eitaa logo
مجردان انقلابی
15.3هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mojaradan_bott متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 t.me/mojaradan 👈آدرس تلگرام sapp.ir/mojaradan 👈آدرس سروش eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
+ هدفت از زندگی ؟ - یه روز همه‌ رو ول کنم ، گوشیمَم خاموش کنم برای همیشه برم کربلاء ..(: *آخر میرم یه روز واسهٔ زندگی کربلاء چقدر سخته وابستگی کربلاء همه لذّتِ بندگی .. ‍‎ .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣ دِلـــــم تَنگ أست این روزهـــــآ۔۔ ⇇یَقین دٰارم کہ مےدٰانے۔۔۔ صـِــــدا؎ِ غُربـــــت مَن را؛ أز احسٰاسم تُو مےخٰوانے۔۔۔𑁍➛ ⇦شُدم أز دَرد تنهـــــآیے، گُلے پَژمـُــــرده و غَمگین۔۔۔ ❍↲⃝  بیٰـــــا ا؎ أبـــــر پٰاییز؎، ڪِہ دَردم رٰا تُو مےدٰانے۔۔۔𑁍 ﴿سَـــــلٰام مـــُــولٰا؎ عَزیـــــزم𔘓⇉﴾ .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
⁉️پرسش چگونه بفهمیم که شریک آینده زندگی من، انسانی سلطه جو نیست؟ اگر طرف در گفتگوها تحکم آمیز سخن می‌گوید و بجای اینکه بگوید: من مایلم یا دوست دارم این کار انجام شود، می گوید: شما «باید» این کار را انجام بدهید، یا استبداد رأی دارد و جمله هایی مثل «باید» اینجوری شود، غیر از این نمی‌شود، من آدمی نیستم که و... را با حالتی تشرگونه می‌گوید، و در موارد بسیاری با شما لجبازی می‌کند و می گوید: حرف، حرف من است، می تواند در این باره برای شما تردید ایجاد کند. در تحقیقاتتان از افراد مختلف در این زمینه سوال بپرسید تا تردید شما برطرف شود. [استاد دهنوی] .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´ ‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌ ‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‎‌‎‎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 ویژه عید قربان 🎥 قربانی شگفتی‌ساز ☝ نماهنگی از بیانات رهبر انقلاب درباره عظمت عید قربان در تاریخ دین‌داری .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
اعمال امروز عیدتون مبروک
اگه به دنبال رابطه ی عاطفی سالم هستین خیلی به این نکات توجه کنین : ۱. هیچ مسئله ای خود به خود حل نمیشه. پس صادقانه و با خونسردی درمورد مشکلتون صحبت کنین چون شفافیته که رابطه رو نجات میده ۲. تو رابطه به دنبال برنده شدن نباشین ! به جای اینکه تلاش بکنین که می راست میگه حق با کیه و مقصر کیه به دنبال راه حل و پذیرش باشین ۳. احساسات طرف مقابل رو نادیده نگیرین ۴. به دنبال این که طرف مقابل هم مثل شما فکر کنه نباشین ! ۵. این ذهنیت که اون آدم باید ذهن شما رو بخونه یا نیاز های شما رو حدس بزنه رو کنار بذارین ۶. این انتظار که طرف مقابل همه نیازهای شما رو باید برآورده کنه رو فراموش کنین. .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
💠داستان قربانی کردن حضرت ابراهیم💠 🔹در یکی از سوره های قرآن کریم ، در آیاتی ماجرای قربانی کردن حضرت اسماعیل (ع) توسط حضرت ابراهیم (ع) آمده است . با توجه به آن آیات، سوالات ذیل را پاسخ دهید؟ الف) ذکر نام سوره و شماره آیات ب) منظور از ذبح عظیم در این سوره چیست ؟ ج) عکس العمل حضرت اسماعیل (ع) در برابر فرمان قربانی شدن خود چه بود؟ : 1⃣ این داستان در سوره مبارکه صافات آیات 100 الی 107 آمده است. 2⃣ همان گوسفندی است که خداوند برای جایگزینی اسماعیل در ذبح فرستاده شد. عظیم بودن آن ذبح به جسم آن برنمی گردد بلکه به این معنا برمی گردد که از جانب خداوند برای فدیه حضرت اسماعیل آورده شد. 📚 تفسیر المیزان ج 17 ذیل آیه مربوط 3⃣ ابراهیم گفت: ای فرزندم من در خواب دیدم که تو را ذبح می کنم نظر شما چیست حضرت اسماعیل پاسخ داد  ✅ یا ابت افعل ما تؤمر ستجدنی ان شاء لله من الصابرین 🔹  یعنی ای پدرجان آنچه مأمور شده ای انجام ده که به زودی ان شاء الله مرا از صابران خواهی یافت.  📚سوره صافات، 102 .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
💠ذبیحی بزرگتر از اسماعیل(ع)💠 🍃وَ فَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ   📚آیه ۱۰۷ سوره صافات ✅در عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، خصال شیخ صدوق و دیگر كتب معتبر از امام رضا(ع) چنین نقل شده است: ✨لَمَّا أَمَرَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِبْرَاهِيمَ (علیه السلام) أَنْ يَذْبَحَ مَكَانَ ابْنِهِ إِسْمَاعِيلَ الْكَبْشَ الَّذِي أَنْزَلَهُ عَلَيْهِ تَمَنَّى إِبْرَاهِيمُ (علیه السلام) أَنْ يَكُونَ يَذْبَحُ ابْنَهُ‏ إِسْمَاعِيلَ (علیه السلام) بِيَدِهِ وَ أَنَّهُ لَمْ يُؤْمَرْ بِذَبْحِ الْكَبْشِ مَكَانَهُ لِيَرْجِعَ إِلَى قَلْبِهِ مَا يَرْجِعُ إِلَى قَلْبِ الْوَالِدِ الَّذِي يَذْبَحُ أَعَزَّ وُلْدِهِ بِيَدِهِ فَيَسْتَحِقَّ بِذَلِكَ أَرْفَعَ دَرَجَاتِ أَهْلِ الثَّوَابِ عَلَى الْمَصَائِبِ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ يَا إِبْرَاهِيمُ مَنْ أَحَبُّ خَلْقِي إِلَيْكَ فَقَالَ يَا رَبِّ مَا خَلَقْتَ خَلْقاً هُوَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ حَبِيبِكَ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ يَا إِبْرَاهِيمُ أَ فَهُوَ أَحَبُّ إِلَيْكَ أَوْ نَفْسُكَ قَالَ بَلْ هُوَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ نَفْسِي قَالَ فَوَلَدُهُ أَحَبُّ إِلَيْكَ أَوْ وَلَدُكَ قَالَ بَلْ وَلَدُهُ قَالَ فَذَبْحُ وَلَدِهِ ظُلْماً عَلَى أَعْدَائِهِ أَوجَعُ لِقَلْبِكَ أَوْ ذَبْحُ وَلَدِكَ بِيَدِكَ فِي طَاعَتِي قَالَ يَا رَبِّ بَلْ ذَبْحُهُ عَلَى أَيْدِي أَعْدَائِهِ أَوْجَعُ لِقَلْبِي قَالَ يَا إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ طَائِفَةً تَزْعُمُ أَنَّهَا مِنْ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) سَتَقْتُلُ الْحُسَيْنَ (علیه السلام) ابْنَهُ مِنْ بَعْدِهِ ظُلْماً وَ عُدْوَاناً كَمَا يُذْبَحُ الْكَبْشُ فَيَسْتَوْجِبُونَ‏ بِذَلِكَ سَخَطِي فَجَزِعَ إِبْرَاهِيمُ (علیه السلام) لِذَلِكَ وَ تَوَجَّعَ قَلْبُهُ وَ أَقْبَلَ يَبْكِي فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ يَا إِبْرَاهِيمُ قَدْ فَدَيْتُ‏  جَزَعَكَ عَلَى ابْنِكَ إِسْمَاعِيلَ لَوْ ذَبَحْتَهُ بِيَدِكَ بِجَزَعِكَ عَلَى الْحُسَيْنِ (علیه السلام) وَ قَتْلِهِ وَ أَوْجَبْتُ لَكَ أَرْفَعَ دَرَجَاتِ أَهْلِ الثَّوَابِ عَلَى الْمَصَائِبِ فَذَلِكَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ وَ فَدَيْناهُ‏ بِذِبْحٍ‏ عَظِيمٍ‏  وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ‏. 🔹هنگامى كه حق تعالى به ازاى ذبح اسماعیل قوچى را فرستاد تا به جاى او ذبح شود، حضرت ابراهیم(علیه السلام) آرزو كرد؛ كاش مى شد فرزندش را به دست خود ذبح كند و مأمور به ذبح گوسفند نمى شد تا سوزش پدرى كه عزیزترین فرزندش را به دست خود در راه خدا ذبح كرده به قلب او وارد شود تا از این طریق بالاترین درجات اهل ثواب در مصیبت ها را به دست آورد. در این اثنا خطاب وحى از پروردگار جلیل به ابراهیم خلیل رسید كه محبوب ترین مخلوقات من نزد تو كیست. 