eitaa logo
محفل شعر و ادب
367 دنبال‌کننده
178 عکس
62 ویدیو
2 فایل
کی شعرتر انگیزد خاطر که حزین باشد صدنکته از این معنی گفتیم وهمین باشد ارتباط با ما 👈🏼 https://eitaa.com/rmfd6292 لینک دعوت 👇👇 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گردِ فانوس تو گشتن، کار هر پروانه نیست نقش دیوارست این جا، شهپــر روح الامیــن تا نگـــرداند نظــر حیـــدر، نگــردد آسمـــان تا نگوید یا علــی، گردون نخیـزد از زمین ســرفـراز از اول نـام تـو، عــرش ذوالجــلال روشن از خورشید رویت، نرگس عین الیقین در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
‍ دوباره باران گرفت ! باران معشوقه ی من است ! به پیشوازش در مهتابی می ایستم می گذارم صورتم را و لباس هایم را بشوید ! اسفنج وار... باران یعنی برگشتن هوای مه آلود و شیروانی های شاد ! باران یعنی قرار های خیس ! 🌹 در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
تو ای باران ! از این ویرانه دل بگذر! یقین بیرون این خانه، هزاران دل هوای عاشقی دارد در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
هر که خود داند و خدای دلش که چه دردی ست در کجای دلش  
دست مرا بگیر، کہ باغ نگاه تو... چندان شکوفہ ریخت کہ هوش از سرم ربود...
شاهدِ فرزندیِ آدم نه تنها صورت است هر که دارد حُسنِ معنی در حسابِ آدمی است در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
4_5843472799150117495.mp3
2.42M
برف🌨 شب نشینی و سکوتِ کوچه‌های سرد خانه‌های گرم و داستان و نُقل و حرف هدیه می‌کند خدا از آسمان براهالی زمین، نرم و نازنین، شکوفه‌‌ی بهار را، به شکل برف..... نعمت خدا، چه هدیه‌ی خجسته‌ای است شکل‌های گونه گون ِ برف، هر کدامشان نشان ِ آرزوی دلشکسته‌ای است... صبح روز بعد پشت پنجره ایستاده‌ام، با هزار امید بام خانه‌ها، کوچه باغها، کوه‌ها و جاده‌ها، همه سپید.... شاعر : خواننده : در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
رفتم که نبینی پریشان شدنم را غمناک ترین لحظه ی ویران شدنم را در خویش فرو رفتم ودرخویش شکستم تا تو نبینی غم تنها شدنم را در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
دوست می‌دارم من این نالیدن دلسوز را تا به هر نوعی که باشد بگذرانم روز را شب همه شب انتظار صبح رویی می‌رود کان صباحت نیست این صبح جهان افروز را وه که گر من بازبینم چهر مهرافزای او تا قیامت شکر گویم طالع پیروز را گر من از سنگ ملامت روی برپیچم زنم جان سپر کردند مردان ناوک دلدوز را کامجویان را ز ناکامی چشیدن چاره نیست بر زمستان صبر باید طالب نوروز را عاقلان خوشه چین از سر لیلی غافلند این کرامت نیست جز مجنون خرمن سوز را عاشقان دین و دنیاباز را خاصیتیست کان نباشد زاهدان مال و جاه اندوز را دیگری را در کمند آور که ما خود بنده‌ایم ریسمان در پای حاجت نیست دست آموز را سعدیا دی رفت و فردا همچنان موجود نیست در میان این و آن فرصت شمار امروز را در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
من پر از فانوسم من پر از نورم و شن و پر از دار و درخت پرم از راه، از پل، از رود، از موج، پرم از سایه برگی در آب، چه درونم تنهاست! در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
