eitaa logo
مجتمعنا
416 دنبال‌کننده
95 عکس
15 ویدیو
11 فایل
@qaeminik64 برخی یادداشت ها و درس گفتارهای محمدرضا قائمی نیک در اینجا، به عنوان شخص حقیقی می نویسم
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💽 نشست علمی «بررسی مبانی فلسفی علم جدید در نسبت با الهیات اسلامی» 🎙 اساتید محترم: ▫️حجت الاسلام و المسلمین دکتر حمید پارسانیا ▫️حجت الاسلام و المسلمین دکتر محمدتقی سبحانی ▫️جناب آقای دکتر میثم توکلی ╔═ 📜🖋 ═╗ @mtsobhanii ╚═ 🖋📜 ═╝
💡"چرا جامعه ایرانی با مداخله فرهنگی حاکمیت هم افزایی می کند؟" 🖋مهدی افراز 🔸خشکاندن جوشش های محلی، جشن های خُرد و ضیافت های خودجوش در قبال برپایی مهمانی متمرکز، خیابانی و کیلومتری غدیر، یکی از ایرادات ناصحانه ای بود که سال گذشته در نشست ها و جلسات ارزیابی مهمانی ده کیلومتری غدیر بارها از سوی ناقدین مورد طرح قرار می گرفت و این رویداد را از حیث ماهوی منافی رویکردهای مردمی و فولکلور انقلاب در ساحت فرهنگی قلمداد می نمود. 🔹این نقد با پیش فرض‌های نظری پیرامون نسبت دولت – ملت یا نسبت بخش عمومی - بخش دولتی منطقی و معقول به نظر می رسد، در واقع در شرایطی که حاکمیت با اتکا به منابع رسانه ای و هژمونیک خود در صدد خلق یک رویداد متمرکز برمی آید طبیعی است که جریان های توده ای خود را به حاشیه کشانده و ارضای تمنیات خود را در این وادی به ابزارهای رسمی واگذار می نمایند. اما رخدادهای روزهای گذشته حاکی از واکنش بسیار متفاوت جامعه ایران در مشارکت برای بزرگداشت واقعه غدیر بود. 🔸 تقریبا عمده مشاهدات و گزارشات از سراسر کشور حاکی از ضریب یافتن موضوع بزرگداشت عید غدیر در مناسبات ایرانیان شده است. مواجهه حاکمیت با این موضوع در ابعاد یک "رویداد ملی خیابانی" به صورت معناداری زمینه را برای فعال سازی استعدادهای فرهنگی ایرانی فراهم آورد. فارغ از مشارکت یدی و مالی ده ها هزار نفر در محدوده ده کیلومتری، بسیاری از روستاها، محلات، کوچه پس کوچه ها، دکان ها، بازارها، خانه ها و محافل خُرد بستری برای ابراز ارادت و عشق متمایز به ساحت امیرالمومنین شده بود. و بدین ترتیب برخلاف انتظار جامعه شناختی، واکنش انسان ایرانی به مداخله حاکمیت انفعالی و عقب نشینانه نبوده و با پیشروی او هم به میدان داری خود ضریب داده است و مناسبات خود با این سیاست را در قالبی هم افزا صورت بندی کرده است. 🔹با این فرض رواست که خود را در مقام پاسخ به این پرسش انتقادی قرار دهیم که؛ اسباب و زمینه های این عکس العمل نامتعارف چه می تواند باشد؟ به طور کلی سابقه اجتماعی ما حکایتگر گرامیداشت غیرعمومی، نحیف و طبقه ای در ازای عید ولایت بود و از ابتدای انقلاب و حتی پیش از آن، با آن که مسأله غدیر به لحاظ اعتقادی، کلامی و ایدئولوژیک جایگاه ویژه‌ و هویت بخشی در اذهان ایرانیان داشته اما هیچگاه در زمره یک جشن ملی ظهور نیافته و در واقع فاصله‌ روشنی میان فرهنگ ذهنی و فرهنگ عینی ایرانیان در ازای این سوژه برقرار بوده است. لذا تنها نیروی اجتماعی که توانایی ایجاد چنین تحولی را داشته؛ تغییر سیاست حاکمیت در تعامل با این پدیده بوده است. ▫️کارایی این سیاست از سه منظر قابل فهم است؛ 🔸منظر اول: ما در حال زیست در یک