فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺اللهم عجل الولیک الفرج🌺:
اللهم عجل لولیک
#تلنگر
🔴🇮🇷هیئت و موسسه کانون فرهنگی تبلیغی موکب ارباب حسین ع علی آباد کتول
@mokebarbabhosein87
#تلنگر
# شهیدانه
حسین خرازی نشست ترک موتورم بین راه، به یک نفربر برخوردیم که در آتش میسوخت.فهمیدیم یک بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده میسوزد؛من و حسین آقا هم برای نجات آن بندهخدا با بقیه همراه شدیم.گونی سنگرها را برمیداشتیم و از همان دو سه متری،میپاشیدیم روی آتش
جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت میسوخت، اصلاً ضجه و ناله نمیزد و همین موضوع پدر همهی ما را درآورده بود!»
بلند بلند فریاد میزد:خدایا...الان پاهام داره میسوزه!
می خوام اون ور ثابت قدمم کنی
خدایا! الان سینهام داره میسوزه
این سوزش به سوزش سینهی حضرت زهرا(س) نمیرسه...خدایا! الان دستهام سوخت
می خوام تو اون دنیا دستهام رو طرف تو دراز کنم...نمیخوام دستهام گناهکار باشه!
خدایا! صورتم داره میسوزه!
این سوزش برای امام زمانه
اولین بار حضرت زهرا(س)اینطوری برای ولایت سوخت!
آتش که به سرش رسید، گفت:خدایا! دیگه طاقت ندارم،دیگه نمیتونم، دارم تموم میکنم.
خدایا!
خودت شاهد باش!خودت شهادت بده آخ نگفتم
آن لحظه که جمجمهاش ترکید من دوست داشتم خاک گونیها را روی سرم بریزم! بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت.
حال حسین آقا از همه بدتر بود. دو زانویش را بغلکرده بود و های های گریه میکرد و میگفت:ما جواب اینا را چه جوری بدیم
ما فرمانده ایناییم؟اینا کجا و ما کجا؟
زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم. تمام مسیر پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانه من و آن قدر گریه کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیس شد.
🔴🇮🇷هیئت و موسسه کانون فرهنگی تبلیغی موکب ارباب حسین ع علی آباد کتول
@mokebarbabho