eitaa logo
گروه فرهنگی _ تبلیغی منادیان حق
93 دنبال‌کننده
485 عکس
295 ویدیو
12 فایل
گروه فوق الذکربامجوز از سوی دفتر تبلیعات حوزه علمیه توسط تعدادی از طلاب بومی شهرستان کوهدشت تاسیس شده وماهیت کاملا فرهنگی تبلیغی داردومحتوای ان توسط اعضای گروه بارگذاری میشود آدرس ما در تلگرام monadianehag98@
مشاهده در ایتا
دانلود
📚ماجرای امام سجاد ع و راهزن 🏷مرحوم علاّ مه مجلسى به نقل از شيخ الطايفه مرحوم طوسى حكايت كند: روزى حضرت سجّاد، امام زين العابدين عليه السّلام به عنوان انجام مراسم حجّ خانه خدا، عازم مكّه مكرّمه گرديد. در مسير راه از شهر مدينه به مكّه ، به بيابانى رسيد كه دزدهاى بسيارى جهت غارت و چپاول اموال حاجيان و اذيّت و آزار ايشان ، سر راه ايستاده و كمين كرده بودند. همين كه امام عليه السّلام نزديك دزدان رسيد، يكى از آن دزدها جلو آمد و راه را بر آن حضرت بست و منع از حركت آن بزرگوار به سوى مكّه معظّمه گرديد. امام زين العابدين عليه السّلام با متانت و خون سردى به آن دزد خطاب نمود و اظهار داشت : چه مى خواهى ؟ و به دنبال چه چيزى هستى ؟ دزد پاسخ داد: مى خواهم تو را به قتل رسانده و آن گاه وسائل واموال تو را غارت كنم . حضرت فرمود: من حاضر هستم كه با رضايت خود اموال و آنچه را كه همراه دارم ، با تو تقسيم كنم و با رضايت خويش نصف آن ها را تحويل تو دهم . دزد راهزن گفت : من نمى پذيرم و بايد برنامه و تصميم خود را، كه گفتم اجراء كنم . حضرت سجّاد عليه السّلام فرمود: من حاضرم از آنچه كه به همراه دارم ، به مقدار هزينه سفر خويش بردارم و بقيّه آن را هر چه باشد در اختيار تو قرار دهم . وليكن دزد همچنان بر حرف خود اصرار مى ورزيد و با لجاجت پيشنهاد امام زين العابدين عليه السّلام را نپذيرفت . پس چون حضرت چنين حالت و برخوردى را از آن دزد مشاهده نمود، از او سؤ ال نمود: پروردگار و ارباب تو كجاست ؟ دزد پاسخ داد: در حال خواب به سر مى برد. در اين موقع حضرت كلماتى را بر زبان مبارك خود جارى نمود و زمزمه اى كرد كه ناگهان دو شير درّنده پديدار گشتند؛ و به دزد حمله كردند و يكى سر دزد و ديگرى پايش را به دندان گرفت و هر يك او را به سمتى مى كشيد. سپس امام سجّاد عليه السّلام اظهار داشت : تو گمان كردى كه پروردگارت غافل است و در حال خواب به سر مى برد؟! و بعد از آن ، امام عليه السّلام به سلامت و امنيّت به راه خود ادامه داد و به سوى مكّه معظّمه حركت نمود.(1) 📚 امالى شيخ طوسى : ص 605 بحارالا نوار: ج 46، ص 41، ح 36.
💠 الفبای دین از دیدگاه علامه جوادی آملی 🔹 تلاش اسلام بر است، اداره مردم عاقل سخت نیست؛ اما افراد به تعبیر قرآن كریم اینها خودشان مشكل دارند، مشكل حكومت هم به عهده آنهاست. مختال یعنی آدم خیال زده. آنچه كه در قرآن كریم استعمال شده باب افتعال است ﴿إِنَّ اللّهَ لا یحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ﴾،[1] انسان هر طوری كه به او گفتند موی سرت را آن ‌طوری كن می‌گوید چشم، لباست را آن‌طوری كن می‌گوید چشم، نه می ‌فهمد چه كسی گفته، نه می‌فهمد چه كسی آن كار را كرده، نه می‌فهمد مصالح چه كسی در آن لحاظ است، نه می‌فهمد مفاسد چه كسی در آن ملحوظ شده است. فرمود خدا آدم كه با خیال دارد زندگی می ‌كند دوست ندارد. وجود مبارك پیغمبر(علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) در تمام موارد اصرار داشت كه مردم بشوند، این برنامه ‌ها را ائمه (علیهم السلام) مخصوصاً وجود مبارك امام صادق امام باقر در حوزه‌ های علمیه رواج دادند و رسمی كردند. 