.
#پنجم_صفر
#شب_سوم_محرم
#سبک_منم_باید_برم
#حضرت_رقیه خاتون سلام الله علیها
بابا خوش اومدی به کلبه ی فقیرونه
ببین که دخترت برا تو روضه میخونه
چشای عمه از غم تو مثل بارونه
به شام غصه هام داره میاد دیگه سحر
ساعات آخره دیگه تمومه این سفر
نمی زارم بری اگه می ری منم ببر
بیا بزار بابا سرتو روی دامنم
با دست لرزونم موهاتو شونه میزنم
نمیشناسی مگه رقیه جون تو منم
صدام عوض شده حرف زدنم عوض شده
شبیه صورتت شکل منم عوض شده
شبیه مادرت راه رفتنم عوض شده
نگات نمیکنم توهم منو نگاه نکن
نگاه به زخمای این بدن سیاه نکن
نگاه به تاول پاهای بی گناه نکن
به زخم رولبات بابا نگاه نمیکنم
به اشک تو نگات بابا نگاه نمیکنم
به جای نیزه هات بابا نگاه نمیکنم
بابا حسین حسین بابا حسین حسین حسین
حسین کریمی نیا
نیم از عالم خاک
.
.
#شهادت #حضرت_رقیه #علیها_سلام
#غزل
اصلا خبر داری چه آمد بر سر من؟
بازیچه ی شمر و سنان شد معجر من
تو جان من بودی و بعد از رفتن تو
جانی نمانده بی گمان در پیکر من
بر نیزه ها رفتی مقام تو رفیع است
پایین بیا، یک لحظه بنشین در بر من
الگوی دختر می شود بابا مگر نه؟
مثل سرت بابا شکسته شد سر من
دستم به پهلو دست دیگر روی بازو
این درد ها ارثیه شد از مادر من
هر لحظه می خوانم تو را: بابایِ خوبم
ای کاش می گفتی تو هم: جان!دختر من
#شهریار_سنجری
.
#شهادت_حضرت_رقیه_علیها_سلام
#غزل
غیر از بیابان ها دگر جایی ندارم
آن قدر سیلی خورده ام نایی ندارم
باید بیایند و تو را اینجا ببینند
آن ها که می گفتند بابایی ندارم
در بین صحرا می کشیدم زجر و حالا
می خواهم از جا پا شوم پایی ندارم
مانند هجده سالگی مادر تو
سرو کمانم قد و بالایی ندارم
با چشم دل روی تو را باید ببینم
من تازگی چشمان بینایی ندارم
این روزها گیسوی زیبایی نداری
این روز ها گیسوی زیبایی ندارم
تنها یک امشب را شدی مهمانم اما
شرمنده اسباب پذیرایی ندارم
#شهریار_سنجری
.
سرت کو؟ سرت کو؟ که سامان بگیرم
سرت کو؟ سرت کو؟ به دامان بگیرم
سراغ سرت را من از آسمان و
سراغ تنت از بیابان بگیرم
تو پنهان شدی زیر انبوه نیزه
من از حنجرت بوسه پنهان بگیرم...
قرار من و تو شبی در خرابه
پیِ گنج را کنج ویران بگیرم...
هلا! میروم تا که منزل به منزل
برای تو از عشق پیمان بگیرم
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#محمد_رسولی
#پنجم_صفر #شب_سوم_محرم
.
.
سلام کرد و نشان داد جای سلسله را
چه بی مقدمه آغاز می کند گله را
نه از سنان و نه از شمر گفت نه خولی
بهانه کرد فقط طعنه های حرمله را
نگاش چون که به رگهای نامرتب خورد
نکرد شکوه و پوشاند زخم آبله را
از استلام لب و خیزران حکایت کرد
از اینکه چوب رعایت نکرد فاصله را
کشید زجر هم از دست زجر هم پایش
شبی گمشده گم کرده بود قافله را
ودر ازای دو تا بوسه داد جانش را
ندیده چشم کسی اینچنین معامله را
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#محمد_بیابانی
#شب_سوم_محرم #پنجم_صفر
. ..................
