تا آخر عمرم هرگز شب شهادت حاج قاسم فراموشم نمیشه...
جزء تلخ ترین شب های زندگیم بود.
مادربزرگم قریب به چهل ساله که اهل نماز شبه واهالی منزل همه میدونیم که مامان بزرگ زودتر ازهمه ما بیدارمیشه
آن شب جمعه هم مثل همیشه مامان بزرگ بیدارشده بود تا رادیو روشن کرده بود خبر راشنیده بود اول فکر کرد که اشتباه کرده آمده بود مادرم را بیدار کرده بود وتلویزیون روشن...
من باصدای شیون مادرم از خواب پریدم تا زمانیکه آفتاب بزنه همه درخانه بیدار بودیم وشیون میکردیم.
صبح همه خانه رامشکی زدیم، دم در پرچم مشکی آویزون کردیم
همه سیاه پوش شدیم..
ما عزیزازدست داده بودیم🖤🖤🖤
«ارسالی از مخاطبین محترم کانال»
درخدمت باقی دوستان هستم.
فردا برای پیامهاتون، انجام وظیفه میکنم.
ان شاءالله
شب شما بخیر ✋
1_2188304164.pdf
12.99M
#میثاقنامه_مکتب
متن کامل وصیتنامهٔ #حاج_قاسم، وصیتنامهای ساده - روان- دلی که خواندنش سالی یکبار بر هر محب او لازم است.
#جان_فدا
#جانفدا
مجاورحرم
@mojavereharamm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آقا فرمود:
در دنیا با #حاج_قاسم خیلی رفیق بودیم؛ انشاءالله خدا کاری کند که در قیامت هم خیلی رفیق باشیم...
🖤💔
مجاورحرم
@mojavereharamm
بسم الله
از صبح روز پنجشنبه ۱۲ دی ماه ،مشغول آماده کردن غذا های مفصلی برای پاگشای چند تا عروس خانوم ،منزل مادرم بودیم.
هر دو مون از اینکه غذا ها و ملزومات دیگه سفره ،به موقع آماده شده و برای فردا کار زیادی نداریم خیلی احساس خوبی داشتیم .
پدربزرگم شب قبل از خواب از اخویمون خواستند که برن خونشون ،و ایشون هم اجابت کرد
من صبح سیزدهم با صدای راست میگی راست میگی مامانم بیدار شدم
وحشت برم داشت که چی شده
وقتی صورت هاشونو دیدم هزار مدل فکر منفی اومد تو سرم که هزارمیش هم شهادت حاج قاسم نبود ...
تلویزیون رو روشن کردن،و دیدم آنچه که شده بود رو ...
انقدر گریه کردم و انقدر حالم بد بود که حاضر نشدم مشکی نپوشم و بعد دیدم همه ی مهمونهامون هم دلشون تاب نیاورده
از طرفی دلم میسوخت که چرا داریم مهمونی میدیم ،از طرفی نمیشد اون همه تدارک رو ریخت دور
با اومدن مهمونا هم هی من بدتر شدم و عذاب وجدانم بیشتر
دیگه همه گفتن برو و چشمات رو هم بذار
هر نیم ساعت میرفتم تو اتاق و اشک و اشک و اشک ...
رحمت خدا به روح مطهر این شهید ... که تا لحظه ی آخر هم در مسیر دین بود و هم مسیر امام و شهدا رو منحرف نکرد و در آخر به پای آرمانش ،جونش رو فدا کرد
الهی بر سر سفره ی امیر المومنین علی علیه السلام الساعه مهمان باشند.
«ارسالی از مخاطبین محترم کانال»
سلام علیکم.
صبحتون منوربه نورالهی عزیز
روزی که شهیدسردارِدلهاروبرای تشییع به قم آوردن آن روزدوشنبه بودومن طبق معمول واسه انجام خدمت به حرم رفته بودم.
درب 4 حرم محل انجام وظیفهی من بود.
حضورپرشورمردم مثال زدنی بود.
البته توفیق شرکت دربدرقه ایشون ازحرم تاجمکران رونداشتم امادرخدمت میهمانان وشرکت کنندگان درمراسم بودم.
نکته ای که برام بسیارتعجب برانگیزبوداین بودکه من هرگزایشون راندیده بودم ونه می شناختم امانمی دونم چه حکمتی بودوقتی خبرشهادت ایشون روشنیدم گویاسالهای سال باایشون آشنابودم
سیل اشک بودکه دلِ بیقراروهمراهی میکرد.بی تابی وغم جانکاه شهادتشون مرایادِرحلت بنیانگذارکبیرانقلاب حضرت امام رحمه اللّه علیه انداخته بود.
مرورمیکردم یادِشهداوامام واینکه یکرنگی ایشون باعث شده یک ملت درسوگش همصداناله بزنن.هرکس درهرلباسی ودرهرموقعیتی باهرعقیده ای براشون اشک ریختند
واین نشان ازصفای باطن وروح بلندداره.
تشییع باشکوه ایشون یادم اوردوداع ملتم رودرروزوداع امام عزیزم.
اخه سربازانِ خمینی همچون خودِخمینی
نمونه وبی بدیلند.
روحشان همنشین یاران شهیدش خصوصاً حضرت ارباب بی کفن ومادرشون خانم فاطمه الزهرا سلام اللّه علیها
«ارسالی از مخاطبین محترم کانال»