eitaa logo
ملانصرالدین👳‍♂️
234.3هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
70 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/vD91.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
یک دقیقه مطالعه و تفکر ! روزی دست پسر بچه‌ای در گلدان کوچکی گیر کرد و هر کاری کرد، نتوانست دستش را از گلدان خارج کند. به ناچار پدرش را به کمک طلبید. اما پدرش هم هر چه تلاش کرد نتوانستند دست پسر را از گلدان خارج کنند. گلدان گرانقیمت بود، اما پدر تصمیم گرفته بود که آن را بشکند. قبل از این کار به عنوان آخرین تلاش به پسرش گفت: «دستت را باز کن، انگشت‌هایت را به هم بچسبان و آنها را مثل دست من جمع کن. آن وقت فکر می‌کنم دستت بیرون می‌آید.» پسر گفت: «می‌دانم اما نمی‌توانم این کار را بکنم.» پدر که از این جواب پسرش شگفت‌زده شده بود پرسید: «چرا نمی‌توانی؟» پسر گفت: «اگر این کار را بکنم سکه‌ای که در مشتم است، بیرون می‌افتد.» شاید شما هم به ساده‌لوحی این پسر بخندید، اما واقعیت این است که اگر دقت کنیم می‌بینیم همه ما در زندگی به بعضی چیزهای کم‌ارزش، چنان می‌چسبیم که ارزش دارایی‌های پرارزشمان را فراموش می‌کنیم و در نتیجه آنها را از دست می‌دهیم !! 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
از "خمینیّ خدا" یاد گرفتم که جهان، نشود مانعِ هجرانِ دو عاشق پیشه! -احسان دهقانی #دهه_فجر 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
📚#حاضر_جوابی_ملا_نصرالدین روزي ملانصرالدین به ميدان مال فروشان رفته بود تا خر بخرد .جمعیت زيادی از دهاتی ها آن جا بودند و بازار خرفروشی رواج داشت. در اين بين مردی كه ادعای نكته سنجی ميكرد با خری كه بار ميوه داشت از آن جا می گذشت. او خواست كمي سر به سر ملانصرالدین بگذارد. پس گفت: ملا! در اين ميدان به جز دهاتی و خر چيز ديگری پيدا نمی شود. ملا پرسيد: شما دهاتي هستيد؟ مرد گفت: خير. ملا گفت: پس معلوم شد كه چه هستيد!😂😂 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
هر وقت احساس تنهایی کردی به اين فک كن كه ميليون ها سلول تو بدنت وجود داره مثل بنز کار میکنن و تنها چيزی كه بهش اهميت ميدن تویی صبح بخیر 🌸 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
زندگی کن زندگی مشکلی نیست که حل شود واقعیتی است که باید تجربه شود. زندگی پیدا کردن خودتان نیست خلق خودتان است. زندگی رشد است. اگر رشد را متوقف کنیم با یک مرده هیچ فرقی نداریم. زندگی مثل یک شیپور است. اگر در آن ندمید صدایی از آن بیرون نمی آید. 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
یکی از دانشجویان دکتر حسابی به ایشان گفت : شما سه ترم است که مرا از این درس می اندازید. من که نمی خواهم موشک هوا کنم . می خواهم در روستایمان معلم شوم. دکتر جواب داد : تو اگر نخواهی موشک هوا کنی و فقط بخواهی معلم شوی قبول، ولی تو نمی توانی به من تضمین بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا، نخواهد موشک هوا کند! 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
آیا تا به حال به اجبار به دستشویی عمومی رفته اید که بوی بد بدهد بطوری که حالت خفه شدن به شما دست بدهد؟ دقت کرده اید که بعد از ۵ دقیقه، دیگر به آن شدت بوی بد را احساس نمی کنید ؟! و اگر تصادفا یک ساعت آنجا گیر بیفتید ممکن است بگویید: انگار اصلا بوی بدی نمی آید. قانونی در این جا داریم که صادق است، ما به محیطمان عادت می کنیم. اگر با آدم های بدبخت نشست و برخواست کنید، کم کم به بدبختی عادت می کنید و فکر می کنید که این طبیعی است! اگر با آدم های غرغرو همنشین باشید عیب جو و غرغرو می شوید و آن را طبیعی می دانید. اگر دوست شما دروغ بگوید، در ابتدا از دستش ناراحت می شوید ولی در نهایت شما هم عادت می کنید به دیگران دروغ بگویید. و اگر مدت طولانی با چنین دوستانی باشید، به خودتان هم دروغ خواهید گفت. اگر با آدم های خوشحال و پر انگیزه دمخور شوید شما هم خوشحال و پرانگیزه می شوید و این امر برایتان کاملا طبیعی است. تصمیم بگیرید به مجموعه افراد مثبت ملحق شوید وگرنه افراد منفی شما را پایین می کشند و اصلا متوجه چنین اتفاقی هم نمی شوید. 👤اندرو متیوس 📚یکروز را ۳۶۵ بار تکرار نکنیم 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