جامعه رسانه ای هستیم، در این جامعه موضوعی که واجد هویت رسانه ای نباشد قابلیت ورود به خیال اجتماعی را نخواهد داشت. این خصیصه دلالتی به برساختی شدن واقعیت ندارد بلکه نحوه تعاملات ذهنی و وجودی انسان در این جامعه به نحوی است که حضور رسانه ای را بخشی از ماهیت یک پدیده جمعی – اجتماعی می داند و در این شرایط اگر یک سوژه فاقد وجود رسانه ای باشد فاقد وجود اجتماعی خواهد بود. پرداختن به تعظیم غدیر در ابعاد یک "رویداد ملی خیابانی" زمینه ای فراهم آورد تا بشدت رسانه پذیر شود و از این رهگذر مراوده ایرانیان با این مقوله را به کلی متفاوت نماید. با این فرض اگر حاکمیت به جای این سیاست، امکانات خود را مصروف حمایت از خرده فعالیت های محلی و لوکال می نمود این سوژه هیچگاه واجد چنین هویت رسانه ای نمی شد و در ساحت رفتاری ایرانیان منشأ دگرگونی نمی گردید. 🔹 منظر دوم: این سیاست مبتنی بر استانداردهای ملی بوده است. اگر یک موضوع بخواهد در قامت یک سوژه به شادی ملی، ترس ملی، اندوه ملی یا عزت ملی مبدل شود می باید خود را در چارچوب های ملی بازتولید نماید. کلان شهر، پایتخت، میلیونی و خیابان از نمودهای ویژه امر ملی است و بعید است که یک معنا توانائی این را داشته باشد که خود را در هیئتی کوتاه یا کوچکتراز این به حد ملی برساند. 🔸منظر سوم: حاکمیت دینی در انظار عمومی ایرانیان همان نهاد اجتماعی دین است که موفق به کسب قدرت سیاسی شده و در جایگاه حکمرانی قرار گرفته لذا تعیین مناسبات جامعه با مقولات دینی و مذهبی شدیداً به سبک تعامل حاکمیت با این موضوعات وابسته است. در واقع سبک مواجهه ملت ایران با جمهوری اسلامی خارج از نسبت دولت – ملت مدرن است. جامعه ایران دینداری خود را منطبق بر تقریر حاکمیت قرار داده و با لحاظ این خصیصه طبیعی است که شدت یافتن التفات نظام حکمرانی به یک معنا یا واقعه ی دینی موجبات تشدید توجهات عمومی به آن موضوع را به همراه خواهد داشت و طبیعتاً این ملازمه در امور غیرمذهبی، غیر معنوی و غیر دینی جاری نخواهد بود. 🔽🔽 https://eitaa.com/joinchat/4069130343Cba3978c77a
تاملی دربارۀ پشت‌صحنه‌های تبلیغ 1. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار 21/4/1402 با مبلغان و طلاب حوزه‌های علمیۀ سراسر کشور، فرازهای مختلفی داشت، اما اشارۀ ایشان به «پشت‌صحنه‌های تبلیغ» و پرداختن به لوازم این پشت‌صحنه‌ها از یادگیری ابزارهای همچون اینترنت و هوش مصنوعی تا «شیوه‌های باورپذیر کردن پیام« با بهره‌گیری از شاخه‌های مختلف علوم انسانی، مفید نکات متعددی دربارۀ ضرورت تحول در روند تبلیغی حوزه‌های علمیه بود. 2. در سال‌های گذشته حوزه‌های علمیه در فرایند یادگیری ابزارهای نوظهور ارتباطی از جمله اینترنت و حتی اخیراً هوش مصنوعی یا حتی آموزش زبان‌های خارجی، اقدامات موثری انجام داده‌اند، اما به‌نظر می‌رسد تاکیدات مکرر معظم‌له دربارۀ شیوه‌های باورپذیرکردنِ پیام» مخصوصاً از حیث پیچیدگی‌های علوم انسانی و اجتماعی، کمتر مورد توجه مبلغین قرار گرفته است. این موضوع مخصوصاً از حیث ارتباط دستاوردهای علوم انسانی اسلامی (یا هر عنوانی که در ذیل آن تلاش می‌شوند، علوم انسانی موجود غربی در تعامل با اقتضائات اسلامی و