👈ابراهیم فرمود: هیچ مخلوقى پیش من محبوب تر از حبیب تو محمد"صلی الله علیه و آله و سلم" نیست. پس وحى آمد كه آیا او را بیشتر دوست دارى یا خودت را ابراهیم گفت: 👈او پیش من از خودم محبوب تر است. خداوند متعال فرمود: فرزند او را بیشتر دوست دارى یا فرزند خود را ابراهیم عرض كرد: فرزند او را بیشتر دوست دارم. 👈پس حق تعالى فرمود: آیا ذبح فرزند او (امام حسین علیه السلام) به دست دشمنان از روى ستم، بیشتر دل تو را مى سوزاند یا ذبح فرزند خودت به دست خودت در اطاعت من ! عرض كرد: ♦️پروردگارا! ذبح او به دست دشمنان بیشتر دلم را مى سوزاند. در این هنگام خداوند خطاب كرد: اى ابراهیم! پس به یقین جمعى كه خود را از امت محمد "صلی الله علیه و آله و سلم" مى شمارند،بزودی فرزند وی( امام حسین(ع) ) را از روى ظلم و ستم و با عداوت و دشمنى، ذبح خواهند كرد همان گونه كه گوسفند را ذبح مى كنند و به این سبب مستوجب خشم و عذاب من مى گردند. ♦️ابراهیم از شنیدن این خبر جانكاه، ناله و فریاد بر آورد و قلب و جان او به درد آمد و بسیار گریه نمود و دست از گریه بر نمى داشت تا این كه وحى از جانب پروردگار جلیل رسید: ♦️« اى ابراهیم! جزع و مصیبت تو بر فرزندت اسماعیل را که اگر او را به دست خود ذبح مى كردى در قلبت هویدا می شد ، با جزع و ناله ای كه تو بر حسین(علیه السلام) و شهادتش كردى فدیه و جایگزین نمودم و بدین سبب بالاترین درجاتی که اهل ثواب برای تحمل مصیبت ها می برند به تو دادم. در پایان امام رضا "علیه السلام" فرمود: این است مفهوم قول خداوند عز وجل «وَ فَدَیناهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ» .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
‌ عید قربان ، عید شرافت بنى آدم است و کرامت انسانى‌اش ؛ جشن رها شدن از قید پدرانى است که جان فرزند خویش را نذر قربان گاه‌ها مى‌کردند . بالاترین نقطه‌اى است که اوج مقام بشر تعیین مى‌شود و تا ابد ؛ درجه‌ی ایمان با همان نقطه سنجیده مى‌گردد 📄 ♥️ . ‌ .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
📌امام صادق عليه السلام 🔗دو ركعت نمازى كه مرد متأهّل مى‏ خواند، برتر است از هفتاد ركعت نمازى كه مرد مجرّد مى‏ خواند. .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هیچی گفتم خوش به حالشون کاش خدا من مسلحت فقط اگر اینا که میگن ازدواج ساده برا مردم نمگفتند خودشون هم عمل. میکردند ❤️ سلام عیدتون مبارک دعا کنید برای همه مجردا ایی که ارزوی ازدواج دارند نشالله به زودی زود ازدواج کنند سلام عیدتون مبااااااارک این برام از کانال ارسال کردن منم پرسیدم چی هست مشکلی داره این در جوابم این گفتن و پاسخ دادن . الهی به حق این روز عزیز تمام مجردان کانال ازدواج بدون پشیمانی داشته باشن و خوشبخت دو عالم باشن . و کانال کلا تعطیل کنیم و کانال مجردانی باقی نماند میدونید چرا چون مجردی نماند که همگی با همسرانشان پای پیاده رفتن کربلا .. الهی آمین
اقای امام حسین 🥺 عیدیمو ازت یه کربلا میخوام حقیقتا استرس کربلایی که امضا نشه داغونمون میکنه لطفا همین عید کربلای مارو امضا کن 👀🫀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6010253053632973887.mp3
9.27M
قسمت پنجم : چطور جذاب و دوست داشتنی حرف بزنیم ؟
4_6026262776157047737.mp3
7.87M