اگر لاک‌پشت بودم، چه قدر خوش‌بخت می‌شدم! می‌توانستم به‌آرامی، از تو دُور شوم. به‌، آرامی...! 👤رسول علی پور 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
روزی بهلول نزد قاضی بغداد نشسته بود که قلم قاضی از دستش به زمین افتاد. بهلول به قاضی گفت: جناب قاضی کلنگت افتاد آنرا از زمین بردار. قاضی به مسخره گفت : واقعاً اینکه میگویند بهلول دیوانه است، صحیح است. آخر قلم است نه کلنگ! بهلول جواب داد: مردک، تو دیوانه هستی که هنوز نمیدانی.!! با احکامی که به این قلم مینویسی خانه های مردم را خراب می کنی. حال تو بگو این قلم است یا کلنگ؟!!! 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
🌱🕊 اغلب مردم تعریف و تمجیدها را ظرف چند دقیقه فراموش می‌کنند، اما یک اهانت را سال‌ها به‌خاطر می‌سپارند ...! آن‌ها مانند آشغال‌ جمع‌کن‌هایی هستند که هنوز توهینی را که مثلا بیست‌ سال پیش به آن‌ها شده با خود حمل می‌کنند و بوی ناخوشایند این زباله‌ها همواره آنان را می‌آزارد ...! برای شادبودن باید بر افکار شاد تمرکز کنید و باید ذهن خود را از زباله‌های تنفر ، خشم ، نگرانی و ترس رها کنید ...! 🍃 🌺🍃 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
دل نوشته يك زن بعد از این که زایمان کردم 40 روز خونه مادرم موندم روز چهلم همسرم تماس گرفت و گفت میخوام بیام دنبالت برای این که خونه بدون تو هیچ ارزشی نداره خواستم ناز کنم 4 تا خواهر مجردم هم تشویقم کردن بنابراین گفتم نه نمیام میخوام دو هفته بیشتر بمونم البته این حرف خواهرام بود منم حرف گوش کن ناراحت شد و تلاش کرد قانعم کنه ( این جمله رو نمیدونم چیه ) عصر دوباره زنگ زد و ازم خواست که برگردم خونه اما من بر نظر خودم اصرار کردم دیگه با من حرف نزد و سراغمو نگرفت تا دو هفته بعد اومد منو از خونه مادرم برد تو راه بهم گفت : من خواستم بیام ببرمت اما تو لج کردی منم نتونستم تو خونه تنها بمونم زن دوم گرفتم و طبقه بالای خونمون جاش دادم تلاش کردم باهاش حرف بزنم سرم داد زد : 👊اگر میخوای خونه پدرت بمونی بمون اگرم میخوای با من بیای بیا مطمئنا انتخاب من این بود که باهاش برم 👫 و قیافه زن دوم رو ببینم و حالشو بگیرم 😈 وقتی وارد خونمون 🏡 شدم از غصه و حرص سوختم چون می شنیدم صدای کفش پاشنه بلندش 👠 رو که مدام تو خونه حرکت می کرد این صدا گوشامو کر میکرد و از غصه می کشت😡 همسرم هرساعت میرفت بالا پیشش چیزی که خونمو بجوش می اورد 😡 صدای کفشش👠 بود یعنی 24 ساعته ⌚️ تو خونه راه می ره دو روز بعد همسرم اومد و گفت میخوام آماده بشی تا بریم بالا به عروس👰 خانم یه سلامی کنی اینم اجباریه بهترین لباسامو 👗 پوشیدم 🕶 و باهم رفتیم بالا و دم در ایستادیم که کلید رو در بیاره و بذاره تو قفل در 🗝 در همین حین تا شنید کسی در 🚪 رو داره باز میکنه اومد سمت در منم که صدای کفشش👠 رو. شنیدم داره میاد تعادلمو از دست دادم و از هوش رفتم به هوش نیومدم تا این که دیدم همسرم بهم آب می پاشه 💦 صدام کرد و گفت پاشو ببین👀 وقتی نگاه کردم دیدم گوسفندی که سم هاش تو قوطیه 🛢 گفت این قربونیه سلامتی تو و نی نی 👶👸 فقط اشتباهی که کردی نمیخوام دیگه تکرار بشه گوسفند بیشعور این همه وقت یه صدا نداد بگه بعععععععع🐏😂😂 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