eitaa logo
اندیشه انقلاب اسلامی
813 دنبال‌کننده
408 عکس
24 ویدیو
128 فایل
انتشار همه یادداشتهای مرتبط با #اندیشه_انقلاب_اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
✔️ آقای در این کتاب به دنبال بررسی امکان براساس مبانی فلسفی علامه طباطبایی و نظریه ایشان است. @monir_ol_din
✔ بعد از معرفی کتاب توسط نویسنده آن، ناقدین به بیان نکات خود می پردازند. ابتدا دکتر درباره این کتاب چنین می گوید: 🔺 دکتر محمدعلی مرادی، سخنان خود را با طرح‌ریزی کلی‌ای از نحوه‌ی تفکر آغاز کرد. به نظر مرادی «سوژه‌محوری» که در غرب آغاز شده است، در تمام دنیا بسط یافته است. به طوری که امروزه در ایران بسیاری در سوژه‌محوری و «روح»ِ مورد نظر هگل غرق شده‌اند. 🔺 از نظر مرادی ما باید بتوانیم خارج از تاریخ خطی غرب، جدید را شناسایی و دنبال کنیم. کار آقای مرشدی آغازی برای این شناسایی است که که طی سی چهل سال آینده باید از طریق سه گروه دنبال شود؛ گروه اول حوزویانی هستند که بر سنت‌های فکری خود ایستاده‌اند و در ضمن پرسش‌های دنیای جدید را نیز می‌شناسند. گروه دوم دانشگاهیانی هستند که غرب خوانده‌اند (نه درباره‌ی غرب) و می‌دانند غرب در کجا شکل گرفته است. گروه سوم فعالان و دنبال‌کنندگان بحث‌های محیط زیستی کشور هستند. 🔺 به زعم مرادی طرفین این گفت‌وگو قرار نیست همدیگر را متقاعد کنند، بلکه باید نزدیک کردن افق‌ها را مدنظر قرار دهند. مرادی کتاب «شرایط امکان علوم اجتماعی…» را آغازگر این گفت‌وگو دانست. bordar-ensani.ir @monir_ol_din
• | اعتباریات علامه | • آیا نظریه ظرفیت تاسیس در سنت فلسفه اسلامی را دارد؟ @monir_ol_din
✔ همانطور که گذشت، جناب آقای با ایده نویسنده کتاب همراهی داشت اما به نظر می رسد، مخالفین جدی در مقام نقد این ایده برآمده اند. دکتر می گوید: «مباحث علامه طباطبایی راه به علوم اجتماعی کانتی نمی‌برد» 🔺 قانعی‌راد نقد اصلی به کتاب را مقایسه‌ای دانست که میان کانت و علامه صورت گرفته است. اشکالی که این مقایسه دارد، را در دو بخش توضیح داد. در بخش نخست به اهمیت کاری که کانت انجام داد پرداخت: «کانت و هگل به عنوان فیلسوفان آزادی متوجه شدند دو مقوله‌ی فیزیک و متافیزیک مانع آزادی هستند. آن‌ها این دو را انکار نکردند، بلکه تعیین کننده بودن را از آن‌ها گرفتند». سپس«ایده» و «روح» مطرح شد که نسبتِ انسان با فیزیک و متافیزیک را تعریف می‌کردند. کانت و هگل در کنار طبیعت و مابعدالطبیعه، قلمروی سومی را به نام علوم اجتماعی شکل می‌دهند. 🔺 قانعی‌راد توضیح داد: «هدف کانت آزادسازی انسان از فیزیک و متافیزیک و سپردن به دست اخلاق است. یعنی کانت در پی ایجاد جامعه‌ی مدنی اخلاقی یا جامعه‌ی مدنی حقوقی است. اما کار علامه حفظ امت است، نه جامعه‌ی مدنی اخلاقی و حقوقی». امت، جامعه‌ای است که قانون‌گزار آن خداست و خدا به متافیزیک تعلق دارد؛ در حالی که کانت به دنبال رهایی انسان از متافیزیک است. 🔺 قانعی‌راد سخن خود را با این گزاره پایان برد که «از آراء علامه طباطبایی پوزیتیویسم علمی و متافیزیک شریعت‌گرا استخراج می‌شود، اما علوم اجتماعی به معنای کانتی آن، خیر». http://bordar-ensani.ir @monir_ol_din
💥 فصلنامه در چند شماره به ظرفیت شناسی نظریه در تحول علوم انسانی میپردازد. به برخی از کوششها و تحقیقات علمی که در این زمینه انجام شده است، در کانال اشاره خواهم کرد. ان‌شاءالله. @monir_ol_din
• | گام دوم | • ولی امرمان عزم بر دارد، نگاهش به است، سهم ما اندیشیدن برای چگونگی هاست. این است: چگونه میتوان گام دوم را برداشت؟ @monir_ol_din
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺 🔸حجة الاسلام و المسلمین حمید پارسانیا از شاگردان آیت الله جوادی آملی، سالهایی است که در دانشگاه تهران در گروه علوم اجتماعی مشغول به فعالیت هستند. ایشان برخوردار از ایده های مختلفی در هستند و بخشی از آنها در کتابهایی مانند نیز تبلور پیدا کرده است. 🔸 آنچه که در این مجال، مهم است به آن اشاره شود، اعتقاد ایشان به ظرفیت های نظریه اعتباریات علامه طباطبائی در تحول علوم انسانی و به خصوص در حوزه علوم اجتماعی است. 🔸در ادامه یک و یک که گویای نگاه ایشان به ظرفیت نظریه اعتباریات و نیز دیدگاه ایشان درباره تعاملات فقه و علوم اجتماعی است، تقدیم می گردد. @monir_ol_din
نظریه اعتباریات در تحول علوم انسانی.pdf
466.1K
🔺 عنوان مقاله: "دلالت‌‌‌‌های نظریه اعتباریات برای تحول در علوم انسانی" 🔸 چکیده نظریۀ ادراکات اعتباری، از مهمترین زوایای فلسفۀ اسلامی است که ارائه نظام‌‌‌‌مند آن به ابداع علامه طباطبایی، صورت گرفت. اهمیت این نظریه در نظام فلسفی علامه طباطبایی آنقدر زیاد است که در اکثر قریب به اتفاق آثار ایشان، اشاره‌‌‌‌ای موجز یا مبسوط به آن شده است. این نظریه با تمایزی که میان ادراکات حقیقی و اعتباری قائل می‌‌شود، از یک‌‌سو علوم حقیقی را از گزند خطاهای معرفت‌‌‌‌‌‌‌‌شناسانه حفظ می‌‌‌‌کند و از دیگر سو خلأ تئوریکی که میان ذخائر غنی فلسفۀ اسلامی و علوم اجتماعی کاربردی شکل گرفته را پُر می‌‌‌‌نماید. از این رو، می‌‌تواند تأثیر عمیقی بر حوزه‌‌‌‌های گوناگون علوم انسانی و علوم اجتماعی بگذارد. پیوند اعتباریات با حقایق، از مهمترین اجزای این نظریه است که تمایز جدی آن با رویکردهای اثبات‌‌‌‌گرا و معناگرا را نشان می‌‌‌‌دهد. تبیینی که علامه در آثار گوناگون خود از این نظریه داشته‌‌‌‌اند، زمینه خوبی برای تحلیل و نقادی رویکردهای اثبات‌‌‌‌گرا و معناگرا فراهم می‌‌کند و بَستر تحول در علوم انسانی ـ بر اساس مبانی و مبادی حکمت اسلامی ـ را فراهم می‌آورد. @monir_ol_din
مصاحبه با پارسانیا- فقه و علوم اجتماعی.docx
48.8K
🔸فصلنامه صدرا مصاحبه ای با انجام داده است و در آن به بررسی رابطه فقه با علوم اجتماعی در جهان غرب و در دنیای اسلام پرداخته است. 🔸در این گفتگو استاد پارسانیا هم به نسبت شریعت با علوم اجتماعی در جهان غرب پرداخته اند و هم ایده را توضیح داده اند. 🔸گفتگویی خواندنی و حاوی نکات مهمی است. از دست ندهیم. @monir_ol_din
✔یکی دیگر از کوششهایی که سعی کرده است از ظرفیت نظریه اعتباریات برای علوم انسانی بهره بگیرد، تلاش حجةالاسلام و المسلمین کیاشمشکی است. 🔸پیرامون همین موضوع با مصاحبه ای انجام داده است که گزیده هایی از آن مصاحبه در ادامه خواهد آمد. @monir_ol_din
گزیده ای از مصاحبه فصلنامه صدرا با آقای : 🔺علامه مستقیماً وارد روش شناسی یا فلسفه علوم انسانی اجتماعی نشدند، بلکه اعتباریات یک مبحث فلسفی است که به نظر می آید در پی خودش متدولوژی یا فلسفه علوم اجتماعی علوم انسانی را به ما نشان می دهد. آنچه از فرمایشات علامه فهمیده می شود این است که ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، ، ساختاری اعتباری است و ضرورتاً باید مطالعات مربوط به کنشهای انسانی متوجه مقوله اعتبار و اعتباریات باشد. بنابراین مسئله مدل های مختلف وجود ندارد بلکه منحصر در این مدل است. 🔺اصل اعتباریات علامه شباهت زیادی به دارد. مانند اینکه تلقی ما از جهان را موضوع قرار می دهد و اعتباریات را برساخته های ما می داند. شاید بهترین معادل برای فضای فلسفه علمی غرب «constrct» به معنای ساخت باشد. در واقع ما تلقی خود از جهان را شکل می دهیم و می سازیم. یعنی وقتی شما به این باور می رسید که من کارشناس هستم، معنایش این است که شما یک کارشناس در ذهنتان ساخته اید و آن را بر من تطبیق کرده اید؛ اگر چه ممکن است در این تطبیق دچار خطا شده باشید. 🔺علامه در این سیستم اعتباری را به یک سری حقایق و به شجره ای که ریشه اش باید در حقایق باشد گره می زند. آنجا به اصول فلسفه ملاصدرا مانند اصالت وجود، تشکیک در وجود، حرکت جوهری و اینکه نفس بعد مجرد دارد و ..... اشاره می کند و این اصول را به عنوان مفروض می گیرد تا کنش را توضیح بدهد و براساس آن، خیر و شر این موجود را شرح دهد؛ یعنی جایگاه حقیقی اش را در نظام وجود توضیح می دهد و سپس آنها را به عنوان غایات مناسب آن موجود در نظر می گیرد و می گوید غایات مناسب انسان، آنهایی است که انسان را به کمال انسانی اش برسانند. بنابراین سیستم اعتباری که این نتایج را به بار می آورد، سیستم معتبر و مناسب با انسان است و سیستمی که این نتایج را به باور نمی آورد، اینگونه نیست. @monir_ol_din