eitaa logo
اشعار امام زمان و مناجات
83 دنبال‌کننده
5 عکس
2 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍀شعر علی الله از علامه عارف🍀 🌹حسن زاده آملی🌹 از صحبت اغیار گذشتیم علی الله ما از همه جز یار گذشتیم علی الله شد وعده دیدار من و یار شب تار از خواب شب تار گذشتیم علی الله خاکم به سر ار جز به وصالش بنهم سر از جنت و از نار گذشتیم علی الله از زهد ریایی که بود شیوه ی خامان ما سوخته یکباره گذشتیم علی الله در اهل زمانه دل بیدار ندیدیم زین مردم بیمار گذشتیم علی الله چشم طمع از مال جهان پاک ببستیم از اندک و بسیار گذشتیم علی الله از حرف ندیدیم بجز تیرگی دل ناچار ز گفتار گذشتیم علی الله حق راست انا الحق حسنا گر چو حلاج از بیم سر دار گذشتیم علی الله 🌹حضرت علامه حسن زاده 🌹 🍇🍇•.¸ @monajate110
شب های بلند بی عبادت چه کنم؟ تن من به گناه کرده عادت چه کنم؟ یاران همه گویند که خدا می بخشد! گیرم که ببخشد، ز خجالت چه کنم؟ @monajate110
نشانه های قطعی ظهور چیست؟ امام صادق علیه السلام؛ خَمْسُ عَلاَمَاتٍ قَبْلَ قِيَامِ اَلْقَائِمِ اَلصَّيْحَةُ وَ اَلسُّفْيَانِيُّ وَ اَلْخَسْفُ وَ قَتْلُ اَلنَّفْسِ اَلزَّكِيَّةِ وَ اَلْيَمَانِيُّ عمر بن حنظله مى‌گويد:از امام صادق عليه السّلام شنيدم كه مى‌فرمود:پيش از قيام حضرت قائم عليه السّلام،پنج نشانه بيايد:صيحۀ آسمانى،خروج سفيانى،خورشيد گرفتگى، كشته شدن نفس زكيه و خروج يمانى(کافی ;  ج ۱  ص ۳۶۰) @monajate110
❤️ کِی خزانم میشود مولا بهار؟! کِی کناره میرود گرد و غبار؟! یک سؤال از طعمِ بغض و اَشک و آه کِی به پایان میرسد این انتظار؟! 🌹 ☀️ @monajate110
" ﷽ ≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡ 📚دانستنیهــ✅ــاے مهــ📿ــدوے📚 ≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡≡ ‍ ‍ ‍💥 (ع) با شاهزاده روم: 💎قسمت اول: 🌱«ملیکا» مادر امام زمان(ع) از طرف پدر، دختر «یشوعا» فرزند امپراطور روم شرقی و از طرف مادر، نوه «شمعون» بود. 🌿مادر امام زمان(ع) نامش «ملیكه» (ملیكا) بود، او از طرف پدر، دختر «یشوعا» فرزند امپراطور روم شرقی بود، و از طرف مادر، نوه «شمعون» بود. شمعون از یاران مخصوص حضرت عیسی(ع) و وصی او بود. 🪴ملیكه با اینكه در كاخ می‌زیست و با خاندان امپراطوری زندگی می‌كرد، اما آن چنان پاك و باعفّت بود كه گویی نسبتی با این خاندان نداشت، بلكه به مادر و خانوادة‌ مادری خود رفته و زندگیش همچون زندگی شمعون، و عیسی بن مریم از صفا و معنویت و پاكی خاصّی برخوردار بود. از این رو نمی‌خواست، با خاندان امپراطوری دنیا پرست، بیامیزد بلكه دوست داشت و هدفش این بود كه در یك خانواه پاك خداپرست، زندگی كند، خداوند او را در این هدف كمك كرد و او را به طور عجیب به خواسته و هدفش رساند. 