eitaa logo
ملانصرالدین👳‍♂️
239.7هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1.6هزار ویدیو
66 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/vD91.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
امروز پنجره یِ دلت را رو به خوشبختی باز کن عشق را به قلبت دعوت کن و نفس بکش هوایِ مهربانی را 🌸#صبحتون_بخیر 🌺حالِ دلتون خوش.. روز و روزگارتون بکام🌸🍃 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
ميتونى آدم خوبى باشى، قلب مهربونى داشته باشى، و در عين حال " نه " بگى! 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
💎گویند یکی از شاعران قوی در طنز مدحی در وصف حاکمی گفت، حاکم امر کرد که پالان خری به او دادند ، ظریف پالان را بر دوش گذاشت و شکرکنان از مجلس بیرون آمد. دوستانش به او گفتند؛ هدیه ی مدحی که برای امیر کردی چه بود!؟ گفت؛ او را به بهترین اشعار خود مدح کردم،پس او هم به جایش بهترین لباسهای خود را به من بخشید 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
چیزی که در فضای مجازی از زندگی افراد می بینید و واقعیت اونا 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
💧نیت پاک 💎من و بابا حداقل روزی یکبار این دیالوگ تکراری را داریم که بابا گوشی‌اش را نشان می‌دهد و می‌گوید: «ببین من برنده شدم؟» و من به بابا می‌گویم: اینا پیام‌های تبلیغاتیه. زیاد جدی نگیرین. همین دیالوگ را قبلا من و مامان هم داشتیم. مامان یکدفعه با خوشحالی داد میزد «آخ جون برنده شدم» و من و بابا باید به او توضیح می‌دادیم اینها همه‌اش الکی است. بابا حتی به الکی بودن هم بسنده نمی‌کرد و می‌گفت همه‌اش کلاهبرداری است. این اتفاق چند بار تکرار شد اما یکبار که مامان ظاهرا پیام تبلیغاتی را از نظر پسر و همسرش معتبرتر می‌دانست، یکی از این پیام‌ها را جدی گرفته بود و در قرعه کشی آن شرکت کرده بود. از آن روز به بعد هر دفعه تلفن زنگ می‌زد و یا فرد ناشناسی درِ خانه را می‌زد، بابا به طعنه به مامان می‌گفت: خانم بدو جایزه‌ا‌ت رو آوردن. این ماجرا تا روزی که یک بار پستچی در زد و جایزه‌ای برای مامان آورد ادامه داشت. مامان با خوشحالی جایزه‌اش را گرفت و گفت: آدم وقتی نیتش پاک باشه و ذهنش پر از انرژی مثبت باشه طبق قانون جذب همه چیزای خوب براش اتفاق میفته. بابا که چشمش به جایزه افتاد، نگاه معناداری به من انداخت و یکدفعه انگار تمام باورهای قبلی‌اش متزلزل شد. از آن روز به بعد، بابا هیچ کدام از پیامک‌های تبلیغاتی را بی‌جواب نمی‌گذاشت و در تمام برنامه‌های تلویزیونی که باید پیامک فرستاده می‌شد مشارکت می‌کرد. فرقی هم نمی‌کرد برنامه نود باشد، برنامه آشپزی و یا برنامه‌های زنان. حتی در مسابقاتی که سایر گیرنده‌ها نشان می‌دادند هم شرکت می‌کرد. همه این‌ها به کنار، شده بود مشتری ثابت تماشای مسابقات لیگ برتر و تنها کسی در دنیا بود که بین دو نیمه با اشتیاق منتظر آمدن آقای حسینی و مسابقه پیامکی‌اش بود. بعد از یکی دو ماه که قبض موبایل بابا آمد، دیالوگ تکراری من و بابا این شد: بابا: حامد! چیکار کنم که این پیام دیگه نیاد؟ من: این کد رو باید وارد کنید وگرنه برای هر پیام 400 تومن کم می‌شه. اون کد رو وارد کردم ولی بازم می‌فرستن. من دیگر جوابی نداشتم و وقتی بابا به نگاهِ بی‌جواب من خیره می‌شد، زیر لب با خودش چیزهایی می‌گفت و به تمام اپراتورها فحش می‌داد. این ماجرا همچنان ادامه داشت تا اینکه دیدم یک روز بابا بغض کرده. هر چه من و مامان گفتیم چه شده، بابا جوابی نداد. انگار نمی‌توانست حرفی بزند. مامان: خبر بدی شنیدی؟ بابا سرش را به علامت منفی تکان داد. اشک‌هایش را پاک کرد و گفت: خدایا صد هزار مرتبه شکرت... راستش مونده بودم قبض موبایل این ماهم رو چجوری بدم که خدا خودش کمکم کرد. بابا با خوشحالی زایدالوصفی به مامان گفت: به قول تو آدم باید نیتش پاک باشه. ببین روزی که تو برنده شدی من حسادت نکردم الان هم جوابشو گرفتم. مامان پرسید: حالا چی شده؟ بابا هم گوشی‌اش را نشان داد و گفت: بین خودمون باشه باز تو فامیل پر نکنین. یه بنده خدایی که ظاهرا چوپان بوده، توی بیابون یه کوزه پر از سکه پیدا کرده و چون من نیتم پاک بوده، شانسی به شماره من پیام داده که بیا سکه‌ها رو با هم تقسیم کنیم. فعلا با همین گوشی یه پولی براش واریز کردم تا کاراشو انجام بده.... حامد، راستی اون ماشین‌های شاسی بلند چندن؟! برگرفته از روزنامه‌ی طنز بی‌قانون 👤مهرداد صدفى 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
این زن ساکن مادرید 28 سال تظاهر به نابینایی می کرد زیرا ازگفتن سلام به مردمی که نمیخواست با آنها احوال پرسی کند خسته شده بود! 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
یک عاشقانه ایرانی مرد به زن: میدونی فرق تو با فرشته چیه ؟ فرقی ندارین فقط تو مهربون تری😍 زن: فرشته جونت ناراحت نشه اینجوری میگی. 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
رُک بودن یا بیشعوری!!؟؟ یکبار برای همیشه فرق این دو تا رو بدونیم و به حریم شخصیِ همدیگه احترام بذاریم... 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
کودکان را از مکتب به بیابان برده بودند عابری پرسید برای چه این کودکان را آورده‌اید ؟ گفتند از برای دل پاک ایشان تا مگر دعای‌ آنها کارگر بیفتد و باران بیاید... عابر گفت اگر دعای کودکان کارگر بودی یک معلم و یک مکتب در جهان نماندی!! عبید زاکانی 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
آقای مجری به خدا گفتم ۱۰۰۰۰۰۰۰ سال برات چقدره؟ میگه : ۱ دقیقه دوباره گفتم ای خدا ۱۰۰۰۰۰۰۰ تومان برات چقدره؟ میگه : ۱ تومان گفتمش پس ۱ تومان به من بده گفت : ۱ دقیقه وایسا... 📽 کلاه قرمزی 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
امیدوارم خدا به زندگیتان سرسبزی به قلبتان مهربانی به روحتان آرامش به زندگیتان محبت عطا کند وشمارا ازنعمتهای بیکرانش سیراب کند... #صبح زیباتون بخیر💛 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
اینجا رو فراموش کن برو دنبال قلبت، ما فقط یه بار زندگی می‌کنیم. تو باید رویاهات رو زندگی کنی، هیچ‌کس دیگه‌ای قرار نیست این کارو واست انجام بده 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