بومی مورد بازخوانی قرار گیرد)، احتمالاً گرفتار نقصان‌هایی است. 3. حوزه‌های علمیۀ کشور و دیگر نهادهای دانشگاهی یا پژوهشگاهی که تعلق خاطری به ایدۀ علوم انسانی اسلامی دارند، در یکی دو دهۀ اخیر، دستاوردهای مهمی داشته‌اند؛ اما انتقال این دستاوردهای به مبلغین و جریان تبلیغی کشور، گویا به درستی انجام نمی‌شود. اگر بپذیریم که مطابق نظریات ارتباطات، بایستی میان فرستندۀ پیام، محتوای پیام و گیرندۀ پیام، سنختی برقرار باشد، می‌توان از بیانات معظم له در این دیدار اینطور برداشت که بیان معارف دینی در جهان امروز نیازمند فناوری آنها متناسب با اقتضائات جهان امروز است. «گاهی اوقات ما از برخی اقشار (اشاره به اهالی سینما) توقع زیادی داریم؛ حال آنکه در تهیه معارف و خوراک فکری لازم برای آنها کوتاهی کرده‌ایم». شاید به همین جهت است که ایشان، در بیان ماموریت‌های سه گانۀ کانون عظیم حوزوی، به تناسب میان محتوای تولید شدۀ دینی با اقتضائات تبلیغی و ارتباطی معاصر، تاکید داشتند: «تهیه و تولید مواد تبلیغاتی به‌روز و نوآورانه، تنظیم شیوه‌های پیشرفته و اثرگذار تبلیغاتی و تربیت موثر به معنای حقیقی کلمه». 4. اگر بخواهیم مقدمات فوق را به زبانی خلاصه بیان کنیم، گویا بایستی معارف دینی به زبان و زمان معاصر مهیا شوند. با این‌حال فهم «زبان» معاصر به‌معنای یادگیری زبان انگلیسی یا آلمانی یا فرانسوی نیست، بلکه «تبلیغ موثر» از حیث زبانی، زمانی انجام می‌شود که زبان معارف دینی بتواند تبدیل به زبان حکمت و معرفت حقیقی شود و فطرت انسان‌ها تاثیرگذار باشد. از این حیث، ابونصر فارابی، در بحث از علم‌اللسان و در مواجهۀ زبان عربی و زبان یونانی، کوشید تا زبانِ عربی را تبدیل به زبانی جهانی سازد و از خلال این جهانی‌شدنِ زبان، معارف اسلامی و وحیانی قابلیت انتقال به جهان‌های دیگر را پیدا کردند. 5. به این معنا به‌نظر می‌رسد بیانات امروز مقام معظم رهبری، فصل نوینی از ضرورتِ توجه به مبانی تبلیغ و ارتباطات میان فرهنگی را پیش کشیده است. «نباید خود را در دفاع محصور کرد بلکه باید با دیدن درست واقعیات جهانی و روایت درست آنها، مبانی جبهه دشمن را آماج تبلیغات قرار داد». اینکه ایشان، توجه به مبانی دشمن را در ضمن فعالیت تبلیغی مدنظر قرار داده‌اند، بی‌تردید نشانگر آن است که مبلغ، صرفاً نبایستی به ذکر چند آیۀ و روایت به زبان انگلیسی یا آلمانی یا فرانسوی برای مردم کشورهای دیگر یا ذکر روایات در شبکه‌های مجازی بپردازد، بلکه شاید بایستی به ارتقاء سطح زبانی معارف دینی متناسب با شرایط امروز توجه کرد. از این جهت، شاید زمان آن رسیده باشد که در امر تبلیغ دین، حداقل به میزانی که به ارسال مبلغ و آموختن ابزارهای اولیه تبلیغی همت گماشته می‌شود، به فهم مبانی تبلیغی جبهۀ دشمن توجه کنیم. گویا گام مهم و موثر تبلیغ، بیش از آنکه در موضعِ رساندنِ پیام و تخاطب باشد، بایستی در تهیۀ و فراوریِ اصل پیام در موضع فرستندۀ پیام صورت گیرد.
لینک حضور https://vc.isu.ac.ir/ch/pth
نشست امروز، یکشنبه ساعت 17 با نشست روز سه شنبه ساعت 17 جابجا شده و سخنرانی دکتر سلطانی به روز سه شنبه منتقل شده و سخنرانی، محمدرضا قائمی نیک به امروز، ساعت 17 منتقل شده است.