💫خواستگاری و مجلس عقد حضرت نرجس «علیها السلام»: 🍁ملیكه وقتی كه به سنّ ازدواج رسید، جدّش امپراطور روم، خواست او را به همسری برادرزاده‌اش درآورد. با توجه ‌به اینكه كسی نمی‌توانست از فرمان امپراطور سرپیچی نماید، امپراطوری از طرف برادرزاده‌اش، از ملیكه خواستگاری كرد و سپس مجلس عقد بسیار باشكوهی ترتیب داد كه در آن مجلس سیصد نفر از برگزیدگان روحانیون و كشیشان مسیحی و هفتصد نفر از افسران و فرماندهان ارتش و چهار هزار نفر از اشراف و معتمدین و ثروتمندان شركت داشتند. ⚡️مجلس در كاخ با شكوه امپراطور برگزار شد، تخت بزرگی را كه با انواع جواهرات و طلا و نقره و یاقوت و عقیق، آراسته شده بود، در جای مخصوص كاخ گذاشتند، برادرزاده امپراطور روی آن تخت نشست، تشریفات مراسم عقد فراهم شد، دربانان و خدمتگزاران با لباسهای مخصوص خدمت هر یك در جایگاه خود ایستادند، در اطراف كاخ قندیلها و چهل چراغها، مجلس را جلوه خاصّی داده بود، ناقوس نواخته شد، روحانیون برجستة مسیحی كنار تخت با عبا و كلاه و لباس مخصوص، شمعدان به دست در دو طرف به صف ایستادند و كتاب مقدّس انجیل در دست داشتند، همین كه انجیل را گشودند كه آیات آن را تلاوت كنند، ناگهان زلزله آمد، كاخ لرزید، و هر كسی كه روی تخت نشسته بود بر زمین افتاد، خود امپراطور و برادرزاده‌اش نیز از تخت بر زمین افتادند، ترس و لرز حاضران را فراگرفت، یكی از كشیشان بزرگ به حضور امپراطور آمد و عرض كرد: «این حادثه عجیب، نشانه ‌بلا و خشم خدا و علامت پایان یافتن آیین و مراسم است، ما را مرخص فرمایید برویم» . امپراطور اعلام ختم مجلس كرد، و همه رفتند، سپس دستور داد آنچه كه از تخت و قندیل و چراغ و چیزهای دیگر كه درهم ریخته و افتاده بود همه را به جای خود گذاشتند. 🍂این بار امپراطور تصمیم گرفت كه «ملیكه» را به همسری برادرزاده دیگرش درآورد، و با خود گفت شاید این حادثه زلزله، برای آن بود كه «ملیكه همسر برادرزاده اوّلی نگردد بلكه همسر برادرزاده دوّمی شود. دستور داد مجلس را در كاخ مثل مجلس سابق آراستند، دربانان و خدمتكاران در جایگاهی مخصوص قرار گرفتند، تخت مخصوص را نیز در جای خود گذاشتند روحانیون برجسته مسیحی را بادست گرفتن شمعدانها و با لباسهای مخصوص در كنار تخت قرار گرفتند، برادرزاده دوّمی بر تخت مخصوص نشست، همین كه مراسم عقد شروع شد، و كشیشان خواستند عقد بخوانند، بار دیگر حادثه زلزله رخ داد و همة‌ حاضران پریشان شدند و رنگها پرید و مجلس به هم ریخت و تختها واژگون شد، امپراطور و برادرزاده دوّمی، از تخت بر زمین افتادند و همه وحشت زده از كاخ بیرون آمدند و به خانه‌های خود رفتند. امپراطور، بسیار ناراحت شد، در اندوه و غم و فكر فرو رفت و لحظه‌ای این دو حادثه عجیب را فراموش نمی‌كرد. ═════════════════════════ 🕊ظهـــور نـزديــڪ اســت🕊 ❄️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج❄️ 💠کانال صهبای مهدی عجل الله فرجه💠 🆔 @monajate110 ═════════════════════════
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 💽 «آینه » 🎤 🔸باید صفاتی در ما شکل بگیرد که وقتی مردم ما را می‌بینند یاد خدا و امام عصر بیفتند. 🖥 ببینید و نشر دهید 📡 💻 @monajate110
❣ گریه‌ام روی ریا بود به رویم نزدی عَمَلم ضد شما بود به رویم نزدی همه جا جار زدم نوکر در خط توام راه من از تو جدا بود به رویم نزدی ❤️سلام وقتت بخیرگوهرنایابم💚 🇮🇷