🔹 خود (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) افرادی را كه اعزام می‌ كرد شخصاً او را بدرقه می ‌كرد، به پای ركاب اسبش یا شترش می‌رفت و این جمله‌ها را می ‌گفت؛ معاذ را كه می ‌خواست به یمن بفرستد او را كاملاً بدرقه كرد و به معاذ گفتی وقتی به یمن رفتی «یا مُعَاذُ عَلِّمْهُمْ كِتَابَ اَللَّه»؛[2] مردم با قرآن آشنا كن. نه درس قرآن كه روخوانی قرآن [کنند]، روخوانی قرآن یك گوشه از وظائف است آنها كه مشكل را حل می ‌كند است. نفرمود: «اتل علیهم القرآن» فرمود: «عَلِّمْهُمْ كِتَابَ اَللَّه»! خب حالا آن پیغمبر می ‌آید پای ركاب معاذ تا آنجا نصیحت كند سفارش كند! معاذ رفتی یمن مبادا تعلیم قرآن فراموشت بشود! شما این را مراجعه كنید ببینید وجود مبارك حضرت در منزل شخصی خود این دستورات را می ‌دهد یا را او هم بدرقه می ‌كند و پای ركاب اسبش هم می ‌رود؟! برو آنجا مردم را قرآن یاد بده، برو آنجا تفسیر بگو، برو آنجا قرآن را منتشر کن. اگر مردم اهل فهم باشند اداره مردم بفهم سخت نیست. 🔹 كسی كه مواظب زبانش نیست، مواظب چشمش نیست، مواظب گوشش نیست، كشوری درست می ‌كند كه پرونده ‌اش هفت هشت میلیون است خب معلوم است سخت است همه در زحمت ‌اند. مشكل جامعه كه مسئله شبهه ابن كمونه و مسئله ترتب اصول و اینها نیست كه آیا اجتماع امر و نهی جایز است یا نه، این مشكلات ماهاست كه در حوزه ‌ایم. مشكل جامعه همین است؛ آقا مواظب زبانت باش! حرف بد نزن! تعدیه نكن! سبقت نگیر! وقتی كه گفتند در اینجا ورود ممنوع است اینجا نرو! همین است. [1]. سوره لقمان، آیه18. [2]. تحف العقول، ص25؛ «یا مُعَاذُ عَلِّمْهُمْ كِتَابَ اَللَّهِ وَ أَحْسِنْ أَدَبَهُمْ عَلَى اَلْأَخْلاَقِ اَلصَّالِحَةِ وَ أَنْزِلِ اَلنَّاسَ مَنَازِلَهُمْ خَیرَهُمْ وَ شَرَّهُمْ وَ أَنْفِذْ فِیهِمْ أَمْرَ اَللَّهِ وَ لاَ تُحَاشِ فِی أَمْرِهِ وَ لاَ مَالِهِ أَحَداً فَإِنَّهَا لَیسَتْ بِوَلاَیتِكَ وَ...». 📚 سخنرانی عمومی در جمع طلاب تاریخ: 1390/08/23
💠 معیار عقل در اندیشه علامه جوادی آملی حفظه الله ▪️ مستحضر هستید از آدم تا خاتم، نام هر پیامبری را ذات أقدس الهی در قرآن کریم گاهی خطاب می‌کند، گاهی اسم را می‌گوید ما به فلان کس گفتیم، یا می‌گوید: ﴿یا دَاوُدُ﴾،[1] ﴿یا نُوحُ﴾،[2] ﴿یا عِیسَی﴾،[3] ﴿یا مُوسی﴾؛[4] اما وجود مبارک حضرت را هرگز نامش را نمی ‌برد: ﴿یا أَیهَا النَّبِی﴾،[5] ﴿یا أَیهَا الرَّسُولُ﴾،[6] با جلال و شکوه از پیغمبر نام می ‌برد، اسم نام مبارک حضرت را اصلاً نمی ‌برد و اگر نام مبارک حضرت شد،[7] آنجا خطاب ذات أقدس الهی نیست. ▪️ برای پیغمبر اسلام (عَلَیهِ وَ عَلَی آلِه ‏آلَافُ التَّحِیةِ وَ الثَّنَاء) یک ای قائل است و به جان او قسم یاد می ‌کند: ﴿لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِی سْكْرَتِهِمْ یعْمَهُونَ﴾،[8] این عمر، است. خدا به عقل قسم می‌ خورد که آنها مستانه می‌ روند. انسان به جایی می‌رسد که عمر او می‌شود بینه! خدا در مقابل بینه قسم نمی ‌خورد، به خود بینه قسم می‌ خورد، قسم به جان تو اینها به بی راهه می‌روند، برای اینکه تو هستی. ▪️ مطلب مهمی که ذات أقدس الهی به پیامبر خود فرمود: ﴿وَ لاَ تَمُدَّنَّ عَینَیكَ إِلَی مَا مَتَّعْنَا﴾،[9] چقدر این تعبیر زیبا و لطیف است! او علمش فراوان هست؛ اما به هر حال از یاد گرفت، فرمود: ﴿وَ عَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُن تَعْلَمُ﴾؛[10] ما یادت دادیم! درست است که هر چه بشر بخواهد وجود مبارک حضرت می ‌داند؛ اما به هر حال در محضر «الله» یاد گرفت: ﴿وَ إِنَّكَ لَتُلَقَّی الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ﴾.