eitaa logo
ملانصرالدین👳‍♂️
238.5هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1.6هزار ویدیو
69 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/vD91.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از قاصدک
⭕️😱روشی که باعث می شود بیماری های نگیرید😱👇🛑 نکاتی که اگر رعایت بشه ویروس ها برشما اثر ندارند🤯😲👇 https://eitaa.com/joinchat/3342336Cd8f4ee6c99 من این روش را امتحان کردم اصلا بیماری ویروسی نگرفتم😳👆 به ارزش بیمار نشدن میارزه⛑👆
به جاى اضافه کردن روز به زندگیتان زندگی را به روزتان اضافه کنید.. صبح بخیر 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
ما انسان ها مثل مدادرنگی هستیم... شاید رنگ مورد علاقه یکدیگر نباشیم! اما روزی، برای کامل کردن نقاشیمان؛ 🖼 دنبال هم خواهیم گشت! به شرطی که اینقدر همدیگر رو نتراشیم تا حد نابودی...👌 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
با دست بلورین تو پنجه نتوان کرد رفتیم دعا گفته و دشنام شنیده #سعدی 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
#ضرب_المثل سالی كه نكوست از بهارش پیداست! این ضرب المثل در مواقعی به کار می رود که در انجام کاری از ابتدا مشخص است که چه اتفاقی می افتد و در واقع شروع کار پایان آن را نشان می دهد. این ضرب المثل به خاطر وضع آب و هوا در فصل بهار بوجود آمده است. اگر در فصل بهار بارندگی خوب و کافی باشد می گویند سال خوبی است اما اگر بارندگی نباشد و هوا خشک و گرم باشد می گویند سال خوبی نیست و در واقع «سالی که نکوست از بهارش پیداست.» در ادامه این ضرب المثل جمله ی دیگری هم هست که امروزه کمتر استفاده می شود و بیشتر مانند یک ضرب المثل جداگانه کاربرد دارد: «سالی که نکوست از بهارش پیداست، ماستی که تُرشه از تغارش پیداست» قسمت دوم ضرب المثل هم، مانند بخش اولش همان معنا را دارد. در گذشته که ماست را در تغار (ظرف سفالی بزرگی که در آن ماست نگه می داشتند) درست می کردند، اگر ماست بد بود و چربی اضافه پیدا کرده بود، هم ارزان تر بود و هم باید فقط در تغار نگهداری و فروخته می شد و قیمت نازلی داشت و خریداران چندانی جز ‏افراد فقیر و تهیدست نداشت. بنابراین تغاری بودن ماست به معنی بد بودن آن بود. 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
شد جلو‌ه‌ی احمد و على، آینه‌ای آن آينه را علیِّ اکبر خواندند #یوسف_رحیمی #روزنگار ،۱۱شعبان، ولادت حضرت علی اکبر(ع) و روز جوان 🌺 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
🌀روزی لقمان به فرزندش گفت: «از فردا یک کیسه با خودت بیاور و در آن به تعداد آدم‌هایی که دوست نداری و از آنان بدت می‌آید پیاز قرار بده!» روز بعد فرزند همین کار را انجام داد و لقمان گفت: «هرجا که می‌روی این کیسه را با خود حمل کن!» فرزنش بعد از چند روز خسته شد و به او شکایت برد که پیازها گندیده و بوی تعفن گرفته است و این بوی تعفن مرا را اذیت می‌کند. لقمان پاسخ داد : «این شبیه وضعیتی است که تو کینه دیگران را در دل نگه داری. این کینه، قلب و دلت را فاسد می‌کند و بیشتر از همه خودت را اذیت خواهد کرد...!» 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