* ‌ بی‌تو، مهتاب‌شبی، باز از آن کوچه گذشتم، همه‌تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم، شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم، شدم آن عاشق دیوانه که بودم. ‌ در نهانخانه ی‌جانم، گل یاد تو، درخشید باغ صد خاطره خندید، عطر صد خاطره پیچید: ‌ یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم پرگشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم ساعتی بر لب آن جوی نشستیم. ‌ تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت، من همه، محو تماشای نگاهت. ‌ آسمان صاف و شب آرام بخت خندان و زمان رام خوشه‌ی ماه فرو ریخته در آب شاخه ها دست برآورده به مهتاب شب و صحرا و گُل و سنگ همه دل داده به آواز شباهنگ ‌ یادم آید تو به من گفتی: -"از این عشق حذر کن! لحظه‌ای چند بر این آب نظر کن، آب، آیینه‌ی عشق گذران است، تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است؛ باش فردا،‌ که دلت با دگران است! تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن!" ‌ با تو گفتم:‌ "حذر از عشق!؟-ندانم! سفر از پیش تو؟‌ هرگز نتوانم، نتوانم! ‌ روز اول، که دل من به تمنای تو پر زد، چون کبوتر، لب بام تو نشستم تو به من سنگ زدی من نه رمیدم، نه گسستم..." ‌ باز گفتم که: "تو صیادی و من آهوی دشتم تا به دام تو درافتم، همه‌جا گشتم و گشتم حذر از عشق ندانم، نتوانم!" ‌ اشکی ازشاخه فرو ریخت مرغ شب، ناله‌ی تلخی زد و بگریخت... ‌‌ ‌ اشک در چشم تو لرزید، ماه بر عشق تو خندید! یادم آید که: دگر از تو جوابی نشنیدم پای در دامن اندوه کشیدم. نگسستم، نرمیدم. *** رفت در ظلمت غم، آن شب و شب‌های دگر هم، نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم، نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم... ‌ بی‌تو، اما، به چه حالی من از آن کوچه گذشتم! ‌ - از دفتر: " " ‌ در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
من و عشق و دل دیوانه بساطی داریم عقل هی فلسفه می‌بافد و ما می‌خندیم بافقی
غزل ۷۸ حافظ دیدی که یار جز سر جور و ستم نداشت بشکست عهد وز غم ما هیچ غم نداشت یا رب مگیرش ار چه دل چون کبوترم افکند و کشت و عزت صید حرم نداشت بر من جفا ز بخت من آمد وگرنه یار حاشا که رسم لطف و طریق کرم نداشت با این همه هر آن که نه خواری کشید از او هر جا که رفت هیچ کسش محترم نداشت ساقی بیار باده و با محتسب بگو انکار ما مکن که چنین جام جم نداشت هر راهرو که ره به حریم درش نبرد مسکین برید وادی و ره در حرم نداشت حافظ ببر تو گوی فصاحت که مدعی هیچش هنر نبود و خبر نیز هم نداشت در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
شد يکی پروانه تا قصری ز دور در فضای قصر جست از شمع نور بازگشت و دفتر خود باز کرد وصف او بر قدر فهم آغاز کرد در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
. صفایِ عصرتان را غم نگیرد هـــوایِ حالتــان ماتم نگیرد الهی در کنار سـفره ی عشـــق شــــماها را کسی از هم نگیرد ♥️ عصرتون به شادی ♥️ در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
