eitaa logo
مولودی مجمع الذاکرین اهلبیت ع
3.3هزار دنبال‌کننده
36 عکس
22 ویدیو
15 فایل
کانال مولودی شامل مدح و مولودی های اهلبیت ع با مدیریت خادم الحسین کربلایی محمد مسلمی ارتباط با مدیر @moslemi_124 ایدی کانال @molodikhany
مشاهده در ایتا
دانلود
خبرت هست که آن طاق معلا اُفتاد؟! ناگهان کُنگره‌یِ سنگیِ کسریٰ اُفتاد؟! خبرت هست ستون‌های یهودا اُفتاد؟! خبرت هست هُبَل خورد شد عُزّیٰ اُفتاد؟! خبر این است زمین پُر شده از آب حیات آی بر احمد و بر آل محمد یک نفر آمده تا بارِ جهان بردارد پرده از منظره‌ی باغ جنان بردارد تا که از گُرده‌ی ما یوقِ گران بردارد از کران تا به کران بانگ اذان بردارد آخر از سمتِ خدا آنکه نیامد آمد چارده تن همه با نام محمد آمد شب شکست و به زمین بارشِ مهتاب آمد عشق برقی زد و بر هر دل بی تاب آمد جبروت و ملکوتی‌است که در قاب آمد فالِ حافظ زدم و این غزل ناب آمد "گلعُزاری زِ گلستان جهان ما را بس زین چمن سایه‌ی آن سرو روان ما را بس" حق بده دیدن این معجزه حیرت دارد فقط این ابر به باریدنش عادت دارد نفسش گرم! خدایا چه حرارت دارد سایه‌اش نیست و در سایه قیامت دارد انبیا را بنویسید پیمبر این است قبله‌ی روز و شبِ حضرت حیدر این است کیستی ای نفست پاک‌تر از پاکی‌ها غرقِ تسبیح بزرگیِ تو افلاکی‌ها اَشهدُ اَنَّ که حیران تو بی‌باکی‌ها نوری و نور پراکنده بر این خاکی‌ها ای نفس‌های علی، ای همه هستِ زهرا عالمی دست تو بوسید و تو دستِ زهرا تو درخشیدی و انوار حیات آوردی سیزده رشته غنات از عرفات آوردی سیزده چشمه‌ی جوشان نجات آوردی سیزده مرتبه بانگ آوردی آخرین باده‌ات از این همه خُم می‌آید با دعایت عَلَم چاردهم می‌آید * * ششمین آینه‌ات آمد و پروانه شدیم سر زلفیم که با مرحمتش شانه شدیم مرد این راه نبودیم که مردانه شدیم شیعه‌ی جعفری خادم این خانه شدیم آسمان را کلماتش، سخنش پر کرده و خداوند بر این جلوه تفاخر کرده گرچه از عطر تو این دشت شقایق دارد چقدر دور و برت، شهر منافق دارد چه غریبی که فقط چند تن عاشق دارد دلِ زهرایی تو صحبت صادق دارد تو بشیری و به شور ازلی می‌آیی سر هر صبح به دیدارِ علی می‌آیی باز پیچیده در این شهر، پیامت آقا پشت یک خانه تو هستی و قیامت آقا عادت صبح تو شد عرض سلامت آقا و سلام‌ست فقط تکه‌کلامت آقا از تو داریم سلامی پُرِ عطر و برکات باز بر احمد و بر آل محمد صلوات ✍ خبرت هست که آن طاق معلا اُفتاد؟! ناگهان کُنگره‌یِ سنگیِ کسریٰ اُفتاد؟! خبرت هست ستون‌های یهودا اُفتاد؟! خبرت هست هُبَل خورد شد عُزّیٰ اُفتاد؟! خبر این است زمین پُر شده از آب حیات آی بر احمد و بر آل محمد یک نفر آمده تا بارِ جهان بردارد پرده از منظره‌ی باغ جنان بردارد تا که از گُرده‌ی ما یوقِ گران بردارد از کران تا به کران بانگ اذان بردارد آخر از سمتِ خدا آنکه نیامد آمد چارده تن همه با نام محمد آمد شب شکست و به زمین بارشِ مهتاب آمد عشق برقی زد و بر هر دل بی تاب آمد جبروت و ملکوتی‌است که در قاب آمد فالِ حافظ زدم و این غزل ناب آمد "گلعُزاری زِ گلستان جهان ما را بس زین چمن سایه‌ی آن سرو روان ما را بس" حق بده دیدن این معجزه حیرت دارد فقط این ابر به باریدنش عادت دارد نفسش گرم! خدایا چه حرارت دارد سایه‌اش نیست و در سایه قیامت دارد انبیا را بنویسید پیمبر این است قبله‌ی روز و شبِ حضرت حیدر این است کیستی ای نفست پاک‌تر از پاکی‌ها غرقِ تسبیح بزرگیِ تو افلاکی‌ها اَشهدُ اَنَّ که حیران تو بی‌باکی‌ها نوری و نور پراکنده بر این خاکی‌ها ای نفس‌های علی، ای همه هستِ زهرا عالمی دست تو بوسید و تو دستِ زهرا تو درخشیدی و انوار حیات آوردی سیزده رشته غنات از عرفات آوردی سیزده چشمه‌ی جوشان نجات آوردی سیزده مرتبه بانگ آوردی