#حضرت_رقیه
به چشم خیس خودش خیره شد مقابل را
نزول آیه ی «یا ایّها المزمّل» را
فراگرفت دو دریای سرخ از سر شوق
به وسعت گل رویش کران و ساحل را
لهوف پرپر خود را ورق ورق می خواند
مرور کرد به همراه او مقاتل را
برای اینکه ببوسد تمام هستی خویش
زدود از آینه ی دل غبار حائل را
فقط به پهلو و پایش اشاره کرد و نکرد
حدیث نخوت شلّاق را سلاسل را
هر آنچه را که شنیدند پیش رویش دید
جراحت لب و دندان و زخم قاتل را
چه گیسوان سپید و چه گونه های کبود!
کسی به طفل ندید اینچنین شمایل را
نگاه جاری بابا به حرف آمد و گفت:
سه ساله با چه توان طی کند فواصل را؟!
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#مجید_لشکری
.........................
نور خورشیدم که در ظلمت سرا افتاده ام
دختر شاهم که در ویرانه ها افتاده ام
روزگاری بالش زیر سرم دست تو بود
اُف به این دنیا کجا بودم کجا افتاده ام
از سر دست عدو دندان شیری ام شکست
روضه خوانت بودم اما از صدا افتاده ام
صورت و دستم کبود و پای من پر آبله
از شب جاماندنم از دست و پا افتاده ام
نه غذایی خورده ام نه آب عمّه شاهد است
بعد تو بابا من از آب و غذا افتاده ام
#شهادت_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#نوید_طاهری
▪️
گروه تخصصی صدابرداری نیستان4_5816400537951669147.mp3
زمان:
حجم:
7.87M
﷽
#کربلایی_وحیدشکری
#زمینه #امام_حسین
📝ی عمره خون میچکه از دل.....
#شب_سوم_محرم ۱۴۰۰
یه عمره خون میچکه از دلِ
صفحه به صفحه مقتل لهوف
روضه خونت امام رضا شده
کشتهٔ زخمی شدهٔ سیوف
ان یوم الحسین أقرح جفوننا
أسبل دموعنا و أذل عزیزنا
یا ابن شبیب جد مرا بی هوا زدن
تو شلوغیا زدن جلو عمه ها زدن
سیلی اول و نه که تو کربلا زدن
توی کوچه ها زدن که شام بلا زدن
آه جدی المظلوم جدی العطشان
جدی العریان یا اباعبدالله
.
.
💢 #حضرت_رقیه سلام الله علیها 💢
💢 #پنجم_صفر 💢
بابا معجرم رو با خودت بیار
زَر و زیوََرم رو با خودت بیار
حالا که داری میای اگه میشه
داداش اصغرم رو با خودت بیار
اونقَدَر پدر ، پدر ، پدر کنم
دخترای ِشامی رو خبر کنم
روسری ِسوختمو؟! یا پارمو؟!
تو بگو کدومشون رو سر کنم
باید امشب خوابمو نگه دارم
چشمای ِپُر آبمو نگه دارم
حق بده ، نمیتونم با کف دست
کاملاً حجابمو نگه دارم
حرمله گُلای ِگُلشَنو میزد
نسل و ذُرّیه ی ِپنج تنو میزد
آخرش نفهمیدم گُنام چی بود؟!!!
شُترش راه نمیرفت منو میزد
بزم ِمِی ندیده بودم که دیدم
چقَدَر حرفای ِبد بد شنیدم
توی ِخواب تا اومدم ببوسمت
موهامو کشید و از خواب پریدم
حالا که به من دادی امشبتو
فرصتی شده ببوسم لبتو
عمو رو اگه دیدی بهش بگو
خیلی اذیت میکنن زینبتو
برای ِدِق دادنم طعام آوُرد
صدقه دختر ِشامی `شام” آوُرد
خیلی برخورده بهم... آخه چرا؟!!!
