eitaa logo
محفل شعر و ادب
367 دنبال‌کننده
178 عکس
62 ویدیو
2 فایل
کی شعرتر انگیزد خاطر که حزین باشد صدنکته از این معنی گفتیم وهمین باشد ارتباط با ما 👈🏼 https://eitaa.com/rmfd6292 لینک دعوت 👇👇 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
مشاهده در ایتا
دانلود
 پشت رُل ساعت حدوداً پنج شاید پنج و نیم داشتم یک عصر بر می‌گشتم از عبدالعظیم ازهمان بن بست باران خورده پیچیدم به چپ از کنارت رد شدم آرام، گفتی: مستقیم! زل زدی در آینه اما مرا نشناختی این منم که روزگارم کرده با پیری گریم رادیو را باز کردم تا سکوتم نشکند رادیو روشن شد و شد بیشتر وضعم وخیم بخت بد برنامه موضوعش تغزل بود وعشق گفت مجری بعد" بسم الله الرحمن الرحیم:" یک غزل می خوانم از یک شاعر خوب و جوان خواند تا این بیت که من گفته بودم آن قدیم: "سعی من در سربه زیری بی گمان بی فایده ست تا تو بوی زلفها را می فرستی با نسیم" شیشه را پایین کشیدی، رند بودی از نخست زیر لب گفتی خوشم می آید از شعر فخیم موج را تغییر دادم این میان گفتی به طنز: "با تشکر از شما راننده ی خوب و فهیم" گفتم آخر شعر تلخی بود ، با یک پوزخند گفتی اصلا شعر می فهمید!؟ گفتم: بگذریم   💎https://eitaa.com/molookfarib💎
پی به راز سفرم برد و چنان ابر گریست دید بازآمدنی در پی ِ این رفتن نیست همه گفتند "مرو" دیدم و نشنیدمشان مثل این بود به یک رود بگویند: بایست! مفتضح بودن از این بیش که در اول قهر فکر برگشتنم و واسطه‌ای نیست که نیست در جهان ِتهی از عشق نمی‌مانم چون در جهان ِ تهی از عشق نمی‌باید زیست دهخدا تجربه‌ی عشق ندارد ورنه معنی «مرگ»و«جدایی» به یقین هردو یکی‌ست در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
مرا به خلسه می برد حضور ناگهانی ات سلام و حال پرسی و شروع ِخوش زبانی ات فقط نه کوچه باغ ما، فقط نه این که این محل احاطه کرده شهر را، شعاع مهربانی ات دوباره عهد می کنی که نشکنی دل مرا چه وعده ها که می دهی به رغم ناتوانی ات جواب کن به جز مرا، صدا بزن شبی مرا و جای تازه باز کن میان زندگانیت بیا فقط خبر بده مرا قبول کرده ای سپس سر مرا ببَر به جای مژدگانی ات در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
دیگران در تب و تاب شب عیدند ولی مثل یک سال گذشته ، به تو مشغولم من! در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
درد یک پنجره را پنجره ها می فهمند معنی کور شدن را گره ها می فهمند سخت بالا بروي، ساده بیایی پایین قصه ی تلخ مرا سرسره ها می فهمند یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند آنچه از رفتنت آمد به سرم را، فردا مردم از خواندنِ این تذکره ها می فهمند نه، نفهمید کسی منزلت شمس مرا قرن ها بعد در آن کنگره ها می فهمند در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