[یانور]
حکایت بشر #حکایت آدمهایی بود که
در سیاهچالهای طویل گیر افتادهاند...
برتری آدمها از هم را چیزهایی مانند
ظلمِبیشتر مشخص میکرد...
حرص و طمع آدمی که انتها ندارد، پس
#آزادی های بیحدوحصر دلیل قدرت
عدهای بود که بیشتر اهل
سواستفاده بودند...
اوضاع جهان همین بود تا از گوشه ای
ظلمت شکست و پرتوهای #نور
نمایان شد...
کسی متولد شد که از نور قدرت
میگرفت و با نور #حکومت میکرد...
حال، بشریت همه نور را میدیدند...
حال، جانهای آدمیان محل تلاقی
نور و ظلمت شده بود...
پس تنها مسئلهی مهمِ پیشرویِ
انسانِدرگیرِسیاهچاله، مسئله
#انتخاب شد...
هر لحظه انتخاب او میان نور و ظلمت...
هر لحظه انتخاب او میان وادی
تسلیم یا #طغیان ...
#قوانین الهی (پست قبل) جاری
در مسیر نورند و وعدههای الهی
محصول #حرکت در این مسیر...
مسیری که با تاییدات خداوند، موجب
اطمینان شد و سلامت... مسیری که
برگزیدگان الهی پیش روی بشر
نهادند...
مسیری که به #شگفتیای_عظیم
ختم میشود.. مسیری که پیمودن آن،
به طلب و ارادهای جمعی نیاز است...
مسیری که برای رساندن راهیانش به
مقصد، علاوه بر #طلب_جمعی
و اراده اهلش، نیاز دارد به ....!
جواب البته آسان است...
سخت، تحقق بخشیدن به آن است...
ادامهدارد..
#روایتنویسیهام ۳
پ.ن: عیدتون مبارک...🎉
پ.ن: به نظرم روز میلاد #رسول_الله یکجورایی تولد همه پیروان #پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم هست...خصوصا احیاکنندگان سنت نبوی...
مانند بزرگِ این امر، حضرت اباعبدالله
#امام_صادق علیهالسلام
📝مُنآدیـِّ مَعْرِفَتـ