🦋تفسیر قرآن کریم با داستان🦋 ✳️ محاسبه نفس يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ... (حشر : 18) ﺍﻱ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ! ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﭘﺮﻭﺍ ﻛﻨﻴﺪ ; ﻭ ﻫﺮ ﻛﺴﻲ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﺗﺄﻣﻞ ﺑﻨﮕﺮﺩ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﻓﺮﺩﺍﻱ ﺧﻮﺩ ﭼﻪ ﭼﻴﺰﻱ ﭘﻴﺶ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ... ✅ دفترچه سفید! ✍دفترچه‌ی کوچکی همیشه همراهش بود. بعضی وقت‌ها با عجله از جیبش در می‌آورد و علامتی در یکی از صفحات می‌گذاشت. می‌گفت: «اشتباهاتم رو توی این دفتر علامت می‌زنم». برایم عجیب بود که محمد‌رضا – اسوه‌ی تقوا و اخلاق بچه‌ها– آنقدر گناه داشته باشد که برای کم کردنش مجبور باشد دفتری کنار بگذارد. چند روز قبل از شهادتش به طور اتفاقی دفترچه‌اش را نگاه کردم. خوب که ورق زدم دیدم بیشترِ صفحاتِ دفتر، مثل قلبِ محمدرضا سفیدِ سفید است. شهید محمدرضا ایستان 📚مجموعه رسم خوبان، کتاب مبارزه با نفس، ص۳۶ 🍂🌸🍂 @elal_lah 🍃🍂🌸🍃🍂🌸 @masirkhoshbakhti

🌸 یا اباصالح المهدی ادرکنی! شماره ۱ 🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿 @masirkhoshbakhti

🌸 یا اباصالح المهدی ادرکنی! شماره ۲ 🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿 @masirkhoshbakhti

تو از افلاک بودی نه در خط املاک🍃 اهل همت بودی نه اهل صحبت مرد عمل بودی و نه مرد شعار🍃 دارای مقام بودی نه صاحب عنوان و مقام خوشا بحالت...✨ که یار نظام بودی و نه مثل ماها بار نظام تو سرباز ایران بودی نه سربار ایران🍃 تو به انتظار ایستاده بودی نه به انتظار نشسته🍃 تو سوار بر تانک بودی نه سرمایه دار بانک نمی دانم تو چندمین بودی از 313 تن🍃 پارسال گمنام بودید و امسال عشق همه اید🌛 پیوند عاشقی💝13/ 10/ 98 #سردار_دلها⁦❤️⁩ 🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸 @masirkhoshbakhti

☘ درد کشنده حاج قاسم! ☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘ @masirkhoshbakhti

انا الله و انا الیه راجعون

#متن_عربی #صفحه_222 سوره مبارکه #هود #سوره_11 #جزء_12 @quran_365

#ترتیل #صفحه_222 سوره مبارکه #هود #سوره_11 #جزء_12 @quran_365

#صوت_ترجمه #صفحه_222 سوره مبارکه #هود #سوره_11 #جزء_12 @quran_365

🦋حدیث روز🦋 🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺 @masirkhoshbakhti

🦋تفسیر قرآن کریم با داستان🦋 ✳️ فروتنی در برابر پدر و مادر وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﻣﻬﺮ ﻭ ﻣﺤﺒﺖ ، ﺑﺎﻝ ﻓﺮﻭﺗﻨﻲ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﺭ ﻭ ﺑﮕﻮ : ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭘﺎﺱ ﺁﻧﻜﻪ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﻛﻮﺩﻛﻲ ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻛﺮﺩﻧﺪ ، ﻣﻮﺭﺩ ﺭﺣﻤﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻩ .(اسراء: ٢٤) ✅ بوسه سردار بر پای مادر! 🌹خاطره‌ای از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی که در زمان حیاتش اجازه نداد منتشر شود... ✍مادر بزرگوار سردار حاج قاسم سلیمانی که از دنیا رفتند، پس از چند روز با جمعی از خبرنگاران تصمیم گرفتیم برای عرض تسلیت به روستای قنات ملک برویم. با هماهنگی قبلی، روزی که سردار هم در روستا حضور داشتند، عازم شدیم. وقتی رسیدیم ایشان را دیدیم که کنار قبر مادرشان نشسته و فاتحه می‌خوانند. بعد از سلام و احوالپرسی به ما گفت من به منزل می‌روم شما هم فاتحه بخوانید و بیایید. بعد از قرائت فاتحه به منزل پدری ایشان رفتیم. برایمان از جایگاه و حرمت مادر صحبت کرد و گفت: این مطلبی را که می‌گویم جایی منتشر نکنید. گفت: همیشه دلم می‌خواست کف پای مادرم را ببوسم ولی نمی‌دانم چرا این توفیق نصیبم نمی‌شد. آخرین بار قبل از مرگ مادرم که این‌جا آمدم، بالاخره سعادت پیدا کردم و کف پای مادرم را بوسیدم. با خودم فکر می‌کردم حتماً رفتنی‌ام که خدا توفیق داد و این حاجتم برآورده شد. سردار در حالی که اشک جاری شده بر گونه‌هایش را پاک می‌کرد، گفت: نمی‌دانستم دیگر این پاهای خسته را نخواهم دید تا فرصت بوسیدن داشته باشم 📚 #داستانهای_آموزنده ☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘🌸☘ @masirkhoshbakhti

✳️حمکت بلاها 👤علامه مصباح یزدی (ره) 🌸🌿🌺🌿🌸🌿🌺🌿🌸🌿🌺 @masirkhoshbakhti