راه هاي خروج بود و ماسک اکسیژن بالا سرمون . و جلیقه ي نجات زیر صندلی .
بی حوصله نگاهم رو ازش گرفتم و از پنجره ي کنار دستم چشم دوختم به هواپیماهاي دیگه هر کدوم سر جاي
خودشون انگار به صف ایستاده بودن .
با بالا رفتن صداي موتورها نگاهم رو از پنجره گرفتم و چشم دوختم به رو به روم .
هواپیما با سرعت شروع به حرکت کرد . بی اختیار از فشاري که حاصل از سرعت هواپیما بود به دسته ي کنار
صندلیم چنگ انداختم .
هواپیما اوج گرفت . همیشه از این قسمت پرواز واهمه داشتم . قلبم به منتهاي کوبش خودش می رسید . و من
نمی دونستم از فشاریه که به بدنم تحمیل می شه یا از ترسه .
تا هواپیما توي آسمون صاف نمی شد آروم نمی گرفتم .
💙 #رمان_خوان
💙 به قلم گیسو پاییز
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´
✈️💙✈️💙✈️💙✈️💙
✈️ #قسمت۲۱
✈️ #آدم_و_حوا
هواپیما در حین اوج گرفتن کمی به سمت راست چرخید . کمی دلهره م بیشتر شد . اما چند دقیقه بعد با صاف
شدن هواپیما تو آسمون نفس راحتی کشیدم .
از پنجره نگاهی به پایین و بلندي هاي مرتفع انداختم . کوه هایی که قله هاش از روي سایه اي که به قسمت
دیگه انداخته بود بلند تر به نظر می رسید .
نگاه از کوه ها گرفتم و محو تماشاي آسمونی شدم که تک و توك ابرهاي سفیدي رو مثل پنبه تو خودش جا
داده بود .
غول آهنی گاهی از بین ابرها رد می شد و تکون می خورد . با ورود به ابرهاي سفید انگار اون ها رو می
شکافت و جلو می رفت .
چنان محو بودم که نفهمیدم کی مهماندار ها شروع کردن به دادن بسته هاي غذایی . فقط وقتی دستی حاوي
بسته ي شفاف پر از اغذیه جلوم قرار گرفت چشم از اون آبی مزین به سفیدي برداشتم .
بسته رو گرفتم و تشکري کردم . قفل میز مخصوصم رو باز کردم و بسته رو روش قرار دادم . بسته ي حاوي یه
ساندویچ کالباس ، شکلات ، آب میوه و کارد و یه بسته ي کوچیک سس سفید .
پاکت محتوي آبمیوه رو برداشتم و نی رو داخل سوراخ مخصوصش فرو کردم . آب پرتقال ش خنک بود و آدم
رو سر حال می آورد .
باز هم نگاهم چرخید سمت پنجره و آبی بیکران . لذتی داشت غرق شدن بین اون همه حجیم گازي سفید .
غرق لذت بودم . دلم می خواست از هواپیما بیرون برم و پا بذارم روي اون ابرهاي پنبه اي زیبا که با انوار
خورشید رنگ به نظر کمی طلایی رنگ شده بودن .
با احساس کم شدن ارتفاع و دوباره بالا رفتن غول آهنی وحشت زده به سمت مخالف برگشتم تا ببینم این حس
منه یا واقعاً اتفاقی داري می افته .
بقیه هم مثل من با وحشت به دیگران نگاه می کردن . با صداي یکی از مهماندارا که می گفت :
- چیزي نیست نگران نباشین یه چاله ي هوایی رو رد کردیم .
💙 #رمان_خوان
💙 به قلم گیسو پاییز
.•°``°•.¸.•°``°•
@mojaradan •.¸ ¸.•
°•.¸¸.•°`
¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)
(¸.·´ (¸·´ .·´