💁♂آداب پیشنهاد ازدواج به دختر ها
🌼🌸 #قبل_از_ازدواج🌸🌼
🚶♂👤 #مخصوص_آقا_پسرا 👀🚶♂
☹️دختر خانم ها نباید بخونن🤷♀🙏😐😅
_________________________
۳. ازدواج چیزی نیست که بخواهید بخاطر انگیزه های آنی وارد آن شوید. نباید فکر کنید چون او خیلی زیباست، چون خواستگاران زیادی دارد یا چون ممکن است به زودی فکر رفتن از ایران به سر او بزند، باید سریع وارد عمل شوید و او را شکار کنید. باید ارزش های شما با ارزش های همسرتان یکسان باشد. اگر در مورد فردی که می خواهید با او ازدواج کنید تردید دارید، بهتر است بیشتر برای شناخت او وقت بگذارید.
🔵چطور پیشنهاد را بگوییم؟
۱. حتما در این مدت اطلاعات حداقلی درباره روحیات او به دست آورده اید. جدی است یا شوخ طبع؟ فانتزی فکر می کند یا خیلی رسمی؟ صحبت کردن درباره ازدواج را به فضایی که مورد علاقه او است ببرید. مثلا می توانید این کار را تلفنی انجام دهید اما چندان خوشایند نیست. صحبت درباره یک زندگی مشترک به چیزی بیشتر از گفتگوهای تلفنی نیازمند است. قرارتان را در یک محیط فرهنگی تنظیم کنید. کافی شاپ یک فرهنگسرا یا موزه محل مناسبی به نظر می رسد. اگر او را به محلی ببرید که پاتوق جوان های پرهیاهو است، مثلا کافه ای شلوغ پر از بوی دود سیگار، قطعا نتیجه مناسبی نخواهید گرفت.
۲. از او نخواهید سوار ماشین شما شود تا در خیابان یا همین طور که در حال رانندگی هستید موضوع را با او در میان بگذارید. پیشنهاد ازدواج دادن و صحبت درباره آینده نیازمند فضای مناسب و مکان مناسب است.
#ادامه_دارد...
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
هركسی دنبال خبر میگرده...بهش بگيد #عشق_داره برمیگرده...😍♥️
پیکر ۷ تن از شهدای مدافع حرم در سوریه از جمله شهید مدافع حرم محمد بلباسی شناسایی شد...☝️🥀
سربازانامامزمانبهوطنخوشآمدید✋
∞| ♡ʝσiŋ🌱↷
『 @mojaradan
#بسم_رب_ِّالحیدر
ا🏴
بنام نامی حیدر امیرالمؤمنین ✋
ا🏴
سلام علیکم خدمت همهی همراهان کانال ،جمیع اوقات حیدری،
#ختم_قرآن هدیه میکنیم به حضرت زینب
به نیت شهدای شناسایی شده که از شام آوردن
سلامتی امام زمان
🌼🍂❖با توکلـ به اسمـ اعظمتـ یااَللّه❖🍂🌼
🌼🍂اٍّ๛لَّاٍّمّـُ عَّلَّیّْکَّ یٌّاٍّاٍّبّْاٍّصَّالِّحَّ الّْمَّهّْدّی🍂🌼
﷽📖جزء1💜
﷽📖جزء2💜
﷽📖جزء3💜
﷽📖جزء4💜
﷽📖جزء5💜
﷽📖جزء6💜
﷽📖جزء7💜
﷽📖جزء8💜
﷽📖جزء9💜
﷽📖جزء10💜
﷽📖جزء11💜
﷽📖جزء12💜
﷽📖جزء13💜
﷽📖جزء14💜
﷽📖جزء15💜
﷽📖جزء16💜
﷽📖جزء17💜
﷽📖جزء18💜
﷽📖جزء19💜
﷽📖جزء20💜
﷽📖جزء21💜
﷽📖جزء22💜
﷽📖جزء23💜
﷽📖جزء24💜
﷽📖جزء25💜
﷽📖جزء26💜
﷽📖جزء27💜
﷽📖جزء28💜
﷽📖جزء29💜
﷽📖جزء30💜
🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼
🌼🍂لطفا شماره جزءهایی كه برای ختم انتخاب كردين رواعلام کنیدتاجلوی جزءانتخابیتون بنویسم.🍂🌼
مهلت ختم #نامحدود هر وقت خواندید #هدیه کنید به #حضرت_زینب
#سربازان_مهدی_به_وطن_خوش_امدید
#شهدا_نیم_نگاهی_به_ما_اسیر_های_زمینی_کنید .
