eitaa logo
Monabolandian_art
92 دنبال‌کننده
141 عکس
25 ویدیو
36 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️ نام و نام خانوادگی شهید: سیدمحمدباقر صدر تولد: ۱۳۱۳/۱۲/۱۰، کاظمین، عراق. شهادت: ۱۳۵۹/۱/۱۹، بغداد، عراق. گلزار شهید: نجف‌اشرف، وادی‌السلام، آرامگاه خانوادگی «شرف‌الدین»، عراق. 🌻 نام و نام خانوادگی شهیده: آمنه صدر (بنت‌الهدی) تولد: ۱۳۱۵/۱۲/۴، کاظمین، عراق. شهادت: ۱۳۵۹/۱/۱۹، بغداد، عراق. گلزار شهید: نامشخص... 🌹🌹 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️🌻 📚صدر تاریخ نبوغ، در آغوش پدر جای گرفته بود و از بازی انگشتان بابا در موهایش لذت می‌برد. دیگر نیاز نبود به دروغ خودش را به مریضی بزند و با لحنی شیرین بگوید: «موهایم درد می‌کند!» تا موهایش میزبان دستان پرمهر پدر شود. چند ماهی می‌شد که عطش دوری برای بچه‌ها رفع شده بود و جایش دل‌ضعفه‌های گرسنگی، گریبان‌گیرشان کرده بود. سربازها لحظه‌ای از درب خانه غافل نمی‌شدند و مجال خرید غذا را هم نمی‌دادند. از وقتی پدر، مصرانه به دنبال دگرگونی عراق مانند ایران شده بود سختگیری‌ها از سوی سربازان بیشتر به چشم می‌آمد... نبوغ یاد آن روزها افتاد که گروه‌گروه به رسم قدیم برای بیعت با پدرش به خانه‌شان پا می‌گذاشتند و حالا... حتی وقتی بابا را از خانه بیرون بردند نیز کسی جویایش نشد. اشک‌های گرمش روی گونه سرازیر شد؛ هنوز هم نمی‌توانست باور کند همین چند روز پیش پدر و عمه را بردند و آنها دیگر، برنمی‌گردند... ✍🏻زهرا رضایی ۱۵ ساله ۱۴۰۲/۱۰/۲۰ 👩🏻‍💻طراح: منا بلندیان 🎙با صدای: رضوانه دقیقی 🎞تدوین: زهرا فرح‌پور 🌹🌹 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
🌞 نام و نام خانوادگی شهید: محمدرضا کشاورز تولد: ۱۳۸۶/۱/۲۰، شیراز. شهادت: ۱۴۰۱/۸/۴، حرم حضرت شاهچراغ علیه‌السلام، شیراز. گلزار شهید: حرم حضرت شاهچراغ علیه‌السلام. 🌱 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌞 📚برای مادرم درد مادر و حال و هوای شهر که با ضربان قلبم همنوا بود غباری تاریک از غم، در دلم می‌نشاند. دلم می‌خواست کاری کنم. هم برای شهر و هم مادرم... مادر از کودکی به ما آموخت که به هنگام هجوم درد و غم به حرمِ امن فرزندِ باب الحوائج، حضرت شاهچراغ برویم. عازم حرم شدم. در راه، تعدادی از هم‌سن و سال‌هایم شعری را باهم می‌خواندند... برای خواهرم خواهرت خواهرامون برای آزادی... به ظاهر دردمان مشترک بود؛ اما درمان دردمان نه... به حرم حضرت رسیدم؛ قلبم کمی آرام گرفت و مشغول دعا شدم. صدایی مهیب و بعد جیغ کودکان و آه مادرانشان در هم پیچید؛ دیگر هیچ ندیدم... ناگهان رایحه‌ای بهشتی و عطر دل‌انگیز یاس به مشامم رسید. چشم باز کردم. چه باشکوه بود. مادرانی با چادرهای گلدار نمازشان، آماده‌‌ی سفر با مادری که چادر خاکی بر سر داشت بودند... از فرزندانشان خداحافظی کردند و مادرانه برای غبار غمی که در شهر نشسته بود، دعا می‌کردند. من هم همراهشان شدم. خدا را شکر این‌بار، من دعاگوی مادر در حرم بودم. ✍🏻سوده مهدیان ۱۴۰۲/۱۰/۱۱ 👩🏻‍💻طراح: منا بلندیان 🎞تدوین: زهرا فرح‌پور 🌱 🆔 https://zil.ink/30rooz30shahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🚩 اثر منا بلندیان @MonaBolandian_art 🔹استفاده از اثر بدون دخل و تصرف، برای عموم مجاز می‌باشد. 🔻 مشاهده سایر آثار و بارگیری فایل باکیفیت در کانال: خیمه بانوان هنرمند هیأتی @Kheymeh_Art 🌐 وب‌گاه | ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 اثر منا بلندیان @MonaBolandian_art 🔹استفاده از اثر بدون دخل و تصرف، برای عموم مجاز می‌باشد. 🔻 مشاهده سایر آثار و بارگیری فایل باکیفیت در کانال: خیمه بانوان هنرمند هیأتی @Kheymeh_Art 🌐 وب‌گاه | ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام
وعده صادق برای ارتباط با من @Monabolandian لینک کانال عضوشوید👇 https://eitaa.com/MonaBolandian_art
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 اثر منا بلندیان @MonaBolandian_art 🔹استفاده از اثر بدون دخل و تصرف، برای عموم مجاز می‌باشد. 🔻 مشاهده سایر آثار و بارگیری فایل باکیفیت در کانال: خیمه بانوان هنرمند هیأتی @Kheymeh_Art 🌐 وب‌گاه | ایتا | بله | تلگرام | اینستاگرام