.
به دور از غم؛ میان جمعی و خوشحال و خندانی
تو از یک آدم بی همدم تنها ؛ چه میدانی؟ !
اگر چه تلخ میگویی و دورم میکنی ؛ اما ؟!
به چشمانت نمی آید که قلبی را برنجانی
به هر کس میرسم ؛نام تو را با ذوق میگویم .. !
شبیه اولین تکلیف ؛ یک طفل دبستانی !!!
چه رازی عشق دارد با خودش تا حرف قلبت را
نمیگویی ، پشیمانی ،و میگویی و پریشانی؟!
کسی که عزم رفتن کرده ؛ با منت نمی ماند
نمیگویم بمانی ! چون که میدانم نمی مانی !
خیال خام من این بود ؛ پنهانت کنم ؛ اما؟!
نمیدانم چرا از پشت هر شعرم نمایانی ؟!
سیدتقی_سیدی
https://eitaa.com/molookfarib
28.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قطعه ی «قیام کاوه»
شهرام #ناظری
فرید #الهامی
و گروه فردوسی
چو کاوه برون شد ز درگاه شاه
بر او انجمن گشت بازارگاه
به مناسبت بزرگداشت حکیم طوس ، #فردوسی بزرگ
🌸🌸🌸
از تمامِ مشرقزمین؛ فردوسی.
[به بهانهٔ روز ملّی بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی]
محلی که دانشگاه هاروارد و اِمآیتی (MIT) قرار دارد، اکنون، مرکز ثقلِ علمِ کرهٔ زمین است. من در آنجا که پیاده به دفتر کارم در هاروارد میرفتم، میدیدم از سراسر جهان، توریستها میآیند برای تماشای نقطهای که هاروارد و اِمآیتی قرار دارند.
در آنجا، سنگ مرمری هست و روی آن اسم مفاخر بشریّت در تاریخ نقل شده است.
آنجا افلاطون، ارسطو، و... را میبینید.
روی آن سنگ از شاعران، هومر، دانته، شکسپیر و از کل مشرق زمین یعنی چین و هند و عرب و ایران، فقط یک شاعر نوشته شده است: فردوسی.
هیچ کس دیگری نیست. نه عمر خیام، نه جلال الدین مولوی، نه متنبّی، نه ابوتَمّام، نه ابوالعَلای مَعرّی و نه هیچ شاعری از هند، نه هیچ شاعری از چین.
فقط در کنار هومر، دانته و شکسپیر شما آنجا فردوسی را میبینید.
همچین شاعری هیچ ملتی ندارد.
خیلی اهمیت دارد که ما این را بدانیم.
ما خیال میکنیم هر ملتی حماسه دارد و حماسهاش هم در حد ارزش شاهنامه است.
۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۷، دانشگاه تهران
#فردوسی
#شاهنامه
#شفیعی_کدکنی
https://eitaa.com/molookfarib
نازنینم رنجش از دیوانگی هایم خطاست
عشق را همواره با دیوانگی پیوند هاست
شاید اینها امتحان ماست با دستور عشق
ورنه هرگز رنجش معشوق را عاشق نخواست
چند می گویی که از من شکوه ها داری به دل ؟
لب که بگشایم مرا هم با تو چندان ماجراست
عشق را ای یار با معیار بی دردی مسنج
علت عاشق طبیب من ، ز علت ها جداست
حسین_منزوی
https://eitaa.com/molookfarib
نکتهای دربارۀ شاهنامه
جالب است که در کلِ شاهنامه فقط یک بار نامِ فردوسی آمدهاست.
مقایسه شود با حافظ که در تکتکِ غزلهایش نامِ خود را آورده.