یک عمر رفت و آشنای تو نبودم بیمار و محتاج شفای تو نبودم   با کوله بار غفلتی که داشتم من شایسته ی لطف و عطای تو نبودم   حقّش نبوده با جفای من بسازی اصلاً به امید وفای تو نبودم   یا غافِرَ الذَّنبِ العظیم، العفو العفو ای کاش عبد پر خطای تو نبودم   از سفره ی جانانه ات حرمت شکستم من زینت مهمانسرای تو نبودم   شب زنده داری های من رنگ ریا داشت مشغول در کسب رضای تو نبودم   شرمنده ام جای همه لطفی که داری من بنده ی خوبی برای تو نبودم   غیر از تو هرکس بود مولایم چه می شد؟ از دست میرفتم گدای تو نبودم   از نامه ام رنجیده خاطر شد امامم من باب میل اولیای تو نبودم   آقا بیای من دگر  سودی ندارد وقتی که هم درد نوای تو نبودم   احساس کردم درد سر بودم برایت روزی که مشمول دعای تو نبودم   چیزی  اگر  گیر  تو  می آید  بسوزان یک جمله می گویم فقط جانم حسین جان دل من پر زده و باز به گودال رسید تا سر شاه عطش؛ نیزه چرا آماده است   تا نشیند به روی بوسه گه پیغمبر خواهرش دید که یک چکمه به پا آماده است   تیز میکرد سر خنجر خود را نامرد حرمله گفت که ای شمر بیا آماده است @monajate110
در سحر چشم که گریان بشود خوب‌تر است سائلت پاره گریبان بشود خوب‌تر است   گرچه موسی ست مناجاتی طور تو ولی گر خدا همدم چوپان بشود خوب‌تر است   روسیاهی که به همراهی خوبان برود بر در کهف نگهبان بشود خوب‌تر است   ابر رحمت توئی و از همه من تشنه‌ترم تشنه گر خرج بیابان بشود خوب‌تر است   اندکی نیز مرا هم بنشان پیش خودت میزبان همدم مهمان بشود خوب‌تر است   به طبیبان دگر نسخۀ ما را مسپار درد با دست تو درمان بشود خوب‌تر است             تا درستم نکنی دست از‌ این در نکشم این گدا دست به دامان بشود خوب‌تر است   بعد هر معصیت از خوف به هم می‌ریزم عبد اگر زود پیشمان بشود خوب‌تر است   آنقدر سینه زنم تا که نجاتم بدهی آتش‌ اینگونه گلستان بشود خوب‌تر است   گر بنا هست کسی واسطۀ ما بشود ضامنم شاه خراسان بشود خوب‌تر است   اشک خوب است که با مرثیه آغشته شود فیض وقتی که دو چندان بشود خوب‌تر است   دوست دارم دم افطار کمی تشنه شوم نوکر شاه که عطشان بشود خوب‌تر است   نام ارباب خودش مظهر اسماء خداست ذکر العفو حسین جان بشود خوب‌تر است @monajate110
جمعه و روزه و افطار،دلم می سوزد آه از دوری دلدار دلم می سوزد آه از این درد دل آزار دلم می سوزد باز هم صحبت آب و عطش و سوختن است روضه داغ علمدار دلم می سوزد @monajate110
ساقیا بوی نسیم سحری ما را بس در همین حد که نمودی نظری ما را بس حاجت ازدل نگذشته تو روا می سازی از گرفتاری ما باخبری ما را بس مثل هر بار اگر باز بزرگی بکنی بار افتاده ی ما را بخری ما را بس شوری اشک ، چشیدم و نمک گیر شدیم داده ای نیمه شب چشم تری ما را بس ناخداگاه مقیم در میخانه شدیم جای دادی به گدایی گذری ما را بس فاطمه دید و پسندید و خرید این همه عمر با تولّای علی شد سپری ما را بس شیعه حیدر کرار شدیم و برِ ما همسر فاطمه کرده پدری ما را بس بوسه دارد کف نعلین علی که نورش می کند در رخ ما جلوه گری ما را بس جان ارباب قسم ، این دلمان تنگ شده یک سفر کرببلا هم ببری ما را بس همه را مثل جوادت تو بغل می گیری چقدر خوب تو کردی پدری ما را بس عاقبت حاجت ما نیز روا خواهد شد خاک ما گوشه ای از کرببلا خواهد شد @monajate110
