#دلنوشته_های_من
سلام
طاعات قبول
خدا رحمت کنه پدربزرگ و مادربزرگ هامون رو...
آه میکشیدن و میگفتن :
👈"یاد قدیما بخیر "
ما نمیفهمیدیم منظورشون چیه !!!
اما حالا داریم به اونا میرسیم
هر چی میبینیم میگیم
👈"یاد قدیما بخیر "
حس میکنم خیلی قدیمی شدم..
هیچی تو جامعه شبیه قبل نیس..
ذائقه ها تغییر کرده...
امروز چهار روزه که آه میکشم و میگم :
👈"قربون ماه رمضونای قدیم"
بچه که بودم پدرم سحرای ماه مبارک، دوبار به مسجد میرفت...
🔸یکبار برای "سحرخونی"
🔸یکبارم برا "قرائت دعای سحر"
هر دوبار باهاش میرفتم..
دفعه اول که غزل و مناجات رو شروع میکرد، دونه دونه چراغ خونه ها روشن میشد...
دفعه دوم که دعا میخوند ، یکی یکی اهل محل وارد مسجد میشدن برا نماز جماعت...
یادمه سحرا از سمت محله بغل صدای "طبل" میومد...
از پدرم پرسیدم صدای چیه ؟
میگف : رسمه توی رستم آباد برای بیدار کردن مردم "طبل" میزنن...
خلاصه همه جا بوی نشاط بود و بیداری و آبادی....
هیچ وقت یادم نمیره یکی از ماه رمضونا پای پدرم توی ورزش شکست...
همسایه ها میتونستن برا خودشون ساعت بخرن و کوک کنن و بیدارشَن اما وقتی دیدن که بابا دیگه نمیتونه براشون سحرخونی کنه دویست ، سیصد متر سیم و کابل خریدن ؛ سیستم صوت رو آوُردن توی خونه...
میگفتن : #مناجات_آبادیه
بابا سحرا با عصا پامیشد، وضو میگرفت و داخل اتاق مناجات میخوند...
اینجا میخوند ولی صداش از مسجد محل پخش میشد...
اما 👇
حالا سحرا از خواب بلند میشیم هیچ صدایی از مسجدا نمیاد...
طبل و مناجات خونی که هیچ ،حتی دیگه صدای قرائت #دعای_سحر هم نمیاد...
وقتی دلیلش رو میپرسیم ، میگن بعضی مردم بابت صدای بلندگو اعتراض میکنن ...
من #همسایه مسجدم...
منم مخالف ناهنجاری صوتی ام...
خودمون توی "حسینیه نخل" چیزی به نام بلندگو روی پشت بوم نداریم اما مگه دعای سحر چقدر طول میکشید ؟
یعنی نمیشد دعای سحر رو استثناء قائل شد ؟
تحملش سخت تر از موسیقی بعضی عروسی هاس ؟؟
صداش بیشتر از کنسرت توی فضای بازه ؟
شایدم من اشتباه میکنم😔
این ماه رمضون هم میگذره...
این گیردادنا و اعتراضا هیچ سودی برامون نداره جز اینکه آبادی ها رو از هم دریغ کنیم..
اگه می تونیم به هم حس خوب بدیم
کنار هم بمونیم
و اگه نه، یادمون بمونه که همه ی ما می میریم...
همه ی ما.
بدون استثناء ، کمی دیرتر .
کمی زودتر.
یک دفعه...
ناگهانی ...
زندگی کنیم و بذاریم دیگران هم زندگی کنن!
اونقدر زیر خاک آرزوی صدای
"موسوی قهار" کنیم تا برامون بخونه
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ بَهَائِكَ بِأَبْهَاهُ وَ كُلُّ بَهَائِكَ بَهِيٌّ، اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِبَهَائِكَ كُلِّهِ....
و حسرت بخوریم...
خداییش ...
قربون ماه رمضونای قدیم😔
سحر چهارم ماه رمضان
خادم الشهدا/مجتبی رمضانی
@mojtabaramezani
#دلنوشته_های_من
بچه که بودم پدرم سحرای ماه مبارک، دوبار به مسجد میرفت...
🔸یکبار برای "سحرخونی"
🔸یکبارم برا "قرائت دعای سحر"
هر دوبار باهاش میرفتم..
دفعه اول که غزل و مناجات رو شروع میکرد، دونه دونه چراغ خونه ها روشن میشد...
دفعه دوم که دعا میخوند ، یکی یکی اهل محل وارد مسجد میشدن برا نماز جماعت...
یادمه سحرا از سمت محله بغل صدای "طبل" میومد...
از پدرم پرسیدم صدای چیه ؟
میگف : رسمه توی رستم آباد برای بیدار کردن مردم "طبل" میزنن...
خلاصه همه جا بوی نشاط بود و بیداری و آبادی....
هیچ وقت یادم نمیره یکی از ماه رمضونا پای پدرم توی ورزش شکست...
همسایه ها میتونستن برا خودشون ساعت بخرن و کوک کنن و بیدارشَن اما وقتی دیدن که بابا دیگه نمیتونه براشون سحرخونی کنه دویست ، سیصد متر سیم و کابل خریدن ؛ سیستم صوت رو آوُردن توی خونه...
میگفتن : #مناجات_آبادیه
بابا سحرا با عصا پامیشد، وضو میگرفت و داخل اتاق مناجات میخوند...
اینجا میخوند ولی صداش از مسجد محل پخش میشد...
اما 👇
حالا سحرا از خواب بلند میشیم هیچ صدایی از مسجدا نمیاد...
طبل و مناجات خونی که هیچ ،حتی دیگه صدای قرائت #دعای_سحر هم نمیاد...
وقتی دلیلش رو میپرسیم ، میگن بعضی مردم بابت صدای بلندگو اعتراض میکنن ...
من #همسایه مسجدم...
منم مخالف ناهنجاری صوتی ام...
خودمون توی "حسینیه نخل" چیزی به نام بلندگو روی پشت بوم نداریم اما مگه دعای سحر چقدر طول میکشید ؟
این ماه رمضون هم میگذره...
یه روز همه ی ماها می میریم...
همه ی ما.
بدون استثناء ، کمی دیرتر .
کمی زودتر.
یک دفعه...
ناگهانی ...
اونقدر زیر خاک آرزوی صدای "موسوی قهار" کنیم تا برامون بخونه
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ مِنْ بَهَائِكَ بِأَبْهَاهُ وَ كُلُّ بَهَائِكَ بَهِيٌّ، اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِبَهَائِكَ كُلِّهِ....
و حسرت بخوریم...
محتاجم به دعاهای شما
مجتبی رمضانی
@mojtabaramezani