eitaa logo
حضرت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه
730 دنبال‌کننده
200 عکس
813 ویدیو
5 فایل
🌼آقا مجتبی تهرانی رحمه‌الله علیه:من هر چه دارم از استادم امام خمینی ره دارم. 🔻مجموعه مباحث آقا مجتبی تهرانی (ره) در اخلاق و معارف اسلامی . 📔 گزیده بیانات 🔹️عکس نوشته کلیپ تصویری 📽 کلیپ صوتی 🔊 🏷 https://mojtabatehrani.com
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ 📍 پیام امام علی(ع) در باره منافقین در خطبۀ صد و نود و چهار نهج‌البلاغه ❗️ 📌در مجموعۀ سخنانی که در این خطبه امام‌علی(ع) می فرماید، فریاد می زند که مواظب باشید. خطر شما این است و این‌گونه با شما عمل می کنند، که یک‌وقت چشم باز می کنی و می بینی که در دامش افتاده‌ای. فهمیدید چه می خواهم بگویم؟! 📌 یعنی آن‌قدر ظریف عمل می کنند و برای هر چیزی هم ابزار و کلیدی دارند و از همۀ راه‌ها هم وارد می‌شوند. 📌گفتم: خودِ امام‌علی(ع) از کسانی بود که گرفتار آن‌ها شده بود و چیزی نمی توانست بگوید. همۀ این شاخه ها که در خطبه می‌فرماید، آن موقع بوده است. این روش‌های شیطانی را به کار گرفتند تا حق را از بین ببرند، البتّه به این زودی که نمی‌شود حق را از بین برد. اوّلش بیان کردم که احتمالاً این خطبه از خطبه های نماز جمعۀ امام‌علی(ع) است، که خواسته به مردم بگوید: چشمان‌تان را باز کنید! شعور پیدا بکنید! وضع، این است و فریب نخورید. 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📖 🏷 جلسه بیستم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ رُوِیَ عَنِ مُحَمَّدِ ابن ِعَلِیٍّ الجَوادِ صَلَواتُ اللهُ عَلَیهما قالَ: «... غِنَى الْمُؤْمِنِ غِنَاهُ عَنِ النَّاسِ- نِعْمَةٌ لَا تُشْكَرُ كَسَيِّئَةٍ لَا تُغْفَر ُ...» 1️⃣ ترجمه: بی نیازی و غنای مؤمن این است که از مردم بی نیاز باشد؛ اگر نعمتی از طرف خداوند به انسان رسید و شکر و سپاس گزاری نکند، مانند گناهی است که انجام شده و آمرزیده نشود. شرح: در روایتی از امام جواد صلوات الله علیه، هست که حضرت جملاتی را فرمودند. دو تا از این جملات این بود که من بهش الآن اشاره کردم. اوّل: حضرت فرمودند: «غِنَى الْمُؤْمِنِ غِنَاهُ عَنِ النَّاسِ»؛ بی نیازی مؤمن این است که از مردم بی نیاز باشد. حالا ما در تعبیراتی که داریم، این جوری است که این غنی را گاهی به قول ما، از نظر ادبی، با «با» ما متعدّیش می کنیم، گاهی با«عن» که در این جا آمده، چکار کنم مجبور می شوم این ها را بگویم. که باء سببیّت است. یک وقت هست بی نیازی به سبب مردم است، که می گویند: غنای بالنّاس، این را تعبیر می‌کنند. غنی بالنّاس که می‌گویند: بی نیازیش به سبب مردم است. یک وقت می‌گویند: نه؛ غِنَا عَنِ النَّاسِ؛ یعنی نه؛ از مردم به طور کلّی بی نیاز است، نه بی نیازیش را از آن ها کسب کرده است. مؤمن این جوری است، خودش را به مردم نیازمند و محتاج نمی‌بیند. فهمیدی؟ این جمله که حضرت فرموده این است: «غِنَى الْمُؤْمِنِ غِنَاهُ عَنِ النَّاسِ» بی نیاز مؤمن این است که خودش را محتاج به مردم نمی بیند. اما این جا یک نکته بگویم. یک چیزی از به اصطلاح ما، می گوییم: امور به اصطلاح، فطریۀ انسان است. و او این است که انسان فطرتا این طوراست، خودش را نیازمند می‌بیند، بی نیاز هان؟! نمی بیند. من این را بگویم بهتان، حالا یک کم طول بکشد، خُب چیز یاد بگیرید، این ها خوب است. چه بگویم من؟! اگر کسی بگوید: من در زندگی احساس احتیاج نمی‌کنم، دروغ می‌گوید. شد؟! چون از فطریات انسان است اصلاً این که خودش را محتاج می‌بیند؛ یعنی انسان در زندگی تکیه گاه می خواهد اصلاً. نمی تواند بگوید من احساس به تکیه گاه نمی‌کنم؛ این خودش دارد به خودش، دروغ می‌گوید. همچین صریح بگویم من. اما بحث در این است که این احساس احتیاجی که می‌کنم، نیازی که می‌کنم باید نیاز من را یکی برطرف کند. به کی؟ بحث این‌جاست. به کی؟ شد؟! مؤمن، خودش را به امثال خودش، مخلوق، نیازمند نمی‌بیند؛ امّا این جور نیستش که اصلا احساس نیاز نکند،احتیاج نکند،ها! نه، خودش را محتاج به آن موجودی می‌بیند که او غنی مطلق است. او نیازمند به هیچ کس نیست. فهمیدید؟! این را می‌خواستم بگویم. اون هم مثل من است. او یک گدا، من هم یک گدا، جفتمان گداییم. رسیدید شما به عرض بنده؟ همچین صریح بگویم. جفتمان گداییم.درست است یا نه؟ لذا هیچ وقت گدا به گدا خودش را محتاج نمی بیند. به کی محتاج می بیند؟ به آنی که نیازمند نیست. لذا این را خوب دقّت کنید. مؤمن، همین تعبیری که حضرت می فرمایند، مؤمن چه جوری است؟ این جوری است به این که غنای عن النّاس دارد؛ اما بهت بگویم،ها! خدا را فرامومش نکرده، این جهتش این است؛ چون او خودش را محتاج به چی؟ خدا می بیند. غنای بالله دارد لذا غنی عن الناس دارد. این دو تا می آید کنار هم. مؤمن، غنیِّ بالله است. یعنی چی؟ خودش را به سبب خدا بی نیاز می کند. این بی نیازی است که خودش را نیازمند به امثال خودش نمی بیند. مؤمن ثروتش از خداست، نه از مخلوق؛ چون از این طرف دستش پُر است دیگر چیه؟ به این طرف نگاه نمی‌کند اصلاً. «الْمُؤْمِنِ» چی؟ غنایش چیه؟ غنی است؛ اما غَنَی عَنِ النَّاس است، «غِنَاهُ عَنِ النَّاسِ» ، خودش را از مردم بی‌نیاز می بیند، مؤمن این جوری است، هیچ وقت نیازمند به غیر نمی بیند. نیازش را به خدا می بیند، غنای بالله دارد و غنای عن النّاس دارد. نگاه کنید! از این طرف چیه؟ به سبب او، غنی شده است، بی نیاز، لذا چیه؟ از این بی نیاز است. دو تا عکس هم هستند. حالا بعد، جملۀ بعدی، گفتم جملات کوتاه؛ خیلی ... «نِعْمَةٌ لَا تُشْكَرُ كَسَيِّئَةٍ لَا تُغْفَر» یک تشبیه می‌کند حضرت، می‌گوید: آن نعمتی که از خدا به دست تو رسید و سپاس نکردی خدا را، شد؟! سپاس گزار خدا نبودی، این مثل گناهی است، بکنی که آمرزیده نشود. حالا تشبیه، چه ارتباطی این دو تا با هم دارند؟ به قول ما، مُشَبَّه و مُشَبَّهٌ بِه. باید یک آثاری مُشَبَّهٌ بِه ، به قول ما طلبه‌ها داشته باشد که توی مُشَبَّهَت بیاوری. حالا می گویم. دو تا چیزش را من، بهش اشاره می‌کنم.
حضرت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه
﷽ رُوِیَ عَنِ مُحَمَّدِ ابن ِعَلِیٍّ الجَوادِ صَلَواتُ اللهُ عَلَیهما قالَ: «... غِنَى الْمُؤْمِنِ غ
گناهی که آمرزیده نشود دو پیامد زشت برای انسان دارد. گناهی که آمرزیده نشود؛ یعنی آدم، خدمتتان عرض شود نعوذبالله، گناه، مرتکب بشود، استغفار نکند؛ آمرزیده هم نشود، گناه سرجایش بماند. گوش کن! دو تا پیامدش را فقط اشاره می‌کنم: یکی درونی، یکی بیرونی. درونی، کدورتی که برای قلب و روح و نفس پیدا می‌شود. این کدورت که موجب سلب توفیق از انسان می‌شود و آن نورانیّت باطن را می‌گیرد. مال درونش. بیرونی، سلب نعمت می‌کند از انسان. بیرونیش هم این است،ها! این را بدانید،ها! گرفتاری می‌آورد. ما توی روایات داریم از خودم نیست. بسیاری از گرفتاری‌ها بر اثر گناهان است. بسیاری از سلب نعمت‌ها که از دست انسان می رود برای گناهی است که کرده است. این را بدانید؛ لذا گناهی که آمرزیده نشد هم در بُعد درونیش، هم بیرونیش، توجّه می‌کنید؟ آثار زشتی دارد. نعمتی که سپاس گزاری نشود، این دو را دارد در پی، می‌فهمی؟! هم کدورت درونی برای تو می‌آورد، هم سلب نعمت بیرونی از تو می‌کند . فهمیدی؟ شکرش که نکردی،ها! درست است یا نه؟ نعمت سلب می‌شود، از تو گرفته می‌شود. نعمتی دوام پیدا می‌کند، من قبلاً روایتش را خواندم،ها! نعمتی دوام پیدا می‌کند که شکر آن نعمت چیه؟ شده باشد. نعمتی افزوده می‌شود بر نعمتی که نعمت قبلی شکرش شده باشد. فهمیدی؟ والّا نشده باشد،ها! این هم که داری، از دستت، خدا می‌گیرد. لذا تشبیه بسیار زیبایست. «نِعْمَةٌ لَا تُشْكَرُ كَسَيِّئَةٍ لَا تُغْفَر» توجّه کنید. 📌حالا البته خب، این جمله بعدی با آن هم چیز دارد که من بگویم، طول می‌کشد. لذا این را می‌خواستم عرض بکنم. انسان باید توجّه داشته باشد. آقا! این که احساس نیاز می‌کنی، برو سراغ بی نیاز. نیازت را با بی نیاز برطرف کن؛ نه نیازت را با نیازمند. 1️⃣ بحار جلد 75 صفحه 364 قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ الْجَوَادُ (ع) ... غِنَى الْمُؤْمِنِ غِنَاهُ عَنِ النَّاسِ- نِعْمَةٌ لَا تُشْكَرُ كَسَيِّئَةٍ لَا تُغْفَر 〰️〰️〰️〰️〰️ شرح حدیث رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 تولدّی نمونه❗️ 📌عامّه و خاصّه نوشته‌اند که فاطمه‌بنت‌اسد وقتی درد مخاض گرفت وارد مسجدالحرام شد. چه کسی به او گفته آنجا برود؟ چه شد به سوی مسجدالحرام دوید؟ اگرچه این مکان مقدّس بود. به نظر من این مولودِ در رحم است که او را می‌کشد و وارد خانۀ خدا می‌کند. صحبت خواستۀ او نیست زیرا این باید ظاهرش بر طبق باطنش باشد، عالم ناسوتش بر محور لاهوتش باشد. او همان‌گونه که قبل از خلقت، نورش در دامن الهی تلألو پیدا کرده است در عالم کثرت هم باید در دامن الهی متولّد شود. عامّه و خاصّه به این مطلب اشاره کرده‌اند، خانه کعبه درب دارد امّا صحبت درب نیست، دیوار شکاف برمی‌دارد. خدا اگر بخواهد چنین می‌شود، باید بگوییم آغوش گشود و امام‌علی(ع) و مادرش را برای تولّد امام‌علی(ع) در دامن گرفت. می‌نویسند: این موضوع چند روز طول کشید. لذا اگرچه پیغمبر‌اکرم(ص) با امام‌علی(ع) از نظر نورانیّت واحدند ولی هرکدام یک مختصاتی دارند. 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📕 🏷 جلسه هفتم @mojtabatehrani_ir