قسمت نشد که گاه به گاهی ببینمت حتی به قدر نیم نگاهی ببینمت تکلیف بی‌قراری این دل چه می‌شود؟! اصلاً شما اگر که نخواهی ببینمت… ای کاش یک سه شنبه شبی قسمتم شود در راه جمکران سر راهی ببینمت یا که محرمی شود و بین کوچه‌ای در حال کار نصب سیاهی ببینمت آقا خدا نیاورد آن روز را که من سرگرم می‌شوم به گناهی ببینمت با این دل سیاه و تباهم چه دل‌خوشم بر این خیال کهنه واهی، ببینمت! دارم یقین که روز وصال تو می‌رسد ذکر لبم شده که الهی ببینمت «اللهم عجل لولیک الفرج» @monajate110
گويم به تو حرف عشق بي پرده علي اين شور، مرا به رقص آورده علي با غصه و غم عجب وداعي دارم! سرمست توام! چه خوش سماعي دارم! هوُ هوُ نكنم ؛ جنون مرا مي گيرد اين دل به هواي كربلا مي گيرد ديوانه ترم نكن، كجا مي كِشيم!؟ سمت حرم دوست چرا مي كِشيم؟ تا طور كشانده اي ، عصا مي خواهم يك تذكره ي ِ كرببلا مي خواهم @monajate110
ساقي به پياله باده كم مي ريزي اين ميكده را چرا به هم مي ريزي؟! از گردش ساغرت شكايت دارم آسوده بريز! بنده عادت دارم با خستگي آمدم؛ فرح مي خواهم سجاده و تسبيح و قدح مي خواهم ما قوم عجم به باده عادت داريم بر پيرمغان «علي» ارادت داريم بر طايفه مان نگاه حق معطوف است ميخانه ي شهر طوس ما معروف است من اهل ري ام ؛ مست ولي اللهم يك خمره مي ِ سفارشي مي خواهم در روز ازل كه دل به آدم دادند فرياد زدم؛ پياله دستم دادند فرياد زدم : علي - پناهم دادند اينگونه به اين ميكده راهم دادند با ديدن اين شوق عناياتي كرد لبخند علي مرا خراباتي كرد من مست ِ مِي ابوترابم يك عمر سرزنده به نشئه ي ِ شرابم يك عمر يك ثانيه بي شراب نتوانم زيست در مذهب ما حلال تر از مِي نيست جامي بده لب به لب، خرابم ساقي از مشتريان خوش حسابم ساقي ساقي بده باده اي كه گيرا باشد از خُم كهنسال تولا باشد ساقي بده باده اي كه روشن باشد خوشرنگ و زلال و مردافكن باشد زُهاد پر از افاده را دلخور كن با نام خدا پياله ها را پر كن بد مستي ِ من قصه ي پر دنباله است زيرِ سرِِ باده اي صد و ده ساله است اين بزم مرا اهل سخن مي سازد تنها مِي كوثري به من مي سازد من معتقدم باده سرشتي دارد انگور نجف طعم بهشتي دارد می داخل خُم سینجلی می گوید قُل می زند،علی علی می گوید هُوهُوي ِ تمام خمره ها را بشنو تفسير شگرف « هل اتي» را بشنو با تلخي اين دُرد، رطب مي چسبد با حال خوشم توبه عجب مي چسبد @monajate110
گر سر ترک کلاه فقر داری ای فقیر چار ترکت باید اول تا رود کارت ز پیش ترک اول ترک مال و ترک ثانی ترک جاه ترک ثالث ترک راحت ترک رابع ترک خویش شاعر سلمان ساوجی @monajate110