لباسای ِکُهنَشو برام آوُرد
مارو از قصدی آوُردن خرابه
تا نتونه کسی راحت بخوابه
هرکی دید حال ِمنو آهی کشید
ولی بیچاره تر از من ربابه
تا که گهواره میبینه میسوزه
بچه شیرخواره میبینه میسوزه
از روزی که پاره شد گوشای ِما
تا که گوشواره میبینه میسوزه
✅رضا قربانی✍
#حضرت_رقیه سلام_الله
#شب_سوم_محرم
.
.
📋 یه دختر شامی تو کوچه ها
#زمینه / #حضرت_رقیه (س)
با نوای حاج ابوذر بیوکافی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یه دختر شامی تو کوچهها
یهو زمین خورد جلوی چشام
باباش زود اومد بغلش گرفت
وقتی صدا زد بابامو میخوام
پس چرا من که میخورم زمین
سنان میاد مشکلو حل کنه
پا نمیشم ایندفعه چون باید
بابام بیاد منو بغل کنه
اما...
بابا نیومد شمر اومد
بهم لگد زد گفت پاشو
یه عالمه حرف بد زد
دیگه نمیگم حرفاشو
"امون، ای دل / امون، ای دل"
بعد همون شبی که گم شدم
مرگمو از خدا میخوام همین
تقصیر من چی بود هلم دادن
از روی ناقه افتادم زمین
تنهایی خیلی ترسیدم ولی
یه فکری هی آرامشم میداد
عموم اگه بفهمه گم شدم
دنبالم هرجوری شده میاد
اما...
عمو نیومد زجر اومد
همون که دستش سنگینه
یه جوری محکم سیلی زد
دیگه چشام تار میبینه
"امون، ای دل / امون، ای دل"
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شب_سوم_محرم
#حاج_ابوذر_بیوکافی 🎤
.👇
.
📃 موهام خاکی، جونم خسته
🎙 #شور #حاج_محمود_كريمى
🗓 #شب_سوم_فاطمیه_دوم_۱۴۰۱
📍 #هیئت_رایة_العباس "ع"
🏷 #حضرت_رقیه "س"
موهام خاکی؛ جونم خسته
پاهام زخمی؛ چشمام بسته
بابا! روی دامانم سر داری
بابا! رو لبات خاکستر داری
بابا! تو نگفتی دختر داری
غمم هزار هزاره
روزام شبای تاره
دیگه آخر کاره
مثل مادر، خانوم خانومم
بیتاب بیتابم؛ آروم آرومم
تیغ آهم، شد شمشیرم
سرگردونم؛ پیر پیرم
بابا! یه شب از عمّه جا موندم
بابا! توو بیابون تنها موندم
بابا! تا تونستم قرآن خوندم
حالا آخر راهم
ببین آتیشه آهم
بگو که بیگناهم
دیدی شبها، راز و نیازامو
خسته شدم امّا خوندم نمازامو
بیتو موندم کنج زندون
من موندم با دست لرزون
بابا! رو تنم زخم شمشیره
بابا! بیتو روز و شب دلگیره
بابا! دخترت بیتو میمیره
تا اسمتو میارم
یه عالمه میبارم
دیگه بیا کنارم
آروم میشم وقتی بیای پیشم
تو مهمونم میشی؛ من مادرت میشم
#شب_سوم_محرم
.👇
.