بیا عاشقی را رعایت کنیم ز یاران عاشق حکایت کنیم از آنها که خونین سفر کرده اند سفر بر مدار خطر کرده اند از آنها که خورشید فریادشان دمید از گلوی سحر زادشان غبار تغافل ز جان ها زدود هشیواری عشق بازان فزود عزای کهن سال را عید کرد شب تیره را غرق خورشید کرد حکایت کنیم از تباری شگفت که کوبید درهم، حصاری شگفت از آنها که پیمانه ی «لا» زدند دل عاشقی را به دریا زدند ببین خانقاه شهیدان عشق صف عارفان غزل خوان عشق چه جانانه چرخ جنون می زنند دف عشق با دست خون می زنند سر عارفان سرفِشان دیدشان که از خون دل خرقه بخشیدشان به رقصی که بی پا و سر می کند چنین نغمه ی عشق سر می کنند «هلا منکر جان و جانان ما بزن زخم انکار بر جان ما اگر دشنه آذین کنی گرده مان نبینی تو هرگز دل آزرده مان بزن زخم، این مرهم عاشق است که بی زخم مردن غم عاشق است بیار آتش کینه نمرودوار خلیلیم! ما را به آتش سپار که پروانه-درخلسه-طی طریق به پایان برد با دو بال حریق» در این عرصه با یار بودن خوش است به رسم شهیدان سرودن خوش است بیا در خدا خویش را گم کنیم به رسم شهیدان تکلم کنیم مگو سوخت جان من از فرط عشق خموشی است هان! اولین شرط عشق بیا اولین شرط را تن دهیم بیا تن به از خود گذشتن دهیم ببین لاله هایی که در باغ ماست خموش اند و فریادشان تا خداست چو فریاد با حلق جان می کشند تن از خاک تا لامکان می کشند سزد عاشقان را در این روزگار سکوتی از این گونه فریادوار بیا با گل لاله بیعت کنیم که آلاله ها را حمایت کنیم حمایت ز گل ها، گل افشاندن است هم آواز با باغبان خواندن است محل تولد: تهران دکترای زبان و ادبیات فارسی در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‎‌‎‌ لباس بى‌وفایى را به دست خود تنت کردم تو را اى دوست ، با مهر زیادم دشمنت کردم خیالم بود تندیسى طلا از عشق مى‌سازم محبت بد‌ترین اکسیر بود و آهنت کردم تو رفتى با خدا باشى خدا در چشم من گم شد از آن وقتى که تسبیح خودم را گردنت کردم تمام خاطراتت را همان روزى که مى‌رفتى به قلبم دوختم ، سنجاق بر پیراهنت کردم تو تک کبریت امّیدم در اوج بى‌کسى بودى تو را اى عشق با امیدوارى روشنت کردم چه مى‌ماند به جز بى‌حاصلى در دست‌هاى من به رغم کوششى که در بدست آوردنت کردم در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
‌ مهر در سجاده‌ام پنهان بماند بهتر است کفر ما در سایه‌ی ایمان بماند بهتر است عشق و رسوایی خطر دارد زلیخای عزیز یوسفت در گوشه زندان بماند بهتر است در دلم نفرین و بر لب آفرین دارم ولی ماجرا بین لب و دندان بماند بهتر است بعد از این از عشق ما در کافه های انزوا نقش مرموزی ته فنجان بماند بهتر است بی‌سلامی آمدی پس بی‌خداحافظ برو عشق بی‌آغاز ، بی‌پایان بماند بهتر است در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
دُزدْ چون مالِ کَسان را می‌بَرَد قبض و دلْ‌تنگی دلش را می‌خَلَد 📘یکی از عوامل ایجاد غم و غُصّه، خوردن مال دیگران است. این مال فقط پول نیست بلکه آرامش، سلامتی، وقت، عمر، دلخوشی، امانت, دوست و خیلی چیزهای دیگر است. ✅ گاهی باید در وجود خود کنکاش کنیم که علت این همه غم چیست، شاید چیزی از دیگران نزد ما جا مانده. در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