👇🏼برای انتخاب جزءبه آیدی زیرپیام دهید👇
@mojaradan_bott
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج ─═इई⚘⚜⚘⚘⚘⚘⚜⚘ईइ═─
@mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بابایی کی برمیگردی؟
زود برمیگردم...
🌷 دقایقی با بچههای شهید محمد بلباسی
@mojaradan
❤️
#رفت_و_آمد_در_دوران_عقد
💠زوج ها برای تعیین میزان رفت و آمد صحیح و بدون مشکل در دوران عقد باید با یکدیگر هماهنگ باشند.
✨زمان کمی یعنی خانواده همسرتان بداند که شما بی نظم و برنامه به خانه شان نمی روید، بلکه مثلا یک روز اول هفته و یک روز آخر هفته به آن جا می روید.
👈زمان کیفی هم یعنی مثلا شما از نظر زمان کمی باید شنبه و چهارشنبه ها به خانه همسرتان بروید ولی چون امروز پدر همسرتان مریض است، بهتر است برای عیادت او به منزل آن ها بروید.
❇️برای تعیین بهترین زمان کمی و کیفی هم زن و شوهرها باید با هم مشورت کنند تا به بهترین زمان برسند.
#نامزدی #عقد #ازدواج
─┅═ঊঈ💞🌹💞ঊঈ═┅─
💍 #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
💖 @mojaradan
#رفتار_با_مادرشوهر
صبر و تحملتان را بالا ببرید:
⬅️ انتظار نداشته باشید که همه به طور خودکار ورود شما را به خانواده جدید خوشامد بگویند.
⬅️ ممکن است به گروه افراد خوش شانسی تعلق داشته باشید که با آغوش باز مادرشوهر پذیرفته میشوند یا شاید از بدو ورود مشکلاتی برایتان پیش بیاید.
👈 به هر حال باید بدانید برای شناخت خانواده جدیدتان به زمان بیشتری نیاز دارید و باید صبر و تحملتان را بالا ببرید.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
✼═══┅💖💖┅═══✼
💞 @mojaradan
اینجا بدون تو.mp3
7.75M
🔊 #صوت_مهدوی
📝 « اینجا بدون تو »
▫️ هوای اینجا، هوای دنیای بدون تو، سنگین و آلودهست...
🌸 #دلنوشته_صوتی_مهدوی
☑️ #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
🌸 @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 روی سنگ مزارشان باید بنویسید خادمان حرم
🎙مداحی آقای امیر عارف در مراسم تشییع شهدای حرم
🔹 رضا حاجیزاده، علی عابدینی ، محمد بلباسی و حسن رجاییفر از استان مازندران ، زکریا شیری از استان قزوین، مجید سلمانیان از استان البرز و مهدی نظری از استان خوزستان اسامی این شهیدان والامقام است.
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#راز_موفقیت
✅ 16 راز موفقیت زوجها 👇👇
1. دعوا دلیل جدایی نیست.
2. به تعهدات رابطه پایبند باشید.
3. چیزهای مورد علاقه او را بخرید.
4. هنگام ورود و خروج از خانه، همسرتان را ببوسید.
5. گاهی کنسل کردن یک قرار، به بودن در کنار همسرتان می ارزد.
6. با خانواده او مانند خانواده خود رفتار کنید.
7. گفتن «دوستت دارم» هر چه بیشتر، بهتر
8. هنگام بیماری با او مهربان باشید.
دانستی زناشویی
9. در نبود یکدیگر، کارهای خانه را انجام دهید
10. از گفتن جوک های توهین آمیز خودداری کنید
11. وقت شناس باشید.
12. با افرادی که پشت همسر شما بد می گویند، به تندی رفتار کنید.
13. او را از کوچیک ترین تصمیمات خود آگاه کنید .
14. به تماس و پیام ها او پاسخ دهید.
15. از همسرتان بپرسید روز خود را چگونه گذرانده است.
16. در مسافرت دعوا نکنید،مشکلات را بگذارید.برای بعد از بازگشت ،مسافرت و تفریحتان را به هیچ عنوان خراب نکنید..
─┅═ঊঈ💞🌹💞ঊঈ═┅─
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی 💍
💖 @mojaradan
#خانمها_بخوانند
بدست آوردن دل یک مرد همیشه کارساده ای نیست
نگو: اون که منو دوست داره پس چرا باید به سر و وضع خودم برسم و برایش دلربایی کنم؟
عشق نیاز به مراقبت و نگهداری داره
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
═══✼🍃🌹🍃✼══
@mojaradan
═══✼🍃🌹🍃✼═
#هر_دو_بخوانیم
✨دختران و پسران جوان برای اینکه مقدمات ازدواج خود را فراهم کنند و بتوانند شناخت خوب و ارزیابی کافی نسبت به همسر آینده خود به دست آورند، ❣میتوانند به صورت ضابطهمند و در چارچوبهای اخلاقی مورد پذیرش جامعه این کار را انجام دهند تا بتوانند با ویژگیهای شخصیتی زیباشناختی طرف مقابل و مسائل دیگری از این نوع آشنا شوند که علاوه بر آن، کمک گرفتن از تجربیات دیگران و مشاورههای قبل ازدواج هم میتواند تأثیر بسزایی داشته باشند.
