مجاورحرم
🌙#ماهمباركرمضان 💫#رمضانکریم 📖#دعای_ابوحمزه_ثمالی 🕋✨🎬 أَنَا يَا رَبِّ الَّذِى لَمْ أَسْتَحْيِكَ
30.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙#ماهمباركرمضان
💫#رمضانکریم
📖#دعای_ابوحمزه_ثمالی
🕋✨🎬
فَبِحِلمِكَ أَمهَلتَنِى،
وَ بِسِترِكَ سَتَرْتَنِى
حَتَّىٰ كَأنَّكَ أَغْفَلْتَنِى،
وَ مِن عُقُوباتِ الْمَعاصِى جَنَّبْتَنِى
حَتَّىٰ كَأَنَّكَ اسْتَحْيَيْتَنِى
پس با بردباریات مهلتم دادی
و با پردهپوشیات مرا پوشاندی
تا آنجا که گویی مرا از یاد بردهای
و از مجازات گناهان برکنارم داشتهای،
گویا تو از من حیا کردهای!
((۱۶))
•••━🍃❀💠❀🍃━•••
مجاورحرم
@mojavereharamm
🤲#دعا
✨#دعای_کمیل
يا إِلٰهِى وَرَبِّى وَسَيِّدِى وَمَوْلاىَ،
لِأَيِّ الْأُمُورِ إِلَيْكَ أَشْكُو،
وَ لِمَا مِنْها أَضِجُّ وَأَبْكِى،
لِأَلِيمِ الْعَذابِ وَشِدَّتِهِ،
أَمْ لِطُولِ الْبَلَاءِ وَمُدَّتِهِ
ای خدای من و پروردگار و سرور و مولایم، برای کدامیک از دردهایم به حضرتت شکایت کنم و برای کدامین گرفتاریام به درگاهت بنالم و اشک بریزم.
◽شبهای جمعه با هدیهٔ امیرالمؤمنین علیه السلام،"دعای کمیل" ، زندگی رااز نو شروع کنید.
•••━🍃❀💠❀🍃━•••
مجاورحرم
@mojavereharamm
مجاورحرم
#دعاهای_قرآنی 🌸🍃 موضوع: طلب آمرزش، توفیق در امور دین، پیروزی بر کافران لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً
#دعاهای_قرآنی
🌸🍃
موضوع: طلب اولاد صالح
«رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ»
پروردگارا!
به من از صالحان [= فرزندان صالح] ببخش!»
🌸🍃
سوره مبارکه صافات
آیه شریفه صد
•••━🍃❀💠❀🍃━•••
مجاورحرم
@mojavereharamm
#شب_زیارتی_ارباب
#صلّی_اللّه_علیك_یااباعبداللّه
❤️✋
آقاجان؛
هرکسی را سر چیزی و تمنای کسیست
ما به غیر از تـــو نداریم تمنای دگر
عکس از بنده
از یک شب جمعهای...
#اللهم_ارزقنا
•••━🍃❀💠❀🍃━•••
مجاورحرم
@mojavereharamm
مجاورحرم
#ختم_جمعی_صلوات #ختم_جمعی_صلوات #ختم_جمعی_صلوات 🌸🍃🌸🍃🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 در آستانهٔ نیمهٔ ماه مباركیم و مسر
🔢 ➕❎💯
بعد از دو روز کامل که با شما محبان حضرت کریم اهل بیت علیه السلام در #ختم_جمعی_صلوات همراه بودیم، شرط ادب است از شما به سهم خودم تشکرکنم و اعلام کنم:
« ۸۰,۰۰۰صلوات »
روانهٔ بقیع کردیم.
اجر شما را پدر و مادر عزیزش دادهاند و خواهند داد.
•••━🍃❀💠❀🍃━•••
مجاورحرم
@mojavereharamm
May 11
#جمعه
#جمعه_سیدالأیام
#جمعه_ها_منتظرترم
🌱🍃
از آیت الله بهاءالدینــی رحمة الله علیه پرسیدنــد :
علت ایــن که عصرهای جمعه دل انسان میگیــرد و غمگیــن میشود چیست ؟
فرمودنــد:
چون در آن لحظه قلب مقدّس امـام عصــر ارواحنافداه بــه سبب عَرضــهٔ اعمال انسانها ، ناراحت و گرفتــه است، آدم و عالم متأثــر میشونــد.
حضــرت قلب و مدارِ وجـود است.
