🌼 امام علی علیهالسلام :
🍃از غيرت ورزيدن بیجا بپرهيز كه اين كار، زن سالم را به بيمارى میکشاند و پاك دامن را به گناه🍃
🍂إيَّاكَ وَ اَلتَّغَايُرَ فِي غَيْرِ مَوْضِعِ غَيْرَةٍ؛ فَإِنَّ ذَلِكَ يَدْعُو اَلصَّحِيحَةَ إِلَى اَلسَّقَمِ، وَ اَلْبَرِيئَةَ إِلَى اَلرِّيَبِ🍂
📗 نهج البلاغه، نامه ۳۱
#امام_زمان
#اللهم_عجلـــ_لولیڪ_الفرجـ
#طوفان_الاقصی
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@mojnoor3
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
ما را به دوستان خود معرفی کنید.
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥 قسمت پنجاه و سوم: مطلع الفجر : (۲)
✔️ راوی : حسین الله کرم
🔸بالاخره روز موعود فرا رسيد. با هجوم وسيع بچهها از محورهای مختلف، بسياری از مناطق مهم و استراتژيك نظير تنگه حاجیان و گورک، منطقه برآفتاب، ارتفاعات سرتتان، چرمیان، دیرهکش، فریدون هوشیار و قسمتهایی از ارتفاعات شياكوه و همه روستاهای دشت گيلان آزاد شد. در جبهه ميانی با تصرف چندين تپه و رودخانه، نیروها به سمت تپههای انار حركت كردند. دشمن دیوانهوار آتش میریخت. بعضی از گردانها با عبور از تپهها، به ارتفاعات شياكوه رسيدند. حتی بالای ارتفاعات رفته بودند. دشمن میدانست كه از دست دادن شياكوه؛ يعنی از دست دادن شهر خانقين عراق، برای همين نيروی زيادی را به سمت ارتفاعات و به منطقه درگیری وارد كرد.
🔸 نیمههای شب بیسیم اعلام كرد: حسن بالاش و جمال تاجیک به همراه نيروهايشان از جبهه ميانی به شياكوه رسیدهاند و تقاضای کمک کردهاند. لحظاتی بعد ابراهيم تماس گرفت و گفت: همه ارتفاعات انار آزاد شده، فقط یکی از تپهها كه موقعیت مهمی دارد شدیداً مقاومت میکند، ما هم نيروی زيادی نداريم. به ابراهيم گفتم: تا قبل از صبح با نيروی كمكی به شما ملحق میشوم. شما با فرماندهان ارتش هماهنگ كنيد و هر طور شده آن تپه را هم آزاد كنيد. همراه یک گردان نيروی کمکی به سمت جبهه ميانی حركت كرديم.
🔸در راه از فرماندهی سپاه گفتند: دشمن از پاتک به بستان منصرف شده، اما بسياری از نيروهای خودش را به جبهه شما منتقل كرده. شما مقاومت كنيد كه انشاءالله سپاه مريوان به فرماندهی حاج احمد متوسليان عمليات بعدی را به زودی آغاز میکند. در ضمن از هماهنگی خوب بچههای ارتش و سپاه تشكر كردند و گفتند: طبق اخبار بدست آمده تلفات عراق در محور عملياتی شما بسيار سنگين بوده. فرماندهی ارتش عراق دستور داده كه نيروهای احتياط به اين منطقه فرستاده شوند. هوا در حال روشن شدن بود. در راه نماز صبح را خوانديم. هنوز به منطقه انار نرسيده بوديم كه خبر شهادت غلامعلی پیچک در جبهه گیلانغرب همه ما را متأسف كرد. به محض رسيدن به ارتفاعات انار، یکی از بچهها با لهجه مشهدی به سمت من آمد و گفت: حاج حسين، خبر داری ابراهيم رو زدن!!
🔸بدنم یک دفعه لرزيد. آب دهانم را فرو دادم و گفتم: چی شده؟! جواب داد: يه گلوله خورده تو گردن ابراهيم. رنگم پريد. سرم داغ شد. ناخودآگاه به سمت سنگرهای مقابل دويدم. در راه تمام خاطراتی كه با ابراهيم داشتم در ذهنم مرور میشد، وارد سنگر امدادگر شدم و بالای سرش آمدم. گلولهای به عضلات گردن ابراهيم خورده بود. خون زيادی از او میرفت.
🔸جواد را پيدا كردم و پرسيدم: ابرام چی شده؟! با كمی مكث گفت: نمیدونم چی بگم. گفتم: يعنی چی؟! جواب داد: با فرماندهان ارتش صحبت كرديم كه چطور به تپه حمله كنيم. عراقیها شديداً مقاومت میکردند. نيروی زيادی روی تپه و اطراف آن داشتند. هر طرحی داديم به نتيجه نرسيد. نزديک اذان صبح بود و بايد كاری میکردیم، اما نمیدانستیم چه كاری بهتره. یک دفعه ابراهيم از سنگر خارج شد! به سمت تپه عراقیها حركت كرد و بعد روی تخته سنگی به سمت قبله ايستاد!