📃 چشم انتظار میهمان، زد زیر گریه
🎙 #واحد از #حاج_محمود_كريمى
🗓 #شب_سوم_فاطمیه_دوم_۱۴۰۱
📍 #هیئت_رایة_العباس "ع"
🏷 #حضرت_رقیه "س"
چشم انتظار میهمان، زد زیر گریه
بغضش شکست و ناگهان زد زیر گریه
دیگر توان ایستادن هم ندارد
طفلک نشست و بیامان زد زیر گریه
در کوچههای شام، شامش که ندادند
پیچید وقتی بوی نان، زد زیر گریه
دستش که بر زخم لب خشک پدر خورد
افتاد یاد خیزران؛ زد زیر گریه
انگشتر بابا به یادش مانده بود و
تا دید دست ساربان، زد زیر گریه
خیلی دلش پر درد از بزم شراب است
پنهان ز چشم دیگران، زد زیر گریه
میگفت: بابا، باز بابا، باز بابا
با هقهق و لکنتزبان، زد زیر گریه
با دیدن او، حرمله زد زیر خنده
با دیدن شمر و سنان، زد زیر گریه
سیلی، غم بازار، نامحرم، اسیری
با گفتنش هم روضهخوان زد زیر گریه
شیرینزبان قافله از دست رفت و
آمد کنارش عمّهجان؛ زد زیر گریه
شاعر: #محمدحسن_بیاتلو
#شب_سوم_محرم
.👇
.
📃 عرش حق را قائمهای
🎙 #زمینه #فاطمیه #حاج_محمود_كريمى
🗓 #شب_سوم_فاطمیه_دوم_۱۴۰۱
📍 #هیئت_رایة_العباس "ع"
🏷 #حضرت_رقیه "س"
عرش حق را قائمهای
حکم عدل محکمهای
وصف تو این بس که فقط
فاطمهای فاطمهای فاطمهای
ای نور؛ ای نور علی نور
ای نور فوق نور
مادر! شأن تو سراسر
فی کتاب مستور
ای مادر بتشکنم
ای روح عاشق شدنم
دخیل چادرت منم تا مردنم
ای ولی بر هر چه ولی
اوّلین نور أزلی
عطر نامت میرسه با
ناد علی، ناد علی، ناد علی
والله! بودی تو معالله
قبل ماسوی الله
بوده اسم تو سرود
رهروان این راه
ای رهبر نهضت ما
ای علّت عزّت ما
سایهی تو بالاترین نعمت ما
تو محلّ معرفتی
سرّ حسن عاقبتی
دل به امرت میتپه یا
سیّدتی، سیّدتی، سیّدتی
روح صوم و صلواتی
منبع حیاتی
جان سرسپردگان
کشتی نجاتی
فرمانروای نشأتین
ای بانی ذکر «حسین»
«حسین حسین» برای ماست، شهادتین
ثانی زهرای بتول
عشق ارباب همهای
عمّهجانت گفته که تو
فاطمهای، فاطمهای، فاطمهای
روی زهرای سهساله
باغ یاس و لاله
بوی مادرش که پیچید
لحظهی وصاله
دوری به آخر میرسه
بابا به دختر میرسه
یه شب برای بردنش، سر میرسه
#شب_سوم_محرم
.👇
.
📃 ای علمدار دودمان علی
🎙 #روضه از #حاج_محمود_كريمى
🗓 #شب_سوم_فاطمیه_دوم_۱۴۰۱
📍 #شب_سوم_محرم "ع"
🏷 #حضرت_رقیه "س"
ای علمدار دودمان علی
زائر عشق بینشان علی
یابن زهرا بیا به جان علی
ذوالفقار عدالت مولا
معنی قدر و کوثر و رحمان
بِابی أنت یا امام زمان
دست من را بگیر آقاجان
تا شوم کشتهی مسیر شما
دل پر از شور و سر پر از سودا
باز فریاد و ناله و غوغا
باز حرف حبیبهی طه
ذکر جانبخش «یا علی مولا»
چشم گریان من، کجایی پس؟
اشکباران من، کجایی پس؟
آه سوزان من، کجایی پس؟
آمده فاطمیّهی زهرا
فاطمیّه طلیعهی غمهاست
فاطمیّه محرّم مولاست
