.
#زمینه_اربعین
#اربعین
#سبک_انقده_بیتابم
میچکه اشک تو ـ به روی قبر من
چِقَدَر پیر شدی ـ بانوی صبر من
کو زینبی که
قدش رشیده
شبیه مادر
شدی خمیده
بیا بیا خواهر ـ ای یار من
بعد ابوفاضل ـ سردار من
خوش اومدی خواهر ـ خواهر ـ خواهر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از روی نی میدیدم ـ دستاتو میبندن
من خودم میدیدم ـ که به تو میخندن
قربون صبرت
دختر حیدر
گر چه شکستی
شبیه مادر
بیا بیا دیگه ـ هی زاری کن
دل داداشت رو ـ دلداری کن
خوش اومدی خواهر ـ خواهر ـ خواهر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بارون تو چشمات ـ مث رنگه خونه
میدونم جامونده ـ دخترم ویرونه
خودم میدونم
تو شام چی دیدی
تو اون ضیافت
چهها کشیدی
میدونم تو بازار ـ میخندیدن
زنای یهودی ـ میرقصیدن
خوش اومدی خواهر ـ خواهر ـ خواهر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#نصیر_حسنی ✍
مشابه سبک زیر خوانده میشود
👇
003 Khosh Oomadi.mp3
6.35M
#انقده_بیتابم
#زمینه #حضرت_رقیه (س)
حاج محمود کریمی
#سبک_انقده_بیتابم
انقده بی تابم که خدا میدونه
آخه مهمون دارم توی این ویرونه
.
چهره م کبوده موهام سفیده
بیا که جونم به لب رسیده
.
یه جوری ام انگار خیلی پیرم
جلو چشم عمه از حال میرم
.
خوش اومدی بابا بابا بابا
.
همه شب ها از درد تا سحر بیدارم
انقده می سوزه جای اون گوشوارم
.
بابا به چشمام سویی نمونده
چادر نمی خوام مویی نمونده
.
تا حالا هزار بار از درد مردم
از شبی که سیلی از زجر خوردم
.
خوش اومدی بابا بابا بابا
.
عمه هام از غصه انگاری بیهوشن
اینا می خوان ما رو ببرن بفروشن
.
اینو کجای دلم بذارم
بدون عمه تمومه کارم
.
از وحشت بازار هی می نالم
تو نباشی اینه روز و حالم
.
خوش اومدی بابا بابا بابا
#شب_سوم_محرم
.
#نوحه
امدن اهل بیت علیهم السلام از شام
به کربلا در #اربعین
بر گشته ام ازشام و کوفه ای برادر
بر خیز و زینب را ببین بی یار و یاور
برخیزو ازچشمان من اشک روان نوش
من در عزایت گشته ام جانا سیه پوش
کو اکبر و کو قاسم و کو عون و جعفر
کو اصغر و عباس من جان برادر
سکینه همراه من و سجاد آمد
اما رقیه خفته در شام و نیامد
قدم خمیده از سفر بر گشته ام من
گریان کنار قبر تو سر گشته ام من
#حلوائی از شام بلا دارد سخن ها
از سیلی و از تازیانه بر بدن ها
حلوایی تخلص شاعر
👇
#زنجیر_زنی
#اربعین
بر گشته ام ازشام و کوفه ای برادر
بر خیز و زینب را ببین بی یار و یاور
ای نور عینم مظلوم حسینم <۲>
برخیزو ازچشمان من اشک روان نوش
من در عزایت گشته ام جانا سیه پوش
ای نور عینم مظلوم حسینم<۲>
کو اکبر و کو قاسم و کو عون و جعفر
کو اصغر و عباس من جان برادر
ای نور عینم مظلوم حسینم <۲>
سکینه همراه من و سجاد آمد
اما رقیه خفته در شام و نیامد
ای نور عینم مظلوم حسینم<۲>
قدم خمیده از سفر بر گشته ام من
گریان کنار قبر تو سر گشته ام من
ای نور عینم مظلوم حسینم<۲>
حلوائی از شام بلا دارد سخن ها
از سیلی و از تازیانه بر بدن ها
ای نور عینم مظلوم حسینم <۲>
.👇
4_6021724344344908387.mp3
14.5M
🎧| حياتنا حسين
🎤| با اجرای #حسین_طاهری
شاعر و نغمهپرداز : حمید رمی
شاعر عربی : ابراهيم الحفيف
تنظيم و ميكس : قاسم حمادي
حیاتنا حسین
مماتنا حسین
حبیبنا حسین
وَ حُبُّهُ یَجمَعُنا
یااباعبدالله
تویی تو ناجی دنیا
حرف مشترک ما
حسین حسین
یااباعبدالله
تویی تو فاتح دلها
ما غلام و تو مولا
حسین حسین
حسین؛ لایتناهی
نعمت دیرین الهی
حسین؛ کار خدایی
عشق همه سلیقههایی
حسین؛ شور و نوایی
مقصد اربعین مایی
.
.