#یک_جرعه_کتاب گاهی وقت‌ها به ماهی‌های قرمز، غبطه می‌خورم. ظاهرا دامنه‌ی حافظه‌شان فقط در حدِ چند ثانیه است. محال است بتوانند هیچ‌یک از فکرهایشان را دنبال کنند. همه‌چیز را بعد از چند ثانیه دوباره برای اولین بار تجربه می‌کنند. ماهی ها هیچ خاطره ای بیشتر از چند ثانیه ندارند و همان را هم فراموش می‌کنند و مادامی که از این نقص‌شان بی‌خبرند، حتما زندگی برای‌شان یک داستان بلندِ خوب و خوش است. یک جشنِ همیشگی... 👤ارلند لو 📚ابر ابله 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
مردی داخل بقالی محله شد ، و از بقال پرسید که قیمت موزها چقدر است ؟ بقال گفت : شش هزار تومان و سیب هشت هزار تومان ... در این لحظه زنی وارد مغازه شد که بقال او را می شناخت ، و اونیز در همان منطقه سکونت داشت. زن نیز قیمت موز و سیبها را پرسید و مرد جواب داد: موز کیلویی دو هزار تومان و سیب سه هزار تومان .. زن گفت: الحمدلله و میوه ها را خواست.. مرد که هنوز آنجا بود از کار بقال تعجب کرد و خشمگینانه نگاهی به بقال انداخت و خواست با او درگیر شود که جریان چیست... که مرد بقال چشمکی به او زد تا دست نگه دارد و صبر کند تا زن از آنجا برود.. بقال میوه ها را به زن داد و زن باخوشحالی گفت الحمدلله بچه هایم میوه خواهند خورد و از آنجا رفت، هردو مرد شنیدند که چگونه آن زن خدا را شکر می کرد.. مرد بقال روبه مرد مشتری کرد و گفت: به خدا قسم من تو را گول نمی زنم بلکه این زن چهار تا یتیم دارد، و از هیچ کس کمکی دریافت نمی کند، و هرگاه می گویم میوه یا هرچه می خواهد مجانی ببرد ناراحت می شود، اما من دوست دارم به او کمکی کرده باشم و اجری ببرم برای همین قیمت میوه ها را ارزان می گویم.. من با خداوند معامله می کنم و باید رضایت او را جلب کنم. این زن هر هفته یک بار به اینجا می آید به خدا قسم هربار که این زن ازمن خرید می کند من آن روز چندین برابر روزهای دیگر سود می برم در حالیکه نمی دانم چگونه چنین می شود و این پولها چگونه به من می رسد ... وقتی بقال چنین گفت، مرد مشتری پیشانی بقال را به خاطر کار زیبایش بوسید ... 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
به نام خدایی که مهر او قوت قلب ما، و یاد او راحتی روح ماست، آباد آن زبان که بر آن ذکر اوست، آزاد آن کس که وی دربند اوست! 🌻 صبح بخیر 🌻 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
بزرگ فکر کن و بزرگ بخواه. نه خدا بخیله نه تو لیاقت چیزای کمی رو داری.. 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
توی رستوران نشسته بودم که یک دفعه یه مرده که با تلفن صحبت میکرد فریاد کشید و خیلی خوشحالی کرد و بعد از تمام شدن تلفن، رو به گارسون گفت : همه کسانی که در رستورانند، مهمان من هستن به “”باقالی پلو و ماهیچه”” “”بعد از 18 سال دارم بابا میشم”” چند روز بعد تو صف سینما، همون مرد رو دیدم که دست بچه ی 3یا 4 ساله ای را گرفته بود که به او بابا میگفت پیش مرد رفتم و علت کار اون روزشو پرسیدم مرد با شرمندگی زیاد گفت: آن روز در میز بغل دست من، پیرمردی با همسرش نشسته بودند پیر زن با دیدن منوی غذاها گفت: ای کاش میشد امروز باقالی پلو با ماهیچه میخوردیم، شوهرش با شرمندگی ازش عذر خواهی کرد و خواست به خاطر پول کمشان، فقط سوپ بخورند من هم با آن تلفن ساختگی خواستم که همه مهمان من باشند تا اون پیرمرد بتونه بدون شرمندگی، غذای دلخواه همسرش را فراهم کنه. 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