eitaa logo
ملانصرالدین👳‍♂️
237هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
1.6هزار ویدیو
70 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/vD91.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
تا حالا به معنی نام ماه تولدتون فکر کردین؟! اگر معنیش رو نمیدونید، تصویر رو بخونید تا متوجه شوید.. 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
من هی میام از اشتباهات زندگیم درس بگیرم ، زندگی هی از جاهایی که نخوندم امتحان میگیره!! ☑️ فامیل دور 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
تا همین اواخربرنج غذای روزمره ایرانی‌ها نبود واصطلاح «لباس پلوخوری» از همان‌جا آمد. لباس مخصوص برای روزی که برنج می‌خوردند. برنج گران‌بودومنبع اصلی غذایی برای ایرانیان نان و آش بود 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
📕 ملا به مادر زنش میگه : مادر جان این همه دعا و عبادت میکنی، چند درصد دعاهاتون مستجاب میشه؟ میگه: 50 درصد میگم از کجا فهمیدین؟ میگه: از خدا خواستم ، دامادم خرپول باشه، دامادم خر هست، اما پول نداره!!!!😂 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
دیگه هیچوقت از روی عکسایی که مردم منتشر میکنن به زندگیشون حسودی نکنید و فکر نکنید واقعا همه چی گل و بلبله 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
😂 مرد رند مردي بود که به هر حمام که مي رفت، هنگام بيرون آمدن به گرمابه دار مي گفت که فلان لباس من گم شده، آن را پيدا کن يا تاوان بده! و به همين ترتيب سر و صدايي راه مي انداخت و آخر هم مزد حمامي را نمي داد و بيرون مي رفت، تا جايي که همه او را مي شناختند و از آن پس به هيچ حمامي راهش نمي داند، مرد بيچاره به حمامي رفت و در حضور مردم شرط کرد که مزد حمامي را بدهد و به هيچ کس تهمت دزدي نزند. مرد لباس هاي خود را در آورد و به داخل حمام رفت و حمامي جامه هاي او را پنهان کرد. وقتي از حمام بيرون آمد به جز کمربند و شمشير اثري از لباس هاي خود نديد و چون شزط کرده بود که چيزي نگويد و به کسي تهمت دزدي نزند، حرفي نزد. آن گاه به ناچار کمربند به کمر بست و گفت: انصاف دهيد که من اين گونه به حمام آمده بودم!؟ حاضران بخنديدند و حمامي با او قرار گذاشت که هر هفته يکبار به حمام برود و مزد هم ندهد 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🐦گنجشك از باران پرسيد: كارِ تو چيست؟! باران با لطافت جواب داد: " تلنگر زدن " به انسان هايی كه آسمان خدا را از ياد برده اند... 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
صبح دیگری آغاز شد ساعت دل بر روی شادی تنظیم کن تا با هر تیک تاکش لبخند بزنی و به یاد داشته باش شادی بزرگترین هدیه توست ‌‌‌‌‌‌‌‌‌صبح زیباتون بخیر دوستان گلم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
تو مهربان باش،بگذار بگویند ساده است! فراموش کار است! زود می بخشد... سال هاست دیگر کسی در این سرزمین، ساده نیست... اما تو تغییر نکن! تو خودت باش ونشان بده آدمیّت هنوز نفس می کشد 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
محمد علی کلی از رفتن به جنگ خودداری میکند او به مدت 3 سال از مسابقات رسمی بوکس محروم شد چون حاضر نشد برای جنگ به ویتنام برود . سال 1975 میلادی 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
#تلنگر زن فرعون تصمیم گرفت عوض شود و پسر نوح "تصمیمی" برای عوض شدن نداشت اولی همسر یک طغیانگر بود دومی پسر یک پیامبر.... برای تغییر "هیچ بهانه ای" قابل قبول نیست این خودت هستی که تصمیم می گیری "عوض شوی". 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍
📘 زن نصف شب از خواب بیدار شد و دید که شوهرش در رختخواب نیست و به دنبال او گشت. شوهرش را در حالی که توی آشپزخانه نشسته بود و به دیوار زل زده بود و در فکری عمیق فرو رفته بود و اشک‌هایش را پاک می‌‌کرد و فنجانی قهوه‌ می‌‌نوشید پیدا کرد ... در حالی‌ که داخل آشپزخانه می‌‌شد پرسید:چی‌ شده عزیزم این موقع شب اینجا نشستی؟! شوهرش نگاهش را از دیوار برداشت و گفت:هیچی‌ فقط اون وقتها رو به یاد میارم، 20 سال پیش که تازه همدیگرو ملاقات کرده بودیم ، یادته...؟! زن که حسابی‌ تحت تاثیر قرار گرفته بود، چشم‌هایش پر از اشک شد و گفت : آره یادمه... شوهرش ادامه داد : یادته پدرت که فکر می کردیم مسافرته ما رو توی اتاقت غافلگیر کرد؟! زن در حالی‌ که روی صندلی‌ کنار شوهرش می نشست گفت : آره یادمه، انگار دیروز بود! مرد بغضش را قورت داد و ادامه داد : یادته پدرت تفنگ رو به سمت من نشونه گرفت و گفت: یا با دختر من ازدواج میکنی‌ یا 20 سال می‌‌فرستمت زندان آب خنک بخوری ؟! زن گفت : آره عزیزم اون هم یادمه و یک ساعت بعدش که رفتیم محضر و...! مرد نتوانست جلوی گریه اش را بگیرد و گفت: اگه رفته بودم زندان امروز آزاد می شدم😁 👳‍♂️‍ @mollanasreddin 👳‍♂️‍