چرا عاقلان را نصیحت کنیم؟ بیایید از عشق صحبت کنیم تمام عبادات ما عادت است به بی‌عادتی کاش عادت کنیم چه اشکال دارد پس از هر نماز دو رکعت گلی را عبادت کنیم؟ به هنگام نیّت برای نماز به آلاله‌ها قصد قربت کنیم چه اشکال دارد که در هر قنوت دمی بشنو از نی حکایت کنیم؟ چه اشکال دارد در آیینه‌ها جمال خدا را زیارت کنیم؟ مگر موج دریا ز دریا جداست؟ چرا بر «یکی» حکم «کثرت» کنیم؟ پراکندگی حاصل کثرت است بیایید تمرین وحدت کنیم «وجود» تو چون عین «ماهیت» است چرا باز بحث «اصالت» کنیم؟ اگر عشق خود علت اصلی است چرا بحث «معلول» و «علت» کنیم؟ بیا جیب احساس و اندیشه را پر از نُقل مهر و محبت کنیم پُر از «گلشن راز»، از «عقل سرخ» پُر از «کیمیای سعادت» کنیم بیایید تا عینِ «عین القضات» میان دل و دین قضاوت کنیم اگر سنت اوست نوآوری نگاهی هم از نو به سنت کنیم مگو کهنه شد رسم عهد الست بیایید تجدید بیعت کنیم برادر چه شد رسم اخوانیه؟ بیا یاد عهد اخوت کنیم بگو قافیه سست یا نادرست همین بس که ما ساده صحبت کنیم خدایا دلی آفتابی بده که از باغ گلها حمایت کنیم رعایت کن آن عاشقی را که گفت: بیا عاشقی را رعایت کنیم در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
ندانی که ایران نشست منست جهان سر به سر زیر دست ِ منست هنر نزد ایرانیان است و بـــس ندادند شـیر ژیان را به کــس همه یکدلانند یـزدان شناس بـه نیکـی ندارنـد از بـد هـراس دریغ است ایـران که ویـران شــود کنام پلنگان و شیران شــود چـو ایـران نباشد تن من مـبـاد در این بوم و بر زنده یک تن مباد در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
رو کرد به ما بخت و فتادیم به بندش ما را چه گنه بود؟ خطا کرد کمندش با آن‌همه دلداده دلش بسته‌ی ما شد ای من به فدای دل دیوانه پسندش نرگس ز چه بر سینه زد آن یار فسون کار؟ ترسم رسد از دیده ی بدخواه گزندش شد آب، دل از حسرت و ازدیده برون شد آمیخت به هم تا صف مژگان بلندش در پرتو لبخند، رخش، وه، چه فریباست! چون لاله که مهتاب بپیچد به پرندش گر باد بیارامد و گر موج نخیزد دل نیز شکیبد، مخراشید به پندش سیمین طلب بوسه‌یی از لعل لبی داشت ترسم که به نقد دل و جانی ندهندش در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
آخرین جرعه این جام ...‌ ... به تو می اندیشم ای سراپا همه خوبی تک و تنها به تو می اندیشم همه وقت همه جا من به هر حال که باشم به تو میاندیشم تو بدان این را تنها تو بدان تو بیا تو بمان با من تنها تو بمان جای مهتاب به تاریکی شبها تو بتاب من فدای تو به جای همه گلها تو بخند ... در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎
🔸️ ‌ نیمه شب، از ناله‌ی مرغی که در ژرفای ظلمت بال و پر می‌زد ز جا جستم. ناله‌ی آن مرغ زخمی همچنان از دور می‌آمد لحظه‌ای در بهت بنشستم ناله آن مرغ زخمی همچنان از دور می‌آمد. ماه غمگین ابر سنگین خانه در غربت ناله‌ی آن مرغ زخمی همچنان از دور می‌آمد لحظه‌هایی شهر سرشار از صدای ناله‌ی مرغان زخمی شد اوج این موسیقی غمناک، در افلاک، می‌پیچید! ‌ مانده بودم سخت در حیرت که آیا هیچ‌کاری می‌توانستم؟ ‌ آسمان، هستی، خدا، شب، برگ‌ها چیزی نمی‌گفتند آه در هر خانه‌ی این شهر، مادران با گریه می‌خفتند، دانستم! ‌ از دفتر: در ما قدمی رنجه کنید 💎 https://eitaa.com/molookfarib 💎