♨️اغلب دختران و پسران در ارتباطات خود بیشتر شیفته ظواهر و احساسات آنی یکدیگر شده و به اصطلاح در یک نگاه عاشق یکدیگر میشوند که این دوستیها را در فضای ذهنی بسیاری از جوانان میتوان دید،
✳️ امّا محبت ورزیدن و عشق تنها در صورتی که مقدمهای برای ازدواج باشد پذیرفتنی است.
⚠️اگر عواطف و احساسات آنی دختران و پسران جوان در موقعیت حساس آشنایی با یکدیگر بر منطق و انتخاب اصولی آن ها قالب شود،
⭕️می تواند آسیب های زیادی را برای هر یک از آن ها به همراه داشته باشد.
─┅═ঊঈ💞🌹💞ঊঈ═┅
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی 💍
💖 @mojaradan
#وقت_دعوا
⚠️وقت دعوا حلوا خیرات نمیکنن، درسته. ولی قرارم نیست به هم چاقو بزنیم! درسته دعوائه ولی حرفی که زده بشه وقتی آروم بشیم از ذهن طرف مقابل پاک نمیشه...
♻️حواسمونو جمع کنیم که حرفی رو توی دعوا نزنیم که نتونیم جمعش کنیم، که از پسِ پاک کردنش برنیایم! که مجبور بشیم چندین بار عذرخواهی کنیم! تو دعوا یکی باید سکوت کنه، باید بزنه به شوخی و خنده... باید جو رو آروم کنه... چی میشه بگه: حق با توئه!اون یه نفر شما باشید. آرامش رو به زندگیتون دعوت کنید...
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
✼═══┅💖💖┅═══✼
💞 @mojaradan
4_5773691443289785994.mp3
5.71M
#تلنگری 💌
این راه هنوز به آخرین منزلش نرسیده ! باید همچنان دوید...
شکلِ میدانها عوض شده،
اما راه، همان تنها راهِ همیشگی است؛ #جهاد
🌪بیچاره آنکس که نرسید... یا وسط راه با هرمشکل یا فتنهای جا ماند!
#استاد_شجاعی 🎤
#تمدن_سازی_نوین_اسلامی
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
🌺 @mojaradan
مجردان انقلابی
#داستان_شب پریسا🍁🍁 قسمت هجدهم بی هدف توی خیابون اصلی شمیران قدم میزدم و خیره شده بودم به خط سفید
#داستان_شب
پریسا 🍁🍁
قسمت نوزدهم 🍂🍂
آشفته و درب و داغون مدارک و برداشتم و از خونه زدم بیرون. دائم توی راه به علت رفتارش فکر میکردم
چرا کمک منو پس زد؟ چرا نزاشت دستش و معاینه کنم؟ نکنه از وجود من بیزاره؟ چرا برام ناخودآگاه مهم شده؟
تموم این چرا ها توی سرم رژه میرفتن و منم هیچ جوابی براشون نداشتم!
کلافه و سرگردون با خودم درگیر بودم که نفهمیدم کی رسیدم به دفتر کار اشکان
ای لعنت بهت اشکان که هرچی میکشم از تو میکشم!
عصبی وارد دفترش شدم و بدون توجه به منشی که میگفت بی اجازه وارد نشم رفتم توی اتاقش!
پشت میز نشسته بود و داشت یکسری مطالب مینوشت
وقتی منو با اون قیافه دید که در و محکم باز کردم و کارد میزدی خونم در نیومد دید گفت :پریسا؟ خوبی تو؟
تا این و گفت مثل یه بشکه باروت منفجر شدم و گفتم :خوبم؟ اشکان دلم میخاد با همین دستام خفه ت کنم
خودکارش و گذاشت رو میز و نیمه لبخندی زد و گفت :هی هی هی، چته دختر؟ بگو چیشده مگه؟
رفتم نزدیک تر و مدارکش و گذاشتم روی میزش و با دلخوری گفتم :تو که گفتی کسی خونه نیست؟ ولی یحیی خونه بود
اخم هاشو کرد توی هم و گفت :خوب خونه بود که بود، بابت این منو بازخواست میکنی؟ اونم این شکلی؟
نشستم روی صندلی و گفتم :نخیر فقط منم یهو وارد شدم و آقا رو ترسوندم که زد خودش و سوزوند!