https://eitaa.com/molookfarib
اونجا که هوشنگ ابتهاج میگه:
نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت
پرده ی خلوت این غمکده بالا زد و رفت
کنج تنهایی ما را به خیالی خوش کرد
خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت
درد بی عشقی ما دید و دریغش آمد
آتش شوق درین جان شکیبا زد و رفت
خرمن سوخته ی ما به چه کارش می خورد
که چو برق آمد و در خشک و تر ما زد و رفت
رفت و از گریه ی طوفانی ام اندیشه نکرد
چه دلی داشت خدایا که به دریا زد و رفت
بود آیا که ز دیوانه ی خود یاد کند
آن که زنجیر به پای دل شیدا زد و رفت
سایه آن چشم سیه با تو چه می گفت که دوش
عقل فریاد برآورد و به صحرا زد و رفت
https://eitaa.com/molookfarib
هرکسـی یاری درین کاشانه دارد؛ من تو را
یک هـدف از رفتن میخانه دارد؛ من تـو را
هـر کـه مـستی مـی کند، یـک دلبـر نازک ادا
در کـنـار سـاغـر و پـیـمـانه دارد؛ مـن تـو را
هرکه را دیدم به فرداهای خود دل داده است
آرزوهـــا در دل دیــوانـــه دارد؛ مــن تـو را
هـر کـه عاشـق میـشود با جادوی یک دلفریـب
در بغـل معشـوقه ای فتـانه دارد؛ مـن تـو را
در طـواف عـاشـقی بایـد بـسـوزی دم بـه دم
کعبـه ای اینگونـه هر پـروانه دارد؛ مـن تو را
هرکسی دریک ستاره بخت خود را دیده است
پیش خود یک آسمان افسانه دارد؛ من تو را
چه جالب است :
ناز را میکشیم
آه را میکشیم
انتظار را میکشیم
فریاد را میکشیم
درد را میکشیم
ولی بعد از این همه سال
آنقدر نقاش خوبی نشده ایم
که بتوانیم دست بکشیم
" از هر آنچه که آزارمان میدهد "
#احمد_شاملو
💎https://eitaa.com/molookfarib💎
4_5793884957881403596.mp3
5.73M
چه دانستم که این سودا، مرا زین سان کند مجنون
دلم را دوزخی سازد، دوچشمم را کند جیحون
چه دانستم که سیلابی مرا ناگاه برباید
چو کشتی ام در اندازد، میان قُلزُم پر خون
زند موجی بر آن کشتی، که تخته تخته بشکافد
که هر تخته فرو ریزد، زگردش های گوناگون
نهنگی هم بر آرد سر، خورد آن آب دریا را
چنان دریای بی پایان، شود بی آب چون هامون
شکافد نیز آن هامون، نهنگ بحر فرسا را
کشد در قعر، ناگاهان، به دست قهر،چون قارون
چو این تبدیل ها آمد، نه هامون ماند و نه دریا
چه دانم من دگر چون شد، که چون غرق است در بی چون
چه دانم های بسیار است، لیکن من نمی دانم
که خوردم از دهان بندی، در آن دریا کفی افیون!
مولانای جان
🔹شعر:مولانا
🔹خواننده:شهرام ناظری
آلبوم گل صدبر گ تنظیم جلال ذوالفنون
🔹دکلمه:احمد شاملو
🔹تنظیم و تلفیق: ا.صالحی
💎https://eitaa.com/molookfarib💎
دوستی با مردم دانا چو زرین کاسه ایســــــــت
نشکند، ور بشکند، بازش توانی ساختن
دوستی با مردم نادان سفالین کوزه ایست
بشکند، ور نشکند، باید به دور انداختــــــــن...
#سیدعلی_خان_درگزی
💎https://eitaa.com/molookfarib💎
دیوانه و دلبسته ی اقبال خودت باش
سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش
یک لحظه نخور حسرت آن را که نداری
راضی به همین چند قلم مال خودت باش
دنبال کسی باش که دنبال تو باشد
اینگونه اگر نیست به دنبال خودت باش
پرواز قشنگ است ولی بی غم و منت
منت نکش از غیر و پر و بال خودت باش
صد سال اگر زنده بمانی گذرانی
پس شاکر هر لحظه و هر سال خودت باش ...
#الهام_اسلامی
⭕️از "اقبال لاهوری"نیست
💎https://eitaa.com/molookfarib💎
این شعر به صورت عمودی و افقی یک جور خوانده می شود:
از چهره، افروخته، گل را، مشکن!
افروخته، رخ مرو تو دیگر، به چمن!
گل را، تو دگر، مکن خجل، ای مه من!
مشکن، به چمن، ای مه من، قدر سخن!
#اهلیشیرازی✅
💎https://eitaa.com/molookfarib💎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️
کی عیب سر زلف بت از کاستن است
چه جای به غم نشستن و خاستن است
روز طرب و نشاط و می خواستن است
که آراستن سرو ز پیراستن است
#عنصری
💎https://eitaa.com/molookfarib💎
▫️
نخ به پای بادبادک های کم طاقت مبند
زندگی را هر چه آسان تر بگیری، بهتر است
#فاضل_نظری
💎https://eitaa.com/molookfarib💎
🤍
☀️دم را غنیمت بشمار
فردای روزی که از جهان برویم، فردای دیگری شروع می شود بی عقربه، بی ساعت، بی ثانیه. فردایی شبیه همه ی قرن های رفته و همه ی هزاره های فراموش شده.
