محفل شعر و ادب
یارب به نَسلِ طاهرِ اُولادِ فاطِمه
یارب به خُونِ پاکِ شَهیدانِ کربلا
یارب به صِدقِ سینه ی پیران راستگوی
یارب به آب دیده ی مَردان آشنا
دلهای خَسته را به کرَم مَرهمی فرست
ای نام اعظمَت در گنجینه ی شفا
گر خَلق تکیه بر عمل خویش کردهاند
ما را بس است رحمت و فضل تو مُتّکا
یارب خلاف امر تو بسیار کردهایم
و امید بسته از کرَمَت عفوِ مامَضی
چشم گناهکار بود بر خطای خویش
ما را ز غایت کرَمَت چشم در عَطا
یارب به لطف خویش گناهان ما بپُوش
روزی که رازها فتَد از پرده برمَلا
همواره از تو لطف و خُداوندی آمدست
وز ما چنانکه در خُور ما فعل ناسِزا
عدل است اگر عُقُوبَت ما بیگنه کنی
لطف است اگر کِشی قَلم عَفو بر خطا
گر تقویت کُنی ز مَلَک بگذرد بَشَر
ور تربیت کنی به ثریا رسد ثَری
دلهای دوستان تو خون میشود ز خُوف
باز از کمال لطف تو دل میدهد رَجا
یارب قبول کن به بزرگی و فضل خویش
کان را که رَد کنی نبود هیچ مُلتَجا
ما را تو دست گیر و حَوالَت مَکُن به کَس
الّا اِلَیک حاجَت دَرماندگان فَلا
ما بندگان حاجتمَندیم و تو کریم
حاجت همیشه پیش کریمان بود رَوا
کردی تو آنچه شرط خداوندی تو بود
ما در خُور تو هیچ نکردیم رَبّنا
سهل است اگر به چشم عنایت نظر کُنی
اصلاحِ قلب را چه مَحل پیش کیمیا؟
اولی تر آنکه هم تو بگیری به لُطفِ خویش
دستی، وگرنه هیچ نیاید زِ دست ما
کاری به مُنتَها نرسانیده در طلَب
بردیم روزگار گرامی به مُنتها
فیالجمله دستهای تُهی بر تو داشتیم
خود دست جز تُهی نَتَوان داشت بر خدا
یا دُولَتا اگر به عنایت کنی نظر
واخِجلَتا اگر به عُقُوبت دهد جَزا
ای یار جَهد کن که چو مَردان قَدم زنی
ور پای بستهای به دعا دست بَرگُشا
پیدا بود که بنده به کوشش کجا رسد
بالای هر سَری قلمی رفته از قَضا
گر بر وجود عاشقِ صادق نَهند تیغ
گوید بکُش که مال سَبیل است و جان فدا
🖌 سعدی
🎙 با صدای زنده یاد استاد #محمد_احمدیان
در#محفل ما قدمی رنجه کنید
💎https://eitaa.com/molookfarib💎