eitaa logo
توضیح الاشارات | حسین مولوی
810 دنبال‌کننده
194 عکس
7 ویدیو
6 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم امروز همایشی با عنوان " تربیت در عصر جدید " برگزار کردیم ویژه معاونان و مربیان پرورشی و مشاوران و مراقبان سلامت نواحی یک و دو. هم در محتوا و هم در اجرا ضعیف بودیم. بنده مسئولیت همه ضعف ها را می پذیرم و از همه میهمانان عزیز و گرانقدر عذر خواهی می کنم. این پست را به این دلیل می نویسم که یاد من مدیر باشد که اگر کار ضعیف انجام دادیم شجاعت عذر خواهی از مخاطبان را داشته باشیم و اگر کار قوی انجام دادیم خود آن کار مبلغ و معرف ما خواهد بود. حسین مولوی معلم و مدیر آموزش و پرورش ناحیه یک اراک @molavihossein1
بسم الله الرحمن الرحیم می بری هوشــم از سر و دیده ای خـمــار شـــراب نادیـده عســـل از گوشه ی لبت جاری همه آیـات نــــاب و سنجیده عـالـمی مـــبتلای چشمانت مــبتلا هـــر کسی تو را دیده بـــی خطا ، بی مثال ، بی عیبی تــو بـه « ریش فرشته خندیده » دل مـــن پیش توست دلبندم دل و دیــن را لبِ تــو دزدیـده جرم من چون جنون مجنون است تـو بـیا - لیلی ام - گواهی ده «مـی شــود با تو دل به دریا زد » بـا طنــــاب خراب و پـوسیده با حضــــــور تو می شود تفسیر عمق آیـــات سخت و پیـچیــده از پس ابــر تـــــیره ی تردید پنجــــه ی آفتـــاب ِ تـابیده بــه گمـانم بهــار می آیـــد از افــــق های دور و تفتیــده در هــوای تـو زندگی زیبــاست بــی تـو مــانندِ سیب گندیده بی تو حال زمین مساعد نیست بــی تــو نبـض زمـانه پاشیده بی تو جهـــل بشر شده هوشیار عقـل انسـان گرفته خوابیـــده مه و خورشید و کهکشان با هم گِـرد خـال لب تــو گـــردیده همــه ی عـــالم و همــه آدم خوانـده این نکته را و فهمیــده : یک خــدایی تو را گزیده ست و دو جهــانی تـــو را پسندیده حسین مولوی ؛ اردیبهشت 1393 ؛ دهلی نو @molavihossein1
توضیح الاشارات | حسین مولوی
بسم الله الرحمن الرحیم امروز همایشی با عنوان " تربیت در عصر جدید " برگزار کردیم ویژه معاونان و مرب
بسم الله الرحمن الرحیم بعد از عذر خواهی چندباره من و معاون پرورشی اداره ؛ یکی از معاونان عزیز پرورشی مدارس پیام داده اند : 《 متاسفانه این رفتار و تصمیم شما و آقای مولوی بسیار ناپسند بوده است ، که به اسم ۸ اسفند، با همکاران پرورشی مثل دانش آموز رفتار کنید و به عنوان سیاهی لشکر دعوت کنید. و این رفتار در شان یک مدیر نیست‌ و با عذر خواهی معمولی قابل بخشش نیست‌. 》 متاسفانه این برادر عزیز از آن طرف بام افتاده است که لازم می دانم چند جمله خاطر نشان کنم : ۱. این همایش از اول و در فرمانداري ویژه تجلیل از مربیان و معاونان پرورشی و مشاوران نواحی یک و دو بسته شده است و غیر از این عزیزان کسی دعوت نبوده ؛ بنابراین عنوان سیاه لشگر زاییده ذهن حضرتعالی است. حالا این که برنامه ضعیف اجرا شده همان چیزی است که ما به خاطر آن عذر خواهی کرده ایم. ۲. ایشان فرموده اند : 《 این رفتار در شأن یک مدیر نیست و با عذر خواهی معمولی قابل بخشش نیست》 من فقط عذر خواهی معمولی را بلدم و نمی دانم عذر خواهی غیر معمولی چگونه است؟ خدمتتان نوشتم " اگر امر بفرمایید خدمت برسیم و پایتان را ببوسیم." همچنان اگر امر بفرمایید برای پابوسی حضرتعالی مشرف خواهیم شد. ۳. شما عزیزان به ما از زبان مولا علی علیه السلام گفته اید : 《 عذرخواهی نشانه‌ی خردمندی انسان است... عذرخواهی را بپذیر اگر چه به دروغ باشد....عذر برادر دینی خود را بپذیر و اگر عذری ندارد برایش عذری بتراش. 》 بله ؛ اینچنین است برادر حسین مولوی معلم و مدیر آموزش و پرورش ناحیه یک اراک @molavihossein1
توضیح الاشارات | حسین مولوی
بسم الله الرحمن الرحیم در اوایل بهمن ماه، همراه با دانش آموزان به اردوی راهیان نور رفتم. شش اتوبوس از مدارس دخترانه متوسطه دوم ؛ نصف روز را در یکی از اتوبوس ها می نشستم. فرصت کوتاهی داشتم برای گپ و گفت خودمانی با دانش آموزان؛ برای دانش آموزان هم تازگی داشت که رئیس آموزش و پرورش همراهشان و در کنارشان باشد. در دو سه تا از اتوبوس ها کتاب معرفی کردم‌. کتاب "رویای نیمه شب" را ؛ از مدیران مدرسه خواستم در اسفندماه _ بعد از این که دانش آموزان کتاب را خواندند _ یک نشست صمیمانه برگزار و من را هم دعوت کنند. دیروز رفتم به نشست صمیمانه با دانش آموزان دبیرستان زینبیه ؛ ۳۰ نفر از دانش آموزان کتاب را خوانده بودند‌. چند نفر از آن ها کتاب را نقد و نظرشان درباره پویش را گفتند و از من خواستند کتابشان را امضا کنم! از محتوای کتاب خیلی راضی بودند. شور و شوق این کتابخوانی و نشست صمیمانه را در چشم هایشان می دیدم. کتاب دعبل و زلفا را هم معرفی کردم و قرار بعدی ما _ ان شاءالله _ برای اردیبهشت تنظیم شد. البته قرار دیگر ما این بود که هر دانش آموز کتاب رویای نیمه شب را به سه نفر از دوستان و فامیل ها معرفی کنند و آن ها را تشویق به مطالعه نمایند. قول یک اردوی قم هم گرفتند و امیدوارم این اتفاق خوب بیفتد. بذر کتاب در دبیرستان زینبیه پاشیده شده و احتمالا باید منتظر یک رویش باشیم. حالا مروج کتاب خود دانش آموزان هستند و دوستان و همسالان خود را به کتاب تشویق خواهند کرد. مدیر مدرسه هم پذیرایی خوبی برای بچه ها آماده کرده بود؛ جا دارد از همراهی مدیر محترم دبیرستان تشکر کنم. به نظرم شیوه های جدیدی از مفاهمه را باید آغاز کنیم و کارکرد کتابخانه ها را از اداره به سبک و شیوه سنتی به سلیقه های متنوع تغییر دهیم. @molavihossein1
Abdolhossein-Mokhtabad-best-of-sonnati2.mp3
3.64M
بسم الله الرحمن الرحیم نگارینو دل و جانم ته دانی همه پیدا و پنهانم ته دانی نمی دونم که این درد از که دیرم همی دونم که درمانم ته دانی بلا رمزی ز بالای ته باشه جنون سری ز سودای ته باشه @molavihossein1
بسم الله الرحمن الرحیم آخوند ملا علی همدانی از علمای طراز اول همدان، روزی در مشهد، خدمت حاج اصفهانی رسید و از ایشان تقاضای کرد، حاج شیخ حسنعلی در جواب می‌گوید: «». مرحوم آخوند ملاعلی همدانی می‌گوید: خب «مرنجان» راحت است، ما کاری می‌کنیم که خودمان را بسازیم و کسی را از خود ناراحت نکنیم، اهانت به کسی نمی‌کنیم، غیبت کسی را نمی‌کنیم و این را می‌شود انجام داد؛ اما «مرنج» را چکار کنیم؟ کسی به ما بدی می‌کند، غیبتمان را می‌کند، پولمان را می‌خورد، قهراً انسان رنجش پیدا می‌کند، مگر می‌شود چنین چیزی که انسان نرنجد؟ فرمودند: بله! گفت: چطور؟ فرمود: «»، عیب کار ما همین‌جا است. ما خودمان را کسی می‌دانیم. به ثروتمان، به علممان، به ریاستمان، به هر چیزی می‌بالیم، لذا هیچ کس جرات ندارد به ما تو بگوید. بر مال و جمال خویشتن غِرِّه مشو کان را به شبی برند و آن را به تبی @molavihossein1
توضیح الاشارات | حسین مولوی
بسم الله الرحمن الرحيم امروز برای دوشنبه هاي همدلی (۱۲) شعری سرودم؛ هرچند ضعیف، اما همدلانه است...؛ در دوشنبه هاي همدلي از طریق سامانه پیام برای مدیران و معاونان مدارس مطلبی به اقتضای اوقات، ارسال می کنم گفت به من همدمي : « چيست تو را در نظر ؟ » گفتمش : « اي ماه من ! با تو دمي بيشتر » گفت كه : « اكنون گذشت سالي و حالا شده آخر اسفند و تو ، پير شدي اي پسر ! » گفتمش : « اي جان جان ، ماه دل آراي من ! منتظرم تا رسد ماه بهار از سفر موسم شور و نشاط ، مطرب ذوق حيات آه ! چه زيبا بود موسم فتح و ظفر  » گفت  : « چه داري كنون ، تو خبر از رتبه ها؟ » گفتمش: « استاد من !  تو كه نِه اي بي خبر » گفت كه: « من معترض هستم و اكنون كجا ثبت كنم اعتراض ؟ تا نكنم من ضرر  ! گفتمش: « اي جان من ! رو تو به «ماي مِدِ يو » ثبت كن ، آسوده باش ، باش كمي منتظَر » گفت كه: « مسموميت گشته بلاي همه » گفتمش: « اين شيطنت زود بر آيد به سر » گفت: « بيا تا تو را سوي مدارس برم هيچ نباشد در آن از  مُتَعلِّم اثر » گفتمش: « اين بار هم نيك خطا رفته اي غير حضوري شده درس و كلاس بشر !!!» گفت كه : « غيبت شده آفت و افتِ كلاس» گفتمش: « اين بار هم نقش مديران نگر هر كه قوي پنجه هست مدرسه برپا كند واي از آن مكتبي ضعف در آن منتَشر دست مريزادِ من باد نثار شما هم به مدير عزيز هم به معاون كه در سالِ چنين پر تنش ، ماهِ چنان مضطرب نيمه ي آن با تلاش رسته ز خوف و خطر نيم دگر مانده تا ما به سلامت رسيم صبح سعادت دمد از طرف باختر الغرض اين بار هم همدلي ام شد غزل همدلي ات نيك باد ؛ بِه بود از سيم و زر ارادتمند ؛ حسين مولوي معلم و مدير آموزش و پرورش ناحيه يك اراك ( 22 اسفند 1401 ) @molavihossein1