⚠️ #لباسی که اگر آن را بپوشیم، از #نگاه_خدا محروم خواهیم شد!
➖ما باید در میان مردم با لباسی آراسته ظاهر شویم، ولی نباید به خاطر تحسین مردم و یا #فخرفروشی و قرار گرفتن در مرکز نگاهها خودمان را #آراسته کنیم یا لباس زیبا بپوشیم. رسول گرامی اسلام(ص) میفرمایند: « اگر کسی لباسی بپوشد تا به وسیلۀ آن به مردم #مباهات کند تا مردم به او نگاه کنند، خدا به او نگاه نمیکند تا زمانی که آن لباس را از تنش خارج کند.»
➖یک وقت ما برای چشم مردم #ارزش قائل هستیم، میگوییم: «اینها انسان هستند و نباید یک صحنۀ نامرتب ببینند» و به همین دلیل لباس خوب میپوشیم تا مردم یک #ظاهر آراسته ببینند؛ این خوب است. یک وقت ما برای شخصیت #ایمانی یا #انسانی خودمان احترام قائل هستیم، مثلاً میگوییم: «من مذهبی هستم و مذهبیها باید آراسته باشند» و به این دلیل لباس خوب میپوشیم؛ این هم خوب است. ولی بعضی اوقات به این دلیل که مردم ما را ببینند و به دلیل لباسمان در میان مردم #جایگاه و موقعیتی پیدا کنیم، لباس #آراسته میپوشیم؛ این #خطرناک است.
➖#عزیز شدن تنها به دست خداست. خدا تصمیم میگیرد که مردم چه کسی را دوست داشته باشند و چه کسی در میان مردم عزیز باشد. حال اگر کسی برای عزیز شدن، خدا را حذف کند و بخواهد با #پوششِ خود از مردم #دلبری کند، این از مواردی است که #غضب خدا را برمیانگیزد و سبب میشود که خدا به این بندۀ خود تا زمانی که در این لباس است #توجهی نکند.
📕بخشی از کتاب باران خوبیها
#باران_خوبیها
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
🌐 @mojaradan
سلام🌷
نماز و روزه هاتون مقبول درگاه الهی
داستان ثواب تمام شد از امشب داستان جدید
به اسم↯
#نگاه_خدا
عاشقانه مذهبی
رمانی زیبا و جذاب
پارتگذاری میکنیم
با ما همراه باشید
منتظر نگاه مهربانتون هستیم
[💜#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی💜]
@mojaradan
*🍀﷽🍀
رمـان #نــگـــــاه_خـــــــــــدا 👀🕋
#پارت۱ 📜
دلشوره عجیبی داشتم ،از جام بلند میشدم میرفتم کنار شیشه نگاه میکردم باز بر میگشتم سر جام
مادر جون کنار داشت تسبیح میزد ،خاله زهرا هم داشت قرآن میخوند ،بابا رضا هم سرش و گذاشته بود به دیوار و زیر لب زکر میگفت
نمیدونستم چیکار کنم که اروم شم
بابا رضا: سارا جان بابا من دارم میرم نماز خونه پیش اقاجون ،اگه کاری داشتی من اونجام
- باشه بابا جون
اینقدرر حالم بد بود که از بیمارستان زدم بیرون رفتم سمت خونه
به خونه که رسیدم میخواستم برم بالا تو اتاقم که چشمم به سجاده مامان فاطمه افتاد ( مامان فاطمه دو هفته اس که تو بخش سی سی یو بستری بود به خاطر مشکل قلبی که داشت ،دکترا هم گفتن کاری از دستشون بر نمیاد )
سرمو گذاشتم روی مهر،خدایا خودت به مادرم کمک کن،خدایا من قول میدم دختره خوبی بشم ،قول میدم چادر بزارم
خدایا قول میدم اونی بشم که تو میخوای ،مادرمو بهم بر گردون
تسبیح آبی سجاده مادرم تو دستم بود و گریه میکردم که خوابم برد ،با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم همه جا تاریک بود شب شده بود به صفحه گوشی نگاه کردم
خاله زهرا بود
- جانم خاله
خاله زهرا: معلوم هست کجایی ،کل بیمارستان و گشتیم ،چرا گوشیتو جوا نمیدی؟
- چیزی شده خاله جون
خاله زهرا: بیا بیمارستان مامان بهوش اومده
- وایییی خدایی من ،الان میام*
✍🏻فــــاطـــــمــه.ب
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
2.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هیچ چیزی در این عالم
بدون حرکت نیست _ و هر
حرکتی در جهانِقلب ها از
حس ها پیروی میکند _
مراقبت از حس ها مثل
پیدا کردن منشأ حس ها
مهم هستند .. اینکه حس ها
زمانی ارزش پیدا میکنند
که از یک قلب متولد شده
باشند _ و آن قلب
#نگاه_خدا
است ..
@mojaradan