eitaa logo
مجاورحرم
264 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
21 فایل
دگر نه عزم سیاحت کند نه یاد وطن کسی که بر سر کویت مجاوری آموخت 🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸 ➰➰➰➰➰➰➰ ارتباط شما با ادمین از طریق 🆔: @Moradi_nn مرادی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روزهایی که توفیق حضور داشته باشم، وقت سلام، سلامم رو به نیابت از شما عرض می‌کنم. «مثل امروز» •••‌━🍃❀💠❀🍃━••• مجاورحرم @mojavereharamm
تا ساعت ۱۲ امشب🌱
30.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙 💫 📖 🕋✨🎬 فَبِحِلمِكَ أَمهَلتَنِى، وَ بِسِترِكَ سَتَرْتَنِى حَتَّىٰ كَأنَّكَ أَغْفَلْتَنِى، وَ مِن عُقُوباتِ الْمَعاصِى جَنَّبْتَنِى حَتَّىٰ كَأَنَّكَ اسْتَحْيَيْتَنِى پس با بردباری‌ات مهلتم دادی و با پرده‌پوشی‌ات مرا پوشاندی تا آنجا که گویی مرا از یاد برده‌ای و از مجازات گناهان برکنارم داشته‌ای، گویا تو از من حیا کرده‌ای! ((۱۶)) •••‌━🍃❀💠❀🍃━••• مجاورحرم @mojavereharamm
🤲 يا إِلٰهِى وَرَبِّى وَسَيِّدِى وَمَوْلاىَ، لِأَيِّ الْأُمُورِ إِلَيْكَ أَشْكُو، وَ لِمَا مِنْها أَضِجُّ وَأَبْكِى، لِأَلِيمِ الْعَذابِ وَشِدَّتِهِ، أَمْ لِطُولِ الْبَلَاءِ وَمُدَّتِهِ ای خدای من و پروردگار و سرور و مولایم، برای کدامیک از دردهایم به حضرتت شکایت کنم و برای کدامین گرفتاری‌‌ام به درگاهت بنالم و اشک بریزم. ◽شب‌های جمعه با هدیهٔ امیرالمؤمنین علیه السلام،"دعای کمیل" ، زندگی رااز نو شروع کنید. •••‌━🍃❀💠❀🍃━••• مجاورحرم @mojavereharamm
🌸🍃 موضوع: طلب اولاد صالح «رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ» پروردگارا! به من از صالحان [= فرزندان صالح‌] ببخش!» 🌸🍃 سوره مبارکه صافات آیه شریفه صد •••‌━🍃❀💠❀🍃━••• مجاورحرم @mojavereharamm
❤️✋ آقاجان؛ هرکسی را سر چیزی و تمنای کسی‌ست ما به غیر از تـــو نداریم تمنای دگر عکس از بنده از یک شب جمعه‌ای... •••‌━🍃❀💠❀🍃━••• مجاورحرم @mojavereharamm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔢 ➕❎💯 بعد از دو روز کامل که با شما محبان حضرت کریم اهل بیت علیه السلام در همراه بودیم، شرط ادب است از شما به سهم خودم تشکرکنم و اعلام کنم: « ۸۰,۰۰۰صلوات » روانهٔ بقیع کردیم. اجر شما را پدر و مادر عزیزش داده‌اند و خواهند داد. •••‌━🍃❀💠❀🍃━••• مجاورحرم @mojavereharamm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱🍃 از آیت الله بهاءالدینــی رحمة الله علیه پرسیدنــد : علت ایــن که عصرهای جمعه دل انسان می‌گیــرد و غمگیــن می‌شود چیست ؟ فرمودنــد: چون در آن لحظه قلب مقدّس امـام عصــر ارواحنافداه بــه سبب عَرضــهٔ اعمال انسانها ، ناراحت و گرفتــه است، آدم و عالم متأثــر می‌شونــد. حضــرت قلب و مدارِ وجـود است. 🍃🌱 •••‌━🍃❀💠❀🍃━••• مجاورحرم @mojavereharamm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مجاورحرم
صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی را توصیه می‌کنند در عصر بخوانید. سید ابن طاووس و شیخ طوسی رضوان الله علیهما فرموده‌اند: این صلوات از مولای ما حضرت مهدی "عجل الله تعالی فرجه الشریف" روایت شده است که در مکه به‌ دست ابوالحسن ضرّاب اصفهانی رسیده. ⬅️ روی عبارت صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی در بالا بزنید، لینک برای شما باز می‌شود.➡️ مجاورحرم @mojavereharamm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ نَقل احساسی و عاطفیِ جالبی بود. ببینیدش👌 •••‌━🍃❀💠❀🍃━••• مجاورحرم @mojavereharamm
