eitaa logo
مجردان انقلابی
13.9هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
9.7هزار ویدیو
183 فایل
#آتش_به_اختیار یک عده جوون انقلابی 🌷 فقط جهت تبلیغات پیام دهید 👇 @mahfel_adm متخصص عروسی مذهبی 🔰کپی مطالب باصلوات آزاد🔰 آدرس محفل 🤝 eitaa.com/rashidianamir eitaa.com/mojaradan 👈 آدرس ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#قرار_عاشفی 🌸با اجازه #مادر_سادات رخت عزای پسرش را نه از جان بلکه از تن در می‌آوریم و می‌گوییم ای حسـ💫ـین داغ تو تا ابد در سینه ما خواهد ماند... 🌹🍃اَلــســَّلــامــُ عــَلــَیــْڪــَ یــا اَبــاعــَبــْدِالــلــَّهِ🍃🌹 #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی @mojaradan
#السلام_ایها_غریب #سلام_امام_زمانم امروز به عشاق حسین، زهرا دهد مزد عزا یک عده را درمان دهد، یک عده بخشش در جزا یک عده را مشهد برد، یک عده را دیدار حج باشد که مزد ما شود، تعجیل در امر فرج #اللهم_عجل_لولیک_الفرج #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی @mojaradan
🔰 بهانه‏ گيرى، مانع ازدواج‏ اوّلين ازدواج، بهانه‏ گيرى دختر و پسر يا اطرافيان آنان است. گاهى بهانه‏ گيرى موجب مى‏ شود كه دختر ‏ ساله يا پسر چهل ‏ساله همچنان مجرد مانده است. وقتى‏ علّت را جويا شويم، هردو مى‏ گويند: همسر پيدا نكرده‏ ايم. در حالى‏ كه پذيرفتنى نيست كه كسى همسرى بيابد كه صد درصد پسند و همسو با خواسته ‏هاى او باشد. اگر در يك ازدواج هفتاد درصدِ تأمين شود، آن زوج خوشبخت خواهند بود. بهانه ‏گيرى در ميان به گونه‏ اى و در ميان غير مقدّسين به گونه‏ اى ديگر است. ولى برآيند انواع بهانه‏ گيرى، رفتن سنّ ازدواج و مجرد ماندن بسيارى از دختران و پسران است. پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) بارها روى منبر مى‏ فرمودند: مردم! وقتى دخترتان به ازدواج رسيد، او را شوهر دهيد؛ زيرا دختر بالغ، همچون رسيده به درخت است؛ حال اگر آن ميوه رسيده را از نچينيد، از بين مى‏ رود. همچنين آن حضرت معيار اصلى ازدواج را برخوردارى از و اخلاق دانسته ‏اند: «إِذَا جَاءَكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دِينَهُ فَزَوِّجُوهُ و إِلَّا تَفْعَلُوهُ‏ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِى الْأَرْضِ وَ فَسادٌ كَبِيرٌ».1 يعنى اگر کسى پيدا بشود كه دين و اخلاق او را می پسندید، به او زن دهید. وگرنه و فساد در جامعه اسلامى پيدا مى ‏شود. __ پی نوشت: 1. الكافى، ج 5، ص 347. @mojaradan
یکی ازرسم های قشنگ ماايرانيهااينه که: وقتی میخوایم كسي روازعزا در بياریم براش لباس نومیبریم... خدايا.... بعداز2ماه عزاداری خالصانه برای سیدالشهدا واهل بیتش،وبر خاندان پیامبرت.... برقامت امام عصر،مهدی فاطمه(ع)لباس فرج☘ وبرتن عزاداران،لباس تقواوایمان کامل بپوشان🍃 وما را ازشیعیان راستین وجان برکف،واز منتظران امام زمان عج قرار ده الهی آمین #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣وقتی از ** نتونستم ایرادی پیدا کنم سراغ خودم رفتم. سعی کردم از خودم یک بی شاخ و دم درست کنم که حمید کلا از من پشیمان شود، برای همین گفتم: من آدم هستم، بداخلاقم، صبرم کمه، امکان داره اذیت بشی، حمید که متوجه قصد من شده بود گفت: شما هر چقدر هم عصبانی بشی من آرومم، خیلی هم ، بعید میدونم با این چیزها جوش بیارم. گفتم: اگه یه روزی یا دانشگاه برم، خسته باشم، غذا درست نکرده باشم، خونه باشه، شما ناراحت نمیشی؟ گفت: اشکالی نداره، زن گل 🌹 میمونه، حساسه، شما هر چقدر هم که حوصله نداشته باشی من میکنم. خلاصه به هر زدم حمید روی همان پله اول مانده بود، از اول تمام عزم خود را جزم کرده بود که بله را بگیرد، محترمانه باج میداد و هر چیزی میگفتم قبول می‌کرد. 📌حال خودم هم عجیب بود، حس میکردم او شده ام، با متانت خاصی حرف می‌زد، وقتی صحبت می‌کرد از ته محبت را از کلماتش حس میکردم، بیشترین چیزی که من رو درگیر خودش کرده بود چشم های حمید بود. گویی قسمت این بود چشم هایی بشوم... 🙈 📚یادت باشه ❣شهید حمید سیاهکالی مرادی @mojaradan
#همسرانہ با شڪ و بدبينے زندگے نڪنيد| اگر متوجہ مسئلہ اے🌿 شڪ برانگيز شديد• و شخصيت شڪاڪے نداريد🥴 بدون قضاوت و با ارامش حتما مطرح ڪنيد🎈 و از ڪارهاے پليسے دورے ڪنيد👣 . #پایگاه_اجتماعی_مجردان_انقلابی @mojaradan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ 💠ماجرای کتک خوردن استاد قرائتی💠 ✍ خدا اموات را رحمت كند. من با پدرم دعوا داشتم. من مى‏ خواستم به دبيرستان بروم. اما پدرم مى ‏گفت: بايد آخوند شوى. آن زمان آخوند خيلى كمياب بود. سى و دو سال پيش مردم به پدرم مى گفتند: تو كه آخوند نيستى. تو بازارى هستى. بچه ‏ات را دنبال كاسبى بفرست. آخوندى چيست؟ آن زمان آخوند شدن خيلى مشكل بود. آن زمان خيلى فقر وجود داشت. خلاصه ما با پدرمان دعوا كرديم. گفتم: من نمى‏ خواهم آخوند شوم. مى‏ خواهم به دبيرستان بروم. پدرم خسته شد. عاجز شد. گفت: برو هر كارى مى‏ خواهى بكن. به دبيرستان رفتم. با بچه ‏هاى دبيرستانى حرفمان شد. ما شكايت بچه ‏ها را به رئيس دبيرستان كرديم. رئيس دبيرستان هم آمد و به بچه ‏ها تشر زد. بچه‏ ها گفتند: بايد حال قرائتى را بگيريم. گفتند: اگر او را بزنيم، دوباره از ما شكايت مى ‏كند. روز آخر مدرسه ‏ها كه مدرسه تعطيل مى ‏شود، حالش را مى ‏گيريم. من مى‏ خواستم آن روز به مدرسه نروم. اما گفتم: آنها فكر مى ‏كنند كه من از آنها ترسيده‏ ام. باور نمى ‏كردم كه حالا بعد از چند ماه يادشان باشد. روز آخر دبيرستان شانزده نفر از اين بچه‏ هاى دبيرستانى ريختند و من را كتك زدند. به قدرى سر و صورت من را سياه كردند كه ديگر طاقت نداشتم. يادم است كه وقتى مى‏ خواستم به خانه بروم، بلند شدم و بر زمين افتادم. دستم را به ديوار گرفتم و به خانه رفتم. شب پدر من به خانه آمد و گفت: چه شده است؟ گفتم: من مى ‏خواهم طلبه شوم. چه كتك خوبى بود. 💥به هرحال آدم گاهى اوقات نمى ‏داند كه چه چيز به صلاحش است. گاهى در يك جايى شكست مى ‏خورد. بعد هم مى‏ بيند كه خوب شد كه شكست خورد. ما نمى‏ دانيم كه خيرمان در چيست. از خدا خير بخواهيد. مأيوس نشويد. اگر يك دعا مستجاب نشد، به يه كارى نرسيديد، مايوس نشويد. 📚 بخشی از برنامه درسهایی از قرآن سال۷۴ . @mojaradan •┈••✾🍃🍁🍃✾••┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا