🦋تفسیر قرآن کریم با داستان🦋
✳️ انسان در بند اعمال خود!
... كُلُّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ
ﻫﺮ ﺍﻧﺴﺎﻧﻲ ﺩﺭ ﮔﺮﻭ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺧﻮﻳﺶ ﺍﺳﺖ.(طور : ٢١)
✅ زندانی زبان!
🦜مردی یک طوطی را که حرف میزد در قفس کرده بود و سر گذری مینشست. اسم رهگذران را میپرسید و به ازای پولی که به او میدادند طوطی را وادار میکرد اسم آنان را تکرار کند.
روزی حضرت سلیمان از آنجا میگذشت. حضرت سلیمان زبان حیوانات را میدانست. طوطی با زبان طوطیان به ایشان گفت: «مرا از این قفس آزاد کن.» حضرت به مرد پیشنهاد کرد که طوطی را آزاد کند و در قبال آن پول خوبی از ایشان دریافت کند. مرد که از زبان طوطی پول درمیآورد و منبع درآمدش بود، پیشنهاد حضرت را قبول نکرد.
حضرت سلیمان به طوطی گفت: «زندانی بودن تو به خاطر زبانت است.»
@DastaneRastan_ir : منبع
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راه رسیدن به مقامات معنوی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
ـ🍃🍀🍃🍀
ـ🍀🍃🍀 ﷽
ـ🍃🍀
ـ🍃 #تخته_نرد
❓مسئله: حکم بازی تخته نرد چیه؟
📙 همه مراجع: این بازی حتی بدون بردوباخت هم حرومه.
⭕️ نکته: منظور از شرطبندی و بردوباخت اینه که چیزی رو از بازنده بگیرن و به برنده بدن، نه اینکه کار بازی برنده و بازنده داشته باشه، معلومه که هر بازی بالاخره برنده و بازنده داره.
♦️منبع: جزوه احکام بازی و سرگرمی جامعةالزهرا.
◀️ احکام به زبان خیلی ساده
🍀
🍃🍀 @ahkam_yar
🍀🍃🍀
🍃🍀🍃🍀
هدایت شده از داستان راستان🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊
اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَت
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🦋تفسیر قرآن کریم با داستان🦋
✳️ روزی که نقاب از چهره ها می افتد!
يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ
[قیامت] ﺭﻭﺯﻱ ﻛﻪ ﺭﺍﺯﻫﺎ ﻓﺎﺵ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ .(طارق: ٩)
✅ زیبای زشت!
✍ پادشاهی دو غلام خرید یکی زیبا ودیگری زشت. برای امتحان غلامان، ابتدا غلام زیبا را به گرمابه می فرستد و با غلام دیگر صحبت میکند. و به او می گوید این غلام زیبا رو از تو بدی ها میگوید تو را نامرد و دروغگو می نامد، نظر تو چیست؟ غلام زشت میگوید رفیق من آدم راستگو و درستکار است تا بحال از او چیزی ندیده و نشنیده ام و از خوبی های او تعریف میکند که خودبین نیست، مهربان است و... شاه میگوید بس کن آنقدر با زیرکی او را ستایش نکن. غلام بر حرفهای خودش پافشاری کرد.
غلام زیبا رو از گرمابه بازگشت وشاه با او مشغول صحبت شد وگفت :ای کاش آن صفات ومعایب که رفیقت گفت در تو وجود نداشت. حال غلام متغیر شد وپرسید او چه می گوید؟شاه گفت ترا آدمی دو رو و ریاکار میداند.
غلام خشمگین شد و دشنام وناسزا به غلام زشت گفت، تا آنجا که شاه تحمل نکرد و دست بر دهان او گذاشت و گفت بس است.من با این امتحان هردو شما را شناختم درست است که تو زیبا رو هستی ولی روح تو پلید و متعفن است از این به بعد او سرپرست تو خواهد بود .
@DastaneRastan_ir : منبع
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
@masirkhoshbakhti