آخرین باده‌ات از این همه خُم می‌آید با دعایت عَلَم چاردهم می‌آید * * ششمین آینه‌ات آمد و پروانه شدیم سر زلفیم که با مرحمتش شانه شدیم مرد این راه نبودیم که مردانه شدیم شیعه‌ی جعفری خادم این خانه شدیم آسمان را کلماتش، سخنش پر کرده و خداوند بر این جلوه تفاخر کرده گرچه از عطر تو این دشت شقایق دارد چقدر دور و برت، شهر منافق دارد چه غریبی که فقط چند تن عاشق دارد دلِ زهرایی تو صحبت صادق دارد تو بشیری و به شور ازلی می‌آیی سر هر صبح به دیدارِ علی می‌آیی باز پیچیده در این شهر، پیامت آقا پشت یک خانه تو هستی و قیامت آقا عادت صبح تو شد عرض سلامت آقا و سلام‌ست فقط تکه‌کلامت آقا از تو داریم سلامی پُرِ عطر و برکات باز بر احمد و بر آل محمد صلوات ✍ https://eitaa.com/molodikhany
. 📋 در این سینه تیرِ محبت نشسته ✅ | حاج محمود کریمی ✅ "ع" | ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در این سینه تیرِ محبت نشسته و چشمم به امیدِ اُلفَت نشسته بهشت آرزویِ گدایی نباشد که در سایه ی طاقِ نُصرت نشسته بگیر از رُخت پرده را تا ببینند که یوسف هم اینجا به زحمت نشسته به رویِ پَر و بالِ هم در مسیرت فرشته فرشته به حیرت نشسته هوایی ندارد بجز سجده بر تو بر آن سَر که گرد محبت نشسته دلی که بریده، دلی که رمیده، اگر پَر کشیده شرابی چشیده، به شوقی تپیده دویده دویده بسویت که دیده که عطری وزیده که نوری دمیده که آقا رسیده و با دامنی پُر عنایت نشسته بیا تا که زهرا به قابَت بگیرد بیا تا که زینب گلابَت بگیرد علی پیشت آیاتِ قرآن گرفته بخوان تا دمِ مستجابت بگیرد بیا تا که عباس پشتت بتازد بیا تا که اکبر رکابت بگیرد که عالم ببیند حسین آمد امشب حسینی ترین انقلابت بگیرد بیا تا که ایوان طلای نجف هم صدو ده سَبو از شرابت بگیرد تو آبی جوابی حساب و کتابی تو معمارِ صحنِ بقیعِ خرابی، شهابی شرابی تو پایان خوابی نفسهای نابی تو رسواگر چشمه های سَرابی به دل گفته ام میرسد دست، قلب خرابت بگیرد بزن تکیه بر کعبه با ذوالفقارت بزن تا که چرخد زمین در مدارت عَلَم را بکش رویِ دوشَت نفس زن که طوفان شود موقع تار و مارت زمان تقاصت عمو راصدا کن که حض می کند لحظه افتخارت خنک می شود سینه ها و جگرها پس از کعبه باشد مدینه قرارت عجب گرد و خاکی کند انتقامت که جبریل سرمه کشد از غبارت تو فتح الفتوحی و مفتاح مایی و عین شکوهی و عین البقایی ظهور خدایی تو وقت کَرَم مجتبایی تو وقت رجز مرتضایی توتیغ رهایی نفس های کربلایی تو بانگ رسایی که میریزد از جلوه ات اقتدارت چه جای شگفتی که کافر گریزد که شیرِ نر از هولِ حیدر گریزد علی هستی و وقتِ هو هویِ تیغت سپاهی نداند که بی سر گریزد علی هستیو قبل از آن که بیایی زِ ِبرق نگاه تو لشکر گریزد مگر می شود آنکه رو برعلی نیست که از تیغ مولای قنبر گریزد فدای امیر سپاهت که دشمن ز هولِ ابالفضل و اکبر گریزد تو رمزِ غدیری، امیری، سعادت مسیری تو روح کویری مراد صغیر و کبیری تو آیات حق را نظیری، توبر ناکثین مارقین قاسطین ظم هریری تو جاءالحقی بی نظیری امیری حسین و نعم الامیری به سمت تو شیعه به محشر گریزد بیا بشنوم لحن نورانیت را کنارت مناجات شعبانی ات را سرِ جاده ی مشهدم تا ببینم شبی عاشقانِ خراسانی ات را قدم زیرِ باران قدم میزنم تا مگر حس کنم حال بارانی ات را تو و سیصدو سیزده مَرد ایمان بیا بشنوم شورِ طوفانی ات را ببین سیدِ ما،مهیا نموده برایت سپاه سلیمانی ات را به حیرانی ما،پریشانی ما،پشیمانی ما نگاهی به بغض غزل خوانی ما به این جمعه های زمستانی ما به شبهای طولانی ما نصیبی نما صُوتِ قرآنی ات را دعایی کن امشب جوانان ایرانی ات را ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @molodikhany