فردای روزی که از جهان برویم، سوار قطاری می شویم که سالکانِ هفت هزار ساله هم بر آن سوارند و با مردگان، با همه مردگان همسفر می شویم.
اینجا زیر سقف خانه ی فنا تکیه داده ایم به آجرهای حبابی و شکننده ی امروز و از همه ی ثروت جهان، فقط «اکنون» را داریم.
عمر چه داراییِ عجیبی است، مُشتی دَم که بر کفِ دست گذاشته ایم تا بر بادش دهیم!
کاش از همه ی جهان، این دم، فقط همین دم را غنیمت می شمردیم.
🌸🌸🌸🌸
ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم
وین یک دم عمر را غنیمت شمریم
فردا که ازین دیر فنا در گذریم
با هفت هزار سالگان سر به سریم
🌸🌸🌸🌸
🌹گرامی باد، ۲۸ اردیبهشت
روز نکوداشت خیام، شاعری که دم را غنیمت می شمرد.
✍️#عرفان_نظرآهاری
شنیدم که مردی غم خانه خورد
که زنبور بر سقف او لانه کرد
زنش گفت از اینان چه خواهی؟ مکن
که مسکین پریشان شوند از وطن
بشد مرد نادان پس کار خویش
گرفتند یک روز زن را به نیش
زن بی خرد بر در و بام و کوی
همی کرد فریاد و میگفت شوی:
مکن روی بر مردم ای زن ترش
تو گفتی که زنبور مسکین مکش
کسی با بدان نیکویی چون کند؟
بدان را تحمل، بد افزون کند
چو اندر سری بینی آزار خلق
به شمشیر تیزش بیازار حلق
اگر نیکمردی نماید عسس
نیارد به شب خفتن از دزد، کس
نی نیزه در حلقه کارزار
بقیمت تر از نیشکر صد هزار
نه هر کس سزاوار باشد به مال
یکی مال خواهد، یکی گوشمال
چو گربه نوازی، کبوتر بَرَد
چو فربه کنی گرگ، یوسف درد
بنائی که محکم ندارد اساس
بلندش مکن ور کنی زو هراس
ببند ای پسر دجله در آب کاست
که سودی ندارد چو سیلاب خاست
چو گرگ خبیث آمدت در کمند
بکش ورنه دل بر کن از گوسفند
از ابلیس هرگز نیاید سجود
نه از بد گهر نیکویی در وجود
بد اندیش را جاه و فرصت مده
عدو در چه و دیو در شیشه به
مگو شاید این مار کشتن به چوب
چو سر زیر سنگ تو دارد بکوب
قلم زن که بد کرد با زیردست
قلم بهتر او را به شمشیر دست
مدبر که قانون بد مینهد
تو را میبرد تا به دوزخ دهد
مگو ملک را این مدبر بس است
مدبر مخوانش که مدبر کس است
سعید آورد قول سعدی به جای
که ترتیب ملک است و تدبیر رای
(بوستان #سعدی)
💎https://eitaa.com/molookfarib💎
شهری از چشم تو می سازم و اما نگران
نشود منزل اغیار و دیار دگران
طعنه ی ثانیه ها ، هق هق بی وقفه ی من
تو چه می دانی از احوال من جامه دران
قلم آشفته ، دل آشفته ، غزل آشفته ست
می سرایم من آشفته چو آسیمه سران
قلمم از نفس افتاد و غزل بر حذر است
شده ام خسته از این جامعه ی بی هنران
شب این قافیه سرد است و تب و سوز فراق
منم و این غزل و چله ی بی حصر و کران
شمع و پروانه و ساغر همگی مسخ تواند
منم و یک قلم خسته و این کور وکران
سینه ام توده ا ی از آتش اوهام تو است
می کند یاد تو از قله ی قلبم فوران
من و یک شمع سهی ، ثانیه ها ؛ قافیه ها
همه شب در پی تو ، قافله ی همسفران
شده ام مات تو در صحنه ی شطرنج دلت
منم و هرزه نگاه همه کوته نظران