[11] ▫️ علمی نیست در قبال علوم دیگر. ما یک فلسفه داشته باشیم، کلام داشته باشیم، فقه داشته باشیم، اصول داشته باشیم، تاریخ داشته باشیم، علم لدنی داشته باشیم! علم لدنی علمی در قبال فقه و امثال فقه نیست. همین علوم را اگر کسی از لدن، از نزد «الله» بلاواسطه فرا بگیرد، لدنی می‌شود. نه اینکه یک علم خاصی باشد، موضوع و محمولی داشته باشد. فرمود: ﴿وَ إِنَّكَ لَتُلَقَّی الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ ﴾، ما قرآن را از محضر اساتید یاد می ‌گیریم، ذات أقدس الهی پیغمبر را در محضر خود کرد. ▪️ در همین قرآن فرمود تو بدان و به آنها بگو! دنیا برای کسی میوه نمی ‌شود: ﴿وَ لاَ تَمُدَّنَّ عَینَیكَ إِلَی مَا مَتَّعْنَا بِهِ﴾ فرمود: ﴿زَهْرَةَ﴾، این «زَهر» و «زَهرَه»؛ مثل «تمر» و «تمره»؛ یکی برای جنس است و آن «تاء» هم برای وحدت است. «تمر» جنس است، «تمرة»؛ یعنی یک خرما. «زَهر» جنس است و «زهرة»؛ یعنی یک شکوفه. این کتاب زَهر الربیع سید جزائری (رِضْوَانِ اللَّهِ عَلَیه) هم همین است، نه «زُهر الربیع». «زَهر»؛ یعنی شکوفه، . در این آیه فرمود رسول من بدان! ریاست، سلطنت، امامت ظاهری، حکومت، برای هیچ کسی میوه نمی ‌شود، فقط شکوفه است! تا می‌ رسد یک کم به بار بنشیند و به صورت میوه دربیاید، پاییز سرد زودرس می‌ رسد و همه شکوفه ‌ها را می‌ ریزد. هیچ کسی در دنیا میوه دنیا نچید. «از آن سرد آمد این کاخ دل‌آویز» دنیا جای سردی است «که تا جا گرم کردی گویدت خیز»[12] شما برو، دیگری باید بیاید. این سمت‌ ها که می ‌بینید تودیع و معارفه، تودیع و معارفه همین است. فرمود میوه چیدن جای بهشت است که ﴿أُكُلُها دائِمٌ﴾؛[13] «اُکُل»؛ یعنی خوردن، خوراکی. میوه بهشت دائم است، نه پُرخوری! «اُکُل»؛ یعنی «مأکول» نه «أکل». [1]. سوره ص, آیه26. [2]. سوره هود, آیات32 و46 و48. [3]. سوره آل عمران, آیه55؛ سوره مائده، آیه110. [4]. سوره بقره, آیات55 و61؛ سوره مائده22. [5]. سوره انفال, آیات64 و65 و70. [6]. سوره مائده, آیه41 و67. [7]. سوره آل عمران، آیه44؛ سوره احزاب، آیه40؛ سوره محمد، آیه2؛ سوره فتح، آیه29. [8]. سوره حجر, آیه72. [9]. سوره طه، آیه131. [10]. سوره نساء، آیه113. [11]. سوره نمل، آیه6. [12]. نظامی خمسه، خسرو شیرین، بخش29. [13]. سوره رعد، آیه35. 📚 .سخنرانی عمومی تاریخ: 1396/09/15
✨﷽✨ ✅امام رضا (علیه السلام) فرمودند: «از مواردی که به زیارت زائرم می‌آیم شب اول قبرست. » ✍پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «محبت به من و اهلبیتم در هفت موقف بسیار هولناک، نجات بخش است: 1⃣هنگام مرگ و حضور فرشته مامور قبض روح. 2⃣هنگام بازجویی در برابر فرشتگان مسئول برزخ در شب اول قبر. 3⃣هنگام زنده شدن مردگان در قیامت. 4⃣هنگام باز شدن پرونده عمل در برابر انسان در قیامت و یا زمانی که پرونده عمل هر شخصی را به دستش می‌دهند. 5⃣هنگام حساب و حضور در دادگاه عدل الهی. 6⃣هنگام سنجش افکار و اعمال انسان با معیارهای حق و الگوهایی که در آن روز است. 7⃣هنگام عبور از صراط و پلی که بر روی دوزخ نهاده شده است. » 📗بحار، ج ۷، ص ۲۴۷