فاطمیّه اساس عاشوراست
گریه کن با تمامی شهدا
روزگاری، مدینه بلوا بود
عدّهای گفتهاند دعوا بود
نه، جدل روی حقّ مولا بود
ناله داری؟ بگویمت حالا
شعلهی کینه بود و کوثر بود
جان دین بود و کفرِ کافر بود
قصدشان قبضروح حیدر بود
پس کجا بود جبرئیل آنجا؟
یک نفر سوخت؛ یک نفر میدید
یک نفر کشته شد؛ یکی خندید
از جنایت، مدینه میلرزید
محشری بود پشت در بر پا
یک نفر میشکست پهلو را
یک نفر میشکست بازو را
لاله کردند یاس مینو را
چه کند غیر صبر، شیر خدا
یک نفر میزد آنطرف فریاد
اینطرف مادری زمین افتاد
رفت حکم غدیرخم از یاد
کس نیامد به یاری آقا
آنطرف دوستان بیگانه
اینطرف مادری غریبانه
آه! کشتند طفل دردانه
وای از این روضههای جانفرسا
شیر دلدلسوار را بردند
از حرم، مستجار را بردند
همهی اقتدار را بردند
برده این صحنه، تاب زهرا را
دل شکست و نگاه دلبر سوخت
دختری ناله زد که مادر سوخت
سالها بعد روی دختر سوخت
در شرار غروب عاشورا
یکطرف روی خاک پیکرها
یکطرف روی نیزهها سرها
یکطرف دور از برادرها
عدّهای گفتهاند معجرها
.👇
Haaj Mahmoud Karimi003 Khosh Oomadi.mp3
زمان:
حجم:
6.35M
#انقده_بیتابم
#زمینه #حضرت_رقیه (س)
حاج محمود کریمی
#سبک_انقده_بیتابم
انقده بی تابم که خدا میدونه
آخه مهمون دارم توی این ویرونه
.
چهره م کبوده موهام سفیده
بیا که جونم به لب رسیده
.
یه جوری ام انگار خیلی پیرم
جلو چشم عمه از حال میرم
.
خوش اومدی بابا بابا بابا
.
همه شب ها از درد تا سحر بیدارم
انقده می سوزه جای اون گوشوارم
.
بابا به چشمام سویی نمونده
چادر نمی خوام مویی نمونده
.
تا حالا هزار بار از درد مردم
از شبی که سیلی از زجر خوردم
.
خوش اومدی بابا بابا بابا
.
عمه هام از غصه انگاری بیهوشن
اینا می خوان ما رو ببرن بفروشن
.
اینو کجای دلم بذارم
بدون عمه تمومه کارم
.
از وحشت بازار هی می نالم
تو نباشی اینه روز و حالم
.
خوش اومدی بابا بابا بابا
#شب_سوم_محرم
.
#شهادت_امام_حسن
#امام_حسن مجتبی علیه السلام
از تو ممنونم من ای زهر جفا
عاقبت کردی مرا حاجت روا
بسته ای این دیده پر خون من
تا که من دیگر نبینم کوچه را
من غریبم من غریبم من غریب
@@@@@@
من نمی گویم چه آمد بر سرم
آنچه دیدم من نیاید باورم
پیش من بر روی مه نیلی زدن
پیش من نقش زمین شد مادرم
@@@@@@
زینبم شد لحظه های آخرم
لحظه ای بنشین کنار بسترم
منتظر هستم بدیدارم بیا
هم تو هستی خواهرم هم مادرم
@@@@@@
بوسه بر قد کمانش داده ام
ناتوان شد من توانش داده ام
مادر من خانه را گم کرده بود
راه خانه من نشانش داده ام
@@@@@@
مادر من مثل گل پژمرده بود
مادر من تازیانه خورده بود
گر نبودم همرهش در کوچه ها
مادر من بین کوچه مرده بود
@@@@@@
حاج سید محسن حسینی
..........
.
