eitaa logo
گروه فرهنگی _ تبلیغی منادیان حق
93 دنبال‌کننده
485 عکس
295 ویدیو
12 فایل
گروه فوق الذکربامجوز از سوی دفتر تبلیعات حوزه علمیه توسط تعدادی از طلاب بومی شهرستان کوهدشت تاسیس شده وماهیت کاملا فرهنگی تبلیغی داردومحتوای ان توسط اعضای گروه بارگذاری میشود آدرس ما در تلگرام monadianehag98@
مشاهده در ایتا
دانلود
سخنرانی استاد علامه جوادی املی تاریخ ۳۱ شهریور ۸۳ پیرامون مهدویت در قران 💠 مرابطه 🔸 یك بحثی بین حضور و غیبت هست، یك بحثی بین ظهور و خفا هست كه حضرت غایب است و بعد حاضر می‌شود یا حضرت مستور است و بعد مشهور می ‌شود؟ او پیدا می‌ كند، نه اینكه الآن غایب باشد و بعد حضور پیدا كند؛ اما غیبت ندارد است. این ماییم كه غایبیم! أعمی از بصیر غایب است، نه بصیر از اعمی [غایب باشد]. اگر یك نابینایی دوست خودش را نمی ‌بیند آن دوست غایب نیست، بلکه این أعمی غایب است. این ‌چنین نیست كه حضرت غایب باشد، چه اینكه هم در حقیقت برای آن حضرت است. این أعمی مستور است، نه اینكه آن بصیر مستور باشد. 🔸 مطلب دیگر اینكه اصل اینكه بشر است تا یك آینده خوبی باشد كه جز عدل و احسان چیزی حكومت نكند، این در درون همه هست؛ یك مقدار محققانه تر و علمی تر در فطرت مسلمان ها هست؛ اما اینها به دنبال مهدی منتظر و مهدی موعودند، نه ! این یك خصیصه است كه مهدی موجود موعود (علیهم الصلاة و علیهم السلام) داریم. اگر است، ما غیر از انتظار و غیر از امید مسئله و را هم داریم. 🔸 دیگران امیدوارند كه در پایان زندگی روزگار یك عصری برسد كه حكومت بكند، خیلی‌ ها در انتظار این به سر می ‌برند، اینها منتظر مهدی موعودند. ما كه منتظر ظهور (سلام الله علیه) موعودیم، غیر از انتظار و امید یك مسئله‌ای است به نام كه ما داریم و آنها ندارند، یك مسئله ‌ای به نام كه ما داریم و آنها ندارند. اگر معتقدیم كه یك شخصی است ـ امام زمان ـ و ما با او باید تعهد بسپاریم ولی ما و زنده است، پس باید مراقب باشیم كه خلاف نكنیم، چون او می ‌بیند! اینكه ﴿قُلِ اعْمَلُوا فَسَیرَی اللّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ المُؤْمِنُونَ﴾[1] كه بر ائمه (علیهم السلام) تطبیق شده است، هركاری كه ما می ‌كنیم خدا می ‌بیند، پیغمبر می ‌بینند، ائمه می ‌بینند و وجود مبارك حضرت می ‌بیند، پس باید مواظب گفتارمان، رفتارمان، نوشتارمان سیره و سنتمان باشیم؛ این برای مراقبت است، بالأخره از او كمك می‌ خواهیم باید مراقب باشیم كه خلاف عمل نكنیم. غیر از مراقبه مسئله است. مراقبت این است كه خلاف نكنیم؛ اما مرابطه این است كه گذشته از اینكه خلاف نكنیم، خودمان را نزدیك بكنیم، كمك بگیریم و بگیریم، نه اینكه همیشه مواظب باشیم كه نلغزیم، بلكه برقرار كنیم كه او دست ما را بگیرد. ذیل این آیه كریمه ﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صَابِرُوا وَ رَابِطُوا﴾[2] آن جا این حدیث شریف هست كه «وَ رَابِطُوا إِمَامَکُمْ الْمُنْتَظَر علیه السلام»[3] مرابطه داشته باشیم. [1]. سوره توبه، آیه 105. [2]. سوره آل عمران، آیه 200. [3]. الغیبة (نعمانی)، ج1، ص26؛ «...عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی اَلْبَاقِرِ عَلَیهِ السَّلاَمُ: فِی مَعْنَى قَوْلِهِ تَعَالَى یٰا أَیهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا اِصْبِرُوا وَ صٰابِرُوا وَ رٰابِطُوا قَالَ اِصْبِرُوا عَلَى أَدَاءِ اَلْفَرَائِضِ وَ صٰابِرُوا عَدُوَّكُمْ وَ رٰابِطُوا إِمَامَكُمُ اَلْمُنْتَظَرَ»
سخنرانی استاد علامه جوادی آملی تاریخ ۱۳۹۵/۱۱/۱۷ 💠 اراده شکست ناپذیر 🔹 ظاهر این ﴿كُلُّ امْرِئٍ بِما كَسَبَ رَهینٌ﴾[1] بوی تهدید می دهد؛ قهراً به قرینه سوره مبارکه «مدثر» که در آن سوره آیه ۳۸ دارد ﴿كلُ‏ُّ نَفْسِ بِمَا كَسَبَتْ رَهِینَةٌ ٭ إِلَّا أَصحَْابَ الْیمِینِ‏﴾ اینها عام و خاص هستند یا مطلق و مقید هستند باید تقیید بشود ﴿كلُ‏ُّ نَفْسِ بِمَا كَسَبَتْ رَهِینَةٌ ٭ إِلَّا أَصحَْابَ الْیمِینِ‏﴾، ظاهر آن این است اگر ما نبودیم با شواهد دیگر، این را از باب عام و خاص و مطلق و مقید حمل می کردیم به اینکه باید تقیید بشود، چرا؟ برای اینکه «رهین» که فعیل است به معنای «مرهون» است، «مرهون» آن عینِ گرو را می ‌گویند، این مطلب اوّل که «رهین» به معنای «مرهون» است و یعنی گرو. 🔹 مطلب دوم آن است که کسی گرو می دهد که بدهکار باشد، اگر کسی دِینی گرفته بدهکار است این [شخص] باید گرو بدهد. 🔹 مطلب سوم آن است که انسان اگر در برابر ذات اقدس الهی خلاف کرد بدهکار است و چون بدهکار است باید گرو بدهد، گروی الهی هم سخن از زمین و خانه و فرش و امثال آن نیست، خود شخص را می گیرند! این که می بینید بعضی‎ها می گویند من نمی توانم مواظب زبانم باشم، نمی توانم شب برخیزم و نمی توانم خودم را کنترل کنم این بیچاره راست می گوید، برای این که در هست و بدهکار است. این خطبه نورانی پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در آخرین جمعه شعبان فرمود: «أَنْفُسَكُمْ مَرْهُونَةٌ بِأَعْمَالِكُم‏»[2] شما کردید، یک؛ گناهکار است، دو؛ بدهکار باید بدهد، سه؛ خدا زمین و فرش قبول نمی کند، چهار؛ را گرو می گیرد «إِنَّ أَنْفُسَكُمْ مَرْهُونَةٌ بِأَعْمَالِكُمْ فَفُكُّوهَا بِاسْتِغْفَارِكُم‏»؛ فکّ رهن کنید! بگویید خدایا بد کردم. این نه رو به قبله می خواهد، نه توبه می خواهد، نه آب توبه می خواهد، نه نزد عالم رفتن می خواهد، این یک می‎ خواهد که خدایا آمدم، او هم قبول می کند! مگر چه چیزی می خواهد؟ لازم نیست انسان لفظ آن را بگوید حالا «استغفر الله» گفت یا «أتوب الیه» گفت؛ اما واقعاً بگوید آمدم، این بخشیده می شود، این می شود خدا! فرمود طبق این اصول پنج گانه بدهکار هستی و بدهکار باید گرو بدهد و غیر از خود آدم کسی را گرو نمی گیرند. [1]. سوره طور، آیه21. [2]. عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏1، ص296. 📚 سوره مبارکه طور جلسه 4 تاریخ: 1395/11/17