بخشی از سخنان مفسر بزرگ حضرت علامه جوادی آملی حفظه الله 💠 وصف ممتاز پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم ▪️ مرحوم كلینی (رضوان الله علیه) نقل كرده است كه درباره ائمه (علیهم السلام) «كُلَّمَا غَابَ نَجْمٌ طَلَعَ نَجْم‏»؛[1] هر وقت ستاره ‌ای از غروب بكند یك ستاره دیگر طلوع می ‌كند. امام اول رحلت كرد امام دوم آن خلأ را پر كرد، امام دوم رحلت كند امام سوم آن خلأ را پر كرد، تا برسد به وجود مبارك ولی‌عصر (ارواحنا فداه) كه همه خلأها را پر كرده است. فرمود «كُلَّمَا غَابَ نَجْمٌ طَلَعَ نَجْم‏»؛ هر وقت در كرانه غرب عالم امامی غروب كند و رحلت كند، از كرانه شرق عالم امامی طلوع می ‌كند. اما درباره این ‌چنین نیست، این‌چنین نیست كه اگر رحلت كرده است دیگری بتواند رسول بعدی باشد؛ زیرا آن حضرت است. ▪️ خاتَم را هم خاتَم گفتند، زیرا خاتَم یعنی مهر. وقتی صفحه نبوت و رسالت تمام شد آن ‌گاه ذات اقدس الهی خاتَم نگاری كرد؛ یعنی مهر زد، دیگر از این به بعد نبوت و رسالتی نیست. گرچه آن حضرت خاتِم هم هست، اما خاتَم بودنش برای آن است كه این انگشتر مهری به دست ذات اقدس الهی بود و خدا این دیوان نبوت را با آمدن آن حضرت مهر كرده است. ولی خود امیر بیان، وجود مبارك امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در (علیه و علی آله آلاف التحیة والثناء) فرموده است كه «الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا انْغَلَقَ وَ الْمُعْلِنِ الْحَقَّ بِالْحَقِّ»؛[2] یعنی وجود مبارك رسول گرامی همه انبیای گذشته كه آمدند كمالات آنها را داراست و آنچه را كه گذشته است ایشان مختوم كرد و پایان برد و راه و روش ‌اش او هم این است كه حق را با حق زنده می‌ كند؛ یعنی اگر خدای سبحان به او دستور داد ﴿ادْعُ إِلی سَبیلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِی أَحْسَنُ﴾[3] این سه راه را با حقیقت و حق پیموده است. «﴿ادْعُ إِلی سَبیلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ﴾ بالحق، ﴿وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ﴾ بالحق و «الجدال الحسن» بالحق؛ یعنی همان طور كه خدای سبحان آسمان و زمین را با حق خلق كرد كه این مضمون با تعبیرات گوناگون در قرآن كریم آمده كه ﴿خَلَقَ السَّمَاواتِ وَ اْلأَرْضَ بِالْحَقّ﴾[4] خدا آسمان و زمین را به حق خلق كرد؛ یعنی باطل در آفرینش آسمان ها نیست، در آفرینش زمین نیست، شریعت پیامبر هم این‌ چنین است. ▪️ وجود مبارك آن حضرت دینش را كه است با حق یاری كرد و علنی كرد و تبلیغ كرد؛ یعنی هرگز از باطل كمك نگرفت تا حق را روشن كند؛ زیرا هدف وسیله را توجیه نمی ‌كند. اگر ما خواستیم به مقصد صحیح برسیم باید از راه صحیح به مقصد صحیح برسیم، از راه باطل به مقصد صحیح رسیدن ممكن نیست. از ضعف مردم، عجز مردم و سوء تشخیص مردم بهره ناصواب بردن این حق را با باطل یاری كردن است، فرمود: «الْمُعْلِنِ الْحَقَّ بِالْحَقِّ» هدفش حق، راهش هم حق، از ، هدف را زنده كرد. [1]. الکافی(ط ـ الإسلامیة)، ج1، ص338. [2]. نهج البلاغة(للصبحی صالح)، خطبه72. [3]. سوره نحل، آیه125. [4]. سوره أنعام، آیه73؛ سوره إبراهیم، آیه19؛ سوره نحل، آیه3؛ سوره زمر، آیه5؛ سوره تغابن، آیه3. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1386/12/16
گزیده ای از سخنان علامه جوادی آملی حفظه الله 💠 سنّت الهی در وحدت 🔸 است، ما بیش از هر چیزی نیازمند به وحدتیم. مشكلات علمی را انسان می‌تواند با تدوین كتاب های علمی حل كند و در هیچ جا مخصوصاً در ایران اسلامی شما نمی ‌یابید كسانی كه نسبت به بی ارادت باشند. حالا ممكن است آن مقامات خاص ولایت و امامت را درست ارزیابی نكرده باشند؛ اما نسبت به اینها ارادتمندند. دوستی اینها را پیغمبر می ‌دانند ﴿قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی﴾[1] این را فخر رازی[2] گفته بسیاری از بزرگان اهل سنت گفتند این را هم قبول كردند برادران اهل سنت كه بیت مزد رسالت پیامبر است. خب وقتی ما یك دوست مشتركی داریم فرمایشات آنها، كلمات آنها، رهبری ها و هدایت های آنها برای همه ما خواهد بود. بنابراین ضمن حفظ آن معارف كلامی، ما وحدت خودمان را هم حفظ می كنیم. 