جارو نکن عزیز دلم خانه را به زور بر دامنت نگیر دو دردانه را به زور بگذار موی دخترمان را چنان که هست دستت نگیر فاطمه جان شانه را به زور بنشین کنار بی کسی ام چون نمی شود آباد کرد خانه ی ویرانه را به زور پژمرده ای و از همه ی اسم های تو یادآور است روی تو “ریحانه” را به زور مردی که کنده بود در قلعه را ز جا وا می کند پس از تو در خانه را به زور ساقی پر است جام نفس بعد فاطمه دیگر نزن تعارف پیمانه را به زور @monajate110
منم آن تاجرِ یوسف فروشی که نفهمیدم در این بازار سودی هم اگر کردم ضرر کردم مرا جز بی قراری در هوای تو ، قراری نیست بجز خاک تو هر خاکی به سر کردم، ضررکردم برایم دشمنی با دشمنانت منفعت ها داشت اگر از دوستان تو حذر کردم، ضرر کردم لفی خسری‌که حق گفته بُوَد توصیف‌حال من که هر لحظه بدون روضه سر کردم کردم به غیر از خاطراتِ راه تو ، ورد زبانم نیست به غیر از کربلا ، هر جا سفر کردم ضرر کردم نکیر و منکر از من هر چه پرسیدند یادم رفت بجز نام تو هر نامی ز بر کردم ضرر کردم @monajate110
همین که خواندمت یارب مرا فورا بغل کردی تمام غصه هایم را به لطف خویش حل کردی تو گفتی یک قدم بازا، می آیم ده قدم سویت نه من خود آمدم اما تو بر قولت عمل کردی نخوانده نامه ام را تا زدی یعنی فقط برگرد چه گویم که بدی دیدی و بر خوبی بدل کردی فدایت که مرا در خواب جهل و غفلتم دیدی ولی بیدارم از این خواب ها قبل از اجل کردی به حبل الله اعظم، بر علی دادی عنانم را چنین ایمن مرا از هر کجی و هر دغل کردی چنان دلبسته ام کردی به ایوانِ طلایش که خلاصم از غم دنیا و از طول امل کردی قَدیم المَنِّ وَ الاحسان، فدای قِدمت لطفت مرا مجنون ثارالله از صبح ازل کردی فدایت که میان روضه خانه منزلم دادی دگر آسوده ام از بزم های مبتذل کردی فقط گریه به غم های حسین است آبروی من ندارم غیر از این گریه پس انداز و عملکردی به زینب گفت با گریه: عزیزم بردباری کن زمانی که نظر بر قتلگاه از روی تل کردی بدان که مهر تو در عضو عضو پیکرم باشد همان دم که ته مقتل، مرا بی سر بغل کردی @monajate110
فاش می‌گویم و از گفتۀ خود دلشادم من غلام علی‌ام از دو جهان آزادم من از آن روز که نام علی آمد به لبم هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم بِعلیٍ بِعلیٍ بِعلیٍ بعلی چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم وسط معرکه شمشیر که می‌گردانی زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم لحظۀ مرگ به چشمم اثری از غم نیست آری از بس که به دیدار عزیزت شادم بعد ایوان نجف هرچه که در عالم بود به هوای سر کوی تو برفت از یادم گریه‌ام را بنگر رزق نجف را بنویس ورنه این سیل دمادم ببرد بنیادم @monajate110
💘 لِـتُـرابِ مَـقدَمِـکَ الفِـدا، دل و جان عاشق ما علی شب عاشقانگی است و من، شده ام گدای تو یاعلی به امید آن که صدای من، برسد به اهل سما علی چه کنم اگر که در آن میان، نرسد صدا به صدا علی؟ تو که‌ای که نام بلند تو، به خدا رسانده مرا علی؟ به خدا که با تو رسیده ام، به زلال ذات خدا علی تو که‌ای که فراتری از مکان، و چنین گذشته‌ای از زمان؟ تو که‌ای که از تقید تن، زده پل به مرکز بی کران؟ تو همان که در تو به حیرتم، تو همان که إنس و فرشتگان تو همان که درک اهل جهان، شده در صفات تو ناتوان تو همان که قبله‌ی اهل دل، تو همان که قبله نما علی نه عجب که درّ نجف شود، قطرات اشک زلال تو ظلمات بود و تو آمدی، «کَـشَـفَ الدّجی» به جمال تو تو محمدی و به این سبب، «بَـلَـغَ العُلی» به کمال تو حسنی و حسینی و فاطمه، «حَـسُـنَـت جمیع خصال» تو صلوات بر تو و آل تو، همه وقت، در همه جا علی تو چگونه آمده‌ای بگو، که نه حاضری و نه غایبی؟! چه بگویم از جلوات تو، تو که جلوه گاه عجایبی ... تو ابوتراب و ابوالیَمی، و طلوع کل مطالبی پدر مکرّم زینبی، و شریک هرچه مصائبی برسان مرا به جوار خود، پس از آن به کرب‌و‌بلا علی به خدا قسم که بدون تو، همه جا همیشه مشوَّشم به بهشت بی تو نمی‌روم، که بدون تو پُرِ آتشم نخورم می از خُم دیگران، که خمار کوثر بی غشم به کدام شیوه بیان کنم، که چه می کشم که چه می‌کشم؟! نفسی اگر نظر نکنی، به گدای بی سر و پا علی چه خوش است در تصور من، که تو «نون» بین «لـنـا» شوی چه خوش است ای شه لافتی، که شکوه نقطه با شوی تو رسیده ای به وصال حق، که امیر هر دو سرا شوی همه ترس من بود از همین، که خدا نکرده خدا شوی شده ذکر هر شب قدر من، «بِکَ یاعلی بِکَ یا علی» نه فرشته‌ای و نه آدمی، تو فقط تجلّی ایزدی تو نگین حلقه‌ی انبیا، و شکوه حضرت سرمدی چه در آسمان و چه در زمین، تو سرآمدی تو زبانزدی تو عزیز خانه‌ی فاطمه، تو عزیز جان محمدی و تویی که وقت مباهله، شده شرح «أنفسنا» علی که علیست «یَـحکُـمُ ما یُـرید» و علیست «یُـثبِـت ما یشاء» که علیست کُنه سوره «روم» و علیست معنی «هَـل أتی» که علیست «مُـنتَـهِـیُ الهِـمَـم» که علیست سایه‌ی ماسوا که علیست سعی به سوی حق، و علیست مروه‌ی با صفا نشود قبول حج کسی، به خدا بدون وِلا علی به خدا به اذن خدا فقط، ابدی شدی ازلی شدی و به کام مردم میکده، می ناب لم یزلی شدی ملکوت نابِ غزل شد و، تو در آن عجب غزلی شدی خبری رسید و در آن خبر، تو فقط امیر و علی شدی لِـتُـرابِ مَـقدَمِـکَ الفِـدا، دل و جان عاشق ما علی بنشین دوباره رجز بخوان، که زمان کف زدن آمده در قلعه‌ای که تو کنده ای، ز هراسْ در سخن آمده بروید از سر راه او، که امیر بت شکن آمده چه بد است عاقبت کسی، که به جنگ تن به تن آمده به سپاهیان و یلان بگو، بدهند آب طلا علی شده اند در مقابل تو، همه شیرِ بی سر و یال و دُم همه گفته اند و شنیده ام، که شدند «مُـعتَرِفٌ بِـکُـم» نگران آن همه «مرحبم»، که فرار کرده و گشته گم دل بی قرار و هوایی‌ام، شده رهسپار غدیر خُم به چهارده خُم می قسم، احدی نرسیده تا علی اَسَداللها، اُذُن اللها، به شب بلند عبادتت به کدام رتبه رسیده ای، که خداست شاهد رتبتت به نجف رسیده مسافری، که رسد به فیض زیارتت به عنایتت به کرامتت به محبتت به شفاعتت تو بگو به غیر حریم تو، به کجا رود به کجا علی؟ همه شب نشسته خیال تو، سر راه من، سر راه من چه شود اگر که نگاه تو، برسد شبی به نگاه من به دو چشم غرق خیانتم، به دو چشم غرق گناه من و تو ای سپیده نظر کنی، به من و به روی سیاه من چه غم از عذاب خدا اگر، که تویی شفیع جزا علی ثقلین مدح دو چشم تو، شده روشنایی دفترم که علیست ذکر مداومم، صلوات قند مکرّرم به جهان مرید ابوذرم، مدیون مالک أشترم نروم به زیر بیرق کس، که غلام خادم قنبرم همه عمر بنده‌ی حیدرم به حقیقت «إنّـما» علی شاعر: احمد علوی @monajate110 جیگرم حال اومد💘❤❤❤
