درس اخلاق استاد وعلامه جوادی آملی
تاری۱۳۸۹/۵/۷
💠 اداره جامعه قرآنی
🔸 قرآن مثل باران نازل نشده، خدای سبحان باران را نازل کرد یعنی این قطرات را به زمین انداخت، قرآن را هم نازل کرد در «لیله قدر»؛ اما نازل کردن قرآن مثل نازل کردن باران نیست که به زمین انداخته باشد، قرآن را آویخت، باران را انداخت، نازل کردن قرآن مثل آن است که کسی در بالاست، طنابی را نازل میکند، آویزان میکند، به ما میگوید این طناب را بگیرید و بالا بیایید، پس قرآن را خدا نازل کرد، باران را هم خدا نازل کرد؛ اما باران را انداخت روی زمین، قرآن را آویخت، چون ریسمان_الهی است یک طرفش به دست خداست ما نمیتوانیم با این کتاب همسان کتابهای دیگر رفتار بکنیم، الآن ما هر کتابی را که مطالعه میکنیم بر اساس «وَ انْظُرْ إِلَی مَا قَال»[1] مطالعه می کنیم، می گوییم ما با این مطالب کار داریم چه کار داریم گویندهاش کیست؟ گوینده اش یا مُرد یا فعلاً در دسترس نیست، ما با مقول و با گفتار او کار داریم، اما قرآن چنین نیست، یک قول است که قائل بالای سر اوست، یک کلام است که متکلم بالای سر اوست، یک طناب است که طرف دیگر آن به دست خود خدای سبحانه تعالی است، ما با این کتاب روبهرو هستیم، پس نمی توان گفت که حالا کسی دارد قرآن مطالعه میکند یا تفسیر قرآن مینویسد؛ مثل تفسیر فقه است یا کار فلسفه است یا کار کلام است یا کار طبّ است که یک کتاب را دارد مطالعه میکند، از آن قبیل نیست! اگر یک فقیه یا یک محدث یا یک متکلم یا یک طبیب کتابی نوشت دیگر ما هستیم و کتاب او، کاری به او نداریم، او یا زنده است یا مُرد، ولی درباره قرآن_کریم اینچنین نیست، این یک کتاب نیست که نوشته باشد و ردّ شده باشد، این یک طناب است که آویخت، یک طرفش به دست اوست یک طرفش به دست ما، همین حدیث نورانی «إِنِّی تَارِكٌ فِیكُمُ الثَّقَلَینِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی»[2] درباره قرآن دارد که «أَحَدُ طَرَفَیهِ بِیدِ اللهِ سُبحَانَهُ وَ تَعَالی»[3] یک طرف این قرآن که طناب است به دست خداست طرف دیگرش با اوست. الآن همین کتاب اسم کلب در آن هست، اسم فرعون در آن هست، اسم جهنم در آن هست، کسی که وضو ندارد نمی تواند اسم این کلب را ببوسد؛ حالا کسی خواست سوره مبارکه «کهف» را باز کرد میخواهد قرآن را ببوسد وضو ندارد نمی تواند آیه ﴿وَ کلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَیهِ﴾[4] این را ببوسد یک چنین کتابی است! اسم فرعون را که در قرآن است، این کتاب را باز کرد، می خواهد قرآن را ببوسد، فرق نمی کند چه اسم وجود مبارک پیغمبر باشد چه اسم فرعون، چون در قرآن است و خدا گفت بی وضو نمی شود آن را بوسید این یک چنین کتابی است!