تب تو ، آتش تو ، شهوت چشمان شرت
تن احساس من و مسلخ این شورو شران
کوله ی یاد من از خاطره هایت شده پر
روزگاریست که می نالم از این بار گران
#مرتضی_شاکری▫️
💎https://eitaa.com/molookfarib💎
پیش خیام دو چشمانت شراب آوردهام
دررباعیها دلی مست و خراب آوردهام
از گلستانِ ادب گلواژهی ابیاتِ ناب
از دوبیتیهای چون کاشان گلاب آوردهام
واژه واژه در طلوع شاعریهای دلم
صبحدم ازشرقِ احساس آفتاب آوردهام
در سکوت واژههای مثنویهای بلند
از پریشان گیسوانت پیچ وتاب آوردهام
ای حضورت مایه آرامش شبهای من
از نگاهت در شبانم ماهتاب آوردهام
تا تو در هر بیت مضمون غزلهایم شوی
این غزل بهر دعای مستجاب آوردهام
در رباعی در دوبیتی در غزل در مثنوی
شاه بیتی مثل چشمان تو ناب آوردهام
ای دو چشمت امتحان سختِ درسِ زندگی
برگهی این امتحان را بیجواب آوردهام
از خرابات غزلها در شکوه صبحدم
پیش خیام دوچشمانت شراب آوردهام
#نصرت_اله_صادقلو
💎https://eitaa.com/molookfarib💎
ترا ندیده ام ولی ندیده دوست دارمت
به دست گرم عاشقی دوباره می سپارمت
غزل تویی غزال من ، ستاره ی شمال من
همیشه تا همیشه ها به دیده می گذارمت
بهار دربهار من، امید ماندگار من
به دفتر سپید دل همیشه می نگارمت
بیا به چشم باغ من، به باور سراغ من
که لحظه لحظه در دلم چو عشق می فشارمت
قسم به نام هر چه او ،به میل حس گفتگو
که دانه دانه مثل مو ، چو شانه می شمارمت
پرنده ی زمین من ، همیشه نازنین من
ترا ندیده ام ولی ندیده دوست دارمت.
💎https://eitaa.com/molookfarib💎
ﺭﺍز ﺩﻝ ﺩﻳﻮﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﺷﻴﺎﺭ ﻧﮕﻮیید
ﺍﺳﺮﺍﺭ ﻟﺐ ﻳﺎﺭ ؛ ﺑﻪ ﺍﻏﻴﺎﺭ ﻧﮕﻮﻳﻴﺪ
ﺍﺯ ﺑﻴﺨﺒﺮﺍﻥ؛ ﺭﺍﻩ ﺧﺮﺍﺑﺎﺕ ﻣﭙﺮﺳﻴﺪ
ﺑﺎﺩﻝ ﺳﻴﻪ ﻫﺎﻥ؛ ﻗﺼﻪ ﺩﻟﺪﺍﺭ ﻧﮕﻮﻳﻴﺪ
ﺑﻮﻳﻰ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ، ﮔﻮﺷﻪ ﻣﻴﺨﺎﻧﻪ ﺷﻨﻴﺪﻳﺪ
ﺍﻯ ﺍﻫﻞ ﻧﻈﺮ! ﺑﺮ ﺳﺮ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻧﮕﻮﻳﻴﺪ
ﺍﺳﺮﺍﺭ ﺍﻧﺎ ﺍﻟﺤﻖ،ﻛﻪ ﻛﺴﻰ ﻭﺍﻗﻒ ﺁﻥ ﻧﻴﺴﺖ
ﮔﺮ ﺳﺮ ﺑﺮﻭﺩ ؛ ﺟﺰ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺩﺍﺭ ﻧﮕﻮﻳﻴﺪ
ﺭﺍﺯﻯ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ، ﺑﺮ ﺳﺮ ﭘﻴﻤﺎﻧﻪ ﻧﻬﺎﺩﺳﺖ
ﺍﺯ ﻣﺴﺖ ﺑﭙﺮﺳﻴﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻫﺸﻴﺎﺭ ﻧﮕﻮﻳﻴﺪ
ﭼﻮﻥ ﻧﻴﺴﺖ به ﻋﺎﻟﻢ ؛ﺳﺨﻨﻰ ﺟﺰ ﺳﺨﻦ ﻳﺎﺭ
ﻣﺎ ﺭﺍ ؛ ﺳﺨﻨﻰ ﺟﺰ ﺳﺨﻦ ﻳﺎﺭﻧﮕﻮﻳﻴﺪ
عراقی
💎https://eitaa.com/molookfarib💎
در نگارستان قلبم غالبا کم بوده ای
مثل یک شعر بلندی در دل غم بوده ای
مثل آن طفلی که از مادر جدا افتاده بود
کودکی تنها٬ رها در کوی عالم بوده ای
در دل این شعر هایم با سکوتی ماندگار
مانده ای آری ولی در واژه درهم بوده ای
مثل حوا خواستی من را ولی با این وجود
اشتباه تازه ای در پای آدم بوده ای
بسته ای چشمان خود را روبرویم توی عکس
باز هم زیبا ترین در قاب خاتم بوده ای
رخنه کردی در میان خورده های قلب من
میکشیدی آه در بغضم دمادم بوده ای
مثل آبانماه سردی مثل آن باران تند