﷽ 📍 آداب رفع نیاز نیازمند از امام‌علی (ع)❗️ 📌امروز روز تولّد علی(علیه‌السلام) بود. روایت را حارث همدانی است نقل می‌کند، «قَالَ سَامَرْتُ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(علیه‌السلام)»، چه تعبیر زیبایی هم دارد، سَامَرْتُ می‌گوید. 📌می‌گوید: ما یک گفتگوی شبانه با امام‌علی(علیه‌السلام) داشتیم! «فَقُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَرَضَتْ لِي حَاجَةٌ»، شب بود نشسته بودیم، صحبت می‌کردیم با امام‌علی(علیه‌السلام) و به ایشان عرض کردم که برای من یک حاجتی پیش آمده، 📌 «قَالَ وَ رَأَيْتَنِي لَهَا أَهْلًا»، حضرت رویش را کردند به حارث همدان،‌ فرمودند که تو من را اهل این هم دانستی که قابلیّت این داشته باشم که حاجتت را به من بگویی؟ 📌 «وَ رَأَيْتَنِي لَهَا أَهْلًا»، معلوم می‌شود، آنکه می‌خواهد حاجت دیگری را برآورده کند، حاجتمند باید نسبت به او خیلی چیز داشته باشد! که من به تو خدمت کردم، بزرگترین خدمت! 🔻امام علی(علیه‌السلام) به حارث همدان می‌فرماید: که تو مرا اهل این دیدی که حاجتت را به من بگویی؟! «قُلْتُ نَعَمْ»، می‌گوید عرض کردم بلی یا امیرالمؤمنین، «قَالَ جَزَاكَ اللَّهُ عَنِّي خَيْراً»، 🔻خداوند به تو از من بهترین جزا را بدهد که من را اهل دانستی و حاجتت را می‌خواهی به من بگویی: «ثُمَّ قَامَ إِلَى السِّرَاجِ فَأَغْشَاهَا وَ جَلَسَ»،‌ حارث همدان می‌گوید دیدم علی(علیه‌السلام) بلند شد رفت چراغ را خاموش کرد آمد نشست! 🔻 «ثُمَّ قَالَ إِنَّمَا أَغْشَيْتُ السِّرَاجَ لِئَلَّا أَرَى ذُلَّ حَاجَتِكَ فِي وَجْهِكِ فَتَكَلَّمْ»، حضرت فرمود اینکه رفتم چرا غ را خاموش کردم آمدم نشستم برای این است که خواری این نیازمندی تو را در چهره‌ات نبینم، نبینم خجالت‌زده نشستی کار داری با من، پس صحبت کن، 🔻«فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُول اللَّهِ(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) يَقُولُ»، پس من شنیدم از پیغمبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) می‌فرمود، «الْحَوَائِجُ أَمَانَةٌ مِنَ اللَّهِ فِي صُدُورِ الْعِبَادِ»، علی(علیه‌السلام) می‌فرماید شنیدم از پیغمبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) می‌فرمود: حوائج،‌ نیازها، این‌ها امانتی است از خداوند در سینه بندگان، «فَمَنْ كَتَمَهَا كُتِبَتْ لَهُ عِبَادَةٌ»، کسی که نیاز نیازمند را در دلش پنهان بدارد، بازگو نکند، خداوند برای او همین پنهان کردن را عبادت به حساب می‌آورد و می‌نویسد،‌ 🔻«وَ مَنْ أَفْشَاهَا كَانَ حَقّاً عَلَى مَنْ سَمِعَهَا أَنْ يَعْنِيَهُ»1️⃣، و اگر گفته شود و دیگری بفهمد، سزاوار است کسی که می‌شنود کمک کند و آن حاجت حاجتمند را برآورده سازد. 🌺 چون امروز روز تولّد علی(علیه‌السلام) بود و ان‌شاءالله خدا اجری عنایت کند و لذّتی ببریم. اللهم صل علی محمد و آل محمد. 1️⃣وسائل‌الشیعه، ج 9، ص457 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📕 📖 🏷 جلسه پنجم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍❗️ 🔻علی علیه السلام نقطۀ مرکزی اسلام 📌و اما در ربط با مسئلۀ رسالت و نسبت‌سنجی که، آنچه را که محوریت دارد برای رسالت، معلوم می‌شود که مسئلۀ امامت علی علیه السلام به این معنا که ما از آن تعبیر می‌کنیم به«جزء اخیر علت تامّه برای رسالت پیغمبر اکرم»؛ چه کار کنم من دیگر نمی‌رسم به این حرف‌ها، در بحث خودش در مباحث کلامیّه این را «می‌گویند، می‌گویند»:«اگر یک علّتی بخواهد مؤثر باشد باید علتِ تامّه باشد اگر نقص داشته باشد اصلاً هیچ اثری ندارد، بلااثر است». 🔻آن وقت آخرین جزیی که می‌آید تکمیل می‌کند این را ، که علّیّت به آن می‌دهد به آن می‌دهد، به آن می‌گویند: «جزء اخیر علت تامّه». علی علیه السلام آن نقطۀ مرکزی اسلام است اصلاً و جزء اخیر علت تامّۀ «دین اسلام است دین اسلام». به این معنا آیه اشاره دارد،من بروم سراغ آیه«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي» نعمتش که اسلام، این جزء اخیر علت تامّه را دارد می‌گوید، تمامیَّتش را، این آیه اشاره به این است. گفتم من نمی‌رسم به این حرف‌ها، من فقط به مقداری را که امروز، روز تولد علی علیه السلام بود عرض می‌کنم‏ که در این روایت می‌گوید : تو بمنزلۀ سَرِ من به پیکر من هستی که اگه تو نبودی منم هیچ، دارد این را می‌گوید تقریباً. من گفتم روایت را هم انتخاب کردم، همۀ این‌ها هم از کتب عامّه برای شیعه نبود این‌ها، توجه می‌کنید یعنی هیچ. لذا(گرچه ما قادر نیستیم عظمت این‌ها را درک بکنیم) چه بسا یکی از نکات در باب ولادت علی علیه السلام که از مختصات او است که هیچ پیغمبری هم این را ندارد، توجه کردید، یکی از جهات که در دل خانۀ کعبه متولد می‌شود همین است که او هستۀ مرکزی «اسلام اَتَمِّ الْيَوْم»،پیغمبر خاتم انبیاء است همین خاتم انبیاء بدون «علی» هیچ است. من این‌طوری می‌فهمم، از روایت خودِ پیغمبر من نقل کردم، من این‌طوری می‌فهمم، توجه کردید. تعبیراتی که هست، بله ما روایت از خاصّه زیاد داریم، پیغمبر فرمود:«من و علی در ابتدای خلقت یک نور بودیم بعد خدا دو قِسمت کرد در سُلبِ پدر او در سُلبِ پدر من قرار داد. این‌ها هست روایات ما زیاد داریم. ولی می‌خواستم این روایت، این تعبیر را بگویم هم‌سو است، توجه کنید چه می‌خواهم بگویم، این روایت، آن روایت، آن آیه، این‌ها هر کدام با یک تعبیری این معنا را چکار می‌کنند؟ القا می‌کنند یعنی عظمت علی علیه السلام را، من عرض کردم از نظر خارج هم وقتی ما نگاه می‌کنیم، وقتی که می‌آید (به تعبیر من) آن نقطه‌ای را که نقطۀ اتصال ممکن به واجب است و حلقۀ مفقود فلاسفه است«علی» است به نظر من، اللهم صلِّ علی محمد و آل محمد. 〰️〰️〰️〰️〰️ رحمت الله علیه @agamojtabatehrani علیه السلام ..
