#داستان_بزرگان
(غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است)
محدث قمی برای فرزند بزرگش نقل کرده است که:
وقتی کتاب منازل الاخره را تألیف و چاپ کردم و به قم آمده به دست شیخ عبدالرزاق مسأله گو افتاد. مرحوم پدرم کربلایی محمدرضا از علاقه مندان شیخ عبدالرزاق بود و هر روز در مجلس او حاضر می شد. شیخ عبدالرزاق روزها کتاب منازل الاخره را گشوده و برای مستمعین می خواند.
یک روز پدرم به خانه آمد و گفت: ای شیخ عباس! کاش مثل این مسأله گو می شدی و می توانستی منبر بروی و این کتاب را که امروز برای ما خواند، بخوانی.
چند بار خواستم بگویم که آن کتاب از آثار و تألیفات من است، اما هر بار خودداری کردم و چیزی نگفتم. فقط عرض کردم: دعا بفرمایید که خداوند توفیقی مرحمت فرماید.
🆔https://eitaa.com/momenat_tf