🔸با صدای بلند شروع به گفتن اذان صبح كرد! ما هر چه داد میزدیم كه ابراهيم بيا عقب، الان عراقیها تو رو میزنن، فايده نداشت. تقريباً تا آخر اذان را گفت. با تعجب ديديم كه صدای تيراندازی عراقیها قطع شده! ولی همان موقع يک گلوله شلیک شد و به ابراهيم اصابت كرد. ما هم آوردیمش عقب!
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉
شهید#ابراهیم_هادی🕊🌹
شادی روح پاک شهداء صلوات 🌹
#امام_زمان
#اللهم_عجلـــ_لولیڪ_الفرجـ
#طوفان_الاقصی
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@mojnoor3
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
ما را به دوستان خود معرفی کنید.
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 پنج روش حضرت زهرا (س) برای دفاع از ولایت
🔸حجت الاسلام والمسلمین رفیعی
#امام_زمان
#اللهم_عجلـــ_لولیڪ_الفرجـ
#طوفان_الاقصی
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@mojnoor3
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
ما را به دوستان خود معرفی کنید.
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
068-aleemran-fa-ansarian.mp3
5.76M
#صوت_ترجمه #صفحه_68 سوره مبارکه #آل_عمران
#سوره_3
#جزء_4
منبع: پایگاه قرآن ایران صدا - ترجمه استاد حسین انصاریان
www.quran-365.ir
@quran_365
🌼امام صادق(علیهالسلام):
🍃هرگاه براى پدرم مشكل بزرگى پيش مىآمد، به سجده مىرفت و هفت بار مىگفت: «يا أرحم الرّاحمين» و هيچ مؤمنى اين را نمىگويد مگر اينكه خداوند جل جلاله مىگويد: من ارحم الراحمين هستم، حاجت خود را بخواه🍃
🍂كَانَ أَبِي إِذَا أَلَمَّتْ بِهِ حَاجَةٌ يَسْجُدُ مِنْ غَيْرِ قِرَاءَةٍ وَ لاَ رُكُوعٍ ثُمَّ يَقُولُ يَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِينَ سَبْعَ مَرَّاتٍ وَ مَا قَالَهَا مُؤْمِنٌ إِلاَّ قَالَ اَللَّهُ جَلَّ جَلاَلُهُ هَا أَنَا ذَا أَرْحَمُ اَلرَّاحِمِينَ سَلْ حَاجَتَكَ🍂
📚مکارم الاخلاق، ص ۳۴۶
#امام_زمان
#اللهم_عجلـــ_لولیڪ_الفرجـ
#طوفان_الاقصی
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@mojnoor3
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
ما را به دوستان خود معرفی کنید.
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥 قسمت پنجاه و چهارم : معجزه اذان (۱)
✔️ راوی : حسین الله کرم
🔸در ارتفاعات انار بوديم. هوا كاملاً روشن شده بود. امدادگر زخم گردن ابراهيم را بست. مشغول تقسيم نيروها و جواب دادن به بیسیم بودم. یک دفعه يكي از بچهها دويد و باعجله آمد پيش من و گفت: حاجی، حاجی يه سری عراقی دستاشون رو بالا گرفتن و دارن به اين طرف مییان!
🔸با تعجب گفتم:كجا هستند!؟ بعد با هم به یکی از سنگرهای مشرف به تپه رفتيم. حدود بيست نفر از طرف تپه مقابل، پارچه سفيد به دست گرفته و به سمت ما میآمدند. فوری گفتم: بچهها مسلح بايستيد، شايد اين حُقه باشه!
🔸لحظاتی بعد هجده عراقی كه یکی از آنها افسر فرمانده بود خودشان را تسليم كردند. من هم از اينكه در اين محور از عراقیها اسير گرفتيم خوشحال شدم. با خودم فكر كردم که حتماً حمله خوب بچهها و اجرای آتش، باعث ترس عراقیها و اسارت آنها شده. بعد درجهدار عراقی را آوردم داخل سنگر.
🔸 یکی از بچهها كه عربی بلد بود را صدا كردم. مثل بازجوها پرسيدم: اسمت چيه، درجه و مسئوليت خودت را هم بگو! خودش را معرفی كرد و گفت: درجهام سرگرد و فرمانده نيروهایی هستم كه روی تپه و اطراف آن مستقر بودند. ما از لشكر احتياط بصره هستيم كه به اين منطقه اعزام شديم.