آنقدر باریده ای در زجر و ماتم بوده ای
روی تاول های احساس مرا وا میکنی
خوب میدانم به جای زخم مرهمبوده ای
مهشید_دلگشای
💎https://eitaa.com/molookfarib💎
باز باران میچکد از چشم خیسم
با گهر های فراوان قصه ام را مینویسم
میخورد بر بام گونه اشکای بی درنگم
میچکد بر روی کاغذ لحظه های رنگ رنگم
یادم آرد روز باران چشم در چشم سیاهش
گردش یک روز شیرین در بلندای نگاهش
شاد و خرم نرم و نازک عاشقی دیوانه بودم
توی جنگل ها پراحساس از نگارم می سرودم
میدویدم همچو آهو گرد قلب مهربانش
میپریدم از لب جوی بلند گیسوانش
میشنیدم از پرنده قصه های مرگ فرهاد
از لب باد وزنده عشق های رفته بر باد
داستان های نهانی گشت بر من آشکارا
راز های زندگانی کرده بودش سنگ خارا
پیش چشم روزگاران دستش از دستم جدا شد
قصه ي عشق من و او خاطراتي برفنا شد
💎https://eitaa.com/molookfarib💎
هواصفاے تو دارد، خودت بگو چه ڪنم
دلم هواے تو دارد، خودت بگو چه ڪنم
نشسته روے لبـــانم، تبسمے ڪه خبـــر
زخنده هاے تودارد، خودت بگوچه ڪنم
نگاه خسته ڪه هرشب،نشسته درراهی
ڪه رد پاے تودارد، خودت بگو چه ڪنم
خوشم به زخمه ے تاری،ڪه پرده پرده نوا
فقط براے تو دارد، خودت بگو چه ڪنم
چگونه قطع نظر مے ڪنے زمن ڪه نظر
به اقتضاے تودارد، خودت بگو چه ڪنم
مگر چه فرق میان، خداے قلب من و
ویا خداے تو دارد، خودت بگو چه ڪنم
خیال خواب تو هرشب، بهانه میگیرد
دلم هواے تو دارد، خودت بگو چه ڪنم
رضا_ڪولایی
💎https://eitaa.com/molookfarib💎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در باور من عشق همين حال خراب است
جويا شدم از بختم و گفتند كه خواب است
پرسيد كه ديوانه چرا عاشق اويى ؟
گفتم كه سوال تو خودش عين جواب است
دل سردى معشوق نمایان گر عشق است
دلتنگى من بيشتر از حد نصاب است
امروز اگر بی کسم از او گله ای نیست
دل ، منتظر آمدن روز حساب است
از بازى تقدير برايت چه بگويم ؟
لب وا بكنم زحمت صد جلد كتاب است
📝 سیدتقی سیدی
🎤 سامان کجوری
💎https://eitaa.com/molookfarib💎
ای همنفس خدای عالم ، دختر؛
پایان تمام ِ غصه و غم ، دختر؛
هنگام تجلی جهان از دل عشق،
لبخند ِ خدا به روی آدم ، دختر.
#نصرت_اله_صادقلو
روز فرخندهی دختر بر دختران و مادران خوب سرزمینم، این فرشتگان زمینی خجسته باد.🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در انتظار تو میمیرم و در این دم آخر
دلم خوشست که دیدم به خواب گاه به گاهت
اگر به باغ تو گل بر دمید من به دل خاک
اجازتی که سری بر کنم به جای گیاهت
تنور سینه ما را ای آسمان به حذر باش
که روی ماه سیه میکند به دوده آهت
کنون که میدمد از مغرب آفتاب نیابت
چه کوههای سلاطین که میشود پَر کاهت
تویی که پشت و پناه جهادیان خدایی
که سر جهاد توی و خداست پشت و پناهت
خدا و بال جوانی نهد به گردن پیری
تو «شهریار» خمیدی به زیر بار گناهت
#استادشهریار
💎https://eitaa.com/molookfarib💎