شعر روضه قتلگاه امام حسین علیه السلام
گودال تنگ بود، ولی ازدحام شد
شمشیر های تشنه برون از نیام شد
آبی که بر وحوش بیابان حلال بود
بر شاه تشنه کام ولیکن حرام شد
او را که انبیا همه کردند احترام
حالا چه آمده که چنین احترام شد؟
با چکمه آمده به روی سینه اش عدو
بی حرمتی به موی و گلوی امام شد!
بر سینه اش که زخمیِ از تیرِ کینه بود
آخر چرا به سمِ ستور التیام شد..
بعد از حسین خواهر او را چرا زدند..؟
شعله چرا نصیبِ زنان خیام شد..؟
وقتیکه رفت رأس چو ماهش به نیزه ها
فهمید ماه کار حسینش تمام شد
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#روضه_امام_حسین_ع
#گودال_قتلگاه
@moltames110
شعر روضه قتلگاه امام حسین علیه السلام
آمده خواهر تو در برت ای دلبر من
خيز
از جا بِنِگر حالت غم پرور من
هر کجا می نِگرم، پيکر
تو افتاد است
چه بلایی به سرت آمده ای بی سر من
بدنت غرقِ به خون و، سر تو روی سنان
تکه تکه شده ای، یاسمنِ پرپر من
با لب تشنه بریده است یکی حنجر تو
همچنان حنجر تو سوخت اَخا حنجر من
آمده مادر تو با قد خم بر سر تو،
ناله ی وای بُنی.. بزند مادر من..
چشم تو برروی نيزه شده چون چشمه خون
مثل باران شده، از چشم تو چشم تر من
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#روضه_امام_حسین_ع
#گودال_قتلگاه
@moltames110
شعر مرثیه گودال اباعبدالله الحسین
ای کاش دلِ شمر برایش میسوخت
وقتی که رَگ و تارِصدایش میسوخت
ای کاش نِمی کرد تَنَش را دَرهَم
جایی که تمام دست و پایش میسوخت
ای کاش که چشم سر او را می بَست
چشمی که خودش به روضههایش میسوخت
ای کاش یکی زینب او را می بُرد
تا کم به نوای بی نوایش میسوخت
ای کاش نمی شُد سر او بر نیزه
آن سر که سکینه در هوایش میسوخت
ای کاش نَدیده باشد آن شاهِ شهید
..دامانِ خیامِ کربلایش میسوخت
ای کاش فقط خیام میسوخت ولی
زینب سَر و، سجاد عبایش میسوخت
ای کاش فقط زینب و سجاد ولی..
یک دخترکی گوش و طلایش میسوخت
ای کاش نمیسوخت به گودال حسین،
صد بار جهان ولی به جایش میسوخت
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#گودال_قتلگاه
#عاشورا
@moltames110
شعر روضه قتلگاه امام حسین علیه السلام
گودال تنگ بود، ولی ازدحام شد
شمشیر های تشنه برون از نیام شد
آبی که بر وحوش بیابان حلال بود
بر شاه تشنه کام ولیکن حرام شد
او را که انبیا همه کردند احترام
حالا چه آمده که چنین احترام شد؟
با چکمه آمده به روی سینه اش عدو
بی حرمتی به موی و گلوی امام شد!
بر سینه اش که زخمیِ از تیرِ کینه بود
آخر چرا به سمِ ستور التیام شد..
بعد از حسین خواهر او را چرا زدند..؟
شعله چرا نصیبِ زنان خیام شد..؟
وقتیکه رفت رأس چو ماهش به نیزه ها
فهمید ماه کار حسینش تمام شد
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#روضه_امام_حسین_ع
#گودال_قتلگاه
@moltames110
شعر مرثیه گودال اباعبدالله الحسین
ای کاش دلِ شمر برایش میسوخت
وقتی که رَگ و تارِصدایش میسوخت
ای کاش نِمی کرد تَنَش را دَرهَم
جایی که تمام دست و پایش میسوخت
ای کاش که چشم سر او را می بَست
چشمی که خودش به روضههایش میسوخت
ای کاش یکی زینب او را می بُرد
تا کم به نوای بی نوایش میسوخت
ای کاش نمی شُد سر او بر نیزه
آن سر که سکینه در هوایش میسوخت
ای کاش نَدیده باشد آن شاهِ شهید
..دامانِ خیامِ کربلایش میسوخت
ای کاش فقط خیام میسوخت ولی
زینب سَر و، سجاد عبایش میسوخت
ای کاش فقط زینب و سجاد ولی..
یک دخترکی گوش و طلایش میسوخت
ای کاش نمیسوخت به گودال حسین،
صد بار جهان ولی به جایش میسوخت
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#گودال_قتلگاه
#عاشورا
@moltames110
ای کاش نمیسوخت به گودال حسین،
صد بار جهان ولی به جایش میسوخت
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#گودال_قتلگاه
#عاشورا
@moltames110
شعر روضه قتلگاه امام حسین علیه السلام
گودال تنگ بود، ولی ازدحام شد
شمشیر های تشنه برون از نیام شد
آبی که بر وحوش بیابان حلال بود
بر شاه تشنه کام ولیکن حرام شد
او را که انبیا همه کردند احترام
حالا چه آمده که چنین احترام شد؟
با چکمه آمده به روی سینه اش عدو
بی حرمتی به موی و گلوی امام شد!
