توضیح الاشارات | حسین مولوی
بسم الله الرحمن الرحیم
قربه الی الله
خداوند شاد می کند دل هايي را که دل ها را شاد می کنند.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم ؛ صبح شما بخیر
در آستانه روز معلم هستیم. مبارک است بر همه معلمان عزیز ؛ عنوان انسان های با شرف و شریف. عنوانی که در همه جا و در همه زمان ها و زمانه ها بدان افتــــــــــــــــــــــــخار می شود و احترام بر می انگیزاند و بزرگان را در مقابلش بر می خیزاند.
این روزها سیاستمداران و حتی دانشمندان کوچه پس کوچه ها را گز می کنند تا خانه آموزگارانشان را پیدا کنند و گل بوسه را بر دست های بیفشانند.
مرسوم است هدیه دادن و چه نیک رسمی و چه پاس داشت نیکویی؛هدیه هایی از جنس محبت و پیام هایی سرشار از شوق ؛ اما من از میان همه هدیه ها، همچنان کاغذ کادوی آن دانش آموز عزیز سهل آبادی که بر جواراب آبی رنگی کشیده بود را نگه داشته ام به یادگار.
****
در اردوی کرمانشاه ابوالفضل دچار دل درد شدیدی شد. بار اول بود که به اردو آمده بود ؛ خجالتی و سربه زیر ؛ سعی می کرد درد را پنهان نگه دارد اما « رنگ رخساره خبر می دهد از سرّ درون »
درد شدت گرفت و نقطه های عرق بر خط پیشانی نگاشته شده. با معاون کمک و همراهی اش کردیم و به دکتر رساندیم. دلداری اش دادیم. اشک از چشمانش ستردیم و همدردی کردیم؛ امید در دلش جوانه زد. کم کم حال و هوایش بهتر...
ابوالفضل از خانواده ی فقیری بود. پدر پیری داشت که نمی توانست کار کند و مادری که چشمانش در گودی نشسته و روی زرد از قناعت که چارقد سفیدی می پوشید؛ سواد نداشت؛ گاه گداری به مدرسه سر می زد؛ نگران ابوالفضل بود ولی من او را دلداری می دادم؛ چون پسرش خوب بود، درس می خواند و ادب داشت.
اردو تمام شد؛ به مدرسه برگشتیم. چند روز بعد – روز معلم – در دفتر را باز کرد و کادو آورد. چشمش سرشار از محبّت بود و من موج محبت را می دیدم اما گرمای خجالت و شرم او را نیز حس می کردم. گمانم بر این است از ناچیزی هدیه خجالت می کشید. دستش را گرفتم. او نمی دانست ولی من واقعا از هدیه ای خوشحال شدم؛ انگار که از دیدن کادو یکّه خورده باشم، گفتم: «این کاغذ را برای یادگاری نگه خواهم داشت.»
اکنون بیست و چند سال از آن روزگار گذشته و کاغذ کادو در بایگانی خانه من محفوظ است و عزیز ؛ ابوالفضل بزرگ شده؛ او دیگر شاگرد من نیست، دوست من است و من برای این دوست – حتی - وام ازدواج و خرید تراکتور ضمانت کرده ام؛ او مرا فراموش نکرده و من نیز محبت او را هرگز.
مدیران گرانقدر و معلمان عزیز
فردا مراقب «ابوالفضل» ها باشید و پدرا و مادر ابوالفضل ها.
مراقب صورت هایی باشید که «با سیلی سرخ می شوند.»
مراقب باشید: ممکن است شب قبل از روز معلم «اشک» مادری جاری شده باشد و حتی اشک پدری
«غیبت» دانش آموزان در روز معلم و – حتی - فرداهایش را چک کنید؛شاید دانش آموزی به خاطر این که دست خالی به مدرسه نیاید ترجیح داده «تمارض» کند و به مدرسه نیامده و این ممکن است... این احتمال از هر صد – نه – حتی اگر از هر هزار نفر یک نفر باشد نمی ارزد. به هیچ نمی ارزد.
نگذارید که ولی دانش آموزی – سرخود – سر خیر شود و به هوای جمع آوری هدیه، مادرها و پدرها را تا مرز شرمندگی ببرد و بعد اسم ها را لیست کند و آن ها که هدیه بهتر و بیشتر داده اند را در اول لیست بنویسد و نام دانش آموزی که نتوانسته و یا نخواسته یا پدر و مادرش نخواسته اند در آخر و - خدای ناکرده و زبانم لال - این لیست را بدهند دست معلم و دانش آموز سعی کند خودش را پشت میزی پنهان کند...
و اگر معلمی و اگر مدیری – خدای ناخواسته – خودش چنین صحنه ای بیاراید او – حتی یک نفر از میان هزاران معلم خوب و عزیز - حتما معلم نیست و او اصلا مدیر نیست.
اصلا هم گمان نکنید که این دانش آموزان فقط در مدرسه های کم برخوردار هستند و یا در روستاها زندگی می کنند....نه!
فکر نکنید این ها فقط به خاطر فقر است؛ نه!
گاهی مادر نیست
گاهی پدر نیست
ممکن است هر دو نباشند
ممکن است باشند و برایشان مهم نباشد
و اگر دقت نکنید قربانی این روز عزیز و عظیم، آن دانش آموز، آن روح ظریف و آن موجود نازنین و بی گناه نشسته در کلاس و پناه آورده به مدرسه شما خواهد بود....
سپاس ها و تبریک ها
1. مراقبان محترم و عزیز سلامت ؛ هفته سلامت مبارک باد ؛ ارادتمند شما هستم. در پناه خدا سلامت باشید.
2. مشاوران و روانشناسان عزیز؛ روز مشاوره و روانشناسی مبارک باد ؛ ارادتمند شما هستم.
3. مدیران عزیز که در کارورزی همکاری کردید ؛ دست مریزاد؛ از زحمات شما صمیمانه سپاسگزارم.
4. معلمان عزیز که در کارورزی همکاری کردید ؛ دست مریزاد ؛ از زحمات و همراهی شما صمیمانه سپاسگزارم.
ارادتمند همه شما
معلم ؛ حسین مولوی ( دوشنبه های همدلی 18 ) 10 اردیبهشت ماه 1403
توضیح الاشارات | حسین مولوی
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم ؛صبح سه شنبه شما بخیر و شادی باد.
با اجازه شما تا دیر نشده قضای دوشنبه همدلی را امروز ادا کنم. هرچند گاهی بر هم زدن عادت خوب است؛ چرتی پاره می شود؛ انتظاری برای « ارسال » ایجاد می شود. به قول حافظ جان:
از خلاف آمد عادت بطلب کام که من
کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم
یعنی : گاهی خوشبختی در تغییر عادت و ترک اعتیاد است... ببینید که زلف پریشان یار موجب خاطر جمعی من است....؛ یعنی گاهی « اگر با من نبودش هیچ میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی »
▪️
امروز روز پاسداشت زبان فارسی و بزرگداشت حکیم اعظم ، معلم بزرگ و پاسدار زبان فارسی استاد ابوالقاسم فردوسی است و خوشحالم از این که ارسال این دوشنبه همدلی مقارن شد با این روز. برای ما ایرانی ها زبان فارسی با جان عجین شده؛ به فارسی صحبت می کنیم ؛ با زبان فارسی فکر می کنیم و با زبان فارسی در خلوت با خود و خدای خود نجوا می کنیم. زبان فارسی هویت ماست و فردوسی معلم ماندگار تاریخ.
▪️
در هفته ی پیش در همایش های فراوانی برای تجلیل و تقدیر رفتم اما تجلیل دیروز که به ابتکار رییس سازمان انتقال خون استان مرکزی انجام شد تجلیل ویژه ای بود. معلمان گرانقدری که تجلیل شدند یک شاخص ویژه ای داشتند که تا امسال به آن توجه نکرده بودیم.
از میان 50000 ( پنجاه هزار ) اهدا کننده خون 200 ( دویست ) معلم عزیز داریم که اهدای خون توسط آن ها به فعل ماضی و مضارع استمراری تبدیل شده است.
به قول خانم دکتر ظهیری : اگر میانگین اهدای خون توسط 200 نفر فقط 15 نوبت باشد و هر بار اهدای خون جان 3 نفر را نجات بدهد، بزرگواران تا الان جان 9000 نفر را نجات داده اند و این انصافا بی نظیر و یا کم نظیر است و به چشم نمی آید و جایی گفته نشده و نمی شود.
مثلا : معلم بزرگواری که تا الان 63 بار خون داده و معلم بزرگوار دیگری که تا کنون – داوطلبانه و خالصانه - 50 بار خون اهدا کرده - و قس علی هذا - را با چه بیانی و چه هدیه ای و چه تقدیر نامه ای می توان تجلیل کرد؟
احسنتم به معلمان... آفرین به فرهنگیان... انصافا همه جا موجب افتخار هستید.
شاید گمان کنید این معلمان عزیز از تجلیل و تعریف خوشحال شدند! خوشبتانه خیر!
این معلمان خیر اندیش و نیکوکار به سختی راضی شده بودند که به این جلسه بیایند.
ژن معلمی ژن متفاوتی است؛ اندیشه ی معلمی فرق می کند. اصلا با سنجه های معمولی سنجیده نمی شود؛ قداست مدرسه به ساختمان آن نیست حتما و حتما به معلــــــمان آن است که نه تنها وظیفه را انجام می دهند که در اغلب اوقات بیش از وظیفه کمک می کنند.
به قول امام علی علیه السلام :«قليل المؤونة و كثير المعونة» اند. یعنی زحمتشان برای دیگران کم ولی نفع آن ها بر جامعه زیاد است.
این کمک و این اهدا هم دقیقا نقطه زنی است. یعنی به کسی کمک می شود که جانش در خطر است و نیاز او نیاز واقعی است و خوش به حال همه معلمانی که در این مسیر کمک می کنند.
*******
یادتان هست در یکی از دوشنبه های همدلی خواسته بودم معلم ماندگارتان را معرفی کنید؟ بعدا از مردم خواستیم معلمان ماندگارشان را معرفی کنند؟
خدا را شکر 4500 نفر معلم توسط مردم به عنوان معلم ماندگار و موثر معرفی شدند.
برای اولین بار همایش وزین « معلمان ماندگار» را برگزار و 12 معلم بزرگ، موثر و عزیز را به جامعه فرهنگیان استان معرفی کردیم. انصافا از میان 37 هزار معلم شاغل و بازنشسته معرفی 12 نفر درست به معنای قطره ای در مقابل دریاست. اما خشت اول این بنا را گذاشتیم تا در هر سال معلمان بزرگ را معرفی شوند و ذوقشان را بکنیم.
ذکر خیر این همه معلم خوب واجب است. ما با بهترین بودن فاصله داریم و بهتر شدن برنامه هر انسان خردمندی است؛ نه این که ما معلمان معصوم باشیم؛ نه این که ناراستی نداشته باشیم نه ! بله ممکن است در مسیر این رود زلال و جاری سنگی و خزی نیز باشد و عاقلان در نگاهشان رود را می بینند و تحسین می کنند و خم می شوند تا سنگ و سنگ ها را از مسیر بردارند.
ارادتمند همه شما
حسین مولوی؛ ( دوشنبه همدلی 20 ) ؛ سه شنبه 25 اردیبهشت ماه 1403
@molavihossein1
توضیح الاشارات | حسین مولوی
بسم الله الرحمن الرحیم
چند روز پیش با جمعی از پیشکسوتان فرهیخته آموزش و پرورش رفتیم منزل یکی از معلمان ماندگار. مرضیه یگانه.
طرح زیبای معلم ماندگار را در بهمن و اسفند در شورای معاونان اداره کل مطرح کردم. قرار شد در همه شهرها و شهرستان ها و در معابر عمومی و در فضای عمومی و رسانه ای از مردم خواسته شود تا معلم ماندگار خود را معرفی کنند. نتیجه باور نکردنی بود. ۴۵۰۰ معلم توسط مردم معرفی شدند.
به موازات این کار ، هیات تشخیصی از پیشکسوتان و قدیمی های آموزش و پرورش برای کشف و معرفی معلمان بزرگ قدیمی استان مرکزی تشکیل شد. ما برای این معلمان شاخص نداشتیم بلکه آنان خود شاخص بودند. از میان حدود ۱۵۰ نفر از معلمان بزرگ استان و با بحث و بررسی و در یک فرایند سخت بالاخره به ۱۲ معلم عزیز و گرانقدر رسيديم که هم از قدیمی های آموزش و پرورش و هم معاصرین بودند که در همایش روز ۱۸ اردیبهشت لز نشان و نام آنان رونمایی شد و نشان معلم در حضور مسئولین و ۵۰۰ نفر از موثرین به آنان یا بازماندگان اعطا شد.
برخی از چهره های ماندگار ؛ ابراهیم دهگان؛ مرضیه برومند ؛ علی فرخ مهر ؛ خليل داعی؛ عباس هزاره ای ؛ مرتضی مختاری؛ هما اکبری ؛ زینت السادات خانقاهی ؛ عبدالکریم قریب و ...
ویژگی مهم این همایش دعوت از همه مدیران کل و همه روسای آموزش و پرورش مناطق و نواحی بعد از انقلاب و فارغ از دسته بندی های سیاسی بود که موجب تالیف قلوب و یک ظرفیت سازی بی نظیر برای آموزش و پرورش شد.
یکی از معلمان ماندگار سرکار خانم مرضیه یگانه و از مدیران مدارس موثر دهه ۶۰ و هفتاد بود که در مراسم حضور نداشت و ما برای تجلیل به خانه ایشان رفتیم.
او همچنان متعهد به آرمان های انقلابی اش و بیان رسا و زیبا و سخنوری اش همچنان جذاب و مطنطن بود. لحظات دلپذیری در محضر ایشان سپری شد.
در چند روز آینده در مدرسه ای که ايشان مدیر بوده جمعی از معلمان و معاونان و دانش آموزان جمع خواهند شد و این جوانه های نهال معلم ماندگار است که کم کم در فضای استان مرکزی خواهد پیجید.
اکنون معلم ماندگار در استان مرکزی دارای یک دبیرخانه دائمی خواهد بود تا معلمان ماندگار استان را شناسایی و به جامعه فرهنگیان استان معرفی کند.
#حسین_مولوی
#معلم_ماندگار
#مدرسه
#معلم
#استان_مرکزی
بسم الله الرحمن الرحیم
تو در جنگلهای ورزقان، در نقطه صفر مرزی چه کار میکنی مرد؟
صندلی نهاد ریاست جمهوری راحت نبود که پشت آن ننشستی تا این شب عیدی، پیام تبریک برای این و آن ارسال کنی؟
میخواستی مثلا بگویی مردمی هستی؟ خب سوار تویوتا لندکروز ضدگلوله میشدی و چند نفر آدم را پیدا میکردی و از بینشان ردی میشدی و صدای شاتر دوربینها و تمام.
چقدر مهم بود که پیرمرد روستای دیزج ملک از زمان رضاخان تا الان، یک فرماندار را هم از نزدیک ندیده؟
چقدر مهم بود که روستای کهنهلو به ورزقان یک جاده درست و حسابی ندارد؟
چقدر مهم بود که روستای کیغول یه درمانگاه ندارد و همین ماه پیش یک زن جوان، قبل از اینکه به زایشگاه شهرستان برسد، بچهاش سقط شد؟
اقلا یک جای نزدیک با دسترسی هموار میرفتی سید!
عدل رفتی سراغ نقطهای که کل مملکت بسیج شدهاند برای پیدا کردنت؟
انصافت را شکر.
میگویند آنجا باران گرفته.
زیر باران دعا مستجاب است.
دعا کن برای خودت
دعا کن برای ما؛
دعا کن برای قلب شکسته رهبرمان
پیرمرد روستای کهنهلو را که یادت نرفته؟
همان که هنوز یک فرماندار را هم از نزدیک ندیده؟
دعا کن سید!
شب عید است...
تو یک تنه نشان دادی به همه که خدمت در جمهوری اسلامی که رفیق فابریکت گفت حرم است یعنی چه؟
حاج قاسم...
تو برای دل ما دعا کن....
@molavihossein1
توضیح الاشارات | حسین مولوی
بسم الله الرّحمن الرّحیم
انا لله و انا الیه راجعون
《 با اندوه و تاسف فراوان خبر تلخِ درگذشتِ شهادت گونهی عالم مجاهد، رئیس جمهور مردمی و با کفایت و پرتلاش، خادمالرضا علیه السلام حاج سید ابراهیم رئیسی و همراهان گرامی ایشان رضوان الله علیهم 》 را محضر شریف جامعه فرهیخته فرهنگیان تسلیت عرض میکنم.
غم از دست دادن رئیس جمهوری محبوب و پرتلاش که " خستگی نمی شناخت " و به جای نشستن در اتاق مجلل ریاست بر قلب جمهور نشسته بود و به جای صدور دستور بر اوراق بر صفحه دل های محرومان حکمرانی کرد سخت و جانکاه هست.
افتخار می کنم که در دولتی توفیق خدمتگزاری به جامعه فرهنگیان و دانش آموزان را دارم که رئیس جمهور آن به درجه #شهید_جمهور نائل آمد.
با توکل به خداوند در مسیر خدمتگزاری و پیگیری امور آموزش و پرورش وقفه ای ایجاد نخواهد شد و همچون شهید جمهور در خدمت مردم شریف استان مرکزی خواهیم بود.
حسین مولوی
معلم و مدیرکل آموزش و پرورش استان مرکزی
────────────────
🔗پیوند پورتال آموزش و پرورش استان مرکزی:
http://markazi.medu.gov.ir
📢کانال آموزش و پرورش استان مرکزی در پیامرسانهای ایرانی
شاد: @medumarkazi
ایتا: @medu_markazi
اداره اطلاع رسانی و روابط عمومی آموزش و پرورش استان مرکزی