﷽ 📍 پیغمبراکرم (ص)فرمودند: من و علی از یک نور خلق شدیم❗️ 📌 در این باب روایات متعدّد وارد شده است که من به مناسب این روایت را می‌خوانم. جابر‌بن‌عبدالله انصاری می‌گوید: «سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) عَنْ مِیلَادِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ(ع)»؛ از پیامبر اکرم(ص) سؤال کردم از ولادت علی(ع)؛ «فَقَالَ آهِ آهِ لَقَدْ سَأَلْتَنِی عَنْ خَیرِ مَوْلُودٍ وُلِدَ بَعْدِی»؛ حضرت دو تا آه کشیدند و فرمودند از من دربارۀ بهترین مولود بعد از ولادتم سؤال کردی. در ادامه حضرت فرمودند: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقَنِی‏ وَ عَلِیاً مِنْ‏ نُورٍ وَاحِدٍ- قَبْلَ أَنْ خَلَقَ الْخَلْقَ بِخَمْسِمِائَةِ أَلْفِ عَامٍ»؛ ریشه یکی است، خداوند من و علی(ع) را از یک نور خلق کرد قبل از آنکه ممکنات را بیافریند به پانصد هزار سال که در این خودش سرّی هست که اینجا جای این بحث نیست؛ «فَكُنَّا نُسَبِّحُ اللَّهَ وَ نُقَدِّسُهُ»1️⃣ ما آن زمان تسبیح و تقدیس حق می‌کردیم. 1️⃣. بحار الأنوار، ج‏35، ص 10 〰️〰️〰️〰️〰️ رحمت الله علیه @agamojtabatehrani 🔻🔻🔻 علیه السلام 🔻🔻🔻
﷽ ◾️ احترام خاص به حضرت زینب سلام الله علیها 📌 و يَكفي في جَلالَةِ قَدرِها و نبالة شَأنِها ما وُرِدَ في بَعضِ الأخبار مِن أنّها دَخَلَت عَلَى الحسين عَليهِ السّلام و كانَ يَقرَأُ القُرآن، فَوَضَعَ القُرآنَ عَلى الأرضِ، و قامَ لها إجلالاً ◾️در عظمت و جلالت حضرت زینب (س) همین بس که در بعضی روایات وارد شده است زینب کبری (س) بر حسین (ع) وارد شد در حالی که آن حضرت قرآن می خواند پس قرآن را بر روی زمین نهاد و به احترام او برخواست. عوالم العلوم، جلد 11، ص 956 🏴وفات حضرت زینب سلام الله علیها تسلیت باد🏴 رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 سلسلۀ مراتب وجودی پیامبر‌اکرم(ص) و علی(ع)❗️ 📌 «فلَمَّاخَلَقَ اللَّهُ تَعَالَى آدَمَ»؛ در اینجا به اصطلاح از بساط وحدت به کثرت پایین می‌آید و می‌فرماید وقتی خدا آدم را خلق کرد این دوئیت پیدا شد؛ «قَذَفَ بِنَا فِی صُلْبِهِ وَ اسْتَقْرَرْتُ أَنَا فِی جَنْبِهِ الْأَیمَنِ وَ عَلِی فِی الْأَیسَرِ»؛ ما را در صلب او قرار داد، من در سمت راست او قرار گرفتم و علی(ع) در سمت چپ او؛ «ثُمَّ نَقَلَنَا مِنْ صُلْبِهِ فِی الْأَصْلَابِ الطَّاهِرَاتِ إِلَى الْأَرْحَامِ الطَّیبَةِ»؛ سپس ما از صلب آدم(ع) نقل پیدا کردیم به اصلاب پاکیزه و به رحم‌هایی طاهره؛ «فَلَمْ نَزَلْ كَذَلِكَ حَتَّى أَطْلَعَنِی اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى مِنْ ظَهْرٍ طَاهِرٍ وَ هُوَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فَاسْتَوْدَعَنِی خَیرَ رَحِمٍ وَ هِی آمِنَةُ»؛ این ادامه پیدا کرد تا اینکه من از صلب طاهر عبدالله(ع) طلوع کردم و به ودیعت گذاشته شدم در بهترین رحم‌ها که آمنه(س) بود؛ «ثُمَّ أَطْلَعَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى عَلِیاً مِنْ ظَهْرٍ طَاهِرٍ وَ هُوَ أَبُو طَالِبٍ وَ اسْتَوْدَعَهُ خَیرَ رَحِمٍ وَ هِی فَاطِمَةُ بِنْتُ أَسَد»1️⃣؛ سپس خدا نور علی(ع) را در صلب ابوطالب(ع) ظاهر کرد و در بهترین رحم‌ها که فاطمه‌بنت‌اسد(س) باشد قرار داد. 1️⃣. بحار الأنوار، ج‏35، ص 10 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📕 🏷 جلسه نهم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 چه ساعتی از جمعه)❗️ 📌امام باقر(ع) می فرمایند: « فِی یوْمِ الْجُمُعَةِ سَاعَةٌ- لَا یسْأَلُ اللَّهَ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ فِیهَا شَیئاً إِلَّا أَعْطَاهُ»؛ همان به تعبیر کلّی است که روایت قبلی هم بود. 🔹 فرمود: در روز جمعه ساعتی است که بندۀ مؤمنی از خدا درخواست حاجتی نمی کند، مگر اینکه خدا به او عطا بکند. 