@Habibollah_Babai حاشیه ای بر فرمایش دکتر بابایی: یکی از دلایل زنده بودن شهرهای سنتیِ ایران، نزدیکی قبرستان ها به محل زندگی شهرها بود. این قرابت همواره یاد مرگ را در انسان زنده نگه می داشت و همین زنده نگه داشتن باعث می شد انسان به نحوۀ حشر خود در جهان معاد به عنوان یک موضوع اندیشه ای، فکر کند. اصل تفکر به اینکه اعمال و جوارح و جوانح انسان، چه سرنوشتی در آن دنیا خواهد داشت، منجر به تامل و توجه و عنایت و التفات به زندگی می شد. این در حالی است که با به حاشیه رفتن مظاهر مرگ در زندگی شهری مدرن، تفکر دربارۀ سرنوشت انسان در معاد نیز به حاشیه رفت و به تبع آن، التفات و توجه به اعمال و جوارح و جوانح، محدود و مقید به زمان و مکان مضیق این دنیایی شد. به تعبیر دیگر، عمر حیات انسان، کوتاه شد. https://eitaa.com/mojtamaona
لینک مجموعه سخنرانی های «الاهیات زیارت و هنر» و «الاهیات زیارت و علوم اجتماعی» در این لینک قابل دسترسی است. https://theopilgconf.ir/news
و اما عُرف و ما ادرک ما العُرف 1. فرصتی شد تا با چندی از دوستانِ جان، گپ و گفتی دربارۀ کتاب «اسطورۀ خشونت مذهبی: ایدئولوژی عُرفی و ریشه‌های تعارض مدرن» از ویلیام کاوانا و ترجمۀ رفیق شفیق، دکتر سجاد صفارهرندی داشته باشیم. فارغ از مباحث متنوعی که گفتیم و شنیدیم، در پایان جلسه، پرسشی مطرح شد مبنی بر اینکه این کتاب را به چه مخاطبینی پیشنهاد می‌کنیم؟ من، مخاطب این کتاب را بیش از هر طبقه و قشری، علمای دینی، مخصوصاً فقها دانستم. https://eitaa.com/mojtamaona
2. همانطور که کتاب ارزشمند حجت‌الاسلام علیدوست نشان می‌دهد، فقه به‌عنوان مهمترین وموثرترین دانشی که با زندگی روزمرۀ انسان‌های مکلف سروکار دارد و به‌تعبیر امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری، دانش ادارۀ فرد و جامعه است، همواره با سه مقولۀ «عقل»، «عرف» و «مصلحت» درگیر بوده است. بسیاری از موضوع‌شناسی‌های فقهی با نظرِ عرف تعریف می‌شود. 3. با این‌حال کتاب کاوانا، مخصوصاً همانطور که زیرعنوانش نشان می‌دهد، خنثی و بی‌طرف‌بودنِ عرف را زیر سوال می‌برد و از ایدئولوژیک بودنِ عرف سخن به میان آورد. اگرچه واژۀ عرفی در این کتاب، معادل سکولار گذاشته شده، اما تدقیق در مفهوم سکولار، در دورۀ معاصر، نشان می‌دهد که زندگی عرفی، هیچ‌گاه خنثی نیست و همواره و همواره در ذیل یک نظریه یا پیش‌فرض‌های هستی‌شناختی رقم می‌خورد. اساساً از یک منظر، کلِ علوم اجتماعی کاری جز صورت‌بندیِ این پیش‌فرض‌های حاکم بر عُرف اجتماعی ندارد و هر نظریه‌ای وجهی از زندگی اجتماعی عُرفی را صورت‌بندی کرده است. 4. مشهور است که سید جمال الدین اسدآبادی در نامه‌ای تاریخی به میرزای شیرازی گفته است: «و اما بانک و ما ادراک ما البانک! بانک یعنی زمام ملت را یکجا به دست دشمنان اسلامی دادن و مسلمانان را بنده کردن و پذیرش سلطه و آقایی کفار!». سیدمرتضی آوینی نیز در دهۀ هفتاد، دوباره این تذکر را در مقاله‌ای یادآور شد. با این‌حال به‌نظر می‌رسد مسئلۀ «عرف» در علوم اجتماعی و جامعه‌شناسی، چیزی از جنس بانک یا بازار در اقتصاد است. شاید وقت آن است که به فقها عظیم‌الشان شیعی بگوییم: «و اما عُرف، و ما ادراک ما العُرف». https://eitaa.com/mojtamaona
