#دلنوشته_های_من
🔸آبرو
خدا رحمت کنه #صادق_بیلسته رو
از بچه های #شهرداری بود..
خصلتای خوبی داشت..
با مرام و لوتی بود..
اگه کاری از دستش برمیومد پای دردسرهاش وا نمیستاد و برا خلق الله انجام میداد..
به قول ما رفسنجونیا مردم دار بود..
بیماری بدخیم #سرطان زیاد بهش مهلت نداد..
برام تعریف میکرد و میگفت شب ها از شدت درد به صورت نشسته میخوابم..
آخر عمری از پامنبری های پروپاقرص #هیات_کربلا شده بود..
حتی بعضی شهرا هم با من میومد..
آرزوش این بود که عروس و دامادی بچه هاش رو ببینه...
نمیدونم چی شد یه روز بهش گفتم صادق اگه خدا بخواد باهات #معامله کنه میپذیری؟
گفت : چه معامله ای؟
گفتم : حاضری آبروتو بدی ولی سلامتیت بهت برگرده..؟؟؟
بدون مَکس و خیلی جدی گفت :
اصلا و ابدا...
زندگی بدون #آبرو رو نمیخام...
خدا رحمتش کنه...
🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸
این روزا یک چیزایی رو توی جامعه میبینیم و میشنویم که هنر میکنیم که شاخ در نمیاریم...
یک کِسایی رو میشنویم به جرم تخلف مالی دستگیر میشن که .....
خدایا خوابیم ؟
بیداریممم؟
زندان با لباس پیغمبر ؟
شوخیه؟
جدیه؟
خدایا عاقبتمون رو ختم به خیر کن
شادی روح صادق بیلسته صلوات
خادم الشهدا : مجتبی رمضانی
@mojtabaramezani