در قدیم مردم از تفریحات شان نمیگذشتند چون معتقد بودند تفریح و سرگرمی روح را نشاط میبخشد.
قرار است چند تا از تفریحات قدیم را بگوییم
#تفریح_در_قدیم
🏛️عُلیا مُخـدَّره🏛️
@mokhaddareh
#شاه_عبدالعظیم
رفتن به شاه عبدالعظیم برای تهرانیان دو روز طول میکشید از پنجشنبه باروبنه را میبستند و جمعه به تهران برمیگشتند
تهرانیان قدیم درباره کرامات حضرت عبدالعظیم عقاید استواری داشتند یکی آنکه ایشان را باب الحوایج و سید الکریم میدانستند و دیگر که هیچ نیازمندی از درگاهش دست خالی باز نمیگردد
نذرهایی که برای رفتن به این امامزاده ادا میشد عبارت از نان شیرین ،نان و ماست ،نان و خرما و دادن پول به فقرا بود
برای رفتن به شاه عبدالعظیم باید خر یا قاطر کرایه میکردند اما گاهی هم زنان نذر میکردند پیاده به ری بروند بدین صورت که قبل از طلوع آفتاب بدون کفش با جوراب پشمی ضخیم دسته جمعی روانه شهر ری میشدند
در دوران ناصری با ساخت ماشین دودی پیادهروی و کرایه خر کمتر رواج داشت با این حال عدهای از تهرانیان که به ماشین دودی لقب غول آتشخوار داده بودند از سوار شدن به آن واهمه داشتند و پیاده رفتن یا الاغ سواری را ترجیح میدادند
🏛️عُلیا مُخـدَّره🏛️
@mokhaddareh
#خر_بازی یا خر سواری 🫏
سرگرمی های جوانان امروزه ماشین سواری و علاقه به ماشین های رنگارنگ و مدرن هست🏎🚗 ولی در ایام قدیم خرسواری و الاغ بازی مورد توجه جوانان بود😊
انحصار خرسواری در دست داش مشتی های خوش پوش بود😃
در تهران چندتا خیابان مخصوص مسابقه و تفریح خرسواری بود مثلا خیابان علاءالدوله(فردوسی )،دولاب ،حوالی راه آهن و ...
بهترین و باکلاس ترین مکان خیابان عین الدوله (ایران) بود چون آب و هوای مطبوعی داشت.
این خرها مخصوص مسابقه تربیت شده بودند و پالان های از جنس مخمل با افسار مزین به نقره و زنگوله 😄
برای جلب توجه بیشتر به دست و پای حیوانات حنا می بستند .
جدا از آرایش خرها ،صاحبانشان با لباس شیک ظاهر میشدند.
معروفترین خرسواران تهران قدیم داش غلام قداره ،یدالله ایلچی و اکبر خر سوار بودند😊
در زمان پهلوی بهترین مکان برای این تفریح اراضی جلالیه(پارک لاله) بود که تا اواخر دهه سی پا برجا بود .
حالا خنده دارتر اینکه هر خری که از بقیه خرها عقب میماند برنده میشد 😂
🏛️عُلیا مُخـدَّره🏛️
@mokhaddareh
#اولین_غذای_فرنگی
در دوران قاجار خیلی کالاهای مادی و فرهنگی وارد ایران مخصوصا تهران شد.
از قدیم گفتند ایرانی ها نمی گذارند به شکمشان بد بگذره بخاطر همین ورود غذاهای فرنگی و دستورات آنها به دربار آغاز شد.
در منوهای به جامانده از دوران ناصرالدین شاه کنار غذای اصیل ایرانی چون آش ،باقالی پلو،غذاهای فرنگی چون ژیگو ،سالاد روس ،پاته ،سوپ ژولین و ..به چشم میخوره
ولی اولین غذای فرنگی که وارد شد و مورد استقبال قرار گرفت اسلامبولی پلو (استانبولی پلو) بود
حالا داستان بر این قرار بود که مشیرالدوله سفیر در استانبول بود به دستور ناصرالدین شاه به ایران بازگشت .
یکروز یه مهمانی در باغ خود ترتیب داد که در سفره ای که پهن کرده بود به غیر از غذاهای ایرانی پلوی جدیدو ناشناخته ای وجود داشت.
که از این پلو یه بشقاب برای صدراعظم گذاشت و گفت
این غذا اسلامبولی پلو است ؛ غذایی ترکی که همسرم از بانوان ترک یاد گرفته و اولین مرتبه است که در ایران تهیه می شود😍
صدراعظم از غذا چشید و شروع به تمجید از طعم غذا کرد.طولی نکشید مهمانان سینی های اسلامبولی خالی کردند😂
🏛️عُلیا مُخـدَّره🏛️
@mokhaddareh
حالا به بعضی از بچه ها بگیم غذا استامبولیه بهشون برمیخوره نمیدونن روزگاری غذای فرنگی و باکلاسی بوده😂
#اولین_چرخ_خیاطی🧵
اولین چرخ خیاطی را مظفرالدین شاه در یکی از سفرهای اروپاییش به همراه یک خیاط قفقازی به ایران آورد، تا لباس های درباریان را با آن بدوزد.👚🧵
اندکی بعد چرخ خیاطی از انحصار دربار خارج و وارد بازار شد
در آن دوره بازار امین یا بازار بزازفروشان معروفترین خیاطها را داشت که با دست لباس میدوختند.🪡
با ورود چرخخیاطی به تهران مانند هر وسیلهی جدید فرنگی ، مردم روی خوش به آن نشان ندادند 😐
چون فکر میکردند این وسیله ساخت فرنگستان است دوخت لباس با آن جایز نیست و پارچه نجس میشود دیگر آنکه دندانهای چرخ باعث نخکش شدن پارچه میشود و عمر پارچه را کوتاه میکند🧶
اما فروشندهی ارمنی تباری که گوشش به این حرفا بدهکار نبود 😄
چرخ خیاطی از برند گلدفینگر را در مغازهاش برای فروش گذاشت جالب اینکه مردم با این که مقاومت میکردند زود دستگاه به فروش رسید
شرکت گلدفینگر در بازار بزازها برای جلب مشتری فروشگاهی تاسیس کرد که کار با چرخ خیاطی را آموزش میداد عدهای علاقه نشان دادن و به راحتی کار با چرخ را یاد گرفتند اما عدهای بخاطر کم حوصلگی کار را نیمه تمام میذاشتند🤭
بعد از گذشت چند سال، به تدریج چرخ خیاطی توانست در میان وسایل منزل جای خود را پیدا کند حتی بعد از مدتی نیز از وسایل پراسم و آوازه جهاز دختران شد،👰♀️ تا آنجا که برای فرستادن جهیزیه به خانه شوهر، چرخ خیاطی در طبق دوم و پشت سر آینه و چراغ قرار میگرفت.