🍃🌱
#اللهم_عجّل_لولیك_الفرج
•••━🍃❀💠❀🍃━•••
مجاورحرم
@mojavereharamm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#جمعه
#جمعه_سیدالأیام
#جمعه_ها_منتظرترم
#اللهم_عجّل_لولیك_الفرج
#افضل_الأعمال_انتظار_الفرج
🎥کوتاه و موجز👌
ببینید و بشنوید.
•••━🍃❀💠❀🍃━•••
مجاورحرم
@mojavereharamm
هدایت شده از مجاورحرم
صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی را توصیه میکنند در عصر #جمعه بخوانید.
سید ابن طاووس و شیخ طوسی رضوان الله علیهما فرمودهاند:
این صلوات از مولای ما حضرت مهدی "عجل الله تعالی فرجه الشریف" روایت شده است که در مکه به دست ابوالحسن ضرّاب اصفهانی رسیده.
⬅️ روی عبارت صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی در بالا بزنید، لینک برای شما باز میشود.➡️
مجاورحرم
@mojavereharamm
مجاورحرم
#جمعه #جمعه_سیدالأیام #جمعه_ها_منتظرترم 🌱🍃 از آیت الله بهاءالدینــی رحمة الله علیه پرسیدنــد : ع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️#حجاب
نَقل احساسی و عاطفیِ جالبی بود.
ببینیدش👌
•••━🍃❀💠❀🍃━•••
مجاورحرم
@mojavereharamm
#درس_عملی
#خاطره
📝#خاطرۀ_شیرین دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر
🔹 مدتی بعد از آنکه پدر امامت جمعه شیراز را رها کردند، در قم رحل اقامت گزیدند. متأسفانه بعضاً هم تنها بودند!
(مادر به رحمت خدا رفته بود و پدر تنها به قم مهاجرت کردند.)
گاه گداری من یا دیگر بچه ها سری می زدیم ...
به واسطهی بیماری ای که داشتند رژیم غذایی سختی هم گرفته بودند و مثلاً بین گوشتها فقط مجاز به خوردن شکمبه گوسفند بودند بلکه مداومت به آن مانند یک دارو .
خب شکمبه ها را هم به جهت ارزان تر شدن و هم به جهت تمایل شخصیشان، پاک نکرده میگرفتند و خودشان پاک میکردند.
از نیمههای شب چند ساعتی به حمام زیرزمین میرفتند و آن رو خوبِ خوب تمیز میکردند و بار میگذاشتند و صبح، چنانچه همچو منی مهمانشان بود، با هم می خوردیم ...
🔹 در این ایام، اموراتشان هم نوعاً از سخنرانی هایی که دعوت می شدند می گذشت. پاکت سخنرانی را هم در جیب بالای قبایشان می گذاشتند. من هم به رسم فضولی، بعضاً پاکت را چک می کردم تا ببینم وسعت دخل و خرج به چه میزان است؟
این بار در پاکت فقط یک تراول پنجاهی بود و میبایست تا سخنرانی بعدی با همین مبلغ مدیریت میکردیم ... بماند.
🔹یک روز صبح گفتند: فردا جلسۀ کمیسیون خبرگان دارم و میخواهم یک حمام اساسی بروم. تو هم میای؟! اول استقبال نکردم ...
بعد ادامه دادند، در یکی از کوچه های فرعی گذر خان، یک حمام عمومی قدیمی هست. قبلاً یکبار تنهایی رفتم؛ خوب دَم می شود، دلاک کار بلدی هم دارد. احساس کردم تنهایی سختشان است که بروند؛ پذیرفتم همراهیشان کنم.
بقچه ای از حوله، لباس و صابون فلهای با خود بردیم. وقتی وارد شدیم، روی در نوشته بود: «هزینه هر نفر، دو هزار و پانصد تومان».
پیش قدم شدم و حساب کردم.
پدر راست می گفت، آنچنان حمام دم داشت که انگار سونای بخاربود.
دلاک پیرِ کار بلد هم روی هر نفر قریب نیم ساعت تا سه ربع ساعت وقت می گذاشت!
حمام خیلی خیلی خوبی بود. آدم واقعاً احساس سبکی و نشاط میکرد.
🔹 در وقت خارج شدن، دم در به من گفتند انعام دلاک را حساب کردی؟ گفتم: نه! گفتند: صدایش کن.
پیرمرد را صدا کردم آمد. پدر دست در جیب کرد و همان پاکت تراول پنجاهی را به او داد! او تراول را گرفت، بوسید، بر چشم گذاشت و نگاهی به بالا کرد و رفت. من هاج و واج و متعجب به پدر نگاه می کردم. گفتم زیاد ندادید؟ گفتند نه!
بعد مکث کردند و گفتند: مگر چقدر بود؟ گفتم پنجاه تومان؛
و این هر آنچه بود که در پاکت داشتید!
