هدایت شده از . شاخهٔزیتون .🇮🇷
رادیو رَنینروایتِکرمان-بخشِدوم.mp3
زمان:
حجم:
6.53M
روایت کرمان|قسمت دوم
📌به سختی پیاده شدم؛ نفس نفس میزدم و تپش قلبم بالا رفته بود. جمعیت را کنار زدم تا جلوتر بروم اما جو به وجود آمده توان را از من گرفت. صدای آمبولانس، گریه، همهمه، شلوغی... مردمی که آشفته بودند، بوی خون!
کاری از رسانه شاخهٔ زیتون|رادیو رَنین
#ادامهدارد
📎لینكِشاخهیزیتون
هدایت شده از . شاخهٔزیتون .🇮🇷
رادیو رَنینروایتِکرمان-بخشِسوم.mp3
زمان:
حجم:
8.96M
روایت کرمان|قسمت سوم
📌به سختی پیاده شدم؛ نفس نفس میزدم و تپش قلبم بالا رفته بود. جمعیت را کنار زدم تا جلوتر بروم اما جو به وجود آمده توان را از من گرفت. صدای آمبولانس، گریه، همهمه، شلوغی... مردمی که آشفته بودند، بوی خون!
کاری از رسانه شاخهٔ زیتون|رادیو رَنین
#ادامهدارد
📎لینكِشاخهیزیتون
هدایت شده از . شاخهٔزیتون .🇮🇷
رادیو رَنینروایتِکرمان-بخشِچهارم.mp3
زمان:
حجم:
6.65M
روایت کرمان|قسمت چهارم
📌به سختی پیاده شدم؛ نفس نفس میزدم و تپش قلبم بالا رفته بود. جمعیت را کنار زدم تا جلوتر بروم اما جو به وجود آمده توان را از من گرفت. صدای آمبولانس، گریه، همهمه، شلوغی... مردمی که آشفته بودند، بوی خون!
کاری از رسانه شاخهٔ زیتون|رادیو رَنین
#ادامهدارد
📎لینكِشاخهیزیتون
هدایت شده از . شاخهٔزیتون .🇮🇷
رادیو رَنینروایتِکرمان-بخشِچهارم.mp3
زمان:
حجم:
6.65M
روایت کرمان|قسمت چهارم
📌به سختی پیاده شدم؛ نفس نفس میزدم و تپش قلبم بالا رفته بود. جمعیت را کنار زدم تا جلوتر بروم اما جو به وجود آمده توان را از من گرفت. صدای آمبولانس، گریه، همهمه، شلوغی... مردمی که آشفته بودند، بوی خون!
کاری از رسانه شاخهٔ زیتون|رادیو رَنین
#ادامهدارد
📎لینكِشاخهیزیتون