🔸 پس ما با کتابی روبهرو هستیم که گویندهاش بالای سر اوست، ما باید توجه داشته باشیم با کتابی در تماس هستیم که کشور را این حفظ می کند مبادا کسی ـ خدای ناکرده ـ خیال بکند یک عده بی راهه می روند به هر حال سرشان به سنگ می خورد! مهمترین پیام قرآن کریم این است که انسان یک موجود_ابدی است خود را فریب ندهد، انسان آنقدر قدرتمند است که مرگ را می میراند، اینها حرف های قرآن است. اگر کسی ـ خدای ناکرده ـ باورش این باشد که با مُردن میپوسد و از بین میرود این فکرش فکر_قرآنی نیست؛ اما مهمترین کار قرآن این است که به انسان میگوید انسان یک موجود ابدی است، ما مرگ را می میرانیم، ما تغیر و تحول را زیر پا می گذاریم و می شویم ابدی، اگر ابدی شدیم که با دست خالی نمی شود ابدی شد، یک جا لازم است، یک سفر لازم است، یک ره توشه لازم است؛ لذا نه بی راهه می رویم نه راه کسی را می بندیم، اداره_کشور روی رهنمود قرآن خیلی سهل است، وجود مبارک ولی عصر (ارواحنا فداه) که ظهور کرد این معارف عملی می شود[5] الآن اگر این هفت میلیارد بشر روی زمین عاقل باشند اداره آن سهل است، بنابراین این جاهلیت را وجود مبارک ولی عصر عاقل می کند، اداره کردن مردم عاقل سخت نیست، مگر حضرت با کشتن جهان را اداره می کند؟ مگر با قتل می شود جهان را اداره کرد؟ این چه قدرتی است که وجود مبارک حضرت به اذن خدا دارد و چه برکتی است که ذات أقدس الهی در زمان حضور آن حضرت نصیب جوامع بشری کرده، فقط خود آن حضرت می داند که عقل مردم بالا میآید، وقتی عقل مردم بالا آمد مردم قرآنی فکر می کنند، روایی فکر می کنند، اسلامی فکر می کنند، مسلمان هستند و حافظ دینشان هستند حافظ آخرتشان هستند، هیچ ظلمی نمی کنند، زیر بار ظلمی هم نخواهند رفت.
[1]. غرر الحكم و درر الكلم، ص361.
[2]. الخصال، ج1، ص66.
[3]. بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد صلی الله علیهم، ج1، ص414.
[4]. سوره کهف، آیه18.
[5]. الکافی(ط ـ الإسلامیة)، ج1، ص25.
27.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 #ویدئو نماهنگ بسیار زیبا و دیدنی🖤
🎼 این جمعه هم رفت...
🎤کربلایی #سید_رضا_نریمانی
🌙 ویژه #جمعه_دلتنگی
@mtmbkt
سخنرانی استاد بزرگ علامه جوادی آملی
تاریخ ۱۳۹۳/۳/۲۲
💠 وظیفه منتظران
🔸 وظیفه ما در عصر غیبت چیست؟ ابو بصیر از وجود مبارك امام صادق (سلام الله علیه) سؤال میكند كه ما اگر عصر غیبت را ادراك كردیم وظیفه مان چیست؟ یك سلسله دستورات نظامی دادند فرمودند #بهترین_وظیفه این است كه «لِيُعِدْ [لِيُعِدَّنَّ] أَحَدُكُمْ لِخُرُوجِ اَلْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ لَوْ سَهْماً»[1] هر كدام از شما به اندازه یك تیر خودتان را آماده كنیم، این در بعضی از نصوص #وظیفه_منتظران است «لِيُعِدْ [لِيُعِدَّنَّ] أَحَدُكُمْ لِخُرُوجِ اَلْقَائِمِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ لَوْ سَهْماً»؛ منتها تیری كه ارتشی ها و نظامی ها دارند یك حساب است, تیری كه حوزویان و دانشگاهیان دارند قلم اینهاست كه ذات اقدس الهی به این قلم و مكتوبات این قلم سوگند یاد كرده است؛ اینكه فرمود من به قلم و مسطورات قلم سوگند یاد میكنم سرّش همین است ﴿ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یسْطُرُونَ﴾.[2] مستحضرید كه سوگند خدا در مقابل بینه نیست، ما یك قسم داریم كه در مقابل بینه است در محاكم قضایی كسی كه مدّعی است باید بینه اقامه كند كسی كه منكر است، سوگند یاد می كند، بینه یك طرف, سوگند یك طرف; ولی قسم ذات اقدس الهی به خود بینه است اگر كسی در روز روشن بگوید من به این آفتاب قسم, ادّعا می كنم كه الآن روز است این به دلیل قسم خورده است نه در قبال دلیل، سوگند قرآن كریم به بینه است نه در قبال بینه! وقتی خدا سبحان به كتاب قسم می خورد به مكتوبات قسم می خورد; زیرا علم است و مكتوب است و سواد است و #فرهنگ است كه جامعه را #هدایت می كند. من به قلم قسم می خورم, من به نوشته های قلم قسم می خورم كه تو عقلانی حرف می زنی؛ یعنی من به دلیل قسم می خورم. این چنین نیست كه سوگندهای خدا در قبال بینه باشد او متن بینه را آفریده است. بنابراین وظیفه همه ما آن است كه در عصر غیبت هر كدام از ما آنچه #رشد_ دینی_جامعه را تأمین می كند فراهم كنیم, این مطلب اول.
