#عارفانه 🌾
در محضر شیخ محمداسماعیل دولابی
خدا یک تار و یک تور و یک تیر دارد.
با تار و تور و تیرِ خود ، آدم ها را جذب می کند.
تار خدا قرآن است . نغمه های قرآن آسمانی است . خیلی ها از این طریق قرآن جذب می شوند.
خیلی ها را با تور جذب خودش می کند ، مثل مراسم اعتکاف و مراسم ماه رمضان و شب قدر .
تیر خدا همان بارهای مشکلات است . غالب آدم ها را از این طریق جذب خودش می کند.
اولیای خداوند برای مشکلات لحظه شماری می کردند.
شد دلم آسوده چون تیرم زدی
ای سرت گردم چرا دیرم زدی؟
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#عارفانه 🌱
چهره به چهره!
می گفت: «باید افتخار کنی که در فضای غیردینی طاغوت، حجابت را رعایت می کنی!» یک کارتن کتاب مسأله حجاب استاد مطهری را خرید و گذاشت خانه. گفت: «حالا باید روی دوستانت هم کار کنی.»
کتاب ها را یواشکی به بعضی از دوستانم دادم تا بخوانند.
هشت نفر از همکلاسی هایم تصمیم گرفتند که حجابشان را درست کنند! یکی-شان دختر رئیس کلانتری بود. مدیر فهمید. صدایم زد و گفت: اگر دختر درس خوانی نبودی، همین الآن از مدرسه بیرونت می کردم.
شهید موسی کلانتری
يادمان شهداي دولت جمهوري اسلامي ايران، شماره10، شهريورماه 1385، ص70
مقام معظم رهبری
زنان مسلمان ما بايد بدانند كه امروز سنگربان ارزش هاي اسلامي در برابر وضع جاهلي دنياي غرب هستند.
بیانات در ديدار با پرستاران، همزمان با ميلاد حضرت زينب س
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽
#عارفانه ❤️
شايد گريه ملائكه بوده !
صديق محترم حجة الاسلام حاج سيد محمدكاظم بهشتي روزي در مسير بازگشت از سفر اصفهان برايم نقل كرد :
در يكي از دهه هاي دوّم ماه محرّم پدرم مرحوم حجة الاسلام حاج سيّد احمد بهشتي تويسركاني در مسجد دروازه شهر تويسركان براي منبر دعوت مي شود .
در يكي از شبها وقتي وارد مسجد مي شود مشاهده مي كند هيچ كس در مسجد حضور ندارد حتي آن شخصي كه مسئول روشن كردن سماور و چاي دادن به مردم است نيز نيامده .
با خود مي گويد : چه كنم ؟ اگر بخواهم سخنراني كنم و روضه بخوانم كسي در مسجد نيست كه شنونده باشد و اگر بخواهم سخنراني نكنم كه خلاف وعده عمل كرده ام .
خلاصه بعد از زماني صبر و تاءمل تصميم مي گيرد منبر برود .
شروع به صحبت مي كند و مانند روال هميشگي ابتدا چند حديث و روايت اخلاقي و شرح و تفسير آنها و در انتهاي منبر روضه و توسّل به اهل بيت عليهم السلام .
عادت آن مرحوم اين بود كه هميشه موقع روضه خواندن همراه با گريه هاي مردم خود نيز با صداي بلند مي گريست .
آن بار نيز طبق عادت روضه را با گريه و زاري شروع نمود . در اثناء روضه متوجّه صداهاي گريه و ناله شد . با اينكه هيچ احدي در پاي منبر حاضر نبود .
اواخر ذكر دو نفر كه مشغول عبور از كنار مسجد بودند با شنيدن صداي حزين سيّد احمد آقا و نيز صداي گريه ها وارد مسجد مي شوند .
امّا با چشم خود متوجه مي شوند غير از روحاني روضه خوان كسي ديگر در مسجد نيست .
منبر آقاي بهشتي به پايان مي رسد ، همين كه آقا به قصد خروج نزديك آن دو نفر مي شود ضمن سلام مي پرسند :
آقا ما صداي گريه و زاري در هنگام روضه شما شنيدم امّا وقتي داخل شديم كسي را نديدم . به نظر شما صدا از كجا و چه كساني بوده ؟ مرحوم آقاي بهشتي پس از اندكي تأ مّل و مكث مي گويند : شايد گريه ملائكه بوده ! ( 7 )
ابداً اجازه نمي دهم !
آية اللّه محمّد هادي معرفت از فضلاء حوزه علميّه قم از دوراني كه امام در عتبات تبعيد بودند چنين مي گويد :
يكدفعه در محضر امام خميني رحمه الله عليه نشسته بوديم . عدّه اي از ايران آمده بودند و براي ايشان سهم امام آورده بودند . پول زيادي بود . در همان جلسه مي خواستند پول را به خدمت ايشان بدهند .
آنها به امام گفتند : مي خواهيم در محل يك مسجد بسازيم . اجازه بدهيد مقداري از اين پول را آنجا صرف كنيم .
ايشان با كمال صلابت و سختي گفتند : ابداً اجازه نمي دهم !
آنها التماس مي كردند . نوعاً انسان با كسي كه مي خواهد پولي بدهد تند نمي شود ولي امام تند شدند .
فرمودند : جزء شئون اسلامي مسلمانان هر منطقه است كه براي خودشان مسجدي بنا كنند . اين از شئون اسلامي مسلمانان است . مسلماناني كه در مكاني زندگي مي كنند نبايد مسجد داشته باشند ؟ آيا مهري را كه مي خواهي داخل جيب بگذاري وبا آن نماز بخواني بايد من بخرم ؟ تو مي خواهي نماز بخواني ، بايد مهرش را هم خودت بخري . در يك منطقه اي كه عدّه اي مسلمان هستند نياز به مسجد دارند . من از سهم امام چطور اجازه بدهم كه شما در شئون زندگي خودتان مصرف كنيد ؟
بالاخره امام به آنها پول ندادند .
آن وقت فرمودند : آري ! اگر يك منطقه اي فرض كنيد بهايي نشين باشد كه مسجد ساختن در آنجا براي دعوت به دين است ، تبليغ دين است آن حسابش جداست . مثل راه امام زمان عليه السلام مي شود .
᯽────❁────᯽
@azsargozashteha 📚🖌
᯽────❁────᯽