✅عید غدیر 🔻حسن لطفی اینکه از دستِ پیمبر دستِ او بالاست کیست اینکه جمعش با نبی یک شعرِ بی همتاست کیست اینکه در پایِ تنورِ خانه‌اش زهراست کیست اینکه در قابِ خدا تصویرِ او تنهاست کیست کیست این و کیست این و کسیت این ، تنها علی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی باز تکلیفِ مرا این جام روشن می‌کند این شرابِ کهنه من را فارغ از من می‌کند این جنون آواره‌ام در کوی و برزن می‌کند مدحِ او من را نه ، حافظ را هم الکن می‌کند از ازل تا  تا ابد...حق‌حق و هوهو... یاعلی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی آسمان اینقدر پُر باران مگر هم می‌شود ای خدا مانندِ تو انسان مگر هم می‌شود جمع خشم و عشق و تیغ اینسان مگر هم می‌شود در دو تَن_زهرا و او_یک جان مگر هم می‌شود مصطفی شد  مرتضی یعنی که شد زهرا علی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی حضرت اردیبهشت سالها و ماه‌ها روزها با نخلها و شب انیسِ چاه‌ها پیشِ تو همسُفره می‌گردد گدا با شاه‌ها می‌شود پیدا پس از تو چاه‌ها از راه‌ها  از علی نازل شدیم و رفتن ما تا علی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی حق علی و او حق و این دو تسلسل می‌شود حق بده جبریل هم در محضرش هُل می‌شود او صراط الله او راهِ تکامل می‌شود شانی از وَالعادیاتش مدح دُل‌دُل می‌شود درکِ ما گُم شد وَ ما‌ اَدراکَ ما مولا علی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی تا به میدان آمدی لشکر نفهمیدم چه شد تَن دوتا شد سرجدا شد سر نفهمیدم چه شد تا گرفتی از درش خیبر نفهمیدم چه شد آنچنان کَندی در از جا  در نفهمیدم چه شد  آنچنان لرزید خیبر گفت واویلا علی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی ذوالفقارت آمد و بسیارها جامانده‌اند چشمها از ضرب تندت بارها جامانده‌اند زیرِ ضربِ تیغِ تو سردارها جامانده‌اند عمرو عاصان رفته و شلوارها جامانده‌اند  گفت عزائیلِ حیران بینِ این غوغا:علی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی تیر بر پای تو خورد و از نمازت فیض برد در رکوع آمد گدا از دستِ بازت فیض برد آفرینش از قنوتِ چاره سازت فیض برد عَمرو وَد از نازشصتِ تن نوازت فیض برد  شد کمیل ومیثم وسلمان و بوذرها علی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی پیرزن چشم انتظارت بار نانش را ببر مرکب طفلان ، به پشتت کودکانش را ببر با جُزامی نان بخور غم از گریبانش ببر یک تبسم کن به زهرا باز جانش را ببر با حسین و با حسن گفتیم ما : بابا علی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی هرکجا که می‌رسد انگار محشر می‌رسد زودتر از هر گدا آقا دمِ در می‌رسد هرچه دارد سفره‌اش نصفش به نوکر می‌رسد بیش از خود او به حال و روزِ قنبر می‌رسد  کار ما با قنبر است و کارِ قنبر باعلی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی  باده از الله‌اکبر تا علیکم می‌خورَد حسرتِ نان جو اَش را سخت گندم می‌خورد زخمها و زخمها از جهلِ مردم می‌خورد ناسزاها را بجای  هر تبسم می‌خورد این نماز عشق باشد شد سجودِ ماعلی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی اینکه بر دوشِ پیمبر از شرافت پا گذاشت رویِ دوشِ خویش عمری کیسه‌ی خرما گذاشت اینکه دنیا را خدا آورد پیشش جا گذاشت لقمه لقمه نان دهانِ مردِ نابینا گذاشت  می‌خورَد اما همیشه خونِ دلها را علی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی کربلا او آمد در پیشِ آب‌آور نشست کربلا او بود و بالایِ سرِ اکبر نشست کربلا او دید تیری را که بر اصغر نشست کربلا او ناله زد تا تیر تا خنجر نشست می دود دنبال زینب عصر عاشورا علی اَشهدُاَن لا امیرالمومنین  الا علی علیه السلام @molodikhany