نگاهی تیز و تند کردند. پنج یا پنجاه؟ پنجاه!!
نچ ریزی گفتند و برگشتند به سمت حمام. چند قدم نرفته، توقف کردند، برگشتند نگاهی به بالا کردند، بعد به سمت من آمدند. گفتند: «دیگه امیدوار شده، نمیشه کاریش کرد، بریم»
🔹 وارد گذر خان شدیم به فکر مخارج تا شب بودم.
هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که کسی از حجرهای با لهجه غلیظ اصفهانی بلند داد زد: «حَجا آقا! حَجا آقا! خودش را دوان دوان بما رساند و رو به من کرد و گفت: «آقای حائری شیرازی هستند؟»
گفتم: بله.
گفت: «حاج آقا یه دقه صبر کنید»!
رفت و از میز دکان، پاکتی آورد و به پدر داد.
گفت: «این نذر شماست».
گفتند: «نذر؟»
گفت: «دیروز برای باری که داشتم، در گمرک مرز اشکالی پیش آمد. شما همان موقع در شبکه قرآن مشغول صحبت بودید. مال، خراب شدنی بود.
نگاهی به بالا کردم که خدایا اگر مشکل همین الان حل شود، مبلغی را به ایشان میدهم.
همان موقع، حل شد و شما امروز از این جا رد شدید!!» . . .
پدر متبسم شد. رو به من کرد که پاکت را بگیر. گرفتم. خداحافظی کردیم و راه افتادیم.
🔹در حین حرکت، آرام در گوشم گفتند: «بشمارش!! »
من هم شمردم. ده تا تراول پنجاه هزار تومانی بود.
بعد بدون آنکه چیزی بگویم، درِ گوشم پرسیدند: «ده تا بود؟!»
بعد این آیه را خواندند: «مَن جَاءَ بِالحَسنَةِ فَلَهُ عَشرُ أَمْثَالِهَا» ...
نگاهی به بالا کردند و گفتند: «خدا بیحساب میدهد. به هرکه اهل حساب و کتاب باشد با نشانه میدهد که بفهمی مال اوست نه دیگری. آنرا در جیبت بگذار تا به اهلش بدهیم»
🔹🔹🔹
«رضوان خدا گوارای آن عالم شیرین بیان و مهذب.»
•••━🍃❀💠❀🍃━•••
مجاورحرم
@mojavereharamm
#دعاهای_قرآنی
🌸🍃
موضوع: اظهار ندامت و طلب آمرزش
«قالٰا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ»
گفتند:
«پروردگارا! ما به خویشتن ستم کردیم و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی، از زیانکاران خواهیم بود!»
سوره مبارکه أعراف
آیه شریفه بیست و سه
🌸🍃
گوینده: حضرت آدم و حوا وقت توبه
•••━🍃❀💠❀🍃━•••
مجاورحرم
@mojavereharamm
#ماه_مبارک_رمضان
#ماه_رمضان
#رمضان
🍃🔆🔆🔆🍃
فضیلت شب هفدهم ماه رمضان برگرفته از مفاتیح الجنان:
♦️شب هفدهم شب بسیار مبارکى است و در آن شب لشکر حضرت رسول صلّى الله علیه و آله با لشکر کفار قریش ملاقات کردند در منطقهٔ بدر و در روزش جنگ بدر واقع شد.
حق تعالى لشکر آن حضرت را بر مشرکین ظفر داد و آن اعظم فتوحات اسلام بود لهذا علما فرمودهاند که در آن روز مستحب است صدقه دادن و شکر خدا بسیار نمودن و غسل.
و عبادت در شبش نیز فضیلت عظیم دارد (مؤلف گوید که روایات بسیار وارد شده که: در آن شب بدر حضرت رسول صلى الله علیه و آله به اصحاب فرمود: کیست امشب براى ما برود از چاه آب بکشد بیاورد؟
اصحاب سکوت کردند و هیچ کدام اقدام بر این کار نکردند!
حضرت #امیرالمؤمنین علیه السلام مَشکى برداشت به طلب آب بیرون رفت.
آن شب شبى بود سرد و باد مىآمد و ظلمت داشت، پس رسید به چاه آب و آن چاهى بود بسیار گود و تاریک و آن حضرت دَلوى نیافت تا از چاه آب کشد لاجرم به چاه پایین رفت و مَشک را پر کرد و بیرون آمد.