🔹 بحث در این است که کدام ساعت است؟ بعد می فرماید: « وَ هِی مِنْ حِینِ نُزُولِ الشَّمْسِ إِلَى حِینِ یُنَادَى بِالصَّلَاةِ»1️⃣. حضرت خیلی زیبا محدودش می کند. موقعی که ظهر شرعی می شود. از زوال شمس تا موقعی که ظهر شرعی است، ندا می دهد. اشاره به آیۀ شریفه است که در سورۀ جمعه است. ندا نسبت به نماز است که نمازِ جمعه می خوانند. حضرت چقدر زیبا بحث کرده است. 1️⃣ بحارالأنوار، ج 86، ص279 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📕 4 📝 جلسه بیست و دوم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
📍 مختصّات امام‌علی (ع)از زبان پیامبراکرم(ص)❗️ 📌از خود پیغمبراکرم(ص) است که به خود امیرالمؤمنین(ع) فرمود که تو یک مختصّاتی داری که من ندارم. از خود پیغمبراکرم(ص) است.یکی از مختصّات علی علیه السلام این است پیغمبر(ص) در خانۀ کعبه متولّد نشده است. 🔻یکی از مختصّات علی علیه السلام این است پیغمبر در خانه کعبه متولد نشده است. این از مختصّات علی علیه السلام. یکی از مختصّات علی علیه السلام که پیغمبر اکرم(ص) برطبق آن روایت فرمود. این است به اینکه علی علیه السلام همسری مثل زهرا سلام الله علیها دارد، پیغمبر ندارد. 🔻باز از مختصّات علی علیه السلام این است که دو پسر دارد مثل حسنین. خود این‌ها مال روایت است این‌ها را من از پیغمبر (ص) دارم نقل می‌کنم، خودم ندارم چیزی. از مختصّات علی علیه السلام است. بله پیغمبراکرم (ص)آن هم مختصّاتی برای خودش دارد. خوب این‌ها اسراری درش هست حالا من نمی‌خواهم وارد این جهات بشوم هرکدام از اینها اسراری دارد، خاص به خودش دارد. مباحث طاعت و اطاعت الهی جلسۀ 9 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📕 🏷 جلسه نهم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 📍 اطاعت امام‌علی(ع) اطاعت الله است، حبّ‌به امام‌علی(ع) حبّ‌به الله است❗️ 📌وقتی امام‌علی(ع) متولّد شد: 📚 📕 🏷 جلسه نهم 🎞 @agamojtabatehrani
﷽ 📍 اطاعت امام‌علی(ع) اطاعت الله است، حبّ‌به امام‌علی(ع) حبّ‌به الله است❗️ 📌وقتی امام‌علی(ع) متولّد شد: «أَحَبَّهُ رَسُولُ اللَّهِ(ص) حُبّاً شَدِیداً وَ قَالَ لَهَا اجْعَلِی‏ مَهْدَهُ‏ بِقُرْبِ‏ فِرَاشِی‏ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) یلِی‏ أَكْثَرَ تَرْبِیتِهِ وَ كَانَ یطَهِّرُ عَلِیاً فِی وَقْتِ غَسْلِهِ» به فاطمه بنت اسد فرمود گهواره‌اش را پیش من بگذار. و رسول الله(ص) او را تربیت می‌کرد و خودش او را شستشو می‌داد، خود پیغمبر(ص) شیر را می‌گرفت که در دهان امام‌علی(ع) بریزد؛ «وَ یحَرِّكُ مَهْدَهُ عِنْدَ نَوْمِهِ»1️⃣؛ ا ین خیلی عجیبه که راجع‌به امام‌حسین(ع) می‌گوییم جبرائیل(ع) گاهواره‌ او را تکان می‌داد تا بخوابد ولی در این روایت می‌گوید پیامبر(ص) گاهواره علی(ع) را عند نوم حرکت می داد.داد. می‌گوید وقتی خواستم از کعبه بیرون بیایم، هاتفی جملاتی را می‌گوید که یک جمله‌اش این است: «فَطُوبَى‏ لِمَنْ‏ أَحَبَّهُ‏ وَ أَطَاعَهُ» خوش به حال ‌کسی که او را دوست بدارد و او را اطاعت کند. سِرّش این است که اطاعت امام‌علی(ع) اطاعت الله است، حبّ‌به امام‌علی(ع) حبّ‌به الله است. «وَ وَیلٌ لِمَنْ أَبْغَضَهُ وَ عَصَاه»2️⃣؛ وای به کسی که مبغوض دارد امام‌ علی(ع) را و از فرمان‌های او عصیان کند. 1️⃣ بحار الأنوار، ج‏35، ص10 2️⃣بحار الأنوار، ج‏35، ص9 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📕 🏷 جلسه نهم @agamojtabatehrani
﷽ رُوِیَ عَن عَلِیٍ اَمیرِالمؤمنین عَلَیهِ السَّلامُ یه قالَ: «مَنْ أَصْلَحَ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّاسِ وَ مَنْ‌ أَصْلَحَ‌ أَمْرَ آخِرَتِهِ‌ أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ دُنْيَاهُ» ترجمه: هر کسی که رابطه میان خود و خدا را اصلاح کند، خداوند هم رابطه او با مردم را اصلاح می کند؛ و هر کس که امور آخرت خود را اصلاح و نیکو کند، خداوند هم تمام دنیای او را اصلاح و نیکو می کند. شرح: در گذشته من فکر می‌کنم نظیر این روایت را من خواندم، ولی حالا جهتی دارد؛ عرض می‌کنم. بسیاری از این روایاتی را که ما داریم از ائمه عَلَیهم السّلام؛ این نسبت به متوسّطین از مؤمنین است. من این را اوّل عرض کنم. برای افرادی مثل ماها که ان شاءالله، اگر مؤمن باشیم؛ ما از متوسّطین مؤمنین محسوب می‌شویم. یک وقتی من گفتم، یک وقت اشتباه نکنید، ما از اولیاءالله نیستیم. این سنخ روایات هم مربوط به ماهاست. لذا، آن که مورد ابتلا ما بوده، همان را می‌فرمودند. برای این که ماها را اصلاح بکنند. توجه می‌کنید چه عرض کردم؟! خب، یک وقتی هم، من عرض کردم که زیاد آدم می‌نشیند، فکر می‌کند نسبت به یک سنخ پیچیدگی‌هایش. بله؛ من، قبلاً هم این مسائل را عرض کردم، ولی حالا این را، بطور کلّی می‌خواهم عرض کنم که پیش می‌آید برایش،در امور دنیای‌اش،در روابط اجتماعی‌اش، در امور مادیّ‌اش به اصطلاح ما، با این که مثلاً فرض کنید، مؤمن هم هست؛ بر حسب ظاهر مدّعی هم هست. گاهی هم می‌آیند پیش من،نه گاهی بلکه زیاد. و خدمتتان عرض شود که شاید غالب روزها هم دارم. بعید می‌دانم من که روزی باشد که من مبتلا نباشم، به این سنخ مسائل، بعید می‌دانم. باید بگویم هر روز دارم.که مثلاً فرض کن: هر کار می‌کنم، یک وقتی من گفتم، گره به کارم است. نمی‌دانم چی؟!، باز نمی‌شود. در روابط اجتماعی، حالا بهتان می‌گویم، چون این حرف من خیلی گسترده است. خیال نکنید، مسئله پول نیست، یک چیزهایی هست که، گره‌هایی هست که پول هان ..... تمام دنیا را هم بدهی، می‌فهمی؟ آن گره باز نمی‌شود، خوب دقت کن. گره کوری که با دندان هم باز نمی‌شود را دارم می‌گویم، گوش کنید همه و همه، هم یک مسئله کلّی، به ذهنم آمد این را من بگویم، گرچه یک مقداری چیز است. من سه تا مطلب را می خواهم بگویم یعنی سه رابطه را، انسان این جوری است که حالا ما می‌بینیم که در این دنیا، در این روایات که حالا من بعد معنی می‌کنم، از امیرالمؤمنین و روایات متعدّدی هم داریم. زیادی هم داریم. من فقط انتخاب کردم نهج البلاغه را. والاّ این مضمون روایت ها را نه یکی، نه دو تا، نه سه تا من دیدم، شد. من فقط از نهج البلاغه انتخاب کردم، والّا زیاد داریم از ائمه دیگر هم داریم، این تعبیر را. یک رابطه، انسان دارد بین خودش و خدا. درست است یا نه؟ ما می‌گوییم مؤمنیم دیگه و در حد متوسّط هستیم، یک رابطه بین خودم و خدا، یک رابطه هم دارم من با شماها، یعنی مخلوق با مخلوق. اوّلی، مخلوق با خالق؛ دوّمی؛ مخلوق با مخلوق؛ درست است یا نه؟ این را بهتان بگویم؛ این‌ها، این جور نیست به اینکه جدا از یکدیگر باشد. یک رابطه سوّم هست. خوب حرف من را گوش کنید. یک رابطه چی؟ سوّم؛ حالا باشد یک خورده‌ای بفهمید شماها، چرا من چیز بکنم من. گاهی فکر می‌کنم به اینکه خب این‌ها که ما مثلا می‌دانیم؛ می‌گوییم، شاید نفهمند. خوب نفهمند. آن که می فهمد، بفهمد. رابطه سوّم داریم، بین این دو رابطه. فهمیدی؟ رابطه دارم من با خدا، رابطه دارم با شما. درست است یا نه؟ این دو تا رابطه، با هم رابطه دارند. این روایات او را دارد می‌گوید. توجّه کنید! این روایات، این جملات علی صلوات الله علیه در نهج البلاغه و آن روایاتی که مثل این نقل شده؛ و آن این که اگر رابطه خودت را با خدا، می‌فهمی؟ یک رابطه دوستی قرار دادی، می فهمی؟! دوستی، گوش می‌کنی؟ رابطت دوستی بود، درسته!؟. این موجب می‌شود که خداوند، رابطه تو را با دیگران هم، بر طبق رابطه تو با خدا تنظیم بکند. فهمیدی؟ حرف‌های مرا گوش کن! رابطه تو اگر با خداوند، رابطه دوستی بود، خدا رابطه تو را با دیگران اصلاح می‌کند.
