#شهید_جمهور
#سید_شهیدان_خدمت
و
🖤ای داغ بر دل نشسته😭
✔️ما هنوز بنرهای سفرت را جمع نکرده بودیم!
پنج شنبه 27 اردیبهشت 1403 #مازندران #ساری
🖤#مرد_خستگی_ناپذیر
✔️آقاجان! #رئیسی_عزیز
🖤دلمان برایت #تنگ می شود.
✔️آقا جان! خدانگهدار... سفر به سلامت... سلام ما را به آقا جانمان، به #امام_رضا ی مهربانمان برسان. 😭
@mola_amiralmomenin_as
آفتابِ داغ میتابید.
تابوتهای شهیدان باکویی با وقار روی زمین نهاده شدند، گویی آرامشِ پس از طوفان را طلب میکردند.
مردمِ داغدار، با چشمانی پر از اشک و قلبهایی شکسته در غم این عزیزان میگریستند.
شنیدم در بین جمعیت یکی گفت وقتی داشتند تابوتها را از خانه میبردند، مادربزرگِ بچهها گفت: "اگر میشه برای آخرین بار میخواهم پسرم علی را ببینم."
پیرزن، طفلکی، نمیدانست که پسرش به علیاکبر امام حسین اقتدا کرده و بدنش دیگر قابل دیدن نیست.
یکی دیگر با صدای لرزان گفت که مادر خانواده سر در بدن نداشت. ما همیشه عادت داشتیم مردان را ببینیم که به سیدالشهدا اقتدا میکنند اما اینبار مادری، حسینی شد.
یکی هم گفت پسر خانواده نخبه بود و آرزو داشت مثل پدرش دانشمند شود اما همچون عبداللهبنحسین، فدایی پدر شد.
دیگری با اندوهی عمیق گفت هرچه گشتند جسد دختر را نیافتند ظاهراً شدت انفجار... انگار دختر هم تصمیم گرفته بود مثلِ اُمّاَبیها از او اثری نباشد.
با خودم فکر میکنم که این خانواده چه سعادتی را تجربه کردند. سعادتی که در یادگاریهایشان از روضههای کربلا و عشق به امام حسین یافتند. هرچند از دست دادن آنها برای مردم سنگین بود اما ایمان به اینکه آنها در تاریخ ماندگار شدند، تسلیبخشِ قلبهای شکسته شد.
#مازندران #ساری
🖊نویسنده: محسن بیدآبادی
#قطعا_سننتصر
#وعده_صادق_3
#نابودی_اسراییل
@mola_amiralmomenin_as