🔸پرسيدم: چقدر نيرو روی تپه هستند. گفت: الان هیچی!! چشمانم گرد شد. باتعجب گفتم: هيچی!؟ جواب داد: ما آمديم و خودمان را اسير كرديم. بقيه نيروها را هم فرستادم عقب، الان تپه خاليه! دوباره با تعجب نگاهش كردم و گفتم: چرا !؟ گفت: چون نمیخواستند تسليم شوند. تعجب من بيشتر شد و گفتم: يعنی چی؟! فرمانده عراقی به جای اينكه جواب من را بدهد پرسيد: این المؤذن؟!
🔸اين جمله احتياج به ترجمه نداشت. با تعجب گفتم: مؤذن!؟ اشک در چشمانش حلقه زد. با گلویی بغض گرفته شروع به صحبت كرد و مترجم سريع ترجمه میکرد: به ما گفته بودند شما مجوس و آتش پرستيد. به ما گفته بودند برای اسلام به ايران حمله میکنیم و با ایرانیها میجنگیم. باور كنيد همه ما شيعه هستيم.
🔸ما وقتی میدیدیم فرماندهان عراقی مشروب میخورند و اهل نماز نيستند خیلی در جنگيدن با شما ترديد كرديم. صبح امروز وقتي صدای اذان رزمنده شما را شنيدم كه با صدای رسا و بلند اذان میگفت، تمام بدنم لرزيد. وقتي نام اميرالمؤمنين را آورد با خودم گفتم: تو با برادران خودت میجنگی. نكند مثل ماجرای كربلا ... ديگر گريه امان صحبت كردن به او نمیداد. دقایقی بعد ادامه داد: برای همين تصميم گرفتم تسليم شوم و بار گناهم را سنگینتر نكنم. لذا دستور دادم كسي شلیک نكند. هوا هم كه روشن شد نيروهايم را جمع كردم و گفتم: من میخواهم تسليم ایرانیها شوم. هركس میخواهد با من بيايد. اين افرادی هم كه با من آمدهاند دوستان هم عقيده من هستند. بقيه نیروهایم رفتند عقب. البته آن سربازی كه به سمت مؤذن شلیک كرد را هم آوردم. اگر دستور بدهيد او را میکشم. حالا خواهش میکنم بگو مؤذن زنده است يا نه؟! مثل آدمهای گيج و منگ به حرفهای فرمانده عراقی گوش میکردم. هيچ حرفی نمیتوانستم بزنم، بعد از مدتی سكوت گفتم: آره، زنده است. با هم از سنگر خارج شديم. رفتيم پيش ابراهيم كه داخل یکی از سنگرها خوابيده بود.
🔸تمام هجده اسير عراقی آمدند و دست ابراهيم را بوسيدند و رفتند. نفر آخر به پای ابراهيم افتاده بود و گريه میکرد. میگفت: من را ببخش، من شلیک كردم. بغض گلوی من را هم گرفته بود. حال عجیبی داشتم. ديگر حواسم به عمليات و نيروها نبود. میخواستم اسرای عراقی را به عقب بفرستم که فرمانده عراقی من را صدا كرد و گفت: آن طرف را نگاه كن. یک گردان كماندویی و چند تانک قصد پيشروی از آنجا دارند. بعد ادامه داد: سریعتر برويد و تپه را بگيريد. من هم سريع چند نفراز بچههای اندرزگو را فرستادم سمت تپه. با آزاد شدن آن ارتفاع، پاكسازی منطقه انار كامل شد. گردان كماندویی هم حمله كرد. اما چون ما آمادگی لازم را داشتيم بيشتر نيروهای آن از بين رفت و حمله آ نها ناموفق بود. روزهای بعد با انجام عمليات محمد رسول الله در مريوان، فشار ارتش عراق بر گیلانغرب کم شد.
🔸به هر حال عمليات مطلع الفجر به بسياری از اهداف خود دست يافت. بسياری از مناطق كشور عزيزمان آزاد شد. هر چند كه سردارانی نظير غلامعلی پيچك، جمال تاجیک و حسن بالاش و... در اين عمليات به ديدار يار شتافتند. ابراهيم چند روز بعد، پس از بهبودی كامل دوباره به گروه ملحق شد. همان روز اعلام شد: در عمليات مطلع الفجر كه با رمز مقدس يا مهدي ادركنی انجام شد. بيش از چهارده گردان نيروی مخصوص ارتش عراق از بين رفت. نزدیک به دو هزار كشته و مجروح و دويست اسير از جمله تلفات عراق بود. همچنين دو فروند هواپيمای دشمن با اجرای آتش خوب بچهها سقوط كرد.
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉
شهید#ابراهیم_هادی🕊🌹
شادی روح پاک شهداء صلوات
#امام_زمان
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@mojnoor3
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥آثار عجیب و ترسناک غیبت
👤استاد قرائتی
#امام_زمان
#اللهم_عجلـــ_لولیڪ_الفرجـ
#طوفان_الاقصی
╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
@mojnoor3
╰═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╯
ما را به دوستان خود معرفی کنید.
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