بر سینه اش که زخمیِ از تیرِ کینه بود
آخر چرا به سمِ ستور التیام شد..
بعد از حسین خواهر او را چرا زدند..؟
شعله چرا نصیبِ زنان خیام شد..؟
وقتیکه رفت رأس چو ماهش به نیزه ها
فهمید ماه کار حسینش تمام شد
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#روضه_امام_حسین_ع
#گودال_قتلگاه
@moltames110
شعر روضه قتلگاه امام حسین علیه السلام
آمده خواهر تو در برت ای دلبر من
خيز
از جا بِنِگر حالت غم پرور من
هر کجا می نِگرم، پيکر
تو افتاد است
چه بلایی به سرت آمده ای بی سر من
بدنت غرقِ به خون و، سر تو روی سنان
تکه تکه شده ای، یاسمنِ پرپر من
با لب تشنه بریده است یکی حنجر تو
همچنان حنجر تو سوخت اَخا حنجر من
آمده مادر تو با قد خم بر سر تو،
ناله ی وای بُنی.. بزند مادر من..
چشم تو برروی نيزه شده چون چشمه خون
مثل باران شده، از چشم تو چشم تر من
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#روضه_امام_حسین_ع
#گودال_قتلگاه
@moltames110
شعر روضه قتلگاه امام حسین علیه السلام
آمده خواهر تو در برت ای دلبر من
خيز
از جا بِنِگر حالت غم پرور من
هر کجا می نِگرم، پيکر
تو افتاد است
چه بلایی به سرت آمده ای بی سر من
بدنت غرقِ به خون و، سر تو روی سنان
تکه تکه شده ای، یاسمنِ پرپر من
با لب تشنه بریده است یکی حنجر تو
همچنان حنجر تو سوخت اَخا حنجر من
آمده مادر تو با قد خم بر سر تو،
ناله ی وای بُنی.. بزند مادر من..
چشم تو برروی نيزه شده چون چشمه خون
مثل باران شده، از چشم تو چشم تر من
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#روضه_امام_حسین_ع
#گودال_قتلگاه
@moltames110
شعر روضه قتلگاه امام حسین علیه السلام
آمده خواهر تو در برت ای دلبر من
خيز
از جا بِنِگر حالت غم پرور من
هر کجا می نِگرم، پيکر
تو افتاد است
چه بلایی به سرت آمده ای بی سر من
بدنت غرقِ به خون و، سر تو روی سنان
تکه تکه شده ای، یاسمنِ پرپر من
با لب تشنه بریده است یکی حنجر تو
همچنان حنجر تو سوخت اَخا حنجر من
آمده مادر تو با قد خم بر سر تو،
ناله ی وای بُنی.. بزند مادر من..
چشم تو برروی نيزه شده چون چشمه خون
مثل باران شده، از چشم تو چشم تر من
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#روضه_امام_حسین_ع
#گودال_قتلگاه
@moltames110
شعر روضه قتلگاه امام حسین علیه السلام
آمده خواهر تو در برت ای دلبر من
خيز
از جا بِنِگر حالت غم پرور من
هر کجا می نِگرم، پيکر
تو افتاد است
چه بلایی به سرت آمده ای بی سر من
بدنت غرقِ به خون و، سر تو روی سنان
تکه تکه شده ای، یاسمنِ پرپر من
با لب تشنه بریده است یکی حنجر تو
همچنان حنجر تو سوخت اَخا حنجر من
آمده مادر تو با قد خم بر سر تو،
ناله ی وای بُنی.. بزند مادر من..
چشم تو برروی نيزه شده چون چشمه خون
مثل باران شده، از چشم تو چشم تر من
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#روضه_امام_حسین_ع
#گودال_قتلگاه
@moltames110
شعر روضه قتلگاه امام حسین علیه السلام
گودال تنگ بود، ولی ازدحام شد
شمشیر های تشنه برون از نیام شد
آبی که بر وحوش بیابان حلال بود
بر شاه تشنه کام ولیکن حرام شد
او را که انبیا همه کردند احترام
حالا چه آمده که چنین احترام شد؟
با چکمه آمده به روی سینه اش عدو
بی حرمتی به موی و گلوی امام شد!
بر سینه اش که زخمیِ از تیرِ کینه بود
آخر چرا به سمِ ستور التیام شد..
بعد از حسین خواهر او را چرا زدند..؟
شعله چرا نصیبِ زنان خیام شد..؟
وقتیکه رفت رأس چو ماهش به نیزه ها
فهمید ماه کار حسینش تمام شد
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#روضه_امام_حسین_ع
#گودال_قتلگاه
@moltames110