﷽
📍 به هدفم رسیدم❗️
📌اینجا می نویسند: «فَنَظَرَ یمِیناً وَ شُمَالاً»، یك نگاه به راست كرد، یك نگاه به چپ، «فَلَمْ یرَی مِنْ فِتْیانِهِ اَحَداً»، دید هیچ كس، حتّی یك نفر هم باقی نمانده، همه رفتند. «فَنَادَی یا مُسْلِمَ بْنَ عَقِیل وَ یا هَانِی بْنَ عُرْوَة یا حَبِیبَ بْنَ مَظَاهِر یا بُرَیر یا زُهَیر!»؛ بلند شوید! «قُومُوا عنْ نَوْمَتِكُمْ اَیهَا الْكِرام»؛ از این خوابتان بلند شوید! «وَ ادْفَعُوا عَنْ حَرَمِ رَسُولِ الله!»؛ از حرم رسول خدا دفاع كنید! می نویسند: «فَنَظَرَ اِلَی اِثْنَین وَ سَبْعِین رَجُلاً مِنْ فُتْیانِهِ سرعی»؛ نگاه كرد دید هفتاد و دو تن اصحابش روی زمین افتاده اند. «فَنَادَی یا سُكَینَه یا زِینَب یا رُبَاب عَلَیكُنَّ مِنِّی السَّلام»؛ این بیبی ها را صدا كرد و گفت: خداحافظ؛ دیگر من تنها میروم.
این بیبی ها از خیمه ها بیرون ریختند و اطراف امام حسین (سلام الله علیه) را گرفتند، من اوّل می روم سراغ یكی از آنها؛ دخترش حضرت سكینه (علیها السّلام) آمد، جلوی پدر را گرفت، گفت: «یا اَبَتِ إسْتَسْلَمْتَ لِلْمَوْتِ؟»؛ بابا! تن به مرگ دادی؟ فرمود: «كَیفَ لایسْتَسْلِمَ لِلْمَوْتِ مَنْ لا ناصِرَلَهُ؟»؛ چه طور تن به مرگ ندهد، كسی كه یار و یاوری ندارد؟ امام حسین (سلام الله علیه) فرمود من غریبم امّا نگفت ذلیلم؛ من غریبم، یاور ندارم. می دانید حضرت سکینه (علیها السّلام) چه گفت؟ گفت: «یا اَبَتِ! رُدَّنَا اِلَی حَرَمِ جَدِّنَا»، بابا! اوّل ما را ببر بگذار مدینه، خودت تنها بیا برو به میدان. امام حسین (سلام الله علیه) با كنایه جواب داد، فرمود: «لَوْ تُرِكَ القَطالَنَام»؛ یعنی دیگر راه برگشت بر حسین بسته شده. این دختر شروع كرد به گریه كردن؛ می نویسند: «فَضَمَّهَا اِلَی صَدْرِهِ»؛ امام حسین (سلام الله علیه) حضرت سكینه (علیها السّلام) را به سینه اش چسباند، «وَ یمْسَحُ الدَّمْعَ»؛ اشكهای این دختر كوچک را با دستش پاك می كرد و این جملات را می گفت:
«سَیطُول بَعْدِی یا سُكَینَه فَاعْلَمِیمِنْكِ الْبُكاء اِذِ الْحِمام دَهَانی
لاتُحْـــرِقْی قَلْــــبِی بِدَمْعِـكَ حَسْــرَتاًمَادَامَ مِنّی الرُّوحُ فی جسمانی»
یعنی ای دختر! با این اشکهایت دل بابا را نسوزان.
من نمی دانم به امام حسین (سلام الله علیه) چه گذشت. از این بیبی ها خداحافظی كرد، هنگامی که داشت به سمت میدان می رفت یك وقت دید صدای آشنایی به گوشش می رسد. روز عاشورا اصحاب، وقتی امام حسین (سلام الله علیه) را صدا كه می كردند می گفتند: یا اباعبدالله! حضرت علی اكبر (علیه السّلام) گفت: «یا اَبتاه!» حضرت قاسم (علیه السّلام) گفت: «یا عمّاه!» حضرت عبّاس (علیه السّلام) آخر سر گفت: «یا اَخَا اَدْرِكْ اَخَاك!» امّا این یك چیز دیگری می گوید، دارد كُنیۀ دیگری می گوید. امام حسین (سلام الله علیه) متوقّف شد. خیلی این حرف هایی كه می زند برای امام حسین (سلام الله علیه) دلرُبا است، گوش كرد دید دارد می گوید: «مَهْلاً مَهْلاً یَابْنَ الزَهْرٰا» اسم مادر را شنید! «مَهْلاً مَهْلاً یَابْنَ الزَهْرٰا» آرام باش، آرام باش، ای پسر مادر! امام حسین (سلام الله علیه) ایستاد، دید خواهرش حضرت زینب (سلام الله علیها) دارد می آید. چه شده خواهر؟ یك كار بیشتر ندارم، می خواهم گلویت را ببینم. چكار می خواهی بكنی؟ من می خواهم زیر گلویت را…
〰️〰️〰️〰️〰️
#وفات_حضرت_زینب سلام الله علیها #ام_المصائب
#روضه به هدفم رسیدم
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی رحمت الله علیه
@agamojtabatehrani
https://mojtabatehrani.com/?p=26749
﷽
📍 جایگاه حضرت خدیجه(س) حضرت زهرا (س) و حضرت زینب (س)❗️
📌سه نفر بی بی و خانم بزرگوار در اسلام داریم که واقعاً اگر مقاومت این سه نبود، دستمان خالی بود. یکی خدیجۀ کبری(س) است، یکی زهرا(س) است و یکی زینب کبری(س) است.