💠 جهاد اوسط 🔹 كسی كه در صحنه جهاد حق علیه باطل است، سه حال دارد: این یا فاتح می ‌شود یا تا آخرین نفس می ‌جنگد یا اسیر می‌ شود، بیش از سه حال كه نیست! یا فتح است یا شهادت است یا اسارت. شهادت و فتح از یك وادی ‌اند، ﴿إِحدَی الحُسنَیینِ﴾[1] است، بشود حسنه دارد، بشود حسنه دارد؛ اما اگر در اثر غفلت ـ نه در اثر نبودِ امكانات ـ در اثر و و به اسارت برود، این شكست است. 🔹 همان ‌طوری كه در صحنه جهاد اصغر یك جنگجو یا فاتح است یا شهید یا اسیر، در صحنه جهاد اوسط كه فضایل و رذایل با هم درگیرند همین سه حال است: یا انسان فاتح است مثل حضرت امیر و امثال حضرت امیر (علیهم الصلاة و علیهم السلام) كه حضرت فرمود: «هِی نَفْسِی أَرُوضُهَا بِالتَّقْوَى»[2] اینها فاتح ‌اند! یا نه نظیر اكثری مؤمنانی كه در راه‌ اند، اینها اگر معصیت یا غفلتی كردند فوراً توبه می ‌كنند، این‌طور نیست كه در تمام عمر یك بار گناه می ‌كنند و یك بار توبه، گناهان و توبه‌های متعددی دارند، افت و خیز دارند، ریزش و رویش دارند تا بمیرند، اینها ، برای اینكه تسلیم نشدند! محفوظ، محفوظ، علاقه ‌شان به محفوظ، علاقه ‌شان به محفوظ، مومن و شیعه ‌اند؛ منتها افت و خیز داشتند، هر وقت افتادند بالأخره برخاستند، این همان است كه در روایات ما دارد كه «مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ [(صلّی الله علیه و آله سلّم)] مَاتَ شَهِیداً»،[3] برای اینكه این محبّت را كه سرمایه است تا آخرین لحظه حفظ كرده است، چون «مات علی حبهم» به امامت آنها به عصمت آنها به حجیت آنها اعتراف دارد و تسلیم اعتقادی نشده است، اگر در مقام عمل چند بار لغزید چند بار هم توبه كرد. اگر مؤمنی در بستر بیماری بمیرد «مات شهیدا» این است؛ یعنی ثواب شهید را دارد. قسم سوم خدای ناكرده كسی است كه اسیر بشود این همان است كه در بیانات نورانی حضرت امیر (سلام الله علیه) است كه «وَکَمْ مِنْ عَقْل أَسِیر تَحْتَ هَوَى أَمِیر»[4] آنها كسانی ‌اند كه گرفتار نفس اماره ‌اند. پس همان‌ طوری كه در جهاد اصغر سه حال هست یا فتح است یا شهادت یا اسارت، در جهاد اوسط یعنی فضایل و رذایل اخلاقی هم این ‌چنین است. [1] . سوره توبه، آیه52. [2] . نهج البلاغه، نامهٴ 45. [3] . جامع الاخبار (للشعیری)، ص166. [4] . نهج البلاغه، حكمت 211. 📚 سوره یوسف جلسه 48 تاریخ: 1383 🆔 @a_javadiamoli_esra
