هدایت شده از شبکه معاشرین
5.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞️استوری موشن
🌀انتخابات مظهر هر سه باوری است که در امام وجود داشت و باید در ما وجود داشته باشد: مظهر خداباوری است، چون تکلیف است. مظهر مردمباوری است، چون انتخابات مظهر ارادهی آحاد مردم است و مظهر خودباوری است، چون هر کسی که رأی در صندوق میاندازد، احساس میکند که به سهم خود در سرنوشت کشور دخالت کرده است، این خیلی چیز مهمی است.
👈🏻از بیانات مقام معظم رهبری
#انتخاب_مردم
#مشارکت_حداکثری
راهبرد طلائی #شبکه_معاشرین👇🏻
https://eitaa.com/moasherin
وقت آن شد که به زنجیر تو دیوانه شویم
بند را برگسلیم از همه بیگانه شویم...
مولانا🌱
👳 @mollanasreddin 👳
نقل شده جناب شیخ محمد علی ترمذی در ابتدای جوانی با دو نفر از دوستان اهل علمشان قرار میگذارند که برای تحصیل علم به شهر دیگری روند ، شیخ برای گرفتن اجازه نزد مادر میرود اما ایشان رضایت نمیدهند.
شیخ از رفتن منصرف میشود ولی حسرت آموختن علم در قلبش باقی است تا اینکه روزی در قبرستان نشسته بود و به دوستانش فکر میکرد ...
ناگاه پیرمردی نورانی نزدش می آید و میپرسد چرا ناراحتی؟ شیخ شرح حال خود را میگوید. پیرمرد میگوید :
میخواهی من هر روز به تو درس دهم؟
شیخ استقبال میکند و دو سال از محضر ایشان استفاده میکند و متوجه میشود که این پیرمرد جناب خضر میباشد.
روزی جناب خضر به شیخ میگوید : حالا که رضایت مادر را بر میل خود ترجیح دادی تو را به جایی میبرم که برایت موجب سعادت است ...
با هم حرکت میکنند و بعد از چند لحظه به مکانی سرسبز میرسند که تختی در کنار چشمه ای واقع بود و حضرت صاحب الامر بر آن نشسته بودند ...
از شیخ محمد علی پرسیدند : چطور این مقام را بدست آوردی که حضرت خضر تو را درس داده و به زیارت آقا ولیعصر ارواحنافداه مشرف شدی؟
شیخ گفت : آنچه پیدا کردم در اثر دعای مادر و رضایت او بود.
منبع: کتاب شیفتگان حضرت مهدی (عج)
👳 @mollanasreddin 👳
هدایت شده از شبکه معاشرین
🤔به دوستم گفتم: انتخابات شرکت میکنی؟
😒گفت: نه. چرا باید شرکت کنم؟ بذار اصلاً رژیم شاه دوباره بیاد مملکتو دست بگیره...
😊گفتم: این نوشتهها رو حتماً بخون و دربارهاش خوب فکر کن!
📚منبع: کتاب «خدا زاده»
خاطراتی پرجاذبه از محمدرضا پهلوی در نگاه نویسندگان و اندیشمندان خارجی؛ به کوشش سیدمحمدحسین راجی
#انتخابات
#انتخاب_مردم
#مشارکت_حداکثری
راهبرد طلائی #شبکه_معاشرین👇🏻
https://eitaa.com/moasherin
از عطّاری به عرفان
روزی عطّار نیشابوری در دکان عطّاری، مشغول معامله بود؛ درویشی آنجا رسید
و چندین بار چیزی خواست و او نداد.
دریش گفت: «چگونه خواهی مُرد؟»
عطّار گفت: «چنانکه تو خواهی مُرد.»
درویش کاسهای چوبین داشت،
زیر سر نهاد و الله گفته و جان داد.
عطّار، چون این بدید، حالش متغیّر شد
و دکّان به هم زد و طریق سلوک بپیمود...
👳 @mollanasreddin 👳