قسمت ششم : چطور لکنت زبانم را مدیریت کنم ؟ فرق بین لکنت زبانی و لکنت روانی چیست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✈️💙✈️💙✈️💙✈️💙 ✈️ ✈️ ✈️ و صد البته وضعیت هواپیما که انگار به حالت نرمال برگشته بود همه با خیال راحت لم دادن به صندلی هاشون .اما این آرامش لحظه اي بیشتر نبود . چرا که هواپیما دوباره ارتفاع کم کرد . با سرعت .انگار نیرویی ما رو به سمت پایین می کشید . وحشت زده از اون همه فشار و سرعت رو به پایین ، با دست آزادم به دسته ي صندلیم چنگ زدم . گرماي دست دیگه اي رو روي دستم احساس کردم . نگاهی انداختم .دست خانوم کنار دستیم بود .به سرعت نگاهش کردم . با وحشت لب زد : - خدا رحم کنه . و من باور کردم خدا باید رحم کنه تا اتفاقی نیفته .چراغ هاي داخل هواپیما روشن و خاموش می شد .با وحشت از پنجره خیره بودم به زمینی که انگار با نیرویی صد برابر جاذبه ما رو به سمت خودش می کشید . نفسم حبس جسم ترسیده م شده بود . دستام به شدت می لرزید .سرما به بدنم رسوخ کرده بود . حس کسی رو داشتم که انگار بین کوهی از یخ گیر افتاده و در هر ثانیه دماي بدنش کم و کم تر می شد .هواپیما تکون سختی خورد و در کمال ناباوري اوج گرفت . همه ي مسافرا که تا اون لحظه ساکت بودن با این اوج شروع کردن به صلوات فرستادن و بعضی دست زدن . بی اختیار چنگی به قفسه ي سینه م انداختم . انگار تازه داشت سعی می کرد خودش رو به مدد نفس هاي عمیقم پر کنه از هوا براي ادامه ي زندگی . 💙 💙 به قلم گیسو پاییز .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
✈️💙✈️💙✈️💙✈️💙 ✈️ ✈️ هنوز هواپیما خیلی اوج نگرفته بود که دوباره به شدت به سمت پایین کشیده شد . اینبار صداي جیغ و فریاد از هر گوشه بلند بود . - خدا به دادمون برس . - یا ابوالفضل . - بسم االله ... و منی که اینبار مطمئن بودم قبل از هر اتفاقی سکته می کنم . چراغ ها به طور کامل خاموش شد . به شدت با چیزي برخورد کردیم و احساس معلق بودن بهم دست داد . و سیاهی ... بوي بد و زننده اي بینیم رو پر کرد . یه چیزي مخلوط از بوي روغن داغ ، موتور سوخته یا داغ کرده ، بویی که وقتی ماشین داغ می کنه و جوش میاره ، و یه بوي بد دیگه مثل بوي خون . خون مردار .اُه . بوي بدي بود . چشمام هنوز بسته بود و من اصلاً حوصله نداشتم بازش کنم . از کی خوابم برده بود ؟ . چرا مامان بیدارم نکرده بود ؟ واي .... تازه یادم اومد من داشتم می رفتم کیش . توي هواپیما بودم که .... دوباره قلبم ضربان گرفت . مرده م یا زنده ؟ نکنه روح شدم ؟ دستم رو تکون دادم .معلق بود . حس کردم واقعاً روح شدم که یه دفعه دستم به چیزي خورد . سریع چشم باز کردم . واي... چیزي که می دیدم بدترین صحنه اي بود که به عمرم دیده بودم . بچه ي چند ماهه اي که با اون لباس سفید غرق در خون مادرش ، توي آغوش مادرش ؛ در حالی که سرش در اثر ضربه فرو رفته و کمی له شده بود . معلوم بود هر دو مردن . 💙 💙 به قلم گیسو پاییز .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´
✈️💙✈️💙✈️💙✈️💙 ✈️ ✈️ بی اختیار بغض کردم . همون مادر و بچه اي که ردیف جلویی من نشسته بودن . یه لحظه سعی کردم موقعیت خودم رو ببینم . چرا معلق بودم ؟ سرم و نیمی از کتفم بین دوتا صندلی گیر کرده بود . صندلی هایی که روي صندلی هاي کنده شده ي دیگه اي افتاده بود . حس می کردم چیز سنگینی هم روي کمرم و پاهام افتاده . پاهام رو حرکت دادم . حسشون می کردم ولی اون چیز سنگین نمی ذاشت حرکت قابل توجهی بهشون بدم . انگار پاهام زیر وزنه ي سنگینی گیر افتاده بود . دستم رو بالا آوردم و فشاري به دو تا صندلیی که بینشون گیر کرده بودم ؛ دادم . ذره اي جا به جا نشدم ! یا دستام به اندازه ي کافی جون نداشت تا من رو از اون مهلکه نجات بده و یا اون مقدار فشار براي رهایی کم بود . اصلاً اوضاع خوبی نداشتم . به خصوص که اون صحنه ي جلوي چشمم به شدت حالم رو بد می کرد . کمی به گردنم زاویه دادم . کف هواپیما کمی خونی بود و این نشون می داد تعداد افراد آسیب دیده باید زیاد باشه 💙 💙 به قلم گیسو پاییز .•°``°•.¸.•°``°•                               @mojaradan            •.¸        ¸.•       °•.¸¸.•°`       ¸.·´¸.·´¨) ¸.·*¨)      (¸.·´    (¸·´   .·´