🔸 چند بیان نورانی در نهج ‌البلاغه است كه وجود مبارك حضرت امیر ـ در یكی از نامه نوشت ـ فرمود در امت رسول گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) هیچ كس نیست «وَلَیسَ رَجُلٌ فَاعْلَمْ أَحْرَصَ عَلَى جَمَاعَةِ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ وَأُلْفَتِهَا مِنِّی»[3] این امت «مِنِّی»؛ فرمود از من حریص ‌تر كه جامعه را یكسان نگه بدارد نمی ‌یابی! فرمود بیش از همه و پیش از همه من داعی دارم، این نسبت به دیگران كه او را قبول نداشتند مرقوم فرمود. این نامه‌ها را حتما در نهج ‌البلاغه ملاحظه بفرمایید، فرمود: «وَلَیسَ رَجُلٌ فَاعْلَمْ أَحْرَصَ عَلَى جَمَاعَةِ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ وَأُلْفَتِهَا» آن حضرت «مِنِّی»، بعد در آن خطبه معروف دیگر كه فرمود: «وَ الْزَمُوا السَّوَادَ الْأَعْظَمَ فَإِنَّ یدَ اللَّهِ مَعَ الْجَمَاعَةِ»؛[4] فرمود از جامعه جدا نشوید، اختلاف نیندازید، اختلاف نكنید، داعی اختلاف نداشته باشید، در آنجا فرمود بدانید هیچ امتی با اختلاف به مقصد نمی‌ رسد! بعد یك بیانی دارد كه به ما می ‌فهماند این را حضرت آن علم به دارد، نه به تجارت تاریخی. فرمود: «وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ یعْطِ أَحَداً بِفُرْقَةٍ خَیراً مِمَّنْ‏ مَضَى‏ وَ لَا مِمَّنْ‏ بَقِی»؛[5] فرمود ذات اقدس الهی هیچ امتی را با تفرقه خیر نداد، اگر دو نفر در یك روستا یا در یك بخش یا در یك شهر یا در یك شهرستان یا در یك استان یا در یك كشور خدای ناكرده با هم اختلاف داشته باشند ؛ فرمود خدای سبحان هیچ كسی را در اثر اختلاف خیر نداد، نه در گذشته نه در آینده. گذشته را حالا ممكن است انسان بر اساس تجربه ‌های تاریخی بیان كند، اما آینده چه؟ یعنی این است «وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ یعْطِ أَحَداً بِفُرْقَةٍ» با تفرقه و اختلاف «خَیراً مِمَّنْ‏ مَضَى‏ وَ لَا مِمَّنْ‏ بَقِی». [1] . سوره شوری، آیه23. [2] . تفسیر الکبیر، ج27، ص596. [3] . نهج البلاغه، نامه78. [4] . نهج البلاغه، خطبه127. [5] . نهج البلاغه، خطبه176. 📚 سخنرانی در جمع طلاب شهرستان کامیاران تاریخ: 1385/01/26 @monadianehag98
💠 وسعت دید از نگاه علامه جوادی آملی حفظه الله 🔸 این دینی که از آسمان آمده که برای یک متر جا در مسجد آیه نازل می ‌کند،وتنها برای اقتصاد ما، رفاه ما، جامعه ما آیه نازل نمی ‌کند؟! اینکه فرمود: ﴿تَفَسَّحُوا فِی الْمَجَالِسِ﴾،[1] این یک قید در خصوص آن مورد هست و گرنه دخیل نیست. داشته باشید، تنگ‌ نظر نباشید. اگر خواستید در حوزوی علم باشد، برای همه بخواهید. اگر برای دانشگاهی خواستید، برای همه بخواهید. اگر کار و اشتغال بخواهید تنها برای خودمان و فرزندانمان نخواهیم. خدایا! برای هر جوانی کار، برای هر جوانی همسر، برای هر جوانی شغل! این دید، ماست. در مدینه این دید تقویت شده، همه فهمیدند که انسان وقتی خدای سبحان مشکلات او را حلّ می‌ کند که او در صدد حلّ مشکل باشد. این است که خدا فرمود: ﴿مَا هِی إِلاّ ذِكْرَی لِلْبَشَرِ﴾[2] نه «ذکریٰ للمسلمین»، «ذکریٰ للموحّدین»، چه رسد «ذکریٰ للشیعه»! حصر هم کرد، فرمود این است. حالا شما چه کار دارید ما چه کار داریم که فلان شخص مسلمان است یا کافر! او که ﴿خُذُوهُ فَغُلُّوه﴾‎ را که تعطیل نکرده است، فرمود شما می ‌خواهید راحت زندگی کنید این