🔸 زراره عرض می كند وظیفه ما در عصر غیبت چیست؟ فرمود دعا! اما دعایی كه آدم را باسواد كند. یك وقت دعا این است كه خدایا پدر و مادر مرا بیامرز! این دعا برای همه است، عوام هم این دعا را می كنند، اما دعای حوزویان و دانشگاهیان این است كه خدایا ما را باسواد كن! عرض كرد دعای ما در عصر غیبت چیست؟ فرمود همین دعا بگو «اَللّهُمَّ عَرِّفْنی نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِفْ رَسُولَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنی رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنی حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دینی»[3] این یك برهان لِمّی است، ما رهبر را برای این نمی خواهیم كه كشور ما را حفظ كند! حرف بسیار لطیفی مرحوم خواجه طوسی نسبت به شیخ الرئیس دارند، فرمود: مردم امام را نمی خواهند تا دنیایشان تأمین باشد! اكثر و بیش از ماها كسانی هستند كه نه خدا را قبول دارند نه قیامت را قبول دارند. حرف مرحوم خواجه این است كه ما امام و پیغمبر را نمی خواهیم برای اینكه زندگی دنیایمان راحت باشد، ما برای اینكه این هفتاد سال خوب زندگی كنیم كه رهبر نمی خواهیم، ما یك #موجود_ابدی هستیم، ما از جایی آمدیم كه نمی دانیم كجاست, به جایی می رویم كه هیچ از آن خبری نیست، ما یك راهنما می خواهیم! ما فهمیدیم كه انسان, مرگ را می میراند، نه بمیرد! این را دین به ما آموخت كه انسان, مرگ را اماته می كند نه به عكس, ما مرگ را می میرانیم. بیان خدا در قرآن كریم این نیست كه «كلّ نفس یذوقها الموت» هر كسی را مرگ می چشد، بیانش این است ﴿كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ﴾[4] روشن است كه هر ذائقی مذوق را هضم می كند نه مذوق ذائق را! ما مرگ را هضم می كنیم و او را از پا در می آوریم و او را می میرانیم و پایدار می شویم و دیگر هیچ! پس ما رهبری را, دین را, امام را برای این می خواهیم كه موجود ابدی هستیم، یك #موجود_ابدی راه می خواهد این راهنما می طلبد.
[1] . الغیبة (للنعمانی), ج۱, ص۳۲۰؛ سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار، ج6، ص170.
[2] . سوره قلم، آیه1.
[3] . کمال الدین وتمام النعنة، ج2، ص342.
[4] . سوره آل عمران، آیه185؛ سوره أنبیاء، آیه35؛ سوره عنکبوت، آیه57.
💠 حیات جامعه انسانی
🔸 مهمترین ره آورد ولی عصر (ارواحنا فداه) زنده كردن جامعه اسلامی، بلكه #جامعه_انسانی است؛ این اصل اول. به استناد همین اصل است كه از رسول گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) رسیده است «مَنْ ماتَ وَ لَمْ یعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیة».[1] اگر امام عصر #عامل_حیات است، شناخت او و اعتقاد به او و التزام به دستورهای او حیات بخش است و اگر كسی او را نشناسد و ملتزم به احكام و دستورهای او نباشد، مرده جاهلی است. پس #حیات_عقلی را امامت به جامعه اعطا میكند.
🔸 اصل دوم آن است كه #حیات_بخشی_امامت نظیر حیات بخشی قرآن كریم است، چون این دو حقیقت هماهنگ اند و هرگز از هم جدا نیستند. اگر در سوره مباركه «انفال» آمده است ﴿یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَجیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما یحْییكُمْ﴾؛[2] یعنی دعوت وحی عامل #حیات_جامعه_انسانی است، چه اینكه جامعه عرب قبل از وحی و مرگ جاهلی زنده بود و می مرد، زندگی آنها در حقیقت مرگ جاهلیت بود، مرگی بود جاهلانه و با قرآن زنده شدند. پس هماهنگی وحی و عترت، قرآن و اهل بیت (علیهم الصلاة و علیهم السلام) در حیات بخشی این دو عنصر محوری است، این هم اصل دوم.