🏛️عُلیا مُخـدَّره🏛️
@mokhaddareh
#حیله_یک_خیاط
یکی از خیاطان برای آنکه مشتریان لباسهایی را که با چرخ خیاطی دوخته شده بود بخرند و در مقابل مجبور نباشند مزد کمی بگیرد جلوی دکانش مقوایی آویزان کرد که رویش نوشته شده بود
"مشتریانی که میخواهند لباس هایشان با چرخ دوخته شود باید از این تاریخ تا دو ماه صبر کنند چرا که پیشکاری زیاد شده ، نوبت نمیرسد"
همین اعلامیه باعث شد مردم مشتاق شدند که لباسهای دوخته شده با چرخ را بخرند. 😄
با حیله این خیاط چرخ خیاطی رواج یافت خیاطان هم توانستند دستمزدهایشان را افزایش دهند و عوام به لباسهای دوخته شده با چرخ علاقه مند شدند .🙂
با توجه به استقبال تهرانیان از چرخ خیاطی،کارخانه ی معتبر آمریکایی سینگر در تهران و سایر شهرها شعباتی همراه با آموزش رایگان به خریداران تاسیس شد.
مرکز فروش چرخ خیاطیهای سینگر در خیابان بوذر جمهوری بود
سرانجام با فراگیر شدن چرخ خیاطی لباسهای جدید و مد روز اروپایی کت و شلوار جایگزین عبا و بالاپوش شد .
🏛️عُلیا مُخـدَّره🏛️
@mokhaddareh
#شب_یلدا ۱
در شبهای زمستان مردم شهرهای بزرگ از جمله تهران به تفریحات و سرگرمیهای مختلفی میپرداختند.
آن روزها که از تماشاخانه و سینما و کافههای امروزی و بعضی دیگر از تفریحات امروزی خبری نبود مردم به قهوه خانهها میرفتند و با گفتههای نقالان و تردستان خود را سرگرم میکردند
قهوه خانهها در شبهای زمستان علی الخصوص در شب یلدا تا دیروقت یا حتی تا صبح باز بود و از مشتریان خود پذیرایی میکردند
مردم همان جا شام میخوردند و تا طلوع آفتاب مینشستند و قصهها میگفتند از شاهنامه یا دیوان حافظ و سعدی و مولوی شعر میخواندند
و بعد به هم حمام رو میآوردند تا مدتی در آنجا بودند و بعد از کیسه کشی و مشت و مال به دنبال کار خود میرفتند
جمعی نیز در خانههای دوستان و خویشان و آشنایان گرد میآمدند در آنجا مجالس مشاعره و معما گویی تشکیل میدادند ،گل میگفتن گل میشنیدن
و در این شب یعنی در شب یلدا مردم با برآمدن آفتاب و با طنین افکندن اذان صبح در هر محلهای مردان مذهبی و روحانیون بر فراز بامها میرفتن و تا صبح اشعار مذهبی میخواندند و دعا میکردن و دست به مناجات برمیداشتند.
🏛️عُلیا مُخـدَّره🏛️
@mokhaddareh
#شب_یلدا ۲
در قدیم زمستان که دو چله به اسم چله بزرگه و چله کوچکه داشت
که چله بزرگ از اول دی تا دهم بهمن بود که زمین نفس دزده کشیده حد سرما را میشکست و از آن به بعد تا آخر بهمن که چله کوچک بود، میگفتند کاری که چله بزرگه نکرده چله کوچکه میکند و چله کوچکه گفته که اگر پشتم به بهار نبود بچه را قنداق خشک میکردم و تقریبا به همین صورت هم بود و هرگز سرمای چله بزرگه به پای سرمای چله کوچکه نمیرسید .
شب اول چله بزرگه یا شب یلدا که بزرگترین شب سال بود مردم بساط سور و سات از آجیل شیرینی و میوه مخصوصا هندوانه و انار و خربزه فراهم می کردند، دور هم جمع شده به خوشگذرانی و شب زندهداری و گرفن فال حافظ میپرداختند و در این شب بود که میگفتند با خوردنیهای سفره شب یلدا، مثل خوراکیهای پای سفره هفت سین طبیعت گرم را میتوانند سرد و طبیعت سرد خود را گرم بکنند.
به این صورت که اگر از گرمی مزاج رنج میبرند هندوانه و انار و اگر از سردی ناراحت میشوند، توت و کشمش و خرما و مثل آن بخورند .
🏛️عُلیا مُخـدَّره🏛️
@mokhaddareh