📝 دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر 🔹 مدتی بعد از آنکه پدر امامت جمعه شیراز را رها کردند، در قم رحل اقامت گزیدند. متأسفانه بعضاً هم تنها بودند! (مادر به رحمت خدا رفته بود و پدر تنها به قم مهاجرت کردند.) گاه گداری من یا دیگر بچه ها سری می زدیم ... به واسطه‌ی بیماری ای که داشتند رژیم غذایی سختی هم گرفته بودند و مثلاً بین گوشتها فقط مجاز به خوردن شکمبه گوسفند بودند بلکه مداومت به آن مانند یک دارو . خب شکمبه ها را هم به جهت ارزان تر شدن و هم به جهت تمایل شخصی‌شان، پاک نکرده می‌گرفتند و خودشان پاک می‌کردند. از نیمه‌های شب چند ساعتی به حمام زیرزمین می‌رفتند و آن رو خوبِ خوب تمیز می‌کردند و بار می‌گذاشتند و صبح، چنانچه همچو منی مهمانشان بود، با هم می خوردیم ... 🔹 در این ایام، اموراتشان هم نوعاً از سخنرانی هایی که دعوت می شدند می گذشت. پاکت سخنرانی را هم در جیب بالای قبایشان می گذاشتند. من هم به رسم فضولی، بعضاً پاکت را چک می کردم تا ببینم وسعت دخل و خرج به چه میزان است؟ این بار در پاکت فقط یک تراول پنجاهی بود و میبایست تا سخنرانی بعدی با همین مبلغ مدیریت میکردیم ... بماند. 🔹یک روز صبح گفتند: فردا جلسۀ کمیسیون خبرگان دارم و می‌خواهم یک حمام اساسی بروم. تو هم میای؟! اول استقبال نکردم ... بعد ادامه دادند، در یکی از کوچه های فرعی گذر خان، یک حمام عمومی قدیمی هست. قبلاً یکبار تنهایی رفتم؛ خوب دَم می شود، دلاک کار بلدی هم دارد. احساس کردم تنهایی سختشان است که بروند؛ پذیرفتم همراهیشان کنم. بقچه ای از حوله، لباس و صابون فله‌ای با خود بردیم. وقتی وارد شدیم، روی در نوشته بود: «هزینه هر نفر، دو هزار و پانصد تومان». پیش قدم شدم و حساب کردم. پدر راست می گفت، آنچنان حمام دم داشت که انگار سونای بخاربود. دلاک پیرِ کار بلد هم روی هر نفر قریب نیم ساعت تا سه ربع ساعت وقت می گذاشت! حمام خیلی خیلی خوبی بود. آدم واقعاً احساس سبکی و نشاط میکرد. 🔹 در وقت خارج شدن، دم در به من گفتند انعام دلاک را حساب کردی؟ گفتم: نه! گفتند: صدایش کن. پیرمرد را صدا کردم آمد. پدر دست در جیب کرد و همان پاکت تراول پنجاهی را به او داد! او تراول را گرفت، بوسید، بر چشم گذاشت و نگاهی به بالا کرد و رفت. من هاج و واج و متعجب به پدر نگاه می کردم. گفتم زیاد ندادید؟ گفتند نه! بعد مکث کردند و گفتند: مگر چقدر بود؟ گفتم پنجاه تومان؛ و این هر آنچه بود که در پاکت داشتید! نگاهی تیز و تند کردند. پنج یا پنجاه؟ پنجاه!! نچ ریزی گفتند و برگشتند به سمت حمام. چند قدم نرفته، توقف کردند، برگشتند نگاهی به بالا کردند، بعد به سمت من آمدند. گفتند: «دیگه امیدوار شده، نمیشه کاریش کرد، بریم» 🔹 وارد گذر خان شدیم به فکر مخارج تا شب بودم. هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که کسی از حجره‌ای با لهجه غلیظ اصفهانی بلند داد زد: «حَجا آقا! حَجا آقا! خودش را دوان دوان بما رساند و رو به من کرد و گفت: «آقای حائری شیرازی هستند؟» گفتم: بله. گفت: «حاج آقا یه دقه صبر کنید»! رفت و از میز دکان، پاکتی آورد و به پدر داد. گفت: «این نذر شماست». گفتند: «نذر؟» گفت: «دیروز برای باری که داشتم، در گمرک مرز اشکالی پیش آمد. شما همان موقع در شبکه قرآن مشغول صحبت بودید. مال، خراب شدنی بود. نگاهی به بالا کردم که خدایا اگر مشکل همین الان حل شود، مبلغی را به ایشان می‌دهم. همان موقع، حل شد و شما امروز از این جا رد شدید!!» . . . پدر متبسم شد. رو به من کرد که پاکت را بگیر. گرفتم. خداحافظی کردیم و راه افتادیم. 