حضرت آیت‌الله آقا مجتبی تهرانی رحمت الله علیه
﷽ رُوِیَ عَن عَلِیٍ اَمیرِالمؤمنین عَلَیهِ السَّلامُ یه قالَ: «مَنْ أَصْلَحَ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ
این«أَصْلَحَ» اوّل به معنی دوستی است. «و أَصْلَحَ» دوّم، یک معنای دیگر است در این روایت. چکار کنیم گرفتار می‌شویم آقا، گفتم هر روز دارم من. «مَنْ أَصْلَحَ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ»؛ این رابطه اوّل، بین خالق و مخلوق. اگر یک کسی رابطه‌اش را با خدا، یک رابطه چی!؟ آشتی، اینجا به معنای حالا من چی بگوییم، رابطه آشتی برقرار بکند، فهمیدی!؟ نه قهر، نه دشمنی، می‌فهمی!؟ «أَصْلَحَ اللَّهُ {مَا} بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّاسِ»؛ فهمیدی؟ او می‌آید، این رابطه مخلوق با مخلوقش را هم چه کار می‌کند این جا؟ آن هم همین جور، طبق رابطه‌ای که تو با او برقرار کردی؛ این را می‌آید او درست می کند برای تو. چرا؟ چون مقلب القلوب است، او. فهمیدی؟ او؛ من دیدم که می‌آیند، گره های کور می‌گویند. می‌فهمی چه می‌خواهم بگویم؟ بچه‌ام این جور، زنم آن جور؛ چکار کنم، من نمی توانم خُردش بکنم. می‌فهمی چه می‌خواهم بگویم؟ این ها را شروع می‌کنند به گفتن. یک سنخ این جوری هستند. درست است یا نه؟! حرف گوش نمی‌کند؛ آن جا چه می شود. خیلی حرف داریم. گفتم خرده‌هایش را من نمی‌گویم. درست نیست. من کلّی دارم بحث می‌‌کنم. تو بگویم ببینم، رابطه‌ات با خدا، رابطه دوستی است یا دشمنی؟ کدام است؟ قهری؟! یا آشتی با خدا؟ هان!؟ این همه دارد به تو محبّت می‌کند. این همه دارد به تو نعمت می‌دهد. خجالت نمی کشی تو! بعد می‌آیی از خدا گله می‌کنی پیش من؟ که هر چه بهش می‌گویم؛ گوش نمی‌کند. والله قسم، آمده به من این را می‌گوید. دیروز، من که ناراحت هستم مال دیروز من است. بگوببینم. تو رابطه‌ات دوستی بود با خدا؟ آره؟ تو می‌گویی؛ هر چه می‌گویم، بیا درستش کن. اینجا را درست نمی‌کند. این رابطه را. خوب نبودی که؛ تو آمدی پنجه می‌اندازی در صورتش، بعد می‌گویی بیا اینجا را درست کن. خب، قباحت هم خوب چیزی است. «مَنْ أَصْلَحَ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ أَصْلَحَ اللَّهُ {مَا} بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّاسِ»؛ درسته!؟ یک رابطه تنگاتنگ است بین دو رابطه. دوّم:«وَ مَنْ‌ أَصْلَحَ‌ أَمْرَ آخِرَتِهِ»، فهمیدی!؟؛ اگر این« أَصْلَحَ»؛ به معنای نیکویی است، نه آن قهر و آشتی بود. این نه، «أَصْلَحَ» دوم غیر«أَصْلَحَ» اوّل است. گفتم دیگر، چاره‌ای ندارم من، باید بروم در این بحث‌ها. و او این است که: اگر امر آخرتت را نیکو کردی، فهمیدی چه می‌خواهم بگویم؟؛ دنبال او بودی؟«أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ دُنْيَاهُ»؛ خدا کار دنیایت را، دنیا اصلاً امرش را هم انداخته، علی صلوات الله علیه. حالا نمی‌خواهم بگویم چه زیبایی در کلام است. اوّلی امر دارد. دوّمی اصلا امر نیاورده است.«أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ دُنْيَاهُ»؛ تمام دنیات را نیکو می‌کند. باز هم می‌نشینی، گله می‌کنی. 1️⃣قسمتی از حکمت 89 نهج‌البلاغه - وسایل الشیعه جلد 15، صفحه 299 - بحار الأنوار،جلد‌68، صفحه 367 مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ الرَّضِيُّ فِي نَهْجِ الْبَلَاغَةِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ؟س؟ أَنَّهُ قَالَ: مَنْ أَصْلَحَ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّاسِ وَ مَنْ‌ أَصْلَحَ‌ أَمْرَ آخِرَتِهِ‌ أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ دُنْيَاهُ. 〰️〰️〰️〰️〰️ شرح حدیث رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 دنیا دارِ مبارزه و میدان جنگ با شیطان است. ❗️ 📌 و هم خنّاس درش مبالغه دارد. یعنی آهنگ پی‌در‌پی است؛پنهان و آشکار می‌شود. این‌طور نیست که اگر یک مرتبه سرپیچی کردی، نشنیده گرفتی، این موج را نگرفت روح تو و رد کرد تمام بشود، نخیر این‌طور نیست. آقا دنیا دارِ مبارزه است، میدان جنگ است، انسان که در این صحنه قدم گذاشته است باید همه‌اش دست به گریبان باشد. راحتی، آرامش به معنای مطلق معنا ندارد. ما وقتی بزرگان دین را یعنی اولیا خدا (غیر معصومین) نگاه می‌کنیم می‌بینیم این‌ها وضعشان در آن بالاترین قله‌های صعودیِ معنویّت طوری است مثل کسی است که در پرتگاهی قرار گرفته است، می‌خواهد سقوط کند. این‌طور خودش را مواظب است. تمام شد ندارد. خب حالا ما که الحمدلله رب العالمین وضع روحی‌مان منظّم شد، مرتّب شد از نظر عملی هم که در صراط هستیم، نه! باید مراقب باشم. 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📕 1 🏷 سوره ناس @agamojtabatehrani