رو کرد به آمدن که ناگاه باد سختى برخورد به آن حضرت، که آن جناب از سختى آن نشست تا برطرف شد،
پس برخاست و حرکت فرمود که ناگاه باد سختى دیگر مانند آن آمد آن حضرت نشست تا او نیز رد شد،
دیگر باره برخاست برود، مرتبه سوم نیز همان نحو بادى رسید و آن حضرت نشست و چون رد شد، برخاست و خود را به حضرت رسول صلى الله علیه و آله رسانید،
حضرت پرسید که یا اباالحسن براى چه دیر آمدى؟
عرض کرد: سه مرتبه بادى به من رسید که بسیار سخت بود و مرا لرزه فرا گرفت و مکثم به جهت برطرف شدن آن بادها بود.
پیامبر فرمود: آیا دانستى آنها چه بود یا على؟ عرض کرد: نه
فرمود: آن اول جبرئیل بود با هزار فرشته که بر تو سلام کرد و سلام کردند
و دیگرى میکائیل بود با هزار فرشته که بر تو سلام کرد و سلام کردند
و پس از آن اسرافیل بود با هزار ملائکه که سلام کرد بر تو و سلام کردند
و اینها فرود آمدند به جهت مدد ما)
اشاره به همین است قول آن کسى که گفته که از براى امیرالمؤمنین علیه السلام در یک شب سه هزار و سه منقبت بوده.
❤️#جانم_امیرالمؤمنین
•••━🍃❀💠❀🍃━•••
مجاورحرم
@mojavereharamm
این زاویه دید از حرم را دوست دارم،با وجود این تابلو و این حدیث از امام رضا علیه السلام، سلام کردن به حضرت کریمه، حال خوب کن تر میشود.
ممنون کرامات حضرت کریمهایم.
🦋💫
پ.ن
چراغانی های میلاد کریم اهل بیت علیه السلام
پ.ن۲:
عکس را در حرکت ماشین گرفتم.
#حرم_حضرت_معصومه
•••━🍃❀💠❀🍃━•••
مجاورحرم
@mojavereharamm
مجاورحرم
سلام علیکم هفته خوبی را براتون از خدا طلب میکنم. دوستان قدیمی خاطرشون هست که رسم ما بود #شنبه را ب
⬆️⬆️⬆️
رفقا باور کنید این پست رو با اینکه هر هفته بازنشر میدم، اما هرهفته سراسر وجود خودم دوباره پر از شور و شعف میشه.
انشاءالله هر#شنبه این سنت رواج و رونق داشته باشه...
•••━🍃❀💠❀🍃━•••
مجاورحرم
@mojavereharamm
#ماه_رمضان
#مسجد_مقدس_جمکران
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌿 به مناسبت سالگرد ایام تأسیس مسجد مقدس جمکران به امر امام عصر علیه السلام
«۱۷ رمضان»
🔆🍃🍃
⚡️بازسازی مسجد تازه شروع شده بود.
برای بنایی، آب را از قم می آوردند.
سخت بود.
قرار شد به حفر چاه.
رفت تهران.
با یک شرکت حفّاری صحبت کرد.
چک داد تا بیایند و چاه حفر کنند.
جایی از زمین جمکران، برای حفر چاه انتخاب شد.
⚡️قرار شد از شنبه شروع کنند.
شب جمعه، در صحن مسجد، مشغول راز و نیاز بود که دستی بر شانه اش نشست.
قاصدی بود از طرف صاحب مسجد؛
حضرت، پیغام داده بودند که:
«آنجا نه! آنجا بعدها بخشی از مسجد میشود. به آب هم نخواهد رسید!»
قاصد حجت خدا، جای دیگری را برای حفر چاه نشانش داد.
⚡️صبح شنبه شد.
از مهندسان حفاری انکار که جای تازه مناسب نیست.
از او اصرار که فقط همین جا!
تعهد داد و مسئولیت همه چیز را بر عهده گرفت.
⚡️چند روز بعد، مهندس ها آمدند سراغش؛
خوشحال و حیرت زده!
آسانتر از همیشه به آب رسیده بودند.
آب که جاری شد، ماند تامین مبلغ چک.
متوسل شد به صاحب جمکران!
روز قبل از موعد چک، اتفاقی افتاد.
صاحب شرکت حفاری و پسرش آمدند مسجد.
مشتاق اینکه بدانند کار چه کسی بوده، جانمایی تازه چاه.
⚡️از حاج آقای لطیفی نسب شنیدند که:
«این مسجد صاحب دارد.»
گفتند: پس این چاه هم هدیه ما به مسجد جمکران.
چک را پس دادند و گره گشوده شد.
📚 راه وصال، ص119
🔆🍃🍃
عکس از بنده ✋
•••━🍃❀💠❀🍃━•••
مجاورحرم
@mojavereharamm