#گفتگو
گزیده ای از مصاحبه فصلنامه صدرا با آقای #کیاشمشکی:
🔺علامه مستقیماً وارد روش شناسی یا فلسفه علوم انسانی اجتماعی نشدند، بلکه اعتباریات یک مبحث فلسفی است که به نظر می آید در پی خودش متدولوژی یا فلسفه علوم اجتماعی علوم انسانی را به ما نشان می دهد. آنچه از فرمایشات علامه فهمیده می شود این است که ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، #ساختارکنشهایانسانی، ساختاری اعتباری است و ضرورتاً باید مطالعات مربوط به کنشهای انسانی متوجه مقوله اعتبار و اعتباریات باشد. بنابراین مسئله مدل های مختلف وجود ندارد بلکه منحصر در این مدل است.
🔺اصل اعتباریات علامه شباهت زیادی به #وینچ دارد. مانند اینکه تلقی ما از جهان را موضوع قرار می دهد و اعتباریات را برساخته های ما می داند. شاید بهترین معادل برای فضای فلسفه علمی غرب «constrct» به معنای ساخت باشد. در واقع ما تلقی خود از جهان را شکل می دهیم و می سازیم. یعنی وقتی شما به این باور می رسید که من کارشناس هستم، معنایش این است که شما یک کارشناس در ذهنتان ساخته اید و آن را بر من تطبیق کرده اید؛ اگر چه ممکن است در این تطبیق دچار خطا شده باشید.
🔺علامه در #المناماتوالنبوات این سیستم اعتباری را به یک سری حقایق و به شجره ای که ریشه اش باید در حقایق باشد گره می زند. آنجا به اصول فلسفه ملاصدرا مانند اصالت وجود، تشکیک در وجود، حرکت جوهری و اینکه نفس بعد مجرد دارد و ..... اشاره می کند و این اصول را به عنوان مفروض می گیرد تا کنش را توضیح بدهد و براساس آن، خیر و شر این موجود را شرح دهد؛ یعنی جایگاه حقیقی اش را در نظام وجود توضیح می دهد و سپس آنها را به عنوان غایات مناسب آن موجود در نظر می گیرد و می گوید غایات مناسب انسان، آنهایی است که انسان را به کمال انسانی اش برسانند. بنابراین سیستم اعتباری که این نتایج را به بار می آورد، سیستم معتبر و مناسب با انسان است و سیستمی که این نتایج را به باور نمی آورد، اینگونه نیست.
@monir_ol_din