شهادت نامۀ حضرت سید الشهدا، ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) در نهم ذی الحجه، روز عرفه، خود روضه یا مقتلی است که حضرت، از پیش برای خود خوانده اند: وَأَنَا أَشْهَدُ یَا إِلٰهِى بِحَقِیقَةِ إِیمانِى وَعَقْدِ عَزَماتِ یَقِینِى، وَخالِصِ صَرِیحِ تَوْحِیدِى، وَباطِنِ مَکْنُونِ ضَمِیرِى، وَعَلائِقِ مَجارِى نُورِ بَصَرِى، وَأَسارِیرِ صَفْحَةِ جَبِینِى، وَخُرْقِ مَسارِبِ نَفْسِى، وَخَذارِیفِ مارِنِ عِرْنِینِى، وَمَسارِبِ سِماخِ سَمْعِى، وَمَا ضُمَّتْ وَأَطْبَقَتْ عَلَیْهِ شَفَتاىَ، وَحَرَکاتِ لَفْظِ لِسانِى، وَمَغْرَزِ حَنَکِ فَمِى وَفَکِّى وَمَنابِتِ أَضْراسِى؛ وَمَساغِ مَطْعَمِى وَمَشْرَبِى، وَحِمالَةِ أُمِّ رَأْسِى، وَبُلُوعِ فارِغِ حَبائِلِ عُنُقِى، وَمَا اشْتَمَلَ عَلَیْهِ تامُورُ صَدْرِى، وَحَمائِلِ حَبْلِ وَتِینِى، وَ نِیاطِ حِجابِ قَلْبِى، وَأَفْلاذِ حَواشِى کَبِدِى، وَمَا حَوَتْهُ شَراسِیفُ أَضْلاعِى، وَحِقاقُ مَفاصِلِى، وَقَبْضُ عَوامِلِى، وَأَطْرافُ أَنامِلِى، وَلَحْمِى وَدَمِى وَشَعْرِى وَبَشَرِى وَعَصَبِى وَقَصَبِى وَعِظامِى وَمُخِّى وَعُرُوقِى وَجَمِیعُ جَوارِحِى وَمَا انْتَسَجَ عَلَىٰ ذٰلِکَ أَیَّامَ رِضاعِى، وَمَا أَقَلَّتِ الْأَرْضُ مِنِّى وَنَوْمِى وَیَقْظَتِى وَسُکُونِى، وَحَرَکاتِ رُکُوعِى وَسُجُودِى؛
معبودا، من گواهی می‌دهم به حقیقت ایمانم؛ و باور تصمیمات یقینم و یکتاپرستی بی‌شائبه روشن و صادقانه‌ام و اندیشه‌ها و خیالات پنهان درونم و آویزه‌های راه‌های نور چشمم و چین‌های صفحه پیشانی‌ام و روزنه‌های راه‌های نَفَسم و پرّه‌های نرمه تیغه بینی‌ام و حفره‌های پرده شنوایی‌ام و آنچه ضمیمه شده و بر آن دو لبم بر هم نهاده و حرکت‌های سخن زبانم و جای فرو رفتگی سقف دهان و آرواره‌ام و محل روییدن دندان‌هایم؛ و جای گوارایی خوراک و آشامیدنی‌ام و بار بر مغز سرم و رسایی رگ‌های طولانی گردنم و آنچه را قفسه سینه‌ام در برگرفته و پی‌های شاهرگم و آویخته‌های پرده دلم و قطعات کناره‌های کبدم و آنچه را در برگرفته غضروف‌های دنده‌هایم و جایگاه‌های مفاصلم و پیوستگی پاهایم و اطراف انگشتانم و گوشتم و خونم و مویم و پوستم و عصبم و نایم و استخوانم و مغزم و رگ‌هایم و تمام اعضایم و آنچه در ایام شیرخوارگی بر آن‌ها بافته شد و آنچه زمین از سنگینی من برداشته و خوابم و بیداری‌ام و سکونم و حرکات رکوع و سجودم؛