اگر مجاهدتهای خدیجه(س) نبود، دست ما خالی بود، هیچ تعارفی ندارد. اگر پایداری زهرا(س) نبود، چه وضعی داشتیم؟! چقدر آنها زجر کشیدند! پیش خودم میگویم: واقعاً هم حضرت خدیجه(س) خیلی رنج کشید؛ چون خصوصاً اوّلین نفر هم بود. زهرا(س) هم رنج کشید، ولی من فکر میکنم زینب(س) بیش از همۀ آنها رنجکشید. صحنههایی را که ایشان دیده است، هیچکدام ندیدند؛ یعنی نه مادرش دید و نه جدّهاش دید. من اعتقادم این است، به این مقداری که اطّلاع دارم.
◾️زین العابدین(ع) در روایتی نقل میکند: من در خیمهای قرار داشتم که عمّهام مرا پرستاری میکرد. من بیمار بودم و پدرم در خیمهای دیگر داشت اسلحهها را تعمیر میکرد و نزدیک ما بود. یکوقت دیدم صدای پدرم بلند شد و این شعرها را میخواند: «یَا دَهر اُفٍ لَكَ مِن خَلیلِ كَم لَكَ بِاِلاشرَاق وَ الَاصِیلِ».
🔸 زینالعابدین میفرماید: تا این شعر را پدرم خواند، فهمیدم مطلب چیست و کار از کار گذشته است. گریه گلوی مرا گرفت، ولی جلوی خودم را گرفتم که عمّهام متوجّه نشود. امّا دیدم او زودتر از من متوجّه شد و سراسیمه از خیمه بیرونزد. او به سراغ امامحسین(ع) رفت؛ چنان میدوید که پایش در چادر و عبایش میگرفت و نزدیک بود به زمینبخورد. شروع به ناله کرد.
امامحسین(ع) آمد. زینب(س) جملاتی میگوید: «اَلیَومَ مَاتَ اَبِی عَلِی، اَلیَومَ مَاتَ اُمّی فَاطِمَه، اَلیَومَ مَاتَ اَخِی حَسَن»؛ به امامحسین(ع) میگوید که من جز تو کسی را ندارم. تو میخواهی بروی. لطمه به صورت میزند، دست میبرد و گریبانش را چاک میزند. امامحسین(ع) تسلّایش میدهد، دلداریاش میدهد، آن دست ولایتی را روی دل زینب(س) میگذارد. خواهرم! حلمت را شیطان از بین نبرد.
🔸والله قسم! اگر این دست بر قلب زینب نیامده (س)بود، هیچ بشری قدرت نداشت تحمّل بکند. امّا فهمیدید امامحسین(ع) به حضرت زینب(س) چه گفت؟
گفت: هنوز چیزی ندیدهای تو. فردا باید فرق شکافتۀ علی(ع) را ببینی، باید دست جدا شدۀ عبّاس(ع) -برادرت- را ببینی، باید گلوی پاره پارۀ اصغر(ع) را ببینی. زینبم تو باید سر حسین(ع) را بالای نیزه ببینی.
〰〰〰〰〰
📚 #وفات_حضرت_زینب سلام الله علیها
📕 #حضرت_زینب سلام الله علیها
📝 جلسه نهم
#حاج_آقا_مجتبی_تهرانی رحمت الله علیه
@agamojtabatehrani
16.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
📍 جایگاه حضرت خدیجه(س) حضرت زهرا (س) و حضرت زینب (س)❗️
〰〰〰〰〰
📚 مجموعه_اخلاق
📝 جلسه نهم
🎞 كليپ_تصويرى
#وفات_حضرت_زینب سلام الله علیها #حضرت_زینب
حاج_آقا_مجتبی_تهرانی رحمت الله علیه
@agamojtabatehrani