#اربعین
ای همه حُرمتِ زینب، حسین
صاحب آن شوکت زینب، حسین
خُردشده هیبتِ زینب، حسین
سرخ شده صورتِ زینب، حسین
سوخته و عاشقِ سرگشته ام
باز به گودالِ تو برگشته ام
کرببلایی! خبرت آمده
پیکرِ صدچاک! سرت آمده
قافلهء مختصرت آمده
خواهر بی بال و پرت آمده
باز، کنار شهدا آمدم
از سفرِ شام بلا آمدم
مُردم و زنده شده ام بارها
رفته رقیه وسط خارها
رد شدم از کوچه و بازارها
سنگ به من خورده ز دیوارها
سنگ، به سوی سر تو پرت شد
نان، طرف دختر تو پرت شد
فکر کن آیینهء تو کم شکست
ظهر، نمازم ز همین غم شکست
من که شکستم همه عالم شکست
حُرمت نامحرم و محرم شکست
چشم ترم بود به زهرا فقط
حرمله هُل داد مرا آن وسط
ناله کنم، شکوه کنم از کدام؟
محمل بی پرده... نگاه عوام...
رد شده این خواهرِبی احترام...
از گذر برده فروشانِ شام
نیزه عباس که می زد جلو
می شدم از هرطرف ِنیزه هُو
تشنهء من، چشمهء آبی شدی
باعث چه خیر و ثوابی شدی
آینهء دقِّ ربابی شدی
قاری قرآن! چه شرابی شدی
بر سر پیمان تو دردانه ماند
دختر تو گوشهء ویرانه ماند
راستی از نالهء مادر بگو
از جگر پاره و پرپر بگو
از بدنی که شده معبر بگو
پاشو و از پیکرِ بی سر بگو
لحظهء آخر همه بد می زدند
روی لب تشنه لگد می زدند
کاش نمی بُرد سرت را به زور
خولی ملعون وسط آن تنور
کاش نمی دیدم از آن راه دور
که شده ای راه عبور و مرور
بست سرت را چقدر بد به زین
رفت به سرعت، بخوری بر زمین
زندگی ام بعد غمت، گشته سخت
وای از آن بد دهنِ تیره بخت
آه سرِ بسته شده بر درخت!
پیش تو لم داد سنان روی تخت
شکلِ تو صد مرتبه تغییر کرد
بار غم تو همه را پیر کرد
کار من سوخته حیرانی است
مانده ام آخر چه مسلمانی است
این همه بوسه که به پیشانی است
کار همان راهب نصرانی است
ما همه دیدیم مصیبت، حسین!
ما همه مُردیم ز غربت، حسین!
#امام_حسین_ع
#حضرت_زینب_س
#رضا_دین_پرور
.
روضه خانگی - حضرت علی اصغر(ع) - 1654.mp3
4.98M
🎙اصغر که در صف شهدا ماهپاره است...
🔻#روضه_حضرت_علی_اصغر(ع)
👤حاج مهدی #سماواتی
4_5998843623335006001.mp3
3.65M
کرب و بلا ای کاش من مسافرت بودم♬◉♩
محرمی کاش میشد که زائرت بودم♬◉♩
مسافرت بودم♬◉♩♬◉♩
ذکر حسین این شب ها شده گل آهنگم♬◉♩
از حرم اربابم نگو که دل تنگم♬◉♩
دوباره دل تنگم♬◉♩♬◉♩
من موج فراتم که همش در تب و تابم♬◉♩
من موج فراتم که همش در تب و تابم♬◉♩
من موج فراتم که همش در تب و تابم♬◉♩
از کرب و بلا برام نگین خیلی خرابم♬◉♩
دل تنگ حسینه♬◉♩
بین الحرمینه♬◉♩
﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏
کرب و بلا میدونی چقدر گرفتارم♬◉♩
کبوتر زخمی صحن علمدارم♬◉♩
سگ علمدارم♬◉♩♬◉♩
صحن چشام ابری بارون الماسه♬◉♩
روح و دل و جون من تو کف العباسه♬◉♩
دل پیش عباسه♬◉♩♬◉♩
کاشکی به زیارتش بشیم دوباره نائل♬◉♩
دل پر میزنه تا که میگن یاابوفاضل♬◉♩
ساقی مؤدب♬◉♩
ای حامی زینب ♬◉
سلام دوستان
یه گله از برنامه اعجوبه ها
طبق شنیده ها اکثر مردم از این برنامه گله مندند که میهمان برنامه را وادار به خاطره از دوان کودکی میکنه و میگوید که از شر بودن دوران کودکی خاطره بگو
این خاطره ها و شر بودن ها روی نوجوان اثرات مخربی داره و نوجوان فکر میکنه که کار خوببست و او هم باید چنین کارهایی انجام بدهد
مثلا میهمان میگه ما زنگ درب خانه ها را میزدیم و فرار میکردیم
یا میهمان دیگری میگوید ما یا ماشین ها را پنچر میکردیم یا باد لاستیک را خالی میکردیم و یا مهمان دیگری میگوید ما ....