پ درس اخلاق استاد علامه جوادی املی💠 رزق 🔹 «وَ لَا مَرْزُوقٍ مَا لَيْسَ لَكَ»؛[1] آنچه براي تو نيست به آن نمي‌ رسي. اگر کار کردي بود در آن شرايط به اين حدّ مي ‌رسي. «کژ روي جف القلم کژ آيدت»،[2] به قول حکيم فردوسي: اگر بار خار است خود کِشته اي ٭٭٭ وگر پرنيان است خود رشته اي[3] فرمود اگر راه درست رفتي، يک داري؛ بيراهه رفتي يک داري. نه رزق تو کم و زياد مي‌شود، شرايط خاص را اگر رعايت کردي؛ نه عمر تو کم و زياد مي ‌شود اگر شرايط مخصوص را رعايت کردي. اگر با و زندگي کردي، عمر مشخص داري. بدون صله رحم و بهداشت زندگي کردي، عمر محدود داري، همه مشخص است. ما يک أجل مقضي داريم يک أجل مسمّيٰ: ﴿أَجَلٌ مُسَمّي عِندَهُ﴾،[4] آن که تقديرپذير و تغييرپذير است همين أجل مقضي است که به دست خود آدم است؛ ولي کلّ اين جريان که «ففي نظام الكلّ كلٌ منتظم». 🔹 گاهي در بعضي از اين اعلاميه ‌ها مي‌گويند «مرگ نابهنگام»! مرحوم حکيم سبزواري را خدا رحمت کند! فرمود ما چيز در عالم نداريم، هر چيزي است، ولي اين شخص چون حساب نمي ‌کرد خيال مي ‌کرد که نابهنگام است؛ وقتي علل و عواملش را در نظر بگيرد معلوم مي‌ شود به هنگام است. ما ليس موزوناً لبعض من نغم‏ ‏٭٭٭ ففي نظام الكلّ كلّ منتظم موتاً طبيعيا غدا اخترامي‏ ٭٭٭ قيس إلي کلّية النظام[5]‏ شما وقتي مرگ نابهنگام پنداري را بر اساس کلّ نظم علل و اسباب بسنجيد، مي ‌بينيد که در جاي خودش است و به هنگام است. ما چيز نابهنگام در عالم نداريم! «موتا طبيعا غدا اخترامي»، «اخترامي»؛ يعني نابهنگام. اين مرگ، مرگ طبيعي است. کسي آن را نابهنگام مي ‌پندارد که از علل و عوامل قبل و بعدش آگاه نباشد و گرنه: موتا طبيعيا غدا اخترامي‏ ٭٭٭ قيس إلي کليّة النّظام ايشان مي ‌فرمايند که نه مرگ جلو و عقب دارد، نه رزق جلو و عقب دارد. [1]. نهج البلاغه، نامه72. [2]. مثنوی معنوی، مولوی، دفتر پنجم، بخش135. «کژ روی جف القلم کژ آيدت ٭٭٭ راستی آری سعادت زايدت». [3]. شاهنامه فردوسي, فريدون, بخش20. [4]. سوره انعام, آيه2. 1. شرح المنظومة، ج‏2، ص422
💠 درس اخلاق استاد علامه جوادی املی پرده غفلت 🔹 وجود مبارك امام (سلام الله علیه) فرمود خداوند «مَعرُوفٌ عِند كُلِّ جَاهِل»[1] هیچ ممكن نیست كسی خدا را نشناسد، هیچ ملحدی! هیچ مشركی! منتها در اثر آن و ها علم به علم ندارند. وقتی این پرده‌ ها و غفلت ها كنار رفت ﴿یعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ﴾. 🔹 در سوره مباركه «ق» فرمود ما تو را عالِم نكردیم، بلكه پرده را برداشتیم (این یك). پرده را از روی اسرار عالم برنداشتیم، از جلوی چشم تو برداشتیم (دو); این دو كار از سوره مباركه «ق» به خوبی برمی‌آید، آیه 22 سوره مباركه «ق» این است كه ما چیزی در قیامت به شما نفهماندیم كه شما را عالم بكنیم، چیزی به شما تعلیم بكنیم نبود و از واقعیت و حقیقت اشیاء پرده را برنداشتیم؛ زیرا اشیاء خلق شدند، پرده ‌ای روی اسرار عالم نیست، فقط یك مطلب سومی است كه ما در قیامت انجام دادیم و آن این است كه پرده ‌ای كه خودت جلوی چشم خودت آویختی ما این پرده را كنار زدیم ﴿لَقَدْ كُنتَ فِی غَفْلَةٍ مِنْ هذَا﴾. برای آن است كه شیئی موجود باشد انسان به او توجه نداشته باشد، فرمود فقط بی ‌توجهی است نه بی ‌علمی! معلوم، موجود بود (یك) علم، موجود بود (دو) تو علم به علم نداشتی غافل بودی (سه) ما این پرده را از جلوی چشم تو برداشتیم الآن فهمیدی ﴿أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ﴾ (چهار); فرمود: ﴿لَقَدْ كُنتَ فِی غَفْلَةٍ مِنْ هذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءَكَ﴾ نه «عنّا غطائنا» یا «عن الواقع غطائه»، واقع بی ‌پرده است و خدا هم ﴿نُورُ السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾[2] است. ﴿فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْیوْمَ حَدِیدٌ﴾ امروز چشمت حِدّت دارد، تیزبین است و خیلی از جاها را می ‌بیند. [1]. الكافی (ط ـ الإسلامیة)، ج1، ص91. [2] . سوره نور، آیه 35. 📚 سوره نور، جلسه 14 تاریخ: 1390/08/07
💠 هنر اسلامی 🔹 در محضر وجود مبارك رسول گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) كسی به آن حضرت عرض كرد كه مجلس شما خیلی علمی و آموزنده است، ولی همین كه از محضر و مشهد شما فاصله گرفتیم و بیرون رفتیم آن لذت دیگر در كام ما نیست. حضرت فرمود: «إستَعِن بِیمِینِك»؛[1] چرا به من می ‌گویی؟ به دستت بگو! یعنی آنچه را كه شنیدی یادداشت كن، بنویس و به صورت كتابت در بیاور، وقتی مكتوب شد همیشه با تو است. مجلس سخنرانی سفره غذا نیست، مجلس سخنرانی تهیه است. فرمود: «إستَعِن بِیمِینِك»؛ از دستت كمك بگیر و آن مطالب را بنویس، همیشه با توست. 🔹 اگر این مطالب در ذهن تحلیل شد، بارآوری های فراوانی هم دارد، چون انسان قدرت و را هم خواهد داشت، آن وقت این می ‌شود، این می ‌شود مشمول آن آیه‌ ای كه فرمود: ﴿وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یمْشی بِهِ فِی النّاسِ﴾[2] و مانند آن. چقدر فرق است بین آن مسافر راه گم كرده ‌ای كه به امید برق جهنده در كنار رعد فضا بخواهد راه را پیدا كند و بین یك كسی كه فراهم كرده و خدا می ‌فرماید ﴿وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یمْشی بِهِ فِی النّاسِ﴾؛ با نور دارد حركت می ‌كند، هر دو راه هست و هر دو هم رفتنی است! 🔹 این را مستحضرید كه شدنی است، اما خدای سبحان به همه این نعمت را نداد. به هر كسی كه این نعمت را داد هم از او دارد؛ مثلاً حُسن صوت به همه داده نشد، حُسن خط به همه داده نشد. این ‌طور نیست كه هر كسی بتواند خطاط خوبی باشد ولو برود تمرین هم بكند یا خواننده خوبی باشد ولو برود تمرین هم بكند، آن طراوت حنجره، آن زیبایی حنجره و آن آهنگ مناسب نصیب هر كسی نیست. آن خطاطی خوب هم نصیب هر كسی نیست. قدرت ـ متخیله خوب ـ البته غیر از خیال این نصیب هر كسی نیست و هنرمندی و فناوری كه بتواند آن را كند آن هم نصیب كسی نیست. در این گونه از مجالس یا كتاب هایی از این دست، آن را به شنونده می‌ دهد، ولی