تا این و گفتم اشکان زد زیر خنده و گفت :جدی؟ حالش چطوره الان
_چطور میتونی اینقدر بی نمک باشی اشکان، کلی ابرو ریزی کردم تازه کلی هم ضایعم کرد و رسما منو پرت کرد بیرون
اشکان با ته خنده ایی گفت :قشنگ تعریف کن بینم توام
براش ماجرا رو که تعریف کردم بلند شد و وایستاد و گوشی شو برداشت و گفت :آفرین به این پسر، بابا تو نمیدونی یحیی از این بچه مقید هاست
_یعنی چی؟
+یعنی یه کاره رفتی جلوی یه آدم مذهبی گفتی دستت و بده ببینم چیشده عمو جون!
و ریسه رفت از خنده!
پس دردش این بوده!
_ولی اصلا بهش نمیخوره؟
+کاریه که شده پریسا جون، بزار بهش زنگ بزنم ببینم چیکار کردی جوون مردم و
ناخودآگاه گوشام تیز شد که ببینم چی بهش میگه
#ادامه_دارد...
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی
@mojaradan
#داستان_شب
پریسا 🍁🍁
قسمت بیستم 🍂🍂
⚜یحیی ⚜
کلافه بودم. دستم عجیب میسوخت
اما بیشتر از اون ذهنم درگیر امروز بود.
راستش عذاب وجدان گرفتم که اونطوری سرش داد زدم
از وقتی هم خونه اشکان شدم فهمیدم آدمای دور و برش چندان مثل من فکر نمیکنن اما اونقدر محترم هستن که اعتقاداتشون رو واسه خودشون نگه دارن!
هیچ نمیدونستم بابت رفتاری که کردم ازم ناراحت شده یا نه!
همینطور که دستم میسوخت و به سختی لقمه میگرفتم واسه خودم یهو گوشیم زنگ زد.
برداشتمش و دیدم آقا اشکانه!
لقمه رو قورت دادم و تماس و وصل کردم
_سلام اشکان جان
+سلام به روی ماه سوخته شدت، چطوری یحیی جان
پس میدونه ماجرا رو.. در
خندیدم و گفتم :شکر خوبم، خووووب
خندید و گفت :این دختر عجیب زده جزغاله ت کرده ظاهرا درسته؟
_چیز مهمی نیست
+منم بهش میگم این آقا یحیی ما صد تا جون داره و از طرفی کلی هم آقاست ولی به کتش نمیره که نمیره!
_چطور مگه؟
+اینجاست، سه ساعته مخ منو خورده که تقصیر تو بود و فلان... میخاد باهات حرف بزنه
تا این و گفت رنگم پرید.
یهو از جام پاشدم که پام گیر کرد به عسلی زیر پام و درد شدیدی توی زانوم پیچید
اما دندون هامو محکم به لبم گرفتم و سعی کردم به روی خودم نیارم
نمیدونم چرا هل کرده بودم
صداش از اونطرف آروم میومد که به اشکان میگفت :من؟ من کی گفتم میخام باهاش حرف بزنم؟
خنده م گرفت
اما از تصور اینکه الان میخاد صحبت کنه دوباره استرس زیر پوستم دوید
بالاخره گوشی و گرفت دستش و گفت :سلام آقا يحيي، خوبی؟
از لحن مکالمه ش یکم خنده م گرفته بود. میدونستم براش سخته بخاد رسمی حرف بزنه اما داره مراعات منو میکنه
صدامو پشت تلفن صاف کردم و گفتم :سلام، ممنونم شما خوبید؟
از مکالمه مون خنده م گرفته بود. انگار نه انگار من چند ساعت پیش توسط همین خانم سوخته بودم و این تلفن فقط یه تلفن از دل درآوردن بود
_میخاستم عذر خواهی کنم، تقصیر من بود که...
و چيزي نگفت. طی یه بار دیدنش فهمیده بودم که آدم مغروریه و سخته براش عذرخواهی کردن
برای همین پریدم توی حرف و گفتم :مشکلی نیست چیز خاصی نبود که
_لازم نیست بیام دنبالتون ببرمتون دکتر؟
+نه گفتم که چيز مهمی نیست
یهو خیره شدم به دستم که کلی قرمز شده بود
از خودم و دروغم خنده م گرفته بود!
اما دلم نمیخواست که ناراحت بشه!
مکالمه به همین راحتی تموم شد
اما انگار یه چیزی داشت توی وجود من شکل میگرفت
یه چیزی که خیلی وقته دورش و خط کشیدم!
#ادامه_دارد...
#پایگاه_اجتماعی_مجردان_اجتماعی
@mojaradan