✨﷽✨
✅افتادگی آموز!
🔻مرحوم میرزایی قمی نقل کردند:
روزی در منزل ما دو نفری با علامه طباطبایی نشسته بودیم و از علوم محتجبه صحبت میشد، علامه فرمود:
ختم فواتح سُوَر را در نجف اشرف گرفتم و نیّتم این بود که چه راهی را در پیش بگیرم که خیر دنیا و آخرت در آن باشد؟
بعد از پایان ختم به من گفته شد:
افتادگی آموز اگر طالب فیضی
هرگز نخورد آب زمینی که بلند است
📚 علوم اسراری ص۶۹
↶【به ما بپیوندید 】↷
_______
http://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
✨﷽✨
ﺍﻧﮕﺸﺘﻬﺎﯼ ﺩﺳﺘﻤﺎﻥ
ﯾﮑﯽ ﮐﻮﭼﮏ...
ﯾﮑﯽ ﺑﺰﺭﮒ...
ﯾﮑﯽ ﺑﻠﻨﺪ...
ﯾﮑﯽ ﮐﻮﺗﺎﻩ...
ﯾﮑﯽ ﻗﻮﯼ...
ﯾﮑﯽ ﺿﻌﯿﻒ...
ﺍﻣﺎ ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ...
ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻟﻪ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ...
ﻭ ﻫﯿﭽﮑﺪﺍﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺗﻌﻈﯿﻢ
ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ...
ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﻭ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ...
ﮔﺎﻩ ﻣﺎ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺑﻮﺩﯾﻢ، ﻟﻬﺶ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ!
ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﭘﺎﯾﯿﻨﺘﺮ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯿﭙﺮﺳﺘﯿﻢ!
ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ
ﻧﻪ انسانی ﺑﻨﺪﻩ ﻣﺎﺳﺖ
ﻧﻪ انسانی ﺧﺪﺍﯼ ﻣﺎ...
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺁﻓﺮﯾﺪ...
ﺑﺎﻫﻢ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻭ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ،
ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻟﺬﺕ ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﺍ ﻣﯿﻔﻬﻤﯿﻢ...
#مهربانی♥️
↶【به ما بپیوندید 】↷
_______
http://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
✨﷽✨
#داستانک 📚
#حتما_بخونید👌
جواني نزد شیخی آمد واز او پرسيد:
من جوان كـم سني هـستم امـا آرزو هـاي
بزرگـي دارم و نميتوانم خـود را از نگاه كردن
بـه دختـران جـوان منـع كـنم، چـاره ام چـيست؟
شیخ نيز كوزه اي پر از شير به او داد و
بـه او توصـيه كـرد كـه كوزه را بـه سـلامـت
به جـاي معـيني ببـرد و هـيچ چـيز از كوزه نريزد
واز یکی از شاگردانش نیز درخواست كرد
او را هـمراهي كند واگر یک قطره از شـير را
ريخت جلوي همه مردم او را حسابی كتك بزند!
جوان نيز شير را به سلامت به مقصد
رساند و هيچ چيز از آن نريخت. وقتي شیخ
از او پرسـيد چند دختـر را در سـر راهـت ديدي؟
جوان جواب داد هيچ، فقط به فكرآن بودم
كه شير را نريزم كه مبـادا در جـلوي مردم كتك بـخـورم و در نـزد مـردم خـوار و خـفـيـف شـوم..
شیخ هم گفت: اين حكايت انسان مؤمن است
كه هميشه خداوند را ناظر بر كارهايش ميبيند
وحواسش را جمع میکند تا سمت
گناه کشیده نشود و از روز قيامت بيم دارد...
↶【به ما بپیوندید 】↷
_______
http://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
✨﷽✨
شخصی به پیامبر ص گفت:مرا راهنمایی کن!
پیامبر ص فرمودند: زبان خود را کنتر کن.
بار دیگر آن شخص گفت: مرا راهنمایی کن!
پیامبر ص همان جواب را بیان فرمودند.
بار سوم تقاضای راهنمایی کرد. پیامبر ص
باز هم به او فرمودند: زبانت را کنترل کن.
عرض کرد: آیا این مسئله آن چنان مهم است
که در هر سه بار مرا به آن توصیه فرمودی؟
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمودند:
وای بر تو! آیا جز آثار زبان، انسان را با صورت
درون شعله های دوزخ می افکند؟!
📔کشکول؛بهتاش؛ص۱۰۴
↶【به ما بپیوندید 】↷
_______
http://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e
✨﷽✨
🔹 تامّل
مردی از خانه ای که در آن سکونت داشت زیاد راضی نبود، بنابراین نزد دوستش در یک بنگاه املاک رفت و از او خواست کمکش کند تا خانه اش را بفروشد، بعد از دوستش خواست تا برای بازدید خانه مراجعه کند.
دوستش به خانه مرد آمد و بر مبنای مشاهداتش، یک آگهی نوشت و آنرا برای صاحبخانه خواند.
خانه ای زیبا که در باغی بزرگ و آرام قرار گرفته، بام سه گوش، تراس بزرگ مشرف به کوهستان، اتاق های دلباز و پذیرایی و ناهار خوری وسیع، کاملا دلخواه برای خانواده های بچه دار.
صاحب خانه گفت دوباره بخوان!
مرد اطاعت کرد و متن آگهی را دوباره خواند و صاحب خانه گفت : این خانه فروشی نیست!!!
در تمام مدت عمرم میخواستم جایی داشته باشم مثل این خانه ای که تو تعریفش را کردی ، ولی تا وقتی که تو نوشته هایت را نخوانده بودی نمی دانستم که چنین جایی دارم.
❣خیلی وقت ها نعمت هایی را که در اختیار داریم را نمی بینیم چون به بودن با آنها عادت کرده ایم ، مثل سلامتی، مثل نفس کشیدن، مثل دوست داشتن، مثل پدر، مادر، خواهر و برادر، فرزند، دوستان خوب و خیلی چیزهای دیگه که بهشون عادت کردیم.
✍ قدر داشته های خود را بدانیم
↶【به ما بپیوندید 】↷
_______
http://eitaa.com/joinchat/1284702208C7c11ed722e