#شهادت_امام_رضا
#امام_رضا علیه السلام
می سپارم جان من دور از وطن
کس نمی باشد در اینجا یار من
تا کفن دیدم سراپا سوختم
کرده ام یاد امام بی کفن
من غریبم من غریبم من غریب
@@@@@@
ای جوادم بهر دیدارم بیا
دیدنی باشد علی موسی الرضا
تا شدم در کوچه ها نقش زمین
پیش من شد زنده یاد کوچه ها
@@@@@@
ای گلم من چون گلی خشکیده ام
بسکه در حجره به خود پیچیده ام
هستم اینجا من بیاد قتلگاه
من بیاد آن گل پاشیده ام
@@@@@@
ناله ها در کربلا می زد حسین
مادر خود را صدا می زد حسین
من شنیدم در میان قتلگاه
پیش زینب دست و پا می زد حسین
@@@@@@
حاج سید محسن حسینی
..............
.
#شهادت_امام_حسن مجتبی علیه السلام
روزی صدبار نفس من می گیره
کن دعا زینب داداشت بمیره
من همش به ذکر مادر مادرم
وسط کوچه مگه یادم میره
########
اونکه این صحنه ها رو دیده منم
هنوزم داره می لرزه بدنم
در کنار مادرم بودم ولی
هی صدا میزد کجایی حسنم
########
پیش من چه بی خبر میزدنش
پیش من به پشت در میزدنش
بخدا یکی و دوتا نبودن
پیش من چهل نفر میزدنش
########
بخدا مادرمو تنها دیدن
او نفس نفس میزد می شنیدن
وقتی مادرم با سیلی خورد زمین
هی به ناموس علی می خندیدن
########
بخدا مادر من خم شده بود
مادرم بدجوری درهم شده بود
من از او پیرهنی دیدم و بس
چقدر مادر من کم شده بود
########
حاج سید محسن حسینی ✍
صفر ۱۴۴۵ ه. ق ۱۴۰۲ ه. ش
.....................
#حضرت_رقیه سلام الله علیها
#شب_سوم_محرم
روی دامن رباب میزدنم
وسط بزم شراب میزدنم
کسی دخترو توو خواب نمیزنه
من و حتی توی خواب میزدنم
بابا جونم بابا جونم بابا جون (۲)
@@@@@@@@
توی این خرابه بندم نکنید
پریشون موی کمندم نکنید
به خدا خیلی سرم درد میکنه
دیگه با موهام بلندم نکنید
باباجونم . باباجونم . بابا جون
@@@@@@@@
بابا جون پریده رنگم مگه نه
آگهی از دل تنگم مگه نه
با همین لباس پاره پاره ام
هنوزم خیلی قشنگم مگه نه
بابا جونم بابا جونم بابا جون
@@@@@@@@
اومدی ولی چشام نمیبینه
به خدا حرمله دستش سنگینه
یه جوری زد که با سر خوردم زمین
بابا جون عاقبت سیلی اینه
بابا جونم بابا جونم بابا جون
@@@@@@@@
میخوام امشب مشگلم رو حل کنم
من میخوام به گفته هام عمل کنم
تو نمیتونی من و بغل کنی
پس بزار که من تو رو بغل کنم
بابا جونم بابا جونم بابا جون
@@@@@@@@
حالا که اومدی پیش من بمون
کو پاهات بگم من و رو پات بشون
به خدا کرده لبات جون به لبم
تو رو قرآن تو دیگه قرآن نخون
بابا جونم بابا جونم بابا جون
@@@@@@@@
بابا جون قربون تنها موندنت
شنیدم به هر طرف کشوندنت
من میخوام روضه گودال بخونم
تو همون گودال که برگردوندنت
بابا جونم بابا جونم بابا جون
@@@@@@@@
تن تو به کی سپردن بابا جون
چه جوری درت آوردن بابا جون
آخه تو یکی دو تا که نبودی
چجوری تو رو شمردن بابا جون
بابا جونم بابا جونم بابا جون
@@@@@@@@
حاج #سید_محسن_حسینی
سوم صفر ۱۴۴۵ ه. ق ۱۴۰۲ ه. ش
.👇