شهادت امام صادق علیه السلام رئیس مکتب بر قلب مقدس نازنین امام زمان و همه شیعیان تسلیت🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 دردت یکی نبود، غمت بیشمار بود مثل علی همیشه به چشم تو خار بود پس چاره ای به غیر صبوری نداشتی بیش از سه چار شیعه تنوری نداشتی خفاش هاي نیمه شب تار آمدند تو در نماز، در پی پیکار آمدند مانند دزد از سر دیوار آمدند اینگونه در مدینه همه بار آمدند بر روی خاک از نفس افتاده می کشند اینها ز زیر پای تو سجاده می کشند در کوچه نیست پوشش و عمامه بر سرت آتش گرفته است دري در برابرت اما نبود پشت در خانه همسرت پیچیده است ناله "ای وای مادر"ت این حال و روز و صحنه برای تو آشناست در کوچه پابرهنه... برای تو آشناست در کوچه دست بسته... علی بود و فاطمه تنها ، غریب، خسته... علی بود و فاطمه در بین خون نشسته... علی بود و فاطمه با پهلویی شکسته... علی بود و فاطمه آنكه فرشته بود پي هم نشيني اش آمد به گوش ناله فضه خذینی اش @monajate110
همه جا بروم به بهانه تو که مگر برسم در خانه تو همه جا دنبال تو می گردم که تویی درمان همه دردم یا ابا صالح مددی مولا نشوم به جز از تو گدای کسی بی ولای تو من نکشم نفسی که تو لیلای من مجنونی همه هست من دلخونی یا ابا صالح مددی مولا اگرم نبود دل لایق تو نظری که دلم شده عاشق تو به خدا هستی همه هستم به تو دل بستم به تو دل بستم یا ابا صالح مددی مولا دل خود زده ام گره بر در تو چه شود که رسم بر محضر تو من نا قابل به تو دل بستم نکشی دامان خود از دستم یا ابا صالح مددی مولا همه درد و غمم، تو دوای منی تو صفای صفا، تو منای منی تو گل زیبای منی مهدی (عج) تو مه شبهای منی مهدی (عج) یا ابا صالح مددی مولا @monajate110
🎂ولادت کریمهٔ اهل بیت حضرت معصومه سلام الله علیها بر مولایمان صاحب الزمان و همهٔ شیعیان مبارک باد🍃🎊🎂 دلم هوای تو کرده هوای تو بانو تمام ایل و تبارم فدای تو بانو منم که ریزه خور درگه شما هستم همیشه شامل من شد عطای تو بانو دوباره مثل گذشته رسیده سائل تو ببین که خالیه دست گدای تو بانو خداکند که مرا از خودت جدا مکنی که بوده روی سر من لوای تو بانو به یک اشاره یتان خاک هم طلا بشود و این که کاری ندارد برای تو بانو شما کجا و منه کم کجا که میگویند در آسمان همه ی مدح و ثنای تو بانو بیا و بر منه بیچاره پس دعایی کن که مستجاب میشود هر دعای تو بانو زبانزد است کریمیـــــه خانِــــدان شما ز خاطـــــرم نرود نام جـــــاودان شما کانال اشعار امام زمان و مناجات👇 👉 @monajate110 👈
. اینجا غریبه نیست چرا رو گرفته ای؟ آیا تویی که دست به زانو گرفته ای؟ دیر آمدم بگو که چه کردند کوچه ها بانوی قد خمیده زمین می‌خوری چرا؟ این کودکت چه دیده که هی زارمیزند؟ هی دست مشت کرده به دیوار می زند @monajate110