📍 وضع روح در غافل شدن از خدا ❗️ 📌در یک روایتی است از پیغمبر اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) می‌فرماید: بنده و عبد شیطان او را وسوسه می‌کند. دقّت کنید وسوسه می‌کند. در این روایت هم هست. شیطان او را وسوسه می‌کند نه اینکه وسوسه شیطان است. خود ما هم این را می‌گوییم. شیطان او را وسوسه می‌کند. 📌 هرگاه او رو به خدا آوَرد، شیطان دور می‌شود از او و هرگاه غافل از خدا شد شیطان وارد وسوسۀ او می‌شود، اغوا می‌کند او را. آشکار شدن و پنهان شدن شیطان را در این روایت می‌گوید؛ یعنی این آهنگ قطع و وصل شدنش را دارد می‌گوید. در چه موقعیتی است که این آهنگ می‌نوازد و دل من بشر را به سمت خودش جلب و جذب می‌کند؟ کِی هست؟ 📌 آن موقعی که غافل از خدا بشوم. در کمین‌گاه نشسته است و هر گاه متوجّه خدا باشم این آهنگ قطع می‌شود. من در بحث‌هایم گفته‌ام این روح یک حرکتی دارد: اگر انسان متوجّه خدا بشود، صفحۀ دل به سمت خدا است. کأنَّ این صفحه به سمت آن فرستنده نیست و امواج او را نمی‌گیرد و هرگاه غافل از خدا بشوم صفحه برگشت می‌کند به قطب مخالف و امواج مخالف می‌آید و روی صفحۀ دل می‌نشیند. وضع روح این است. 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📕 1 🏷 سوره ناس رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 برای روح مؤمن در سینه‌اش دو گیرنده است. ❗️ 📌روایتی در تفسیر عیّاشی که به سندهای خودش از ابان بن تغلب نقل می‌کند از امام صادق (صلوات الله علیه) قال: 🔻« قَالَ رَسُولُ اللَّهِ‏ (صلی الله علیه و آله و سلم)» حضرت فرمود پیغمبر اکرم چنین فرمود: «مَا مِنْ‏ مُؤْمِنٍ‏ إِلَّا وَ لِقَلْبِهِ‏ فِي‏ صَدْرِهِ أُذُنَانِ‏»؛ هیچ مؤمنی نیست مگر اینکه برای روح او در سینۀ او دو گوش است، دو گیرنده. گوش چه کار می‌کند؟ گیرندۀ جسم من گوش من است. دو تا گیرنده دارد هر مؤمنی، 🔻«أُذُنٌ يَنْفُثُ فِيهَ الْمَلَكُ» یک گیرنده دارد که موج رحمانی را می‌گیرد، که در او مَلَک می‌دمد، الهام می‌بخشد به او. « وَ أُذُنٌ يَنْفُثُ فِيهَ الْوَسْوَاسُ الْخَنَّاسُ‏»؛ یک گیرندۀ دیگر دارد که آهنگ‌های شیطانی که پنهان و آشکار می‌شود می‌گیرد. «فَيُؤَيِّدُ اللَّهُ الْمُؤْمِنَ بِالْمَلَكُ‏» ؛خداوند تأیید می‌کند، کمک می‌کند مؤمن را به سبب آن فرستندۀ رحمانی. 🔻«وَ هُوَ قَوْلُهُ سُبْحَانَهُ‏ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ»؛ در متون اسلامی هم ما همین را داریم که انسان دو گوش باطن دارد یعنی دو گیرنده دارد، هم اوست هم اوست. من در بحث این را گفته‌ام که خطورات قلبی که انسان دارد؛ که تعبیر به موج پنجم ما کردیم در آنجا. این امواج که می‌آید هم موج رحمانی داریم ما هم موج شیطانی داریم ما که اینجا تعبیر می‌کند به او به وسواس خنّاس. 1️⃣بحار الأنوار ، ج‏60، ص 194 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📕 1 🏷 سوره ناس رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 توصیۀ آخر ماه رجب️❗️ 📌 آنچه در روایات داریم، ماه رجب شهر‏الله اکبر است؛ ماه بزرگ خداوند است. پیغمبراکرم(ص) می‏فرماید رجب، شهرالله است و شعبان ماه من است و رمضان ماه امّت من است. 📌بعد در روایتی ماه رجب را «اَصَبّ» می‏نامند؛ چراکه در این ماه رحمت خداوند بر امّت بسیار می‏بارد. مغفرت الهی در این ماه است. خصوصیّت ماه رجب در این است. یک زمانی این را گفتم که حتّی در بین ماه‏ها، ماه رجب، ماه برآورده شدن حاجات است. این معنا تنها در دین اسلام نیست؛ بلکه در جاهلیّت هم معتقد بودند که ماه رجب، ماه برآورده شدن حاجات است. ماه رجب ماهی است که در تمام اعصار و قرون این‏قدر ارزشمند و باعظمت بوده است. در این ماه اولیای خدا پیوندشان را با خدا قوی کردند. امّا ما چه کردیم؟ باید بگوییم: خدایا! ما را ذیل عنایت اولیایت -یعنی آن‏کسانی که به تو رسیدند- مشمول لطف خاصّ خودت کن. ما را از رحمت‏ها و مغفرت‏هایی که در این ماه نصیب اولیایت کردی، محروم نکن! لذا باید تمام لحظات این ماه را قدر دانست. از خدا مغفرت، هدایت و همۀ حاجات‏مان را بخواهیم. 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📕 🏷 جلسه دهم رحمت الله علیه @agamojtabatehrani
﷽ 📍 غایت بعثت انبیا(ع) بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ ❗️ 📌بطور كلّي بعثت انبيا و بطور خاص بعثت پيغمبر اكرم. يك بحث راجع به مأموريت آنها است، يك بحث راجع به غايت و نتيجه بعثت است. در باب مأموريت نسبت به خودِ پيغمبر اكرم بلكه جميع انبياء ما آيات متعدّد در قرآن داريم «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنينَ إِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي‏ ضَلالٍ مُبِينٍ‏» راجع به پيغمبر اكرم، منّت الهی كه مبعوث كرد پيغمبر اكرم را و بعد هم مأموريت‌اش هم اين است. تلاوت آيات و تزكيه نفوس و تعليمِ علم و حكمت در آيه شريفه دارد. در بين اين مأموريت‌ها اهمِّ مأموريت‌شان آن مسألۀ تزكيه است، كه نقش اساسي هم نسبت به او است. چه نسبت به قبل‌اش، چه نسبت به بعداش، اين خودش يك مأموريتی است. در باب تزكيه يعنی تطهير، تطهيرِ نفوس اين تزكيه كه گفته می‌شود بطور كلّی در سه رابطه است. تزكيه نسبت به بُعد عقلانی انسان، عقل، نفس، بعد هم كه اين را مطرح مي‌كنند. يعنی تطهير بُعد اعتقادی انسان كه كار عقل است و نتيجه‌اش در قلب است. تطهير در بُعد اعتقادی مي‌گويند اين را، مثل شرك، شرك يك كثافت اعتقادی است. اين كثافت را پاك كردن از درون، تزكيه است اين. تزكيه اعتقادی ما مي‌گوييم اين را، تطهير اعتقادی. از اعتقاداتِ باطله. سورۀ مبارکۀ آل عمران ، آیۀ 164 〰️〰️〰️〰️〰️ 📚 📕 🏷 جلسه دهم @agamojtabatehrani