🔹در حین حرکت، آرام در گوشم گفتند: «بشمارش!! » من هم شمردم. ده تا تراول پنجاه هزار تومانی بود. بعد بدون آنکه چیزی بگویم، درِ گوشم پرسیدند: «ده تا بود؟!» بعد این آیه را خواندند: «مَن جَاءَ بِالحَسنَةِ فَلَهُ عَشرُ أَمْثَالِهَا» ... نگاهی به بالا کردند و گفتند: «خدا بی‌حساب می‌دهد. به هرکه اهل حساب و کتاب باشد با نشانه می‌دهد که بفهمی مال اوست نه دیگری. آنرا در جیبت بگذار تا به اهلش بدهیم» 🔹🔹🔹 «رضوان خدا گوارای آن عالم شیرین بیان و مهذب.» •••‌━🍃❀💠❀🍃━••• مجاورحرم @mojavereharamm
🌸🍃 موضوع: اظهار ندامت و طلب آمرزش «قالٰا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ» گفتند: «پروردگارا! ما به خویشتن ستم کردیم و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی، از زیانکاران خواهیم بود!» سوره مبارکه أعراف آیه شریفه بیست و سه 🌸🍃 گوینده: حضرت آدم و حوا وقت توبه •••‌━🍃❀💠❀🍃━••• مجاورحرم @mojavereharamm
🍃🔆🔆🔆🍃 فضیلت شب هفدهم ماه رمضان برگرفته از مفاتیح الجنان: ♦️شب هفدهم شب بسیار مبارکى است و در آن شب لشکر حضرت رسول صلّى الله علیه و آله با لشکر کفار قریش ملاقات کردند در منطقهٔ بدر و در روزش جنگ بدر واقع شد. حق تعالى لشکر آن حضرت را بر مشرکین ظفر داد و آن اعظم فتوحات اسلام بود لهذا علما فرموده‌اند که در آن روز مستحب است صدقه دادن و شکر خدا بسیار نمودن و غسل. و عبادت در شبش نیز فضیلت عظیم دارد (مؤلف گوید که روایات بسیار وارد شده که: در آن شب بدر حضرت رسول صلى الله علیه و آله به اصحاب فرمود: کیست امشب براى ما برود از چاه آب بکشد بیاورد؟ اصحاب سکوت کردند و هیچ کدام اقدام بر این کار نکردند! حضرت علیه السلام مَشکى برداشت به طلب آب بیرون رفت. آن شب شبى بود سرد و باد مى‌آمد و ظلمت داشت، پس رسید به چاه آب و آن چاهى بود بسیار گود و تاریک و آن حضرت دَلوى نیافت تا از چاه آب کشد لاجرم به چاه پایین رفت و مَشک را پر کرد و بیرون آمد. رو کرد به آمدن که ناگاه باد سختى برخورد به آن حضرت، که آن جناب از سختى آن نشست تا برطرف شد، پس برخاست و حرکت فرمود که ناگاه باد سختى دیگر مانند آن آمد آن حضرت نشست تا او نیز رد شد، دیگر باره برخاست برود، مرتبه سوم نیز همان نحو بادى رسید و آن حضرت نشست و چون رد شد، برخاست و خود را به حضرت رسول صلى الله علیه و آله رسانید، حضرت پرسید که یا اباالحسن براى چه دیر آمدى؟ عرض کرد: سه مرتبه بادى به من رسید که بسیار سخت بود و مرا لرزه فرا گرفت و مکثم به جهت برطرف شدن آن بادها بود. پیامبر فرمود: آیا دانستى آنها چه بود یا على؟ عرض کرد: نه فرمود: آن اول جبرئیل بود با هزار فرشته که بر تو سلام کرد و سلام کردند و دیگرى میکائیل بود با هزار فرشته که بر تو سلام کرد و سلام کردند و پس از آن اسرافیل بود با هزار ملائکه که سلام کرد بر تو و سلام کردند و اینها فرود آمدند به جهت مدد ما) اشاره به همین است قول آن کسى که گفته که از براى امیرالمؤمنین علیه السلام در یک شب سه هزار و سه منقبت بوده. ❤️ •••‌━🍃❀💠❀🍃━••• مجاورحرم @mojavereharamm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این زاویه دید از حرم را دوست دارم،با وجود این تابلو و این حدیث از امام رضا علیه السلام، سلام کردن به حضرت کریمه، حال خوب کن تر می‌شود. ممنون کرامات حضرت کریمه‌ایم. 🦋💫 پ.ن چراغانی های میلاد کریم اهل بیت علیه السلام پ.ن۲: عکس را در حرکت ماشین گرفتم. •••‌━🍃❀💠❀🍃━••• مجاورحرم @mojavereharamm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا