eitaa logo
ملک سلیمان
3 دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
10.5هزار ویدیو
20 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🎐 | | | ◻️ دکتر ترکمن می‌گوید: «سردار برای ملاقات نوه‌های تازه به دنیا آمده‌شان به بیمارستان آمدند. نمی‌دانم مقدمات امنیتی برای حضور ایشان در مکان های عمومی را چطور فراهم می کردند، هر چه که بود سردار ساده و بی تکلف از همان جلوی در بخش وارد شدند. روز به دنیا آمدن نوه‌های سردار سلیمانی پرستارها از دیدار سردار خوشحال بودند ولی روی اینکه جلو بروند را نداشتند. اما سلام و احوالپرسی ساده و صمیمی یخ پرستاران را آب کرد و در چشم بر هم زدنی همه پرستاران بخش دور ایشان حلقه زدند. قرار شد عکس یادگاری بگیریم. دقت نظر سردار برای من خیلی جالب بود. همه پرستاران بخش اطراف ایشان جمع شدند و آماده برای گرفتن عکس، هنوز عکس یادگاری ثبت نشده بود که سردار به انتهای سالن اشاره کردند. یکی از نیروهای خدماتی در حال تِی کشیدن سالن بود، سردار ایشان را صدا کردند و گفتند شما هم درعکس یادگاری ما باشید.» ◾️راوی: دکتر‌ ترکمن
🎐 | | ◻️خاطره آیت‌الله مکارم شیرازی از اخلاص سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی‌ ✍️مردم از شجاعت وی صحبت می‌کنند ولی می‌خواهم از اخلاص این شخصیت کم‌نظیر بگویم که چند سال پیش که دیداری داشتیم بعد از اتمام صحبت‌ها از آقایان خواستند بیرون بروند و کفن خود را آورده و خواستند امضا کنیم. این حرکت شهید سلیمانی نشان می‌دهد که وی از همان زمان به فکر رفتن بود و ثانیاً نمی‌خواست مردم بدانند که او این کفن را آورده است که این اخلاص قابل‌توجه و ستودنی است. ◾️خبرگزاری تسنیم
🎐 | | | ◻️معروف بود به کامران ساواکی.جنوب استان کرمان را با دارو دسته ای که داشت قبضه کرده بود.مردم بیچاره جرات نفس کشیدن نداشتند.اگر کسی راپورت کارهایش را می داد یا می خواست جلویش قد علم کند خونش پای خودش بود. کامران جلو،آدم هایش پشت سر.یک صف طولانی سلاح به دست آمده بودند امان نامه بگیرند. دوربین از کنار صف رد شد تا رسید به نفر اول. مرد آفتاب سوخته سبیل دررفته سلاحش را تحویل داد توی باب دوربین نگاه کرد و گفت:《من سلام را تحویل دادم به جمهوری سلیمانی.》یکی دیگر از لای صف بلند صدا زد:《من طرف دار جمهوری سلیمانی ام.》حاجی خودش هم بود.وقتی شنید لبخندی زدوگفت:《جمهوری سلیمانی نداریم،اینجا جمهوری اسلامیه.》
🎐 | | | ◻️ رفته بود کرمان درسش را ادامه بدهد،اما جوانی نبود که بخواهد عاطل وباطل بگردد.کنار درس ومشق،گشت دنبال کاری تالقمه حلال دربیاورد.هتل کسری نیرو می خواست. هنوز یکی دوهفته نگدشته،به چشم همه آمد.رئیس هتل نه به اندازه یک گارسون که بیشتر از چشمهایش به او اعتماد داشت.بعد انقلاب خیلی ها اهل احتیاط شدند،اما قاسم از قبلش هم رعایت میکرد.از همکارانش درهتل کسی یاد ندارد که حتی یک بار غذایی را مزه کرده باشد.
🎐 | | | ◻️سفره‌ی بزرگی پهن می‌کنند، از این سر حسینیه تا آن سر. نیروهای افغانستانی، ایرانی و پاکستانی نشسته‌اند کنار هم، جمعشان وقتی جمع می‌شود که فرمانده هم می‌آید و با آنها هم غذا می‌شود. دست همه توی یک سفره می‌رود، از فرمانده گرفته تا نیروهای بسیجی. فرمانده سلیمانی ترجیح می‌دهد غذایش را کنار نیروهایش نوش جان کند تا اینکه سر سفره‌ی رنگین و خلوتی بنشیند. یک سینی گذاشته بودیم وسط، حلقه زده بودیم دورش. داشتیم جمعیتی غذا می‌خوردیم که حاجی سلیمانی هم آمد. جا باز کردیم نشست. لقمه به لقمه با ما از همان سینی غذا برداشت و خورد، کنار سینی یک بطری کوچک آب معدنی بود. تا نیمه آب داشت. بطری را برداشت. درش را باز کرد و تا جرعه آخر خورد. انگار نه انگار که یکی قبلاً از آن خورده. ما رزمنده عراقی بودیم حاجی هم فرمانده ایرانی‌مان، همه کنار هم یک نوع غذا خوردیم؛ عرب و عجم، رزمنده و فرمانده. ◾️ منبع: کتاب سلیمانی عزیز صفحه 70. 🎐 نشر دهید و همراه ما باشید 🏷 @maktabehajghassem | مکتب حاج قاسم
🎐 | | | ◻️خبرش پخش شده بود. گفته بودند می‌خواهند فیلم حاج قاسم را بسازند. حتی اخبار سراسری شبکه یک هم اعلام کرد. همین که خبر به گوش حاجی رسید برای کارگردان نامه نوشت: «اولاً در جمهوری اسلامی ده‌ها شخصیت اثرگذار شهید وجود دارد که شناساندن شخصیت و عملکرد آنها به عنوان الگوهای حقیقی تجربه شده یک ضرورت است. بزرگواران مجاهد و متفکری همچون: شهیدان بهشتی، رجایی، باهنر و مطهری. در صحنه جهاد نیز شهیدان: همت، باکری، زین الدین، خرازی و در رأس اینها شهید زنده‌ای همچون مقام معظم رهبری (مدظله العالی) که بیش از شصت سال در حال مجاهدت می‌باشند. وقتی این خبر را شنیدم حقیقتاً خجالت کشیدم، چه ضرورتی برای پرداختن به فردی که هنوز خوف از عاقبت خود دارد، می‌باشد ... بنده نه تنها راضی به چنین اقداماتی نیستم بلکه به شدت اعتراض دارم.» تا زنده بود نگذاشت حرفی از خودش باشد؛ هیچوقت ◾️ منبع: کتاب سلیمانی عزیز صفحه 81. 🎐 نشر دهید و همراه ما باشید 🏷 @maktabehajghassem | مکتب حاج قاسم
🎐 | | | ◻️صدام با رژیم بعثش به خط پایان رسیده بود. از آن طرف آمریکایی ها سعی داشتند صدام را که موی دماغشان شده بود از میان بردارند از این طرف مجاهدان عراقی برای صلاح راه و مشورت آمده بودند سراغ حاجی. یکی از عراقی‌ها گفت:« صدام قاتل شهدای ماست حالا که آمریکایی ها وارد عراق شدن و می خوان صدام را از بین ببرن, آیا ما باهاشون همراه بشیم.؟» خون حاجی به جوش آمد و گفت: «دشمنی ما با صدام معناش این نیست که با آمریکایی ها دوست هستیم و بریم دست توی دست شون بزاریم و برای نابودی صدام با اونا همراهی کنیم و ۰۰۰» تویی آن جلسه نطق کوبندی کرد. نطقی که جایی برای هم پیمانی و دوستی با آمریکایی‌ها نگذاشت. طرف از حرفی که زده بود شرمنده شد . ◾️ راوی ،:حجت الاسلام سعادت نژاد 🎐 نشر دهید و همراه ما باشید 🏷 @maktabehajghassem | مکتب حاج قاسم
🎐 | | | ◻️آمریکا هر چه پول امکانات داشت داده بود به صدام تا ایران را به زانو در بیاورد اما نشد که بشود. وقتی دید صدام کاری از پیش نمی برد به عراق حمله کرد. می خواست بعد از گرفتن عراق خودش مستقیم به ایران حمله کند. نیروهای آمریکایی گفته بودند توی نجف. زمزمه ها را می شنیدیم که می خواهند بیایند سمت صحن و معلوم نبود چه بر سر مرقد امیرالمومنین در می آورند. خیلی از مجاهدان عراقی در ایران بودند برای دفاع آمده بودند مردم عادی هم بودند اما نیاز به یک فرمانده خیلی احساس می شد همان روزها سر و کله حاجی پیدا شد. با دشداشه عربی آمده بود مقر مان،نزدیک حرم امام علی علیه السلام باورم نمیشد. پرسیدم:«حاجی چطور خودت رو به اینجا رسوندی؟» چطور ش رانگفت ولی گفت:«اومدم این آمریکایی‌ها را از نجف بندازم بیرون.» خیلی از فرماندهان عراقی را شناسایی کرد و راه گذاشت جلوی با مدیریتش گروه‌های مختلف مقاومت را هم آورد پای کار. همه که دست به دست هم دادند،شرح نیروهای آمریکایی برای همیشه از علی مردم نجف شد. ◾️ راوی :حجت الاسلام و المسلمین سید حمید حسینی رئیس اتحادیه رادیو و تلویزیون های اسلامی عراق 🎐 نشر دهید و همراه ما باشید 🏷 @maktabehajghassem | مکتب حاج قاسم
🎐 | | | ◻️فکر نمی‌کردیم آخر مردم منطقه این‌طور به کارمان سرعت بدهند .این‌هم از فکرهای ناب حاجی بود .بهمان خبر داده بودند هواپیمای سپاه خورده به ارتفاعات سیرچ توی کرمان دماغه آن یک‌سویه کوه منفجر شده و بال و بدنه سوی دیگر به چه جان کندنی باید خودمان را می‌رساندیم آن‌جا مگر می‌شد ؟به کولاک برف بهمان اجازه رفتن نمی‌داد سوز و سرمایش به کنار یخ‌بندان بود چند قدم که می‌رفتیم سر می‌خوردیم می‌آمدیم پایین‌تر خودمان نمی‌توانستیم توی برف راه برویم چطور جنازه‌ها را می‌آوردیم پایین هوای مه‌آلود اجازه حرکت به بالگرد را نمی‌داد خلاصه خیلی کار ما به‌زحمت جلو می‌رفت از سپاه و ارتش از هلال‌احمر و کوهنوردان ماهر کشور هر کسی آمد کمک همین بساطمان بود حاجی به‌محض آمدنش تا اوضاع را دید گفت اگر می‌خواهید به کارتون سرعت بدین عشایر بافت و رابر را بیارید .هماهنگی‌اش با حاجی بود خودش زنگ زد و گفت فلانی و فلانی هرچی آدم می‌تونید بیارید کامیون را برداشتند و رفتم پی شان. دویست نفر عشایر آوردند. آمدند کمکمان حتی بعضی‌هایشان کفش مخصوص کوهنوردی نمی‌خواستند به‌خاطر شرایط زندگی‌شان کاملاً آشنایی داشتند با کوه .راهشان را سریع‌تر از ما می‌گرفتند و می‌رفتند بالا، دنبال ۲۷۶ جنازه توی برف مانده پیدایشان می‌کردند با چادرشب می‌بستند روی کولشان و می‌آوردند پایین کار عشایر و فطر ناب حاجی حسابی به کارمان سرعت داده بود. ◾️ راوی ابراهیم شهریاری 🎐 نشر دهید و همراه ما باشید 🏷 @maktabehajghassem | مکتب حاج قاسم
🎐 | | | 🔳نجات اربيل ◻️مصاحبه با مسعود بارزاني: اربيل چگونه نجات يافت؟ داعش به دروازه‌هاي اربيل رسيده و شهر در حال سقوط بود؛ من با امريكا؛ تركيه؛ انگليس؛ فرانسه و حتي عربستان تماس گرفتم؛ همه آن‌ها در جواب گفتند كمكي نمي‌توانند بكنند! بعد با ايران تماس گرفتم و گفتم اگر نمي‌توانيد كمكي كنيد ما شهر را تخليه كنيم! آنها تلفن قاسم سليماني را به من دادند. فوراً با حاج قاسم تماس گرفتم و اوضاع را دقيقاً شرح دادم؛ حاج قاسم به من گفت من فردا بعد از نماز صبح اربيل هستم؛ گفتم فردا دير است همين حالا بياييد: گفت كاك مسعود فقط امشب شهر را نگهدار! صبح به استقبال حاج قاسم در فرودگاه اربيل رفتم او با 50 نفر از نيروي مخصوصش سريعاً به محل درگيري رفتند و نيروهاي پيش‌مرگ را سازماندهي كردند و در عرض چند ساعت ورق به نفع ما برگشت. بعدها يك فرمانده داعش را اسير كرديم و پرسيديم چگونه شد شما كه در حال فتح اربيل بوديد عقب نشستيد: گفت نفوذي‌ها در اربيل به ما خبر دادند قاسم سليماني در اربيل است لذا روحيه افراد ما بهم ريخت و.... 🎐 نشر دهید و همراه ما باشید 🏷 @maktabehajghassem | مکتب حاج قاسم