دو مرحله است تا این معقول را بتواند محسوس كند، آن دیگر مربوط به خود شنونده است او چگونه در دستگاه تخیل‌ اش ـ نه خیال ـ متخلیه‌ اش را ترسیم می‌ كند تصویر می ‌كند و به صورت در می ‌آورد، آن است که در اختیار بعضی افراد است نه همه و برخی ها هم نیمه تمام ‌اند نه تام! در عین حال كه متخیله قوی دارند، می ‌توانند آن معقول را در فضای قوه متخیله ترسیم كنند، قدرت محسوس كردن را ندارند كه بتوانند با حركات بدنی، با گفتارشان و با رفتارشان آن متخیل را محسوس كنند. هنر مادامی كه عقلی نداشته باشد همین فیلم های عادی می‌ شود؛ ولی وقتی می‌ تواند سازنده و آموزنده باشد كه بتواند معقول را متخیل كند اولاً، متخیل را محسوس كند ثانیاً. [1] . سنن الترمذی، ج‏4، ص464؛ بحار الانوار، ج2، ص152. [2] . سوره انعام، آیه122. 📚 دیدار جمعی از صاحبنظران حوزوی و دانشگاهی با حضرت استاد تاریخ: 1384 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 ثمره توحید 🔹 نکته برجسته‌ای که اسلام به ما فهمانده است آن است که اگر کسی وارد شد، از بیرون نبود؛ یعنی «کَلِمَةُ لا إِلَهَ إِلا الله حِصْنِی فَمَنْ قَالَهَا دَخَلَ حِصْنِی وَ مَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی‏»؛[1] و همچنین «وَلَایةُ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی‏»؛[2] اگر کسی موحّد شد، به تعبیر بعضی از بزرگان چنین انسانی یک خطای مطلق، یک شرّ مطلق، یک قبح مطلق از او هرگز سر نمی ‌زند، هیچ ممکن نیست، او یک بد مطلق داشته باشد. چه اینکه اگر کسی وارد این دژ و قلعه توحید و ولایت نشد، هیچ ممکن نیست که داشته باشد؛ اما آن گروه اول که حکیم‌ هستند، موحّد هستند، فقیه‌ هستند، عالِم هستند، مؤمن‌ هستند، موحّد هستند، ولایت ‌مدار هستند، یا خیرشان محض است یا خیرشان مقید، شرّ محض ندارند. گروه دیگری که وارد این قلعه نشدند، کارشان یا شرّ صِرف است یا شرّ محدود. گرچه شرّ صِرف به آن معنا در عالَم وجود ندارد، شرّ محض اصلاً وجود ندارد. 🔹 توضیح این مطلب آن است، کسی که موحّد است و ولایت ‌مدار، این اگر انجام می ‌دهد؛ نظیر عبادات و احسان به غیر و تعلیم و تربیت، این خیر مطلق است، هم حُسن فاعلی دارد، هم حُسن فعلی دارد، نقصی در این کار نیست و اگر ـ معاذالله ـ دست به گناهی زد، یک معصیت کرد، این گناه شرّ مطلق نیست، زیرا او معتقد است كه خدایی هست و نهی کرد، پیامبری است، این نهی را آورده، اهل بیتی هستند که این نهی را رساندند، این کار او با آن عقیده به مبدأ فاعلی، مبدأ تشریع، مبدأ تبلیغ، مبدأ املا، همراه است. پس معصیتی یک انسان حکیم یا موحّد، معصیت محض نیست، چون با توحید همراه است، پس یک موحّد، یک حکیم یا کار او حُسن مطلق است، مثل آن‌جا که دارد اطاعت می ‌کند، یا شرّ محدود و قبح محدود است؛ مثل آن‌جا که دارد معصیت می‌کند. شرّ مطلق و قُبح مطلق