eitaa logo
اربعین۱۴۰۳_هیئت و موکب حضرت زهرا (س)
796 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
1.8هزار ویدیو
12 فایل
خوش آمدید در اینجا اخبار مربوط به اربعین حسینی (ع) و شرایط سفر، گذرنامه، ویزا، مرزهای عراق ، آموزش های سفر اربعین و ... را دریافت می‌کنید، از اخبار موکب و شرایط ،زمان و آدرس پذیرش زائرین در کربلای مطلع می شوید. زیلینک موکب https://zil.ink/mokebhzes_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◽️◽️◽️◽️🥀 حج از حجاز، عازم دشت بلا شده حاجی عشق راهی کرب و بلا شده ای مَحرمان، رکاب بگیرید عمه را ، پیمبرِ سفرِ کربلا شده ...😭 🌷السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام 🔷️ نذری برای سلامتی و فرج آقا امام زمان عجلالله تعالی فرجه الشریف ⭕ درروز عید غدیرخم جمعه ۱۴۰۲/۴/۱۶از ساعت ۱۷ الی ۱۸/۳۰ برگزار میگردد 🌺 شما هم دراین جشن باشکوه وبافضیلت سهیم شوید حداقل ۱۶ دیگ به نیابت ۱۴ معصوم وحضرت ابوالفضل العباس علیه السلام وحضرت زینب س 🔴 هزینه هردیگ ۴ میلیون تومان به هر مبلغ که مایلید همراه شوید 🔹️شماره کارت بانک رسالت 5041 7211 1176 5161 بنام خیریه نذرسلامت امام زمان عج وموکب حضرت زهرا سلام الله علیها ( وَ من اللهِ التوفیق ) 🌱🌱🌱🌱🌱🌱 بله: https://ble.ir/mokeb_h_zahra ایتا: http://eitaa.com/Mokeb_h_zahra سروش: http://splus.ir/mokeb_h_zahra هیئت و موکب حضرت زهرا سلام الله علیها خ احمد آباد ابتدای خ نظام الملک ۰۹۱۳۸۰۰۴۷۳۶ ،۰۳۱۳۲۲۹۳۵۸۱
بعدِ تو زینب با کاروان نرفت. روی همـــان خاک‌ها ماند و بدنِ تو را برای همیشه بغل گرفت و برای هرکسی که از آنجا عبـــــور کرد، عریان‌ ترین روضــه را خواند. بعد از تو خواهرت زنده نماند، توی همان گودال جان داد. کسی اینجای واقعه را نگفته. بعد، تو خواهرت را تکثیر کردی. فـــــرمان دادی زینب‌هایی دوباره آفریده شدند. زینبی بـــــرای پرستاری، زینبی برای تند دویدن میان خارها، زینبی برای خـــــاک‌ ریختن روی دامن‌های آتش‌ گرفته، زینبی برای شماردن کودکان. عــوضِ هر شهید، زینبی درست شد. بعدِ واقعه آب که آزاد شد، خـــــواستی زینبی در آن میان پیدا بشود که سقا باشد و خودش لب به آب نزند. بعد کــه کاروان به راه افتاد، دستور دادی زینبی بیافرینند که روی محمــل بنشیند که تا شام به آن چشم بدوزی و دلتنـــــگ نشوی. تو در آن مسیرطولانی از بلندترین ارتفاع، کودکانت را می‌دیدی که از بلندی اسب‌ها و شترها می‌افتند. این بود کـــــه گفتی زینبـــــی درست کنند برای دویدن‌ پشت کاروان. کسی اینجای واقعه را روایت نکرده، ولی شاید آن زمزمهٔ آخرِ تو در گوش خواهرت که آرامش کرد، همین بود: «آرام بـــــــاش همبازیِ کودکی‌هایم! همه می‌روند، ولـــی تو جایی نمی‌روی، تو تا آخر همین‌ جـــــا می‌مانی زینب! قرارمان یادم نرفته.»