این چه خاطره ایست ؟
به جای اینکه این خاطرات را بازگو کنند ،باید خاطرات خوب و مثبت بگویند که نوجوان هم یاد بگیرد و به مردم کمک شود
مثلا بگه ما میرفتیم نان برای همسایه میگرفتم یا مثلا اگر نابینایی میدیدیم دستش را میگرفتیم و از خیابان عبورش میدادیم ویا،،،.
خلاصه بجای خاطرات منفی ،خاطرات مثبت را باز گو کنند
.
#امام_حسن
آن ماه که در دامن زهرا بنشیند
باید که چنین در دل دنیا بنشیند
ای عرش نشین! شأن قدمهای تو تنها
این است که بر شانهی طاها بنشیند
حالا که تویی آیهای از سورهی کوثر_
باید که به تفسیر تو مولا بنشیند
شد لؤلؤ حُسن تو، فقط قسمت آن دل_
آن دل که به درگاه دو دریا بنشیند
آنقدر کریمی که فقیر آمد و گفتی:
از ماست، بگویید که بالا بنشیند
آقای جوانان بهشت است، جماعت!
دورِ که نشستید؟ که تنها بنشیند
اسلام شما چیست؟ که در آن پسر هند_
جای پسر امّ ابیها بنشیند
شاید پسر فاطمه از پای بیفتد
اما که شنیده است که از پا بنشیند؟
صلح تو چنان تیر که در چله نشستهست
گیرد هدف امروز، که فردا بنشیند
* * *
در حیرتم از جَعده، چگونه دلش آمد
آن زهر، به کام تو دلآرا بنشیند؟
این تیر که اینجا کفنت را به تنت دوخت
فرداست که بر دیدهی سقا بنشیند
لعنت به دلِ سنگ و سیاهی که سبب شد
داغت به دلِ گنبد خضرا بنشیند
شیرین دهن کرببلا، گلپسر توست
از توست که اینگونه به دلها بنشیند
میگفت: عمو! نامهی باباست به دستم
برخوان و بگو قاسمت آیا بنشیند؟
با اذن برادر، پسر تو، شب آخر
برخاست که خیمه به تماشا بنشیند
جسم پسرت، آه! شبیه جگرت شد
تا خونِ تو هم، در دل صحرا بنشیند
#قاسم_صرافان✍
#شهادت_امام_حسن
.
.
#امام_حسین
السلام علیک یا اباعبدالله
حسین آمد و در دلم جا گرفت
خدا در درونم چو نجوا گرفت
حسین آمد و قلبم آرام شد
دگر حالتی مست و شیدا گرفت
خوشا که گره خورده ام با حسین
وجودم بدین گونه معنا گرفت
الا ای تمام وجودم حسین
ز تو قلب من فیض عظمی گرفت
به مهر تو آب و گلم را سرشت
گِلم را خدا به چه زیبا گرفت
دلم از ازل با تو پیوند خورد
که این نقش پنهان و پیدا گرفت
نخواهم به جز آن چه تو خواستی
ز دل مهر تو هر تمنا گرفت
کسی که دلش را به دلبر دهد
به قلبش دگر عاشقی پا گرفت
ز داغ غمت دیده بارانی است
به یک باره باران چو دریا گرفت
همه قدسیان ناله سر داده اند
چو یک کاروان راه صحرا گرفت
به یک نیم روز این زمانه ز ما
چه هفتاد و دو یار والا گرفت
همه لاله ها بی سر افتاده و
همه یاس ها رنگ زهرا گرفت
تن یاس ها رنگ نیلوفر است
چو گلچین از این جمع سقا گرفت
به نی ها که هجده سرِ یوسف است
دل سوگواران تسلا گرفت
خدا ، عصمت الله و نامحرمان ؟
چه شرمی به دل زاین تماشا گرفت
چرا چهره ی کودکی در هم است
تصدق شد و نان و خرما گرفت ؟
نه هرگز چنین شد که با عزت اند
که زینب بدین گونه فتوا گرفت
به شام آمد و جا به ویرانه داشت
و دختر بهانه ز بابا گرفت
به شام آمد و در خرابه شبی
ز غم حالت خواب و رویا گرفت
به دامان خود بوسه زد بر سر و
دگر پر زد و میل بالا گرفت
عزیز دل فاطمه یا حسین
جهان با تو جان چون مسیحا گرفت
گرفتند اگر چه ز ما پیکرت
چگونه توان مهرت از ما گرفت ؟
ولی عشقِ دل را که نتوان گرفت
اگر چه عدو جسم و جان را گرفت
کسی که دهد دل به مولای خود
وجودش همه رنگ مولا گرفت
هر آن که به دلبر دهد جان خود
دهد جان و جام طهورا گرفت
شده قلب عالم به حال جنون
که عشقت همه اهل دنیا گرفت
به تیر بلا ظرف مجنون شکست
چو مجنون دلش رنگ لیلا گرفت
خدا چون نگاهی به قلبم نمود
حسین آمد و در دلم جا گرفت
#محمدعلی_شهاب ✍
.