در کارهای انسان موحّد وجود ندارد؛ اما یک انسان غیر موحّد کارهای او یا شرّ محض است، یا شرّ محدود. اگر چنانچه دارد معصیت می‌ کند که شرّ محض است، چون معتقد نیست که کسی جلوی این شرّ را گرفته، چون اعتقاد ندارد، از نظر ساحت دل، کافر است و چون مرتکب خلاف می‌ شود، از نظر ساحت عمل، معصیت می ‌کند و اگر دارد کار خیر انجام می‌ دهد، إحسانی به کسی می‌ کند، کارهای عاطفی خیر انجام می‌ دهد، این گرچه معصیت نیست؛ ولی چون معتقد نیست خدایی هست و به این عمل امر کرده است، از آن جهت این کفری که دارد، یک شرّی است که همراه با این وجود دارد. [1]. عیون الاخبار، ج2، ص134؛ بحار الانوار(ط ـ بیروت)، ج49، ص127. [2]. معانی الأخبار، ص371؛ الأمالی(للصدوق)، ص235؛ بحار الأنوار (ط ـ بیروت)، ج‏39، ص246. 📚 پیام به مراسم نکوداشت حجت الاسلام دکتر احمد احمدی تاریخ: 1395/09/11 🆔 @a_javadiamoli_esra
💠 گمشده انسان 🔹 همان طوری که بدن ما چشمی دارد، گوشی دارد، دست و پایی دارد که کار ظاهر را انجام می دهیم، جان ما هم چشمی دارد، گوشی دارد، دست و پایی دارد که کار انجام می دهد و نشانه آن همان خواب و رؤیا است؛ در رؤیا بدن ما در بستر هست، ولی داریم که حقایقی را کشف می کنیم. 🔹 سرّ اینکه برخی ها به خواب های موفق دست می یابند این است: انسان که می خوابد، این بدن آرام است؛ یعنی چشم و گوش و اعضا کار نمی کند و مزاحم ما نیست، چون مزاحم ما نیست ما هستیم و خود ما! لذا در خواب سفرهای خوبی داریم، چون مزاحمت نداریم. آنها که هستند، می توانند در زمان بیداری اعضاء و جوارحشان را کنترل کنند که چشم آنها بد نبیند، گوششان بد نشنود، غذای حرام وارد دهنشان نشود و حرف ناصواب از دهان بیرون نرود. پیغمبر (صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم) فرمود که ، نه اینکه دندانتان را مسواک کنید! دندان را برای این جهت مسواک می کنند که طبّی باشد، فرمود این دهان را پاک کنید که غذای شبهه ناک نرود، حرف بد از این دهان بیرون نیاید، برای اینکه این است![1] اگر دهان را پاک کردیم، چشم و گوش را پاک کردیم، آن طوری که دیگران در عالم خواب چیزهای خوبی می بینند، عرفا مثل در زمان بیداری همان را می بینند. 🔹 این معارف در کلمات اهل بیت فراوان است. هزارها نفر خدمت پیغمبر اسلام (سَلَامُ اللَّهِ عَلَیه) رسیدند، امّا هیچ کدام مثل علی بن ابیطالب (سَلَامُ اللَّهِ عَلَیه) نهج البلاغه نیاوردند! شما با نهج البلاغه امیرمؤمنان (سَلَامُ اللَّهِ عَلَیه) آشنا می شوید، با صحیفه سجادیه امام سجاد (سَلَامُ اللَّهِ عَلَیه) آشنا می شوید و آنچه که گمشده شماست را در آنها پیدا می کنید! [1]. مستدرک الوسائل، ج1، ص368؛ «طَهِّرُوا أَفوَاهکُم فَإِنَّهَا طُرُقُ القُرآن». 📚 دیدار جمعی از علمای اسپانیا با حضرت استاد تاریخ: 1394/09/05
💠 نظر مراجع درباره روزه بیمار کرونایی  @mtmbkt