🔸 جریان پُر كردن جامعه به #عدل_و_داد، زیرمجموعه حیات انسانی جامعه است. اگر جامعه ای زنده بود به سراغ فرهنگ و عدل می رود. ملت مرده نه اهل فرهنگ است و نه اهل عدل و داد. این بیان نورانی ائمه (علیهم السلام) كه درباره ولّی عصر (ارواحنا فداه) آمده است امری فرعی و نه اصلی است. كار اصلی ولی عصر این نیست كه جهان را پر از عدل و داد می كند! عدل و داد وصف انسان زنده است! تا آن اصل را ولی عصر اعطا نكند و جامعه را زنده نكند، هرگز آنها عادل نخواهند بود. اول باید به #حیات_انسانی زنده بشوند، بعد علاقمند عدل و داد.
🔸 پس وجود مبارك ولی عصر طبق این دو اصل گذشته #عامل_حیات است. باید بحث كرد كه وجود مبارك امام زمان چگونه جامعه را زنده می كند. مگر جامعه هم اكنون زنده نیستند؟ مگر اكثری مردم مرده اند؟ یك بیان نورانی حضرت علی (سلام الله علیه) در نهج البلاغه است كه آن حیات و ممات انسانی را تبیین می كند، آن گاه روشن می شود كه وجود مبارك ولی عصر اول جامعه مرده را زنده می كند، بعد جامعه زنده را به عدل و داد فرا می خواند، ملت زنده مشتاق عدل و دادند. آن بیان نورانی امیرالمومنان (سلام الله علیه) این است كه بعضی ها بر حسب ظاهر و صورت انسان اند و در باطن حیوان اند و چنین افرادی مرده های متحرك اند: «فَالصُّورَةُ صُورَةُ إِنْسَانٍ وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَیَوَانٍ لَا یَعْرِفُ بَابَ الْهُدَی فَیَتَّبِعَهُ وَ لَا بَابَ الْعَمَی فَیَصُدَّ عَنْهُ وَ ذَلِکَ مَیِّتُ الْأَحْیَاءِ»؛[3] فرمود عده ای بر حسب ظاهر انسان اند، باطن آنها یا درنده خویی است یا طمع از و شهوترانی است از خصوصیت انسانی و فرشتگی خبری نیست «فَالصُّورَةُ صُورَةُ إِنْسَانٍ وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَیَوَانٍ لَا یَعْرِفُ بَابَ الْهُدَی فَیَتَّبِعَهُ وَ لَا بَابَ الْعَمَی فَیَصُدَّ عَنْهُ وَ ذَلِکَ مَیِّتُ الْأَحْیَاءِ»؛ یعنی در بین زنده ها اینها #مرده_های_متحرك اند از این افراد در جامعه كم نیستند. وقتی وجود مبارك ولی عصر (ارواحنا فداه) ظهور كرد، صورت را كه #صورت انسان است مطابق #سیرت می كند و سیرت را كه سیرت حیوان است مطابق صورت می كند، آن سیرت اصلی و واقعی را انسانی قرار می دهد، بعد از آنكه آن سیرت را انسانی و واقعی قرار داد، این صورت را مطابق با آن سیرت می كند، این جامعه ظاهراً و باطناً انسان می شوند، چنین جامعه ای را به عدل و داد فرا می خواند و آنها را #اهل_فرهنگ و داد می كند. وجود مبارك ولی عصر (ارواحنا فداه) وقتی جامعه را زنده كرد جامه زنده #تشنه_عدل_و_داد است.
🔸 همان طوری كه وجود مبارك رسول گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیة والثناء) جامعه مرده را زنده كرده است، ولی عصر (ارواحنا فداه) هم جامعه مرده را زنده می كند. راه احیای جامعه به این است كه به این جامعه #علم و #معارف و #حقایق و #طهارت_روح اعطا كنند.
[1]. سید بن طاووس، الاقبال بالاعمال الحسنه، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۲۵۲؛ شیخ صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۴۱۰
[2]. سوره مبارکه انفال، آیه24.
[3]. نهج البلاغه، خطبه87.
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
📚 سخنرانی در نیمه شعبان
تاریخ: 1383/07/10