را برای همه بخواهید، این آرامش را برای همه بخواهید. تبلیغ بکنید، ﴿یعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ یزَكِّیهِمْ﴾،[3] اینها سرجایش محفوظ است؛ اما در آن مرحله، این فُسحت دید و وسعت دید را هم داشته باشید. آن مراحل بعدی را هم که خدا درِ جهنم را نبسته است. آن‎جا هم ﴿خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ٭ ثُمَّ الْجَحِیمَ صَلُّوهُ﴾،[4] سر جای خود محفوظ است؛ ولی شما بخواهید راحت باشید، به دیگران جا بدهید. بخواهید راحت باشید، تنها برای فرزندانتان دعا نکنید. 🔸 در روایتی وجود مبارک حضرت یعنی رسول خدا (علیه و علی آله آلاف التّحیة و الثّناء) دید یکی از اصحاب دعا می ‌کند. حضرت فرمود چرا می ‌گویی پیغمبر و من؟ بگو را، جمیع انسان ‌ها را خدایا مورد رحمت قرار بده! فرمود: «تَحَجَّرْتَ‏ وَاسِعاً».[5] شما [شاید] دیدید دشت‌ های وسیع بیابان ‌های وسیع کسی که قدرت اداره آنها را ندارد، یک گوشه آن را سنگ‌چین می‌کند، این حق التّحجیری که در فقه مطرح است همین است. در اماکن عمومی که مباهات است یک وقت کسی بخواهد مقداری از آن را بگیرد، تحجیر می ‌کند؛ یعنی یک چند متر دورش را سنگ ‌چین می ‌کند. این حجرچینی، این سنگ ‌چینی را می ‌گویند حق تحجیر، این شخص اوّل این حق التّحجیر را که اولویت است مالک می ‌شود، بعد اگر احیا کرد خود زمین را هم مالک می ‌شود؛ این کتابی که در فقه ماست به نام کتاب تحجیر، همین است. حضرت فرمود: «لَقَدْ تَحَجَّرْتَ وَاسِعاً»؛ این دشت وسیع را سنگ ‌چین کردی، گفتی خدایا! پیغمبر را بیامرز، مرا بیامرز! لذا در بعضی از ادعیه پایان دعا این است که خدایا! هر کس نفس می ‌کشد به او عنایت بکن! این راحت می ‌شود. الآن هر جا شما می ‌بینید در اثر این استکبار جهانی یا جنگ بلاواسطه است یا جنگ مع الواسطه، نجات آنها را انسان از خدا بخواهد، از همین قبیل است. پس فرمود: ﴿تَفَسَّحُوا﴾ در دینتان، ﴿تَفَسَّحُوا﴾ در علمتان، ﴿تَفَسَّحُوا﴾ در فکرتان تا شما راحت باشید. اگر دیگران این حد قابل قبول زندگی را داشته باشند، شما راحت ‌تر به سر می ‌برید. [1]. سوره مجادله، آیه11. [2]. سوره مدثر، آیه31. [3]. سوره بقره، آیه129. [4]. سوره حاقة, آیات30 و 31. [5]. المجازات النبویة، ص359. 📚 سوره مبارکه مجادله جلسه 15 تاریخ: 1396/11/21 @monadianehag98
گزیده ای از بیانات اخلاقی علامه بزرگ حضرت آیت الله جوادی آملی حفظه الله 💠 ایمان کامل 🔸 یکی از این رسول اکرم (علیه و علی آله آلاف التّحیة و الکرم) این است، فرمود سه چیز است که اگر در انسانی باشد ایمان او کامل است: یکی اینکه «إِذَا رَضِی لَمْ یدْخِلْهُ رِضَاهُ فِی إِثْمٍ وَ لَا بَاطِلٍ‏». دوم اینکه «إِذَا غَضِبَ لَمْ یخْرِجْهُ الْغَضَبُ مِنَ الْحَقِّ». سوم اینکه «إِذَا قَدَرَ لَمْ یتَعَاطَ مَا لَیسَ لَه»؛[1] فرمود اگر انسان راضی شد در حال رفاه است، در حال سرور است، در حال نشاط است، این نشاطش او را از حق وارد باطل نکند، در ایام تمکّن، در ایام رفاه و در ایام جوانی وارد مرز باطل نشود. دوم اینکه اگر عصبانی شد، این غضب او را از حق خارج نکند، چیزی که نباید بگوید نگوید، چیزی که نباید بخورد نخورد و مانند آن. سوم اینکه اگر به قدرتی رسید، به پستی رسید، از حد خود تعدی و تجاوز نکند. این سه کلمه در عین حال که مختصر است هم ما را حل می ‌کند هم ما را حل می ‌کند. اگر مسئولین ما به این جمله سوم عمل کنند هیچ مشکلی پیش نمی ‌آید، اگر خود ما به آن جمله اول و دوم عمل کنیم هیچ مشکلی پیش نمی ‌آید، این یک بخش از بیانات نورانی رسول اکرم بود. 🔸 بخش دیگر آن این است که مردم خواهان عزت‌ هستند، خواهان قدرت‌ هستند، قوت ‌اند و خواهان بی‌‌‌نیازی هستند. فرمود اگر کسی خواست نزد مردم عزیز باشد، با تقوا باشد: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ یكُونَ أَعَزَّ النَّاسِ فَلْیتَّقِ اللَّه» در جامعه ما چطور است؟ اگر کسی واقعاً پرهیزکار بود نزد ما خیلی عزیز است، ما گرچه خودمان آلوده باشیم، ولی به پاکان احترام می‌گذاریم. فرمود اگر کسی خواست در جامعه مردم باشد مردم باشد و اگر کسی خواست قدرت داشته باشد به مرکز قدرت تکیه کند و آن خداست: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ یكُونَ أَقْوَی النَّاسِ فَلْیتَوَكَّلْ عَلَی اللَّه» چون در قرآن دارد: ﴿مَنْ یتَوَکلْ عَلَی اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ﴾،[2] «وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ یكُونَ أَغْنَی النَّاسِ فَلْیكُنْ بِمَا فِی یدِ اللَّهِ أَوْثَقَ مِنْهُ بِمَا فِی یدِهِ‏»؛[3] فرمود اگر کسی بخواهد توانگر باشد، روح بی‌‌نیازی در او باشد به آنچه نزد خداست اطمینان او بیش از آن مقدار باشد که در دست مردم است، این روح بی‌‌نیازی در انسان ایجاد می‌کند، این هم یک سلسله از بیانات جامع آن حضرت بود. 🔸 بخش دیگر بیان نورانی آن حضرت این است فرمود آن است که انسان از دار فریب و دار غرور جا‌خالی کند «مِنْ عَلَامَاتِ الْعَقْلِ التَّجَافِی عَنْ دَارِ الْغُرُورِ وَ الْإِنَابَةَ إِلَی دَارِ الْخُلُودِ وَ التَّزَوُّدَ لِسُكْنَی الْقُبُورِ وَ التَّأَهُّبَ لِیوْمِ النُّشُور»؛[4] فرمود نشانه عقل و فرزانگی این است که انسان از عالمی که است جا‌خالی کند. تجافی آن حالتی است دیدید اگر مأمومی در نماز جماعت دیر رسید به رکعت دوم امام رسید امام مشغول خواندن تشهد است مأموم روی انگشت ‌های پا و روی دست ‌ها آماده برخاستن است، این حالت را می ‌گویند حالت . فرمود انسان عاقل از دنیا چنین حالتی دارد؛ یعنی آماده برخاستن است، آماده فرار است، نچسبید به دار غرور، هر چه انسان را فریب می ‌دهد دنیاست. [1]. الكافی (ط ـ الإسلامیة)، ج‏2، ص239. [2]. سوره طلاق، آیه3. [3]. تحف العقول، ص27. [4]. إرشاد القلوب إلى الصواب (للدیلمی)، ج‏1، ص45؛ بحار الأنوار (ط ـ بیروت)، ج‏74، ص176. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1376/04/12 @monadianehag98
Mr : Mostafa Valipour: سخنان علامه جوادی املی حفظه الله 💠 حیات بهشتی 🔸 خدا دو تا حرف دارد: یکی اینکه بهشت را معرفی می ‌کند که در بهشت چه خبر است و یکی هم اینکه چگونه زندگی می ‌کنند. درباره بهشت فرمود هیچ مشکلی در بهشت نیست؛ در بهشت اصلاً کینه نیست، قهر نیست، دشمنی نیست، آن گاه در سوره «حشر» فرمود همین خواسته را از خدا دارند، می‌ گویند: ﴿لا تَجْعَلْ فی‏ قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذینَ آمَنُوا﴾؛ مردان الهی به خدا عرض می ‌کنند خدایا در دل ما کینه هیچ کس را قرار نده! این کم نعمتی نیست! یعنی ما می ‌خواهیم ، ما می‌ خواهیم شهرمان را بهشت کنیم، دیگر مرتب شکایت بکنیم، سراغ دستگاه قضایی برویم و دعوا راه بیندازیم و اینها نباشد، پس می ‌شود! 🔸 اینکه به ما می ‌گویند هر حرفی می‌ خواهید بزنید اول «بِسْمِ اللَّهِ» بگویید یعنی چه؟ این دو تا پیام دارد؛ البته نام خداست، ثواب دارد؛ اما یک است، آدم هر حرفی که بخواهد بزند، اگر اول «بِسْمِ اللَّهِ» بگوید، این مثل است، یک قرنطینه است، این حرفش یا واجب است یا مستحب، دیگر فحش و بد و غیبت و اینها که نیست، زیرا آدم نمی ‌تواند حرف بد بزند، اولش بگوید: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم»! راه را به ما نشان دادند؛ جایی می‌خواهیم برویم، حرفی می‌ خواهیم بزنیم، غذایی می ‌خواهیم بخوریم، تجارتی می ‌خواهیم بکنیم، معامله‌ ای بکنیم، اول زیر لب بگوییم: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم»؛ به ما دستور دادند! این «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم»، یک است، آن وقت همه ما یا کار واجب می‌کنیم یا کار مستحب، پس می ‌شود شهر را بهشت کرد. 📚 سخنرانی در جمع مردم و مسئولين آمل تاریخ: 1395/10/06 @monadianehag98
کلام گوهر بار علامه جوادی املی حفظه الله 💠 تعالی عقل و عدل 🔹 زمان ظهور حضرت، زمان است. آنچه در سوره مباركه «حدید» آمده است: ﴿اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یحْیی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا﴾ گفتند وقتی حضرت ظهور كرد زمین زنده می ‌شود؛ حیات زمین به داشتن است؛ جامعه به عقل و عدل می‌ رسد، وقتی جامعه به عقل و عدل رسید زنده می‌ شود [و] جامعه زنده باعث خواهد بود. 🔹 ما برای اینكه آن حضرت باشیم باید بر عقلمان بیفزاییم و بر عدلمان اضافه كنیم. عدل عبارت از آن است كه انسان هر چیزی را در جای خود قرار بدهد اما مهندسی این اشیاء به عهده چه كسی است، هر چیزی جایش كجاست و هر چیزی حدّش كجاست، آن را باید عقل بفهمد. عقل، چراغ است نه راه؛ عقل كارش در برابر وحی نیست، عقل كارش هدایت است چراغ است؛ از چراغ و سراج، كارِ صراط ساخته نیست. عقل می ‌فهمد كه راهی هست، راهنمایی هست، راه‌ آفرین هم هست، راهنماآفرین هم هست و آن توحید و نبوّت است و دین. هم به وسیله صراط می فهمد كه اشیاء جایشان كجاست، هم با عقل عملی كه «عُبِدَ به الرحمٰن و اكْتُسِبَ به الجِنان» اهل عزم می‌ شود. 🔹 ما بعد از اینكه با چراغ عقل و نقل فهمیدیم صراط ـ یعنی دین ـ برای اشیاء چه حدّی مشخص كرده است و اهل عزم شدیم شروع می ‌كنیم به كار كردن، این كار كردن ما می‌ شود ؛ اول حال است، بعد مَلكه است، بعد قوی ‌تر [كه] بالاتر از ملكه می ‌شود. این عدل محصول آن عقل است. 🔹 وجود مبارك حضرت كه ظهور كرد معجزه آن حضرت این است كه هم است هم علم 📚 خطبه های نماز جمعه تاریخ: 1388/05/16 @monadianehag98
💠 برترین مصلحت در بیانات علامه جوادی آملی 🔹 یكی از بیانات نورانی صدیقه كبرا (سلام الله علیها) این است كه فرمود: «مَنْ أَصْعَدَ إِلَی اللَّهِ خَالِصَ عِبَادَتِهِ أَهْبَطَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِه»؛ یعنی خود انسان است كه بالا می ‌برد، خب تا خودش بالا نرود كه بالا نمی ‌برد. اینكه در دین به ما گفتند به وسیله نماز به خدا نزدیك می ‌شوید، خدا نه زمانی است نه زمینی، این قُربش چگونه است؟ می ‌گوییم است, قرب معنوی چیست؟ چه كسی نزدیك می ‌شود؟ آن مسیر چیست؟ تا جان را نشناسیم و سیر جان را نشناسیم معنای «قربة الی الله» برای ما مشخص نیست! باید بدانیم روح ما مجرّد است و این روح, سیری دارد؛ تقرّب به طرف ذات اقدس الهی که منزّه از زمان و زمین است به داشتن روح مجرّدی است كه متكامل است به سمتی كه نه زمانی است نه زمینی. این یك تبیین علمی می‌ خواهد. 🔹 فرمود شمایید كه عمل خالصتان را بالا می ‌برید؛ یعنی خود روح بالا می ‌رود عمل صالح را تقدیم می ‌كند، آن‌گاه ذات اقدس الهی او را به او عطا می‌ كند و با او هابط می ‌كند الی الارض. این نظام ما و این جامعه ما چنین چیزی می‌ خواهد تا به صاحب اصلی ‌اش كه ـ ان ‌شاء الله ـ ظهور می ‌كند تقدیم بشود. 📚 